۱) در سال ۱۹۴۵، در بحبوحه جنگ، یک خبرنگار از نخستوزیر وقت ژاپن - کانتارو سوزوکی - پرسید موضع دولت شما در مورد «بیانبه پُستدام چیست؟»
۲) بیانیه پُستدام بیانیهای بود که در آن متفقین - با لحنی تهدیدآمیز - خواستار تسلیم بی قید و شرط امپراطوری ژاپن شده بودند و تاکید کرده بودند در صورت دریافت پاسخ منفی به این درخواست، ژاپن با «نابوی کامل و بی وقفه» ( Prompt and utter destruction) مواجه خواهد شد.
۳) حال در واکنش به سؤال خبرنگار در این باره، آقای سوزوکی با تَکواژه ژاپنی «Mokusatu» پاسخ میدهد و سریع میگذرد!
۴) اما این واژه در زبان ژاپنی معانی مبهم و مختلفی دارد. یکی از معانی این واژه این است که «سکوت میکنم» یا «کامنتی ندارم» که معمولاً سیاستمداران زمانی که پاسخ رسمی آمادهای ندارند یا موضوع در دست بررسی است، آن را بکار میبرند.
۵) یکی دیگر از معانی آن اما این است که فلان موضوع «ارزش پاسخ دادن» ندارد! وقتی نخستوزیر ژاپن این واژه را بکار برد، مترجمان آمریکایی آن را با این مضمون ترجمه میکنند که «بیانیه پُستدام ارزش پاسخ دادن ندارد»!
۶) همین ترجمه موضع رسمی دولت ژاپن در برابر خواسته بیانیه متفقین تلقی میشود و ده روز بعد فاجعه هیروشیما و ناکازاکی رخ میدهد.
۷) در مثل جای هیچ مناقشه نیست؛ اما وقتی تاریخ روابط دیپلماتیک سرشار از سوءتفاهم و سوءمحاسبه است، فلسفه مذاکره غیرمستقیم با آمریکا بر سر موضوع حساس فعالیت هستهای و تحریم - آن هم با پنج واسطه غرضورز - چیست؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) سال گذشته آقای خضریان یک طرح دو فوریتی تقدیم مجلس کردند که در آن به غلط فرض بر این گذاشته شده بود که «اعضای دائمی شورای امنیت» (و نه کشورهای فعلی شرکتکننده در برجام) این اختیار را دارند تا قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه ایران را احیا کنند!
۲) بر اساس همین پیشفرض غلط نیز - که دقیقاً بازتاب و تأیید موضع مردود آقای پومپئو بود و عملا آمریکا را مانند یکی از اعضای باقیمانده در برