1- زایندهرود از شهر لر نشین کوهرنگ سرچشمه گرفته و با عبور از شهرهای ترک نشین سامان، فارس نشین #اصفهان و تات نشین اژیه و ورزنه به تالاب گاوخونی میریزد. آیا قومگرایان میتوانند توضیح دهند چرا این وسط فارسها کتک میخورند؟ 2- بیشترین هدررفت آب متعلق به شهر سامان است #رشتو 1/7
طوری که میشود گفت این شهر برای فروش و اجاره ویلا بیش از شهرهای مازندران بنگاه معاملات ملکی دارد و باغات نوکاشته آن با پمپاژ 250 میلیون متر مکعب آب به ارتفاعات، 35 هزار هکتار رشد داشته است اما آیا کسی میتواند قسم بخورد صاحبان این باغها اصفهانی یا یزدی نیستند؟
2/7
3- آبی که صرف باغات نوکاشته و شهرکهای ویلایی و تفریحی سامان میشود دهها برابر آب مورد نیاز 2 هزار هکتار باغات سنتی این استان در بالادست یعنی ارتفاعات منطقه بیرگون است که در معرض نابودی است. اما آبخواران به اهالی بیرگون میگویند اصفهانیها باغ تو را خشکاندهاند. 3/7
4- حدود یک میلیون چهارمحالی و خوزستانی در اصفهان کار و زندگی میکنند و ای بسا در تجمعات اصفهان نیز حضور داشتهاند. آیا مدیر آب منطقهای اصفهان میتواند بگوید آب شرب شما به من ارتباطی ندارد؟
4/7
5- سد زاینده رود با جمع آوری پول از کشاورزان شرق اصفهان یعنی روستائیان اژیه و ورزنه ساخته شده و همه آنها برگه قانونی حقابه دارند. برگههایی که طبق رسم ساکنان این منطقه اغلب مهر زنان است. آنها قدیمیترین حقابهداران زاینده رود هستند و محرومتر از همه کشاورزان و باغداران مسیر
5/7
زاینده رود. 6- یزد حقابهای از زاینده رود ندارد اما با خشک شدن تالاب گاوخونی، قنات این استان نیز خشک شده است. بنابراین آنچه یزد از زاینده رود برمیدارد بسیار کمتر از آن چیزی است که از دست داده است.
6/7
7- کارخانههای اصفهان که با جانمایی غلط در غرب استان و در مسیر باد قرار گرفتهاند جز آلودگی بهره دیگری برای اصفهانیها ندارند. این صنایع ملی و مادر هستند و درآمد آنها نه به جیب اصفهانی که به خزانه دولت میرود.
7/7
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#رشتو
تکلیف آدمی مثل علیز مشخص است؛ گویی در این مملکت ناف چپ را اگر نگوییم با خیانت به وطن با بیوطنی بریدهاند. اما چند نکته برای کسانی که نمیدانند این حجم پشتیبانی از عملکرد نیروهای دفاعی کشور از کجا میآید و احتمالا با فرهیختهنمایی و سکوت یا متلک از کنار آن رد میشوند: 1/9
1- اگر دقت کرده باشید اکثر کاربرانی که در فضای مجازی یک گام جلوتر از نیروهای دفاعی حرکت میکنند و شوخی جدی خواستار بازگشت سرزمینهای از دست رفته هستند، آذربایجانیاند و تا آذربایجانی نباشی درکی از این حسرت و اشتیاق نخواهی داشت. از آن سو؛ من همین جا در دو همکار با اصالت 2/9
نخجوانی دارم و هربار که حرف به نخجوان و فامیل و رفت و آمد سالانه میکشد، اشک در چشمشان حلقه میزند. درد و حسرتی که معنی آن را نمیدانید، زخمی تازه که باید از زبان یک آذری بشنوید. یکی از همین همکاران چند وقت پیش میگفت فلانی همه فامیلهای ما در اردوباد رو به تهران و 3/9
۱- روششوار دکترای اقتصاد سوربن و فرستاده دربار فرانسه به ایران در عهد ناصری، مینویسد "ایرانیها بسیار مشتاق مهاجرتند." این خصیصه تاریخی به چند موضوع مهم اشاره دارد؛ زندگی اجتماعی و روحیه مورد توجه بودن، بگونهای که میتوان گفت تنهایی و تکرار برای ایرانیان مساوی با مرگ است.
همچنین ایرانیان درست مثل انگلیسیها برای کشف جهان پیرامون خود بیآرام و قرارند با این تفاوت که بیقراری انسان انگلیسی و درنوردیدن دریاها و خشکیها درنهایت به منفعت ملی منجر میشود اما بیقراری انسان ایرانی جز مواردی اندک و حساب شده، یکسره خسران ملی است.
نخستین رمان تاریخ، یعنی رابینسون کروزوئه نوشته دانیل دفوی انگلیسی بر این ایده استوار است که چگونه باید زندگی مرفه و خواست پدر را به عنوان ارزشهای سنتی رها کرد و به سفری پرمخاطره در دریاها پرداخت.
