مطالعه این رشتوی ارزنده حاج حسین نخلی عزیز رو به همه دوستان توصیه میکنم.
بد نیست این خاطره رو هم نقل کنم تا به عمق مشکلات ایرانیان در درک دینامیسم تحولات داخلی عراق اشاره کنم.
در پایان هم ملاحظهای که نسبت به این رشتو دارم را عرض خواهم کرد.
این توییت، دلالتهای روشنی دارد.
هرچند منطق آماری، به اندازه ریاضی مستحکم نیست؛ اما کسی که اتمسفر سیاسی عراق را درک کرده باشد، افزایش اقبال به گرایشهای «ملیگرایانه» و هویتهای «وطندوستی» و «استقلالخواهی» را تصدیق میکند.
بد نیست بگویم چندی قبل (بعد از اعلام نتایج انتخابات)، یکی از این کارشناسان مشهور حوزه عراق (هوادار سرسخت «عصائب») در جمعی که به نسبت خودشان مؤثر هستند، ضمن نقدی گفته بود:
«در عراق مفهومی به اسم "ملت" وجود ندارد که صحبت از "قرائت ملی" شود!»
هیچ امر سیاسی در جامعه به شکل مستمر درونی یا به تعبیر دقیقتر «اجتماعی» نمیشود، مگر اینکه گروههای سیاسی در صدد اثرگذاری بر آن باشند.
از این منظر،تفکیک میان «پروسه/پروژه» تنها زمانی کارآمد است که ریشه یا عامل جهتبخش...
4/10
عامل جهتبخش را مشخص کنیم.
به همین جهت، در تقریر غالب از این دوگانه، نهایتا به جهتبخشی و صحنهگردانی بعد پروژه ماجرا تصریح میشود؛ امری که بطلان آن امروز اظهر من الشمس است... (خروج صدر از تشرین، نهتنها آن را از بین نبرد؛ بلکه هویت مستقل و محکمتری بدان بخشید.)
5/10
ودر پایان باید اضافه کرد که عراق، کشور شکافهاست؛ شکافهای سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی!
در چنین جامعهای، اساسا «اکثریت» معنا ندارد!
هر جریان وجنبش حول ارکانی مانند «ابعاد سلبی و ایجابی»، «جلب نظر دیگران برای همسویی در برخی اجزاء»، «تکثرپذیری» و... معنا مییابد
6/10
با این حال، «روح جمعی» را نباید در عراق نادیده گرفت؛
روحی که - به علل مختلف، مانند انسداد گفتمانی در داخل و سرکوب حاکمیت اقتدارگرا یا مداخلهگر خارجی - وجه بارز آن «واکنشی» است!
ابعاد سلبی تشرین نیز همسویی نسبتا بالایی با این روح جمعی داشت؛ هرچند در کلیت آن، اقلیت بود...
7/10
مثلا «استقلالطلبی»، «غرور ملی»، «سرخوردگی از طبقه سیاسی و نظام حاکم بر کشور» و... مواردی است که به وضوح در روح جمعی عراق قابل مشاهده و تبیین بود و جزء ارکان گفتمانهای تشرینی به حساب میآمد.
همانگونه که در میان تشرینیها «تکثر» کاملا بارز بود...
8/10
البته باز باید تأکید کنم تشرینیها در اقلیت بودند؛ مانند تمام جریانها و جنبشهای سیاسی حاضر در عراق!
آنچه که منجر به اثرگذاری آنان و تغییر پارادایم کلی حاکم بر سپهر سیاسی عراق شد، دقیقا همین «همسویی در برخی اجزا با روح جمعی ملت عراق» بود که باعث میشد...
9/10
شاهد همدلی نسبی (منحصرا در برخی اجزاء) با آنان در کل ملت عراق پدید آید.
مثلا اینکه عموم عراقیها (دقیقا برخلاف بخشی از بدنه گروههای مقاومت)، از سرکوب، ربایش یا قتل تشرینیها ابراز بیزاری میکردند؛ هرچند با آنها - لزوما - موافق نبودند...
همین همسویی، فضا را تغییر داد.
10/10
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
@QawluAlsawarem@haj_naghi@AdnanMatouri سلام فرشاد جان، 1- ببین اولین نکته اینه که باید دو فاکتور «رشد جمعیت» و «بازگشت آوارگان» رو در نظر بگیریم.
در مورد حجم آوارگان هم اختلافاتی وجود داره، چون هر دولتی که آمار بیشتری ارائه بده، میتونه کمکهای بیشتری جلب کنه.
لذااگر آمار آوارگان و جمعیت سکنه هر منطقه رو جمع بزنی...
@QawluAlsawarem@haj_naghi@AdnanMatouri ... از جمعیت کل، فراتر میره.
الان اگر جمعیتهای آوارگان کشورهای همجوار و اروپا رو جمع و در کنار جمعیتهای ادعایی در مناطق سهگانه (نظام، معارضه و قسد) قرار بدی، به رشد حدودا 25 درصدی نسبت به جمعیت 2011 میرسی که ناشی از سه عامله:
1-بزرگنمایی درآمار
2-رشد جمعیت
3-بازگشت آوارگان
@QawluAlsawarem@haj_naghi@AdnanMatouri لذا اون منطق که بیایم مبنا رو آمار 2011 قرار بدیم و از طرفهای دیگر کم کنیم تا به جمعیت سنی تحت سیطره اسد برسیم، اشتباهه!
