در برهوت اندیشه ایران، به ندرت کسی هست که میگوید "آغاز راه با پرسشگری و آشنایی زدایی و خوگرفتگی باشد" اما جامعه سنتی، مذهب زده و تحت جولان مُلای شیعه و یا آموخته با اختاپوس مذهبی و تاریکی، به دنبال پیروی و تقلید و جمود فکری است. و هرکس
دعوت به اندیشه و پویایی و ادراک بهتر کند، صوفیان همان اختاپوس مذهبی، در عین وقاحت، شارلاتانی و ورشکستگی، به ساحت همان اندیشمند فرهنگدوست و خردورز، لجن می پراکنند و با وی و فکرش، سر ستیز و جدال و دشمنی دارند. اکثرا مداح های هوچی استبداد سیاه و ویرانگر نعلین و عمامه اند!
انگار
آرامش دوستدار به نوعی روح سرگردان و یا شبح مزاحم بود و باید توسط همان کوتوله ها هرزه زبان، جزم باور و خشک مغز، هم سانسور، تحریف و هم ترور شخصیتی و هتک حرمت میشد. بماند که در ایران ما هم، اختاپوس مذهبی به ساختن دم و دستگاه خلافت اسلامی و بُتکده ولایت فقیه پرداخته اند که در ستم و
ظلم و توحش و ویرانگری و استبداد و جباریت، دست کمی از تاریخ خلافت های اسلامی در کل جهان نداشته و ندارد. چه نظام سیاسیِ و چه بوق های تبلیغاتی اسلامی و یا نظام فرهنگی و نهادهای آموزشی در هم تنیده و سانسورچی اند. دوستدار خفقان و تنگنا و مسمومیت فکری و مرده پرستی هستند. آنها را با
اندیشیدن و نقادی و فکر انتقادی و شک باوری هم کاری نیست. در همان کتاب آسمانی شان ، خط اول نوشته اند: ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ [ در این کتابِ ، هیچ شکی نیست]
در کجای جهان هست که ، فیلسوفی حق نامه نوشتن نداشته باشد؟ حق تدریس نداشته باشد زیرا برخی بازجوی دوستدار خمینی
، سر دسته انقلاب فرهنگی است؟ در مافیای رسانه ای تحت سلطه فرقه های مصدقی یا شریعتی یا خاتمی و میرحسین ، سانسور شود؟ همه این ها، نشان از اوج عقب ماندگی و ساده لوحی و باری به هرجهت بودن و تعظیم به قدرت مسلط زمانه که آخوندها و شیخان هرزه و فاسد اند.
مانند منبرهای مملو از دروغ آخوندی،
برخی کوتوله مبتذل و متوهم و باورمند به خمینسیم، به دروغ و توهم و بی هیچ دانشی مرتبط، رمه وار و گله ای به آرامش دوستدار حمله کردند و وی را به "ضد ایران و تاریخ ایران و ایرانستیز و اسلامستیز و نژادپرست و خشونت پرور" متهم کردند و گزافه و لاف نوشتند. تو گویی امام شان، پس از 57
ایران را به گلستان مبدل کرده؛ یا اوباش ها چند رنگ روشنفکری دینی، جامعه را خوشبخت کرده اند؛ یا تو گویی که در ساختار ولی فقیه این دین باورهای پر ادا و اصول و ناسزاگو، اصلاح و تجدید نظر و تصحیح ممکن است.
آرامش دوستدار با آثارش، افشاگر و چالشگر مکتب و بساط این شارلاتانیسم و پوچی بود
خط فکری و چهار چوب استبداد همین اسلام گرای و نواندیش های دینی و اصلاح طلب ها را به سخره گرفت. که وجودشان، نماد عقب ماندگی و خامی بوده و هست. وی نم پای کاخ استبداد بود. دهن بین و متوهم و چند چهره و بادمجان دور قاپ چین و پرادعا نبود. میراث کهن ما و هویت بنیادی مان را می شناخت،
بی پروا و با زبانی رسا، نقد می کرد. اما همین سانسورچی های چماق به دست و تکفیر گو، نگذاشتند این نقّاد صریح گو و گزنده زبان نسل ما، بدرخشد.
