۱/یک دروغ مُلایی که ميان شيعيان عموميت دارد میگويد کە مادر زین العابدین،#شهربانو، دختر يزدگرد سوم و جزو سَبايای تيسپون بوده کە در زمان
خلافت عمر بن خطاب بە مدينه فرستاده شدند، و اين دخترک درتقسيمِ سبايا سهمِ حسين بن علی شد
ادامه⇩
۲/مشخص نيست کە اين روايت در چە زمانی ساخته شده
است، ولی نخستين نشانۀ آن را در اصول کافی کلينی
میبينيم، و اين نيز معلوم نيست در چە زمانی وارد اصول کافی کرده اند. در
اين روايت داستانِ
دلپذيری برای شیعیان بە شرح زير آورده اند:⇩
۳/دختر يزدگرد را وقتی بە مدينه بردند در مسجد نشاندند و چندان زيبا
بود کە مسجد از پرتو رويش درخشيد. دوشيزگان مدينه با شنيدنِ وصف
زيبایيش برای ديدنش رفتند. عمر نيز برای ديدنش رفت، و وقتی بە او
نگريست او رويش را پوشانده گفت: «اف! بی روز بادا هرمز». عمر گفت:
بە من دشنام میدهد؛
٤/وخواست بەاو بزند.علی بە عمر گفت: توحق نداری کە بە او بزنی بگذار تا او خودش هرکدام از مردان را کە دلش بخواهد برای
خودش برگزيند. عمر بە اين مشورت عمل کرد و اجازه داد کە دخترک
صاحب!ِ آينده اش را اختيار کند. دخترک برخاسته بەنزد حسين ابن علی
رفت و دستش را برسر او نهاد.
۵/علی از دخترک پرسيد «نامت چيست؟» گفت: «جهانشاه». علی گفت:«شهربانو بهتر است». سپس رو بە پسرش
حسين کرده گفت: «بهترينِ انسانهای روی زمين را برای تو بە دنيا خواهد آورد». و او علی ابن حسين را بە دنيا آورد.
٦/البته چنين روايت بچگانه ای کە چيزی بيش از افسانه نيست بە هرکس نسبت
داده شده باشد، خودش، خودش را نقض میکند و هيچ اساس و بنيادی
ندارد. میدانيم کە يزدگرد پيش از سقوط تيسپون بە شادفيروز[منظور حلوان_در نزدیکی قصرشیرینِ کنونی] گريخته بود
۷/و پس از آن هم هيچگاه دست عربان بە او و کسی از خاندان سلطنتی نرسيد.
معلوم هم نيست کە يزدگرد دراين زمان دارای فرزند بوده است؛ حتی معلوم
نيست کە او دراين زمان ازدواج کرده بوده يانه!⇦ وانگهی بين سقوط تيسپون
تا تولد زین العابدین ۱۹ سال فاصله بوده است!
۸/در این دو گزارش از بلاذری و طبری مشخص است که یزدگرد پیش از سقوط تیسپون در سال ۱۸ھ بهمراه کسان خویش از آنجا رفته و سالها بعد نیز در ۳۱ هجری از سیستان به سمت مرو رفته و جایی نوشته نشده که کسی از اهل خانه ی وی در طول این سالها بدست مسلمانان افتاده
۹/روایتی دیگر کە شيخ مفيد آورده، سبی شدن مادر علی بن
حسين را مربوط بە زمان خلافت علی میداند، نام او در حديث کلينی جهانشاه بود،و در روايتِ شيخ مفيد
شاهِزنان است!، و نه در زمان عمر بلکە در خلافت علی، و نه در تيسپون
بلکە در مشرق سبی شده است!
۱۰/شيخ طبرسی همین روايت شيخ مفيد را رونويسی کرده، و نوشته کە علی بن حسين بەروايتی در سال ۳۸ھ متولد شد، و بە روايتی در سال ۳۶ و بە روايتی ديگر در سال۳۷ بە دنيا آمد.
این مشرق کە علی لشکر بە آنجا گسيل کرده نيز سيستان بوده،
۱۱/و گسيل
لشکر به فرمان علی بە سيستان نيز در سال ۳۷ھ بوده برای سرکوب شورش
همگانیِ ضد عربی_اسلامیِ مردم سيستان.