۲- برخی کشورها مثل چین و لبنان سالهاست که سیاست تشویق به مهاجرت را
تکههایی از پیشگفتار "پنج اقلیم حضور؛ بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان" داریوش شایگان. این کتاب نخستین بار در سال 1983 به صورت مقالهای به زبان فرانسه به سفارش مجله "اتود فیلوزوفیک" و برای خوانندگان فرانسوی به رشته تحریر درآمد:
از همان زمان کودکی حیرت میکردم از اینکه #رشتو 1/14
اطرافیانم آنقدر شعر از بر دارند و هریک همچون گنجینهای از اشعارند. بعدها طی زندگی در کشورهای دیگر به این نکته پی بردم که به ندرت میتوان فردی فرانسوی یا انگلیسی را یافت که اشعار راسین و ویکتورهوگو و بودلر یا شکسپیر و میلتون و بایرون را از بر بخواند... به نظر من پیوندی از این 2/14
دست مولود قریحه شاعرانه ایرانی است که در جهان بیهمتاست.
به یاد دارم در سال 1342 همسر نیکوس کازانتزاکیس نویسنده معروف یونانی در ایران میهمان من بود و در سفری که به شیراز داشتیم پس از بازدید از مقبره سعدی و حافظ با تاثر و شیفتگی بسیار سخنی گفت که هرگز فراموشش نکردم: 3/14
به مردم اصفهان و خوزستان میگویند یزدیها آب زاینده رود را برای تولید کاشی و فولاد و شیشه میبرند و در مزارع بزرگشان خیار و گوجه میکارند.
توسعه صنعت در اصفهان و یزد و کرمان کار احمقانه ای بوده اما گزاره بالا هم از بیخ غلط است.
خدا را شاهد میگیرم که لااقل دو کارخانه 1/7
فولاد یزد و چند کارخانه کاشی و سرامیک این شهر و همین طور کشت گلخانه ای چرخاب را و در هر بازدید لااقل با دو کارشناس بیطرف و خارج از مجموعه دیده ام. تمام این مجموعه ها با چاه کار میکند و تمامی این چاهها مثل کارت بنزین، کارت شارژ با مصرف مشخص دارند. بنابراین موتور چاه پس از 2/7
اتمام شارژ، خود به خود خاموش میشود. بعلاوه نخستین مرکز مانیتورینگ شبکه آب کشور در مرکز آب منطقه ای یزد میتواند تمامی شبکه هوشمند استان را مانیتور کند و در صورت لزوم آب هر لوله یا موتور هر چاه را خاموش یا روشن کند.
کارخانه های یزد، کرمان و اصفهان درحال خرید فاضلاب شهرها 3/7
#رشتو 1- در همین لحظه که #خوزستان_تشنه_است 12 میلیارد متر مکعب آب پشت سدهای این استان خوابیده یعنی بیش از 60 برابر ظرفیت سرریز سد کرج درحالی که تمام حیات اصفهان به سد زاینده رود بسته است که در بهترین شرایط سه برابر سد کرج آب دارد.
2- آب یک کالای ملی است و باید به شکلی عادلانه تقسیم شود. شما را بخدا چشم بسته و صرفا به دلیل تعلقات محلی یا مد شدن مخالفت در این زمینه با سدسازی و طرحهای انتقال آب نجنگید. کارشناسانه طرحهای غیراصولی را نقد کنید. مشکل #خوزستان هیچ ارتباطی به انتقال آب از کارون به زاینده رود ندارد.
3- سد زاینده رود پس از رهاسازی دوباره وارد استان چهارمحال و بختیاری شده و از شهر سامان عبور میکند و باز به اصفهان برمیگردد. جالب است بدانید در همین یک پیچ حدود 200 میلیون متر مکعب آب یعنی یک سد کرج، ناپدید میشود و از طریق لوله به باغها و ویلاهای رانتی برده میشود.
#رشتو 1/7
برای درک عمق #ورشکستگی_آبی به این اعداد و ارقام توجه کنید!
استان کرمان در سال ۱۳۵۰ با هزار و ۶۶۲ حلقه چاه ۶۳۶ میلیون مترمکعب آب از سفرههای زیرزمینی برداشت میکرده که این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۳۴ هزار و ۵۵۹ حلقه چاه با ۵ میلیارد و ۸۱۹ میلیون مترمکعب برداشت رسیده است.
#رشتو 2/7
عدد بالا را با 200 میلیون متر مکعب ظرفیت سد کرج مقایسه کنید.
متوسط بارندگی این استان در ۱۵ سال گذشته با ۱۲۹ میلیمتر، نصف میانگین بارندگی کل کشور با ۲۵۰ میلیمتر در سال است و تمامی نیاز آبی این استان از سفرههای زیرزمینی تامین میشود.
#رشتو 3/7
با این وضعیت، باغات استان را تا حدی گسترش دادهایم که اکنون یک چهارم پوشش باغی کل کشور در این استان است. افت آبهای زیرزمینی در کرمان به حدی است که عمق چاههای شمال استان به 450 متر رسیده است.
میزان افت سالانه آبهای زیرزمینی؛ دولت آباد ۲ متر و ۹ سانت