"میراث او امتناع تفکر در فرهنگ دینی" ، "درخشش های تیره " تا ابد در کتابخانه های ما خواهد ماند. تا زنجیر انحطاط و خرافات و موهومات گسسته شود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
let me tell you, whoever you are, this notorious group with Islamic platitudes is whistling in the dark. they can whistle for power in #Iran.
let's get down to the nitty-gritty; most of the guests & no-account audience were over 60 years old. jolly good!
in all modesty, that nitwit who is a so-called elected president with a klaxon, is against #democracy. lamentably, The Mob cann't be an alternative for future of Iran
this's shame that 1 American prominent diplomat claims: MEK has an international support with clear democratic background! ( Naff off! )
Its a mercy that THE USA designed this group as a foreign terrorist organization @BillClinton
آرامش: واقعا ما چطور میتوانيم خودمان را ايرانی بناميم در حالیکه دينی در ۱۴۰۰ سال پيش آمده و با همه نيرو همه چيز را، مليت و دين و دولت را، از بين برده. همين تخريبی که توسط جمهوری اسلامی از درون رخ داده، آنموقع از سوی نيروی خارجی اعمال شده. يعنی دين خودشان را تحميل و مليت را مخدوش
کردهاند و تمدن را از طريق شريعت و اسلام و قوانين اسلام از بين بردهاند. بين ايرانيان ۱۴۰۰ سال پيش و ايرانيان پس از اسلام تفاوت است. ما چنان در دل اسلام پير و فرتوت شدهايم که اثری از ما باقی نمانده است. ما در خدمت اسلام فرسوده شديم و از کار افتاديم.
چند هفته مانده به جشن های ۲۵۰۰ ساله و جشن یادمان #کوروش بزرگ در پاییز ۱۳۵۰، مجاهدین خلق (*زائیده شده از بطن نهضت مثلا آزادی) قصدشان بمب گذاری بود، ساواک دستگیرشان کرد!
خمینی چی ها طرفدار خرابکاری و ترور بودند نه توجه به تمدن و تاریخ
نیکسون، خرداد ۵۱ برای دلجویی شاه به ایران آمد
تفاوت شاه بزرگ بین و خمینی حقیربین، در همان ۱۳۵۰ مشخص شد.
شاه دنبال نمایش سابقه تاریخی و بخش مهم کهنسالترین کشور آریایی تاریخ جهان بود، اما خمینی در پی برگرداندن ایران به دوران انحطاط و حقارت ایران.
شاه، در پی آئین بزرگ منشی، خمینی چی ها و تروریست ها در پی انکار و تحقیر کوروش
همه شرکتکنندگان در بلوای ۵۷، با تبلیغات، شایعه پراکنی، فریب کاری زهرآگین برای جنگ روانی بی امان و مغزشویی، به جای تشکر از بزرگداشت #کوروش، از فقر و زاغه نشینی یاد می کردند...
همان هایی که گفتند: خمینی عزیزم، بگو که خون بریزم و در پی اشاعه فرهنگ آدم کشی، اراده کشتن و ویرانی!
"خدمتکار خانم جمشید آموزگار برای روس ها کار می کرد. حتی یکی از معاون های نخست وزیری هم عامل روس ها بود!" شاه هم ما را در ساواک تشویق می کرد، عوامل روس را از دستگاه های کشور بیندازیم بیرون.
✔گفتگو با سرتیپ منوچهر هاشمی، مدیرکل اداره ضد جاسوسی ساواک [*کتاب وحشت بزرگ، قانعی فرد]
ملت ما، ملت دمکراسی نیست. دمکراسی ، تمرین می خواهد، زمینه می خواهد، آموزش می خواهد! سالها طول می کشد، آخوند ربطی به دمکراسی ندارد. آسان نیست.
تاریخ ما پر از استبداد بوده و هست... دل مان به کدام حزب خوش باشد؟ حزبی وجود نداشته و نخواهد داشت. ایرانی با هم همکاری ندارند... مُلاها هدف مشترک داشتند. تخمی کاشتند که در ۱۳۵۷ درو کردند و ایران را خاموش کردند.
حالا حالاها، دمکراسی برای ما زود است.
لینک برنامه شطرنج [دیانت و دین گرایی یا ایرانیت و ملی گرایی به همراه حسین علیزاده ؛ پرویز دستمالچی ؛ محمود کویر]که امروز از صدای آمریکا پخش شد؛ در اینجاست : @VOAIran@saharamani11