#رشتو
تکلیف آدمی مثل علیز مشخص است؛ گویی در این مملکت ناف چپ را اگر نگوییم با خیانت به وطن با بیوطنی بریدهاند. اما چند نکته برای کسانی که نمیدانند این حجم پشتیبانی از عملکرد نیروهای دفاعی کشور از کجا میآید و احتمالا با فرهیختهنمایی و سکوت یا متلک از کنار آن رد میشوند: 1/9
1- اگر دقت کرده باشید اکثر کاربرانی که در فضای مجازی یک گام جلوتر از نیروهای دفاعی حرکت میکنند و شوخی جدی خواستار بازگشت سرزمینهای از دست رفته هستند، آذربایجانیاند و تا آذربایجانی نباشی درکی از این حسرت و اشتیاق نخواهی داشت. از آن سو؛ من همین جا در دو همکار با اصالت 2/9
نخجوانی دارم و هربار که حرف به نخجوان و فامیل و رفت و آمد سالانه میکشد، اشک در چشمشان حلقه میزند. درد و حسرتی که معنی آن را نمیدانید، زخمی تازه که باید از زبان یک آذری بشنوید. یکی از همین همکاران چند وقت پیش میگفت فلانی همه فامیلهای ما در اردوباد رو به تهران و 3/9
تبریز نماز میخوانند و هرچه میگویم غلط است، گوش نمیکنند. این حس عجیب را در هیچ یک از مرزهای دو تکه شده، لااقل با این غلظت نمیبینید. باید دیده باشی در باکو چطور در حسرت زیارت امام رضا(ع) هق هق میزنند و بر باعث و بانی این جدایی لعنت میفرستند. 2- در جنگ قرهباغ به همین 4/9
کاربران ایراد می گرفتید که متخصص ژئوپلیتیک شدهاند و نمیفهمند و متوهم ایرانشهریاند و... حالا میبینید که حرفشان درست از آب درآمد و کار به جایی رسید که به گفته خود مسئولان عالیرتبه دفاعی کشور، شاهد بزرگترین ستون کشی نظامی پس از جنگ هستیم. همین کاربران آن روز نوشتند 5/9
قرهباغ بهانه است، هدف ایران است و دیدیم که قرهباغ همچنان مستقل باقی مانده و استقلال خود را جشن میگیرد اما مرزهای ایران تهدید و تحدید میشود. آیا قرهباغ تسخیر شد؟ آیا قرهباغ به خاک جمهوری باکو برگشت؟ 3- حالا همین کاربران یک گام جلوتر رفتهاند و خواستار شکایت و برهم زدن 6/9
معاهده ایران و ترکیه بر سر قره سو به دلیل نقض پیمان از سوی ترکیه، بازگرداندن نخجوان یا حضور نظامی در زنگزور با هماهنگی ارمنستان هستند. اتفاقی که ممکن است باز با تاخیری یک ساله و دو ساله از سوی حاکمیت پی گیری شود. 4- تکلیف تاریخ را سانتیمانتالیزم روشن نمیکند، ارادههای 7/9
بزرگ روشن میکند، آن هم در جنگلی به نام سیاست بینالملل. 5- تاریخ میگوید ایرانیان هیچ گاه به هیچ ملتی حمله نکردهاند و همواره در موقعیتی دفاعی بودهاند. 6- دوستان اگر تصور چنین حسی برایتان سخت است، لااقل دو مقطع تاریخی مشروطه و فروپاشی شوروی را 8/9
لا به لای برگهای تاریخ جست و جو کنید تا شور و ولوله بازگشت به ایران را ببینید. ببینید تالشها لنکران چگونه برای الحاق به ایران اسلحه برمیدارند، نخجوانیها چگونه به آب میزنند و به این سو میآیند تا خاک ایران را ببوسند. ببینید در جریان مشروطه از نمایندگان تبریز چه میخواهند؟9/9
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱- روششوار دکترای اقتصاد سوربن و فرستاده دربار فرانسه به ایران در عهد ناصری، مینویسد "ایرانیها بسیار مشتاق مهاجرتند." این خصیصه تاریخی به چند موضوع مهم اشاره دارد؛ زندگی اجتماعی و روحیه مورد توجه بودن، بگونهای که میتوان گفت تنهایی و تکرار برای ایرانیان مساوی با مرگ است.
همچنین ایرانیان درست مثل انگلیسیها برای کشف جهان پیرامون خود بیآرام و قرارند با این تفاوت که بیقراری انسان انگلیسی و درنوردیدن دریاها و خشکیها درنهایت به منفعت ملی منجر میشود اما بیقراری انسان ایرانی جز مواردی اندک و حساب شده، یکسره خسران ملی است.
نخستین رمان تاریخ، یعنی رابینسون کروزوئه نوشته دانیل دفوی انگلیسی بر این ایده استوار است که چگونه باید زندگی مرفه و خواست پدر را به عنوان ارزشهای سنتی رها کرد و به سفری پرمخاطره در دریاها پرداخت.
۲- برخی کشورها مثل چین و لبنان سالهاست که سیاست تشویق به مهاجرت را
تکههایی از پیشگفتار "پنج اقلیم حضور؛ بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان" داریوش شایگان. این کتاب نخستین بار در سال 1983 به صورت مقالهای به زبان فرانسه به سفارش مجله "اتود فیلوزوفیک" و برای خوانندگان فرانسوی به رشته تحریر درآمد:
از همان زمان کودکی حیرت میکردم از اینکه #رشتو 1/14
اطرافیانم آنقدر شعر از بر دارند و هریک همچون گنجینهای از اشعارند. بعدها طی زندگی در کشورهای دیگر به این نکته پی بردم که به ندرت میتوان فردی فرانسوی یا انگلیسی را یافت که اشعار راسین و ویکتورهوگو و بودلر یا شکسپیر و میلتون و بایرون را از بر بخواند... به نظر من پیوندی از این 2/14
دست مولود قریحه شاعرانه ایرانی است که در جهان بیهمتاست.
