چطوری به کسی که #افسرده هست کمک کنیم.مجموعه باید ها و نباید ها #افسردگی
-باهاش صحبت کنید،بگویید که نگرانش هستید.بجای اینکه بگویید می فهمم،آره سخته،ازش سوالاتی بپرسید که هم اون حرف بزنه و هم شما بهتر بفهمید طرف چشه.
-بهش کمک کنید بره تراپی و اگر قانع شد بره، جلسات را ادامه بده 1/7
-ممکنه افسردگی به حدی باشه که طرف کارهای روزانه ش را هم حتی نتواند انجام بده،مثل خرید تره بار،غذا پختن.بجای اینکه اون کار را برایش انجام بدهید،کمکش کنید که باهم انجام بدهید.
-شاید باهاش قرار بگذارید و اون چون حوصله نداره کنسل کنه و بعد از چند بار دیگه خجالت بکشه قرار بگذاره 2/7
..بهش بگویید که این را می دانید و اوکی هستید.تو هر قرار جدید باز تاکید کنید که اگر دوست نداشتی بیایی یک روز دیگر قرار می گذاریم.
-بهش این پیام را بدهید که آمادگی کمک را دارید، مثلا هر موقع خواستی زنگ بزن،کمکی خواستی بگو و..
-حواستان به خودتان و مود خودتان هم باشه 3/7
کارهایی که نباید بکنید:
- سعی نکنید بروید تو ژست درمانگر/تراپیست چون نیستید.افسردگی صرفا یک مود بد نیست با چند تا جمله انگیزشی حل بشه!
-فرد افسرده معمولا قضاوت های بد و تندی نسبت به خودش و دیگران داره،موضوع را شخصی نکنید و به خودتان نگیرید.اگر از دست آدم های زود رنج هستید..4/7
فرد خوبی هم برای کمک به این افراد نیستید.
-موعظه نکنید!شما نه دانای کل هستید نه آنتونی رابینز.دوست و همراه فرد افسرده باشید نه مرشد و مربی.
-توی مود آره من از تو بدبختر هستم/اینکه چیزی نیست من تا الان 3 بار خودم مردم/از شکم سیری افسرده شدی.. نروید.اینکار فقط باعث میشه...5/7
ارتباط شما با فرد افسرده قطع بشه و اون بفهمه شما فرد خوبی برای صحبت کردن با اون نیستید.
-بی خودی در مورد عوارض جانبی داروهای افسردگی یا اثرات معجزه وار آن صحبت نکیند.این کار در صلاحیت شما نیست.پزشک در صورت لزوم تجویز میکنه یا منع می کنه.6/7
مقاله در مورد این هست که آیا مغز پولدارها با ما معمولی ها فرق داره؟ یک آقای روانشانسی به نام Rainer Zitelmann از 45 نفر از میلیون های آلمان تست روانشاسی Big 5 را گرفته و با آدم های معمولی مقایسه کرده 1/5
نتیجه این شده که اونها روان رنجوری (neuroticism) کمتری دارند و لذا در مواجه با استراس/خشم/افسردگی عملکرد بهتری دارند.برونگرا تر هستند یا بلند این رفتار را بروز بدهند و بیشتر از بقیه به جزییات اهمیت می دهند+آماده تر به کسب تجربه جدید هستند و ابایی از conflict ندارند 2/5
نویسنده چند ویژگی هم خودش اضافه کرده:از بچگی خیلی تشویق شدند که راهشون را خودشان پیدا کنند و در دوره جوانی/نوجوانی به اهمیت پول پی بردند.تصویر روشنی از آنچه می خواهند دارند و خیلی متمرکز حول آن حرکت می کنند.+بلدند چطور برای مهارت هایی که ندارند (مثلا فنی) از بقیه کمک بگیرند 3/5
چطور #VC ها تصمیم گیری می کنند؟
این عنوان مقاله و تحقیقی هست که با همکاری دانشگاه هایی مثل هاروارد و استنفورد و همچنین انجمن VC های آمریکا به بررسی 900 سرمایه گذار خطر پذیر پرداخته.
از جهاتی این کامل ترین تحقیقی هست که تا امروز در مورد VC ها شده 1/15 #استارتاپ #سرمایه_گذاری
سوال اول این هست که چرا اساسا دانستن روش تصمیم گیری VC ها مهم هست؟در سال 2015 (زمان شروع پروژه)، 20% ارزش شرکت های سهامی عام و 44% بودجه R&D شرکت ها توسط این گروه تامین شده.پس VCتاثیر مهمی در فضای کلی کسب و کار دارند (طبیعتا در آمریکا) 2/15 #سرمایه_گذاری_خطرپذیر
اولین موضوع پژوهش این بوده که VC ها چطور سرمایه پذیرها را پیدا می کنند؟تقریبا 90% مواقع اونها شرکت/فرد/موضوع سرمایه گذاری را از شبکه دوستان/همکاران پیدا می کنند.(30%همکاران سابق،20%معرفی همکاران،8%معرفی سرمایه پذیرهای قبلی)3/15
این مقاله HBR حاصل یک پروژه ده ساله و تحلیل 17 هزار مدیر هست که بفهمند یک مدیرعامل خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشه.
نکته اولی که کشف کردند این هست که معمولا آنچه هئیت مدیره انتظار داره با آنچه به دست می آید،تطابق نداره بعلاوه ملاک هایی که اونها دارند1/5
معمولا ملاک های خوبی برای انتخاب نیست.مثلا بودن یک رهبر کاریزماتیک، با ذهن استراتژیک که برونگرا هست و مدرک خوب از دانشگاه تاپ داره که مسیر شغلی خفنی هم داشته منطبق با دست آورد مدیران موفق نبوده.مثلا فقط 7% مدیران موفق از اون دانشگاه خفن ها(Ivy League) مدرک دارند2/5
4تا ویژگی را به عنوان مشخصه مشترک مدیرعامل های موفق پیدا کردند.1-قاطعیت در تصمیم گیری (حتی تصمیم غلط) بهتر از بی تصمیمی هست.تحقیق نشان داده که1/3 اون مدیران شکت خورده، بابت تصمیمات غلط موفق نبودند و باقی به دلیل بی تصمیمی شرکت را دچار مشکل کردند 3/5