فضاسازی، تیترهای درشت و حملات غیرمنصفانه علیه دکتر ظریف - و تحریف اظهارات او در روز روشن - پدیده جدیدی نیست. طبیعتاً، طراحان و کارگزاران این حملات سیستماتیک هم دنبال بحث علمی و شفافسازی نیستند. اما برای کسانی که صادقانه دچار شبهه شدهاند این توضیحات را ضروری میدانم.
۱) البته شبهه و ابهام در مورد سازوکارها و اصطلاحات حقوقی - به ویژه در مورد ترمینولوژی خاص «حقوق اتحادیه اروپا» - نیز اتفاق جدیدی نیست و به وفور حتی در جلسات استماع «کمیسیون ویژه بررسی برجام» در مجلس نهم - که به ریاست آقای دکتر زاکانی تشکیل شده بود - نمایان میشد.
۲) در آن زمان هم به کرات در مورد این شبهات در رسانهها نوشته بودیم. در سالهای متعاقب نیز بارها به مناسبتهای مختلف در برابر شبههافکنیهای مغرضانه توضیحات مبسوطی ارائه شد. اما ظاهراً این تلاشها کافی نبوده و لازم است - برای وفاداری به حقیقت و تاریخ هم که شده- باز هم تکرار کنیم:
۳) در ترمینولوژی اتحادیهٔ اروپا واژه Regulation - که در ایران به اشتباه به واژه «آییننامه» ترجمه و برابر دانسته میشود - به قوانینی اطلاق میشود که به محض تصویب در سطح نهادهای اتحادیه برای همهٔ کشورهای عضو اتحادیه اروپا لازمالاجراست و تاثیر مستقیم (Direct effect) نیز دارد.
۴) یعنی Regulation - برخلاف نوع دیگری از مصوبات اتحادیه اروپا که Directive نام دارد
- پس از تصویب دفعاَ در همه کشورهای عضو لازمالاجرا میشود و نیازی نیست پارلمانهای ملی در هر یک از این کشورها آن را تایید و جهت اجرا (Implementation) در نظام داخلی خود به تصویب برسانند.
۵) ضمن اینکه Regulation هم تاثیر افقی دارد و هم تاثیر عمودی. به این معنا که هم بین دولت و شهروندان رابطه حقوقی ایجاد میکند و هم بین کشورها با یکدیگر.
۶) تاثیرات و اهمیت Regulation در نظام حقوقی اتحادیه اروپا در قضیه موسوم به Van Gend en Loos در دیوان عدالت اروپا بررسی و به تفصیل شرح داده شده است.
۷) یکی از آثار آن هم این است که Regulationهای اتحادیه اروپا بر قوانین داخلی کشورهای عضو تفوق دارند! یعنی اگر قانونی در پارلمان ملی یکی از کشورها در مغایرت با یک Regulation به تصویب رسید، آن قانون - ولو به درخواست یک شهروند ذینفع - قابل ابطال است.
۸) دلیلی هم که پیش از برجام تحریمها علیه ایران به عنوان Regulation به تصویب اتحادیه اروپا رسید، این است که اتحادیه قصد داشت - با استفاده از نافذترین نوع قانون - تحریمها را برای هر ۲۸ عضو خود همزمان لازمالاجرا کند، بدون اینکه پارلمانهای آنها تعدیلی در آن اعمال کنند.
۹) در واقع، Regulation نافذترین حامل یا
قویترین وسیلهایست که تصمیمات (Decision) نهادهای بالادستی اتحادیه اروپا را حمل و در وسیعترین سطح به تحقق میرساند. یعنی یک «تصمیم سیاسی» در سطح نهاد بالادستی گرفته میشود و به واسطه Regulation عملاً به کشورهای عضو ابلاغ میشود.
۱۰) حال، در ضمیمه ۵ پیوست به برجام - که به جزئیات اجرای توافق توسط اتحادیه اروپا میپردازد - چهار بار این عبارت ذکر شده که مفاد «تصمیم» [شماره فلان] شورای اتحادیه اروپایی «تعلیق» (Suspend) و مفاد Regulation مربوط به آن (یعنی قانون حاملِ آن تصمیم) لغو (Terminate) میشود.
۱۱) حال، بعضی دوستان بدون توجه به مفهوم این اصطلاحات فنی و بعضاً بدون در نظر گرفتن مکانیسمها و انواع قانونگذاری در نظام حقوقی اتحادیه اروپا - به جای اینکه واژهها را در بستر خود فهم و تفسیر کنند یا به مباحث علمی روی بیاورند - بی تناسب بر روی عبارت Suspend مانور میدهند...
۱۲)...و کل ماجرا را به اتهامات سخیف و بیجا - از جمله این اتهام که #ظریف متن را نخوانده - تخفیف میدهند.
۱۳) حقیقت این است که اگر مذاکرهکننده این قسمت از ضمیمه ۵ برجام حساسیت خاصی روی این عبارت نداشته، یا اگر دکتر ظریف در جلسه مجلس حتی وجود آن را بخاطر نیاورده - صرفاً به این دلیل است که در چنین بستری اصولاً وجود این عبارت آنقدر حائز اهمیت نبوده و نیست؛ ...
