هنرِ اغواگر در اینه که با تمرکز روی فرد مورد نظرش و با توجه خاصی که بهش میکنه، نظرش رو به خودش جلب کنه. ولی «ضداغواگر» انقدر حواسش به خودش هست و در رفتارش نشونهای از اعتماد به نفس نیست، که دافعه داره. /۱
تو فصلهای قبل کتاب در مورد شخصیتهای مختلف اغواگر صحبت کرد. در این فصل، هشت ویژگی دافعهدار رو در قالب شخصیت «ضداغواگر» تعریف میکنه و میگه از این افراد باید دوری کرد. و اگه چنین ویژگیهایی رو در خودتون میبینید، بدونید با حذفشون خودبهخود جذابتر میشید. /۲
۱. وحشی
این افراد انقدر خودشون رو مهم میدونن که نمیتونن تصور کنن شما برای فکر کردن یا خواستنِ اونها نیاز به فکر کردن دارید. این رفتار، که ناشی از ضعف اعتماد به نفسه، باعث میشه حوصله صبر کردن نداشته باشن و جواب رد رو تحمل نکنن؛ و حتی به طرف مقابلشون حمله کنن. /۳
۲. خفهکن
این افراد قبل از اینکه شما بتونید بشناسیدشون و وجودشون رو درک کنید، عاشق تمامعیار شما شدن! شاید در نگاه اول به نظر بیاد جذب شخصیتتون شدن، ولی در درون میدونید یه چیزی اینجا درست نیست - این ابراز علاقه هیجانی نشونهی یک حس خلای عمیق در اونهاست. /۴
۳. اخلاقمدارِ دُگم
این افراد یاد نگرفتن از زندگی لذت ببرن و تحمل لذت بردن بقیه رو هم ندارن. خودشون رو پشت نقاب اخلاقمداری مخفی کردن و دوست دارن بقیه رو به زور مثل خودشون کنن. اونها دائم در حال قضاوت دیگران هستن و از بالا-به-پایین صحبت کردن با بقیه لذت میبرن. /۵
۴. خسیس
اگرچه زیادی بخشیدن هم یه جورایی نشونهی استیصال و درموندگی فرده، ولی خسیس بودن بدتره. خسیس بودن نشون میده که فرد دائم در حال حساب و کتابه، و روحیهی ریسکپذیر و رهایی نداره. /۶
۵. همیشه نگران
این افراد خیلی نگران خودشون و رفتارشون هستن، و این نگرانیشون مُسریه. شما هم در کنار این افراد کم کم نگران رفتارتون میشید. یکی از ویژگیهای کلیدیِ اغواگری داشتنِ شجاعته، و این نگرانی مانع بزرگی در جذاب دیده شدنه. /۷
۶. وراج
اغواگری معمولا از طریق نگاه، جذابیتهای ظاهری و رفتار غیرمستقیم حاصل میشه. اگرچه کلام و هنر سخنوری هم اهمیت دارن، ولی کسی که زیادی صحبت میکنه (مخصوصا راجع به خودش) جذابیتش رو پیش دیگران از دست میده. /۸
۷. واکنشی
این افراد خیلی حساس هستن؛ بطوری که تک تک حرفها و رفتار شما رو با دقت موشکافی میکنن تا چیز بدی ازش دربیارن و ناراحت بشن! (همیشه در حال واکنش نشون دادن ان) تحمل کمترین شوخی باهاشون رو ندارن، و حس نارضایتی و تنفر رو میشه از چشمهاشون دید. /۹
۸. زننده
این افراد توجهی به جزییاتِ ظاهر و رفتارشون ندارن، که اتفاقا در اغواگری خیلی مهم هستن. لباسی که میپوشن، رفتاری که در جمع دارن و… همه نشون میده کنترلی روی خودشون ندارن و اصلا متوجه زننده بودن کارهاشون نمیشن (که نشونهی خودمحوریشونه) /۱۰
کتاب میگه سعی کنید از این افراد دوری کنید. اینها احتمالا بعدا براتون دردسر میشن، تا اینکه فایدهای داشته باشن. سعی کنید مثل خودشون رفتار کنید تا نسبت بهشون دافعه داشته باشید. بهشون بیتوجه باشید، و حس مثبت یا منفی نشون ندید، تا بدونن چقدر برای شما بیاهمیت هستن. /۱۱ و پایان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
این فصل «اغواگر ستاره» رو توضیح میده. من اگه میخواستم این شخصیت رو توضیح بدم، از کلمه «سلبریتی» استفاده میکردم. فکر میکنم اینطوری این شخصیت و جذابیتش برامون قابل درکتر باشه. توضیح این شخصیت رو در ادامه بخونید، ببینید با من همنظر هستید /۱
اکثر مردم مدام در حال رویابافی و تصورِ شخصیت و زندگی ایدهآلشون هستن تا از روزمرگی و شرایط کسلکنندهشون فاصله بگیرن. «اغواگر ستاره» تصویری از خودش ارائه میکنه که شبیه رویاهای مردمه؛ بینقص و بدون اشکال. /۲
«اغواگر ستاره» تصویر بیرونی که از خودش ارائه میده رو با دقت انتخاب میکنه تا کاملتر از واقعیت به نظر بیاد. با اینکه از همه نظر سعی میکنه چشمگیر باشه (ظاهر، رفتار، گفتار) در عین حال زیاد به کسی نزدیک نمیشه تا خودِ واقعیش و ضعفهاش شناخته نشن. /۳
