ظرفیت فیزیکی ایران بیش از این توان تحمل سیاستهای ویرانگر گذشته را ندارد. به عبارت دیگر، ظرفیت کشور تکمیل شده است. تغییر بنیادی سیاستها و روشهای ادارۀ کشور گریزناپذیر است.یا این اتفاق میافتد و یا وارد تونلی بیپایان از وحشت میشویم.
هر نیرویی که نه صرفاً به موقعیت و منافع خود بلکه به سرنوشت کشور و آیندۀ آن میاندیشید لاجرم باید از هر راهِ مقدور به تغییر روش ادارۀ کشور کمک کند و این نیازمند بحث آزاد و بازاندیشی در کلیشههای سیاسی مرسوم است.
بزرگترین مانعی که پیشِ روی نیروهای سیاسی برای این کار وجود دارد، مانع روانی است. ما ایرانیان از هر گروه و دسته و حزب و نحلهای و با هر نوع مرام و مسلک و اندیشهای، خود را مظهر عموم خیرات و فضایل بشری و رقیب و مخالف و دشمن خود را تجلی همۀ رذایل و شرورِ عالم امکان فرض میکنیم
و به همین علت هر اختلافی را به صورتِ تضادی لاینحل در میآوریم. اگر مفهوم پیچیدۀ ناخودآگاه جمعی یا کهن الگوی تاریخی کارل گوستاو یونگ را بپذیریم این نوع نگرش و رفتار ما ایرانیان عمدتاً در همین کهن الگو ریشه دارد.
نیاکان ما در عهد باستان، جهانِ هستی را عرصۀ نزاع بین خیر و شر و نور و ظلمت میدانستند. این ثنویتِ شناختی در آموزههای پیامبران ایرانی مانند زرتشت و مانی هم تبلور یافته و ناخودآگاه جمعی ما را شکل داده است.
حتی پس از ورود نگرش توحیدی اسلام به ایران و نفی جهانبینیِ ثنویتگرایی توسط آن، به قول زندهیاد محمد اقبال لاهوری پارهای فرقههای غالی شیعی آموزههای ثنویتگراییِ ایران باستان را در پوشش قرائتی از اسلام، بازسازی و احیاء کردند
تا در واقع نشان داده باشند که نگاه ثنویتگرایانه به جهان و پدیدهها، در ژرفای ناخودآگاه جمعی قوم ما لانه دارد.
در صد سال اخیر، عوارض این ناخودآگاه جمعی، وارد منازعات سیاسی و اجتماعی جامعۀ ایران شده و قرائتی از مارکسیسم روسی که پایۀ آن نیز بر تضاد اصطلاحاً آنتاگونیستی بین طبقات اجتماعی استوار است، آن را به شدت تقویت و مستحکم کرده است.
کافی است نگاهی به ادبیات و فرهنگ مبارزۀ سیاسی در یک قرن اخیر ایران بیاندازیم. هر فرد یا گروهی که با دشمنسازی از یک پدیدۀ داخلی یا خارجی، بر سازشناپذیری و ادامۀ جنگ و نزاع با آن تا سرحد مرگ بیشتر تأکید کرده، مقبولتر و محبوبتر بوده،
صرف نظر از اینکه سازشناپذیریاش چه مصائبی را برای کشور رقم زده است! در مقابل، هر فرد و گروهی که برای کاهش هزینه یا رنجی عمومی، گرایشی از لزوم تعامل و گفتگو از خود نشان داده چنان ملکوک و بیحیثیت و رسوا شده است که دیگر نتوانسته سر راست کند!
این فرهنگ با تمام قدرتِ تاریخی خود هم اکنون نیز از سوی همۀ نیروهای سیاسی جاری و ساری است و ظاهراً قرار است بار دیگر تراژدیهای بیپایانِ تاریخ کشورمان را تکرار کند.
نیروهای اصلاحطلب خود را از این نگرش جدا میبینند اما اگر به روش کار آنها دقت کنیم از قضا، جمع بزرگی از آنها یکی از پایههای اصلی تقویت این نگرش در بخشی از بدنۀ اجتماعی خود و در سطحی کلانتر در جامعۀ سیاسی ایران بودهاند.