به یاد دارم در سال 1342 همسر نیکوس کازانتزاکیس نویسنده معروف یونانی در ایران میهمان من بود و در سفری که به شیراز داشتیم پس از بازدید از مقبره سعدی و حافظ با تاثر و شیفتگی بسیار سخنی گفت که هرگز فراموشش نکردم: 3/14
به مردم اصفهان و خوزستان میگویند یزدیها آب زاینده رود را برای تولید کاشی و فولاد و شیشه میبرند و در مزارع بزرگشان خیار و گوجه میکارند.
توسعه صنعت در اصفهان و یزد و کرمان کار احمقانه ای بوده اما گزاره بالا هم از بیخ غلط است.
خدا را شاهد میگیرم که لااقل دو کارخانه 1/7
فولاد یزد و چند کارخانه کاشی و سرامیک این شهر و همین طور کشت گلخانه ای چرخاب را و در هر بازدید لااقل با دو کارشناس بیطرف و خارج از مجموعه دیده ام. تمام این مجموعه ها با چاه کار میکند و تمامی این چاهها مثل کارت بنزین، کارت شارژ با مصرف مشخص دارند. بنابراین موتور چاه پس از 2/7
اتمام شارژ، خود به خود خاموش میشود. بعلاوه نخستین مرکز مانیتورینگ شبکه آب کشور در مرکز آب منطقه ای یزد میتواند تمامی شبکه هوشمند استان را مانیتور کند و در صورت لزوم آب هر لوله یا موتور هر چاه را خاموش یا روشن کند.
کارخانه های یزد، کرمان و اصفهان درحال خرید فاضلاب شهرها 3/7
#رشتو 1- در همین لحظه که #خوزستان_تشنه_است 12 میلیارد متر مکعب آب پشت سدهای این استان خوابیده یعنی بیش از 60 برابر ظرفیت سرریز سد کرج درحالی که تمام حیات اصفهان به سد زاینده رود بسته است که در بهترین شرایط سه برابر سد کرج آب دارد.
2- آب یک کالای ملی است و باید به شکلی عادلانه تقسیم شود. شما را بخدا چشم بسته و صرفا به دلیل تعلقات محلی یا مد شدن مخالفت در این زمینه با سدسازی و طرحهای انتقال آب نجنگید. کارشناسانه طرحهای غیراصولی را نقد کنید. مشکل #خوزستان هیچ ارتباطی به انتقال آب از کارون به زاینده رود ندارد.
3- سد زاینده رود پس از رهاسازی دوباره وارد استان چهارمحال و بختیاری شده و از شهر سامان عبور میکند و باز به اصفهان برمیگردد. جالب است بدانید در همین یک پیچ حدود 200 میلیون متر مکعب آب یعنی یک سد کرج، ناپدید میشود و از طریق لوله به باغها و ویلاهای رانتی برده میشود.
#رشتو 1/7
برای درک عمق #ورشکستگی_آبی به این اعداد و ارقام توجه کنید!
استان کرمان در سال ۱۳۵۰ با هزار و ۶۶۲ حلقه چاه ۶۳۶ میلیون مترمکعب آب از سفرههای زیرزمینی برداشت میکرده که این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۳۴ هزار و ۵۵۹ حلقه چاه با ۵ میلیارد و ۸۱۹ میلیون مترمکعب برداشت رسیده است.
#رشتو 2/7
عدد بالا را با 200 میلیون متر مکعب ظرفیت سد کرج مقایسه کنید.
متوسط بارندگی این استان در ۱۵ سال گذشته با ۱۲۹ میلیمتر، نصف میانگین بارندگی کل کشور با ۲۵۰ میلیمتر در سال است و تمامی نیاز آبی این استان از سفرههای زیرزمینی تامین میشود.
#رشتو 3/7
با این وضعیت، باغات استان را تا حدی گسترش دادهایم که اکنون یک چهارم پوشش باغی کل کشور در این استان است. افت آبهای زیرزمینی در کرمان به حدی است که عمق چاههای شمال استان به 450 متر رسیده است.
میزان افت سالانه آبهای زیرزمینی؛ دولت آباد ۲ متر و ۹ سانت
چرا مظاهر قبیلهگرایی تا مناظره نامزدهای ریاست جمهوری پیش رفته است؟ پرسشی بنیادین که پیچ و تابهای سیاسی جایی برای طرح آن باقی نمیگذارد اما دقیقا امروز باید به این پرسش بیندیشیم.
من دوست دارم یادداشتم را به صورت #رشتو اینجا و برای شما بنویسم. حوصله کنید و بخوانید 🙏 1/20
دو پیمایش مهم ملی در سالهای 83 و 94 نشان داد میزان سرمایه خرد و کلان اجتماعی در کشور به پایینترین حد خود رسیده است که از شاخصههای مهم آن میتوان به افت خیرخواهی اجتماعی اشاره کرد. این دو پژوهش که بخشهایی از آن را از زبان و قلم جامعهشناسان 2/20
درگیر ماجرا ازجمله دکتر اردشیر گراوند، به عنوان پیشنهاددهنده پیمایش، خوانده و شنیدهایم، به ما میگوید مردم ایران خیرخواه یکدیگر نیستند. ممکن است بپرسید اگر خیرخواه یکدیگر نیستند چرا در بلایایی مثل زلزله، نمایشی مثال زدنی از خیرخواهی میبینیم؟ 3/20