قربون برم خدا رایک بام و دو هوا را
یک بر بام سرما رایک بر بام گرما را
جناب قیس خزعلی در دیدار با نماینده ویژه سازمان ملل در امور عراق، ادلههای خود مبنی بر تقلب را ارائه دادند و بر پیگیری پرونده «تقلب و بازیگردانی مفتضح» تأکید کردند.
در پایان هم بر تداوم ارتباط تأکید شد...
البته که انتظار منطقی از یک سیاستمدار حرفهای، ارتباط با همه طرفهای مؤثر در حوزه قدرت است.
ولی اینکه مذاکرات بقیه گروهها را مصداق خیانت بدانند و حتی حرمت مرجعیت را هم نگه ندارند؛
آن وقت حالا خودشان عینا همان کار را انجام دهند، نشان دهنده یک ویژگی اخلاقی خاص است!!
ترجمه:
«علی مملوک و تعدادی از سران نظام سوریه با مقامات موساد و فرماندهان ارتش اسرائیل در "پایگاه حمیمیم" (فرماندهی ارتش روسیه در سوریه) و "قبرس" دیدار میکردند.
پیام هیئت اماراتی:
تلآویو شرط کرده تنها در صورت علنی شدن روابط (تطبیع) ادامه خواهند داد!»
«آلفرد ریاشی» از شخصیتهای برجسته آکادمیک لبنان و دبیرکل کنفدراسیون تداوم فدرالیسم، تأکید کرد هیئات یهودی (شامل نمایندگانی از کنست) در دمشق حضور داشتهاند.
آیا بشار اسد، بعد از نیم قرن، روابط پنهانی خاندان اسد با اسرائیل را فاش خواهد کرد؟
در توضیح، باید به یک نکته بسیار مهم اشاره کرد:
«تقریبا اجماع کامل همه ناظران بر این است که یکی از اهداف اصلی امارات از حضور در یمن، سیطره بر بنادر و جزایر استراتژیک این کشور بود.»
حال باید به یک مجمع الجزایر مهم در دریای سرخ اشاره کرد که از دسترس امارات دور ماند: «حنیش»
۲/۶
در واقع سیطره امارات - از طریق یمن - بر این جزایر میتونست مقدمه حکمرانی امارات بر جنوب دریای سرخ باشه؛
آرزویی که حتی ریاض هم به راحتی با آن همراه نیست...
ناکامی امارات در این حوزه، معادلات را در داخل یمن میتواند تغییر دهد!
و حتی معادلات مرزهای دریایی را!!
برخلاف آنچه منابع نزدیک به دولت سوریه گزارش میدهند، مراسم تکریم و خداحافظی با سردار جواد غفاری (فرمانده نیروهای ایرانی در سوریه) در روز «شنبه» (۱۵ آبان-۶نوامبر) برگزار شد؛ یعنی پیش از سفر وزیر خارجه امارات...
در مراسم تقدیر از فرمانده نیرویی که نقش اساسی در بقای نظام سوریه ایفا کرد، عالیترین مقامی که حضور یافت وزیر دفاع سوریه بود.
نه رئیس جمهور، نه نخست وزیر و نه حتی وزیر خارجه در این مراسم حاضر نبودند و سخنرانی نکردند!
عکسهای یادگاری هم بیانگر بینظمی و سطح پایین جلسه است.
۲/۳
چنین تصمیماتی یک شبه اتخاذ نمیشود.
روندهایی از این دست را باید طی زمان (میانمدت) و براساس قرائن موجود تحلیل کرد...
اما نشانهای که این روزها میتوان دنبال آن بود، چیست؟
«آیا باز هم به پایگاه تنف، حمله موشکی و پهپادی خواهد شد؟»
به بهانه این توییت ارزنده آقا سیاوش، نقب کوتاهی بزنیم بر فضای سیاسی کلی طوائف لبنان
پیش فرض این رشتو بر این است که در لبنان هویت ملی در مقایسه با هویت های طائفه ای، وزن کم تری دارد و نتیجه آن را در کنش گری طائفه ای چند دهه اخیر ملت می توان دید.
در جامعه سیاسی لبنان، چهار طائفه اصلی و دو طائفه حاشیه ای داریم.
طوائف اصلی: 1- مسیحیان (با تمام شقوق آن) 2- اهل تسنن 3- شیعیان 4- دروزی ها
علاوه بر آن «علوی ها» و «اسماعیلیه» هم حضور و وزن محدودی در لبنان دارند.
2/12
مسیحیان لبنان هم تنوع مذهبی بالایی دارند هم تنوع سیاسی بالا.
حتی در کابینه هم معمولا سهمیه بندی مذهبی و سیاسی به شکل موازی لحاظ می شود.
مارونی، کاتولیک، ارتدوکس و ارمنی معمولا سهمیه مشخصی در دولت دارند. گاهی یک کرسی هم به وزیر «مسیحی اقلیت های مذهبی» می رسد.