۱۴)...و هر فرد مطلع دیگری هم که اندک شناختی نسبت به ظرافتهای حقوق اتحادیه اروپا - از جمله ترمینولوژی و سازوکارهای قانونگذاری آن - داشته باشد نیز احتمالاً مانند دکتر ظریف، یعنی با میزان حساسیتی متناسب با موضوع، برخورد میکرد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) امسال فضای نیویورک متأثر از تیرگی روابط میان فرانسه (اتحادیه اروپا) با آمریکا، استرالیا و بریتانیا در پی ماجرای لغو قرارداد خرید زیردریاییها خواهد بود. فرانسه این ماجرا را محدود به یک قرارداد نمیبیند بلکه مقدمه بازنگری روابط راهبردی طرفین ارزیابی میکند.
۲) در چنین فضایی، طرح دستکم سه مقوله مرتبط با ماجرای زیردریاییها توسط وزیر امور خارجه ایران - دکتر @Amirabdolahian - که به پرونده برجام هم مربوط است، میتواند تاثیرگذار و مفید باشد:
۳) اول، مقوله «عهدشکنی» در مناسبات بینالمللی است که - بخاطر Appeasement با ترامپ از جمله در ماجرای برجام - امروز دامنگیر روابط دولتهای غربی با یکدیگر نیز شده است. حتی با وجود مخالفت ایران با انعقاد قرارداد میان استرالیا و آمریکا، طعنه به طرف غربی در این باره خالی از لطف نیست.
این روزها، اسم دکتر عراقچی در رسانهها و شبکههای اجتماعی بسیار به چشم میخورد چرا که بسیاری از مردم با علاقه - و بعضاً با نگرانی - اخبار مربوط به نقش آینده ایشان در دولت جدید و پرونده هستهای را به دقت پیگیری میکنند.
۱) شخصاً وقتی اسم ایشان را میشنوم ناخودآگاه یاد سلسله جلسات استماع کنگره پس از انعقاد برجام - به ویژه جلسه مربوط به بررسی قطعنامه ۲۲۳۱ و برنامه موشکی - میافتم که در آن ...
۲)...سناتورها، کارشناسان و مقامات دولت اوباما بر سر آنچه تیم مذاکرهکننده ایران - با ابتکار
خاص دکتر عراقچی - بر سرشان آورده بود به جان هم افتاده بودند!
برخی چهرهها ۷ سال تمام با برجام مخالفت کردند، آن را «خسارت محض» خواندند و بعضاً خواستار فسخ آن شدند. نشاندن این دوستان در مسند مذاکره برای دفاع از برجام و احیای آن چند پیامد مهم - هم در داخل و هم در زمین مذاکرات - دارد که لازم است آقای رئیسی به آن توجه کنند:
۱) اول اینکه این انتصابات آسایش روانی بازار و کارگزاران اقتصادی را بهم میزند و موجب میشود چشمانداز تیرهای نسبت به آینده در فضای کسبوکار شکل بگیرد.
۲) دوم اینکه نزد افکار عمومی این شبهه را ایجاد میکند که تصمیمات دولت جدید در حوزه سیاست خارجی متکی به ملاحظات جناحی و سیاسی داخلی است. حال اینکه انتظار این است رئیسجمهور نگاه غیرسیاسی به دستگاه دیپلماسی و کارگزاران مجرب آن داشته باشد.
۱) مدیریت «سازمان انرژی اتمی» با مدیریت وزارتخانه فرق دارد. تأسیسات هستهای تأسیسات حساسی است که با مواد خطرناک و آسیبزا سروکار دارد و خطای مدیریتی در آن مستعد ایجاد فاجعه انسانی است. تأسیسات هستهای آنقدر حساس است که حتی در قوانین بشردوستانه تحت یک رژیم حمایتی ویژه قرار دارند.
۲) اما تأسیسات هستهای ایران به صورت ویژهای آسیبپذیر است؛ چرا که تقریباً تنها تأسیسات هستهای دنیاست که هدف عملیات تروریستی، عملیات خرابکارانه، حملات سایبری و احیانا در معرض خطر حمله نظامی است.
۱) چرا تصور میکنیم انجام مذاکرات منطقهای ناگزیر به تعطیلی برنامه موشکی یا ضرر و زیان نظامی و راهبری ایران منجر خواهد شد؟
۲) مذاکرات منطقهای میتواند به ایجاد یک «نظام امنیتی جمعی بومی جدید» در منطقه با محوریت ایران و نیروهای همسایه بینجامد؛ ممکن است به پایان مسابقه تسلیحاتی در منطقه و تعدیل خرید سلاح توسط عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس منتهی شود؛
۱) برای پاسخ به این سوال اول باید پرسید منظور از «تضمین» چیست؟ اگر منظور این است که قوه مجریه یک کشور (آمریکا) تضمین «حقوقی» بدهد که رئیسجمهور بعدی به یک معاهده پایبند خواهد ماند، گرفتن چنین تضمینی ممکن نیست.
۲) اول به این خاطر که تضمین «حقوقی» در عمل به این معنی است که یا در نظام قانون اساسی آمریکا اختیار خروج از معاهده از رئیسجمهور سلب شود که توقع واقعبینانهای نیست؛
۳) یا شروطی به اختیار خروج از معاهده به اختیارات فعلی رئیسجمهور ضمیمه شود (مثل شرط اخذ مجوز از کنگره) که این نیز طبیعتاً امکانپذیر نیست و مطابق رأی دیوانعالی آمریکا در قضیه Carter vs Goldwater منتفی است؛