دختر يزدگرد نيز در سيستان نبوده تا سبی کنند و برای علی بياورند چون طبق گزارشی که در بالا آوردیم یزدگرد در سال ۳۱ھ باخانواده و همراهان خویش از سیستان بسمت مرو رفته بوده
۱۲/بەنظر میرسد کە تا نيمه سده ٦ھ، هنوز آن حديثِ با آب و
تاب درباره ازدواج حسين با دختر يزدگرد در زمان عمرِخطاب ،که
گفتيم بيش از يک افسانه نيست_ را کسی وارد کتاب الکافی نکرده بوده
است،زيرا در تأليفات مؤلفان نامدار شيعه تا اين زمان از اين حديث خبری نيست.
۱۳/کسی کە روايت اسیر شدن دختران يزدگرد در مشرق را ساخته آیا نباید معلوم میکرد که این اتفاق درکجا و درچە سالی افتاده؟حُريث
بن جابر حنفی که شيخ مفيد ادعا کرده کە دختران يزدگرد را از مشرق
برای علی آورد ازبنی بکرِ بصره بوده، خودش نامی نداشته و بە
هيچ مأموريتی نيز فرستاده نشده است
۱٤/ولی پسری داشته بە نام صَلت بن
حریث بن جابر کە فقط يکبار در ذکر پيمانهای قبايلیِ سال ٦٤ھ در بصره
نامش برده شده است. لشکرهائی کە علی به مشرق فرستاد يکی در سال
۳۷ھ بە فرماندهی جعده بن هُبَيره مخزومی بود بە خراسان، کە با شکست و
فرار بەکوفه برگشت؛
۱۵/يکی بەفرماندهی ربعی بن کاس عنبری بود در همين
سال بە سيستان، و سومی بە فرماندهی خُلَيد بن قرّه يَربوعی[از بنی تميم]بود بە خراسان. اين آخری نيز سال ۳۸ھ بود
جعده نيز غنيمت و سبايائی نیاورد تا مادربعدی زین العابدين درآنها باشد.
پس مادر زين العابدين از خراسان آورده نشده بوده است.
۱٦/در ذکر نام زنانی که در کربلا حضور داشتن اثری از نام این بانوی مهم که شاهزاده هم بوده، نیست.
طبری میگوید: علاوه بر۵ پسر کودک، زنان کاروان حسین: رباب بنت انیف و ام محمد بنت حسن بن علی و زینب و فاطمه بنت علی و فاطمه و سکینه بنت حسین گروهی از بردگان و کنیزان نیز بودند.
۱۷/طبری مادرِ علی بن حسین را یک کنیز نام برده و این کنیز در ج۵ طبقات ابن سعد #واقدی برادری داشته بنام عبدالله بن زبید و او برده ازاد شده اى بوده از خاندانی در #ینبع که در آنجا می زیسته است
اسکرین از ج ۵ طبقات واقدی.
[در اینجا منظور از علی اصغر همان زین العابدین هست] ⇩
۱۸/جز
اين هرچە که مؤلفان شيعه در سده های متأخرتر آورده اند بی سند است وبيشتر شبیه داستان و افسانه است تابازگويی یک رخداد تاريخی.
نتیجه اینکه با بازخوانی گزارشها درمورد مادر زین العابدین،این کنیزک هرکه بوده ارتباطی با دختر یزدگرد پسر شهریار ندارد[اگر فرض کنیم یزدگرد دختری داشته]
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱/داستانهای موجود در کتب ادیان ابراهیمی [تورات،انجیل و قرآن] همگی به شکلی برگرفته از افسانههای تمدن سومری، آشوری و بابلی است.
ادامه⇩
۲/این ایده از آنجا بشدت قوت میگیرد که داستانهای منسوب به انبیا در افسانههایی بسیار قدیمیتر از ادیان با شباهتی غریب کشف ومشاهده شده است. مورد دیگر این است که بررسی دقیق نشان میدهد که تمام این ادیان درخاورمیانه وخاور نزدیک شکل گرفتهاند که منبع پیدایش افسانههای بابلی،
۳/آشوری و سومری است.
«داستان خلقت» اولین بار به شکل کامل در«سفر تکوین»از مجموعه «عهد قدیم» آمده که جزو منابع مورد تایید یهودیان و سایر ادیان است. این داستان به شکلی کامل در اسطوره ی«#انوما_الیش»بابلی با قدمتی دوهزار سال بیش از «عهد قدیم» وجود دارد.
۲/در سال پنجم پس از ادعای نبوت، محمد دریافته که تلاش وی برای جذب اهالی مکه به بجز عده انگشت شماری، توفیق آنچنانی در بر نداشته و بعلاوه، این ناکامی های پی در پی تدریجأ باعث دلسردی و ناامیدیِ همین عده اندک نیز خواهد شد.لذا از موضع ضعف وارد شده و جملاتی در ستایش بت های قریش
۳/بر زبان می آورد و در برابر آنان به سجده می افتد، پس از این ستایش_مشرکان نیز خشنود شده و با محمد به سجده درآمده اند.