در واقع آنها نیز خود را مظهر تمام خیرات عالم فرض میکنند و هنگامی که با پدیدهای وارد منازعه میشوند، آن را تا سرحد شرورترین شیاطین، سیاه و ظلمانی معرفی کرده و جز به خواری و شکست او رضایت نمیدهند.
اگر اصلاحطلبان نتوانند این نگاه عمدتاً پنهان را تغییر دهند، رقیب اصولگرای آنها در فضای تبلیغاتی و روانی کنونی، امکان تغییر مسیر پیدا نخواهد کرد و حتی اگر هم به فرض تغییر مسیر دهد، کارش یا به چشم نخواهد آمد و یا به فریبکاری محض تعبیر میشود
و در نتیجه، وضع کشور بیش از پیش پیچیده و نابسامان خواهد شد. از این رو، به جای شیوۀ نور و ظلمتسازی از خود و دیگران، باید "سیاستِ مورد به مورد" را در پیش گرفت. بدین صورت که اگر در هر مورد خاصی، گامی درست در جهت صحیح برداشته شد، آن را دید و ستود و ترغیب و تشویق کرد
و در هر موردی هم که گام اشتباه یا مخرب و ویرانگر برداشته شد، بدون هرگونه ترس و واهمه آن را به زبانی عالمانه نقد کرد و از تمام ابزارهای مشروعِ شناخته شده در عرف جهانی برای خنثیسازی و مقابله با آن بهره جست.
این نوع سیاستورزی هم منصفانهتر است و هم کارآمدتر و هم در این شرایط برای کشور کم هزینهتر. اگر برخی اصلاحطلبان هم نخواهند اینگونه عمل کنند به طور قطع علاقمندان به راه چهارم لازم است این مسیر را در پیش گیرند. #احمد_زیدآبادی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چاپ شانزدهم "از سرد و گرم روزگار" وارد بازار کتاب شد.
درصفحۀ۲۳۵آمده است:"در همین حال،یک روز خبر آمد که پدرم درزیدآباد دستگیر وبه زندان سپاه درسیرجان منتقل شده است.کسی علت دستگیری پدرم رانمیدانست و ازاین رو،اتهام او نامشخص بود. بااین همه،خانوادهمان براین باور بودند که اورابه دلیل سخنانش در جلوی آب انبار زیدآباد بازداشت کردهاند....
پدرم مانند اغلب همسنهای خود در زیدآباد دل درگرو رژیم پهلوی داشت و میانهاش با دولت انقلابی از شکرآب هم فراتر بود. با گذشت ماه و سالی از پیروزی انقلاب، همسنهای او به تدریج از رژیم گذشته اعلام برائت کردند وحتی سوابقی ازمخالفت خود با آن رژیم در دوران پیش ازانقلاب نیز به هم بافتند.
یک ایرانی خارج از کشور به نام ف.م.سخن که در سایت گویانیوز مطلب مینویسد مرا تهدید کرده است که اگر به نوشتن این "یاوهها" و "لاطائلات" و " خزعبلات" ادامه دهم، پاسخم را " به صریحترین و برخورندهترین شکل ممکن" خواهد داد!
آقای سخن البته پیش از این، پاسخ مرا به صریحترین و برخورندهترین شکل ممکن داده اما خودش متوجه نشده است! می پرسید کِی و کجا؟
حالا میگویم:
وقتی که #دونالد_ترامپ تهدید به بمباران "مراکز فرهنگی" ایران کرد، آقای سخن، نام چندین مرکز را برای بمباران فهرست کرد که در میان آنها نام امامزاده عینعلی و زینعلی هم به چشم میخورد.
هموطنان!آنچه این روزها باید از آن سخت ترسید و ازوحشت آن تا مغز استخوان لرزید،باتلاقی است که درچند قدمی کشور ما دهان گشوده تاهمۀ هستی مارادرخود فرو برد. اگرخدای نخواسته دراین باتلاق فرو رویم،کشور سالهای سال، دستخوش نوعی هرج ومرج خونبار خواهد شد.