کاریزما یعنی توانایی جذب تودهی مردم. شخصیت کاریزماتیک ویژگیهای درونیای داره که باعث درخشش اون در هر جمعی میشه. ویژگیهایی مثل اعتماد به نفس، راضی بودن از خود، و هدفمندی انقدر در اون برجسته هستن که مردم جذبش میشن. /۱
حس اعتماد به نفس در شخص کاریزماتیک خیلی برجسته است که برای مردم جذابه. حالت صورتش پر از انرژیه و همیشه هشیار به نظر میاد. طوری به هدفش مطمئن و پایبنده که باعث میشه بقیه هم بهش اعتماد بکنن و دنبالش راه بیافتن. /۲
کتاب این اعتمادی که «اغواگر کاریزماتیک» به هدفش داره رو پیامبر-گونه توصیف میکنه. هیچکس از آینده مطمئن نیست و همه نسبت به هدفهاشون در شک و تردیدن. ولی «اغواگر کاریزماتیک» به چیزی که میخواد مطمئنه و انگار از آینده خبر داره (انگار توانی الهی داره) /۳
فصل هفتم - شخصیت «چارمِر»
اغواگر زن و مرد (اغواگریِ غیررمانتیک)
مردم تا حد زیادی حواسشون معطوف خودشون هست. دغدغههایی دارن و میخوان فقط راجع به خودشون حرف بزنن. «چارمِر» این توانایی رو داره که دغدغههای دیگران رو بفهمه و کاری کنه تا اونها نسبت به خودشون حس خوبی داشته باشن. /۱
«چارمِر» لزوما دنبال ایجاد کششِ سکسی نیست. اون دنبال روابطیه که آدمها اون رو دوست خودشون بدونن و در مواقع ضروری بتونه ازشون کمک بگیره. /۲
«چارمِر» کششِ سکسی رو مانع ایجاد دوستیهای بلندمدت میبینه، و اتفاقا سعی میکنه از این امر دوری کنه. بجای ایجاد کششِ سکسی، اون روی موارد دیگه برای ایجاد حس مثبت در دیگری دست میذاره؛ تمرکزش روی بالا بردن حس عزت نفس طرف مقابلش هست. /۳
تو این اپیزود، سرگذشت خود کریستن نِف هم شنیدنی بود.
تعریف میکنه در زمان دانشجویی دِیتهای عجیب و غریب کم نداشت. تا اینکه با یکی آشنا میشه که معقول و منطقی بود. با همون آدم ازدواج میکنه و زندگی آرومی داشت. ولی کم کم به کس دیگهای علاقهمند میشه. /۱
کریستن نِف در اون زمان دانشجو بود و به عنوان دستیار تحقیقاتی در آزمایشگاهی کار میکرد. اونجا به کسی که مسئول تحقیقات بود (معشوق) علاقهمند میشه و برای مدتی رابطه مخفیانه دارن. تا اینکه روزی شوهرش متوجه خیانتش میشه و طلاق میگیرن. /۲
میگه اون زمان از اینکه اینطوری به شوهرش ظلم کرده بود ناراحت بود، ولی از طرف دیگه احساس میکرد عشقِ زندگیاش رو پیدا کرده. چون چنین علاقه و هیجانی رو هیچوقت در ازدواجش درک نکرده بود.
«معشوق» هم قول داده بود از دوستدخترش جدا میشه، تا بتونن رابطهشون رو شروع کنن. /۳
اکثر ما نسبت به دوستهامون مهربونتر و با گذشتتر رفتار میکنیم، تا نسبت به خودمون. اگه اشتباهی از اونها سر بزنه یا ببینیم ناراحتن، سعی میکنیم دلداریشون بدیم. درحالیکه اگه خودمون اشتباهی بکنیم ممکنه برای مدتها خودمون رو سرزنش کنیم. /۱
موضوع این پادکست «مهربونی با خود»* بود. مهمون برنامه کریستین نِف استاد دانشگاه تگزاس-آستینه، که هم صحبتهای خیلی جالبی کرد، و هم سرگذشت شنیدنیای داشت. من اول خلاصه حرفهاش رو مینویسم و بعد سرگذشتش رو توضیح میدم. /۲ castbox.fm/episode/Being-…
...
*Self compassion
همه ما یه «منتقد درون» داریم، که به خودیِ خود بد نیست. ما پیش خودمون اتفاقهای بد و اشتباهاتمون رو گوشزد میکنیم، تا ازشون درس بگیریم و تکرارشون نکنیم. ولی انجام دادن این کار بصورت افراطی بد و مخربه. /۳
اغواگری چیزی نیست جز دادن وعدهی لذت، بدون مشخص کردن زمان تحویل اون. اینکه در دل طرف مقابل امیدی ایجاد بشه، ولی ندونه کی قراره بهش برسه. اغواگر «کوکِت» استاد در این زمینه است. وعدهی لذت، شهرت، قدرت، یا… میده، ولی اون رو عملی نمیکنه. /۱
کتاب میگه دو نوع شخصیت «کوکِت» هست. «کوکِت گرم و سرد» و «کوکِت سرد» /۲
«کوکِت گرم و سرد»
اکثر آدمها دنبال کسی هستن که به سختی بدست میارن، یا تعداد زیادی خواهان داره. در غیر اینصورت، ممکنه ارزش طرف رو درک نکنن و از حضورش به هیجان نیان. قدرت اغواگری «کوکِت» در اینه که میدونه چطور ارزشمند به نظر برسه. /۳