ولی اندکی بعد که آن جماعت متفرق شده و صحنه ناپديد شده، محمد از این سازش خود با مشرکان خارج شده و ادعا میکند آن جملات را شیطان بر زبانش رانده و کلامِ وحی نبوده است
۱/اگر #شیطان جای #الله بود چند درصد احتمال میدادید که شیطان بگه: در راه شیطان کشتار کنید و اگر منکران به دین شما روی نیاوردند بکشیدشان[٦۱احزاب _۱۲۳توبه _ ۳۹انفال_ ۱۲انفال_۵و۲۹توبه_ ٦۵انفال_ ۱۹۱بقره_۹۵نسا_۱۱صف_۲۱٦ و۲٤٤و
۱۸۹و۱۹۰و۱۹۱و۱۹۲بقره]
۲/ومالک زنانشان در جنگ شوید[۲٤نسا] و میگفت: هر که با شیطان نباشد گردنش را بزنید[٤_محمد]و انگشتانش را قطع کنید[۱۲و۳۸_انفال]، دستها و پاهایشان را بر خلاف جهت ببرید[۳۳_مائده]
۳/و شیطان در مورد زنان می گفت: مردان برتر از زنانند[بقره۲۲۸ونساء۳٤]_زنانی که از شما نافرمانی دارند را با زدن تنبیه کنید[۳٤_نساء]_زنان شما کشتزار شمایند![۲۲۳_بقره]_به مردان اجازه چند همسری میداد[۳_نساء] و فرستادگان شیطان زنان را شر مطلق و عورت و ناقص العقل مینامیدند
از دیدگاه قرآن_الله هفت آسمان و هفت زمین در جهان هستی خلق کرده که خود الله روی طبقه ی هفتمِ عرش بر روی یک تخت پادشاهی نشسته و از آنجا مراقب همه چیز است.آسمانِ زمین طبقه ی اول آسمان هاست و الله این آسمانها را نگه میدارد تا⇩ #رشته_توییت
۲/تا بر روی زمین و سرِ ما نیفتند[فاطر٤۱_حج٦۵].
به آیات زیر توجه کنید⇩
اللّه الّذي خلق السّماوات و الأرض و ما بينهما في ستّة أيّام ثمّ استوى على العرش..(سجده_٤).
ترجمه: خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است
در شش روز آفريد آنگاه خود بر #عرش قرار گرفت
۳/_اللّه الّذي خلق سبع سماوات و من الأرض مثلهن..(طلاق_۱۲)
ترجمه: خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين
آفريد.
_الّذي خلق سبع سماوات طباقا(ملک_۳)
ترجمه: خداست كسيكه هفت آسمان را بصورت طبقات بالای هم خلق
كرد
توصیف های قرآن از شکل کلی جهان هستی و علوم فضایی پرُ است از خطاهای فاحش و با کمی تعمق در آن سطح هذیان گوییها و دانسته های خامِ یک انسان بدوی از دورافتاده ترین حاشیه های تمدن بشری در برابر چشمان مخاطب نمایان میشود #رشته_توییت
۲/سوره نور را میتوان از بزرگترین گاف های محمد دانست
در آیه زیر از این سوره، قرآن میگوید که بارش #تگرگ از #کوههای داخل آسمان است![ از دیدگاه محمد آسمان پر از کوه است!]
و ينزّل من السّماء من جبال فيها من برد
(نور_٤۳)
ترجمه: خدا از كوههای آسمان تگرگ نازل می كند..
۳/در آیه بالا ظاهرا چون تگرگ مثل سنگ جامد است محمد گمان ميكرده در آسمان
هم كوههايی از يخ وجود دارند كه تگرگها مثل سنگريزه ها از آنها جدا میشوند و به زمين می ريزند.
قرآن یکی از نعتمهای بهشتی برای مردان را علاوه بر حوریان، پسران نوجوان و بسیار زیبایی به نام «غلمان» مینامد.
۲/غلمان جمع «غلام» است و غلام در فقه اسلام به معنی بنده و برده زرخرید است که تمام و کمال در خدمت ارباب است و ارباب حتی میتواند از او استفاده های جنسی ببرد_
غلمان در قرآن همانند حوریان به لؤلؤ مکنون تشبیه شده است
۳/یعنی پیشتر دستی به او نرسیده و چشمی آن را ندیده و همان صفات حوریان بهشتی برای آنان نیز بکار رفته.