شرایطی که آدمی رابه یاد شعر سرشار ازاندوه ودرماندگی کمالالدین اصفهانی پس ازحملۀ مغول به اصفهان وقتلعام مردم آن شهر به سال 633هجری میاندازد:
کــو دیـده که تا بـر وطـن خـود گریـد
برحال دل و واقعۀ بد گرید
دي بر سر مردهاي دو صـد شـیون بـود
امــروز یکــی نیســت کــه برصــد گرید!
باور بفرمایید این همه نگرانی، از سر هوی و هوس نیست. از جنس اتهامات مزخرفی چون "سازش با رژیم" نیست. از روی خیالبافی و وهم نیست. کافی است کمی تاریخ خوانده باشید و با ماهیت قدرت اندکی آشنا باشید
اززمانیکه بحث ارائۀ پیشنهاد مستقیم به سيدابراهیم #رئیسی پیش آمده است،سیل پیشنهادهای کتبی وشفاهی به سوی خودمن سرازیر شده است!اگروضع به همین منوال پیش رود مثل دورۀ احمدینژاد که بخش اصلی کارش دریافت نامههای دستی مردم شده بود،کارمن هم همان خواهد شد!
جدای از این شوخی، دل آدم از این وضعیتِ مردم واقعاً به درد میآید. مردمی که احساس بیپناهی و استیصال می کنند و هیچ روزنی را برای طرح مشکلات شان نادیده نمیگیرند. این در حالی است که پیشنهادها بخصوص در حوزۀ اقتصاد کاملاً ضد و نقیض است.
نکتهای را که یک نفر با اصرار تمام خواهان طرح آن است، دیگری به همان شدت، عکس آن را توصیه میکند. در واقع عموم مردم خواهان سامان دادن به اقتصاد هستند اما راهحلهای مورد نظر آنها با یکدیگر تزاحم کامل دارد. این خود مشکل بزرگی در مسیر هر نوع برنامهریزی اقتصادی ایجاد میکند.
دولت آمریکا به صراحت علیه اقدام اسرائیل در تخریب منزل یک خانوادۀ فلسطینی موضع گرفته است.
دولت اسرائیل از سالها پیش، منزل خانوادههای فلسطینی در کرانۀ باختری را که یکی از اعضای آنها به ارتکاب عمل "تروریستی" متهم میشود، با بولدزور و یا مواد منفجره تخریب و بدین وسیله تمام اعضای آن خانواده را در به در و بیخانمان میکند.
منتصر شلابی فلسطینی ساکن روستایی در نزدیکی رامالله چند ماه پیش طی حملهای یک اسرائیلی 19 ساله را به قتل رساند. حالا علاوه بر مجازات او، ارتش اسرائیل منزل پدریاش را نیز ویران کرده و درخواست خانوادۀ او از دیوان عالی اسرائیل برای پیشگیری از این اقدام، به جایی نرسیده است.
#طالبان شرّی است که قابل دفع نیست! از دولتهای ترامپ و بایدن گرفته تا روسیه و چین و هند و بیشتر کشورهای منطقه، کانال ارتباطی با آنها برقرار کردهاند. این وسط، نمیتوان فقط از #ایران انتظار داشت که با آنها از درِ ستیز وارد شود.
ای کاش طالبان هرگز وجود نداشتند، اما بدبختانه وجود دارند.
حمایت از آنان شرمآور و در عین حال، ستیز با آنان برای همسایگان بسیار تهدیدآمیز است. جامعۀ جهانی باید راهی برای کنترل و رام کردن آنان پیدا کند.
چنین راهی فقط از طریق اجماع و همکاری نزدیک و صادقانۀ همۀ کشورهای دخیل در بحران #افغانستان ممکن است.
شاید افغانستان تنها نقطهای در جهان باشد که ثبات و توسعۀ آن به سود همگان است. اگر ایران یا دیگر کشورها به افغانستان به عنوان محلی برای ادامۀ نزاع بین خود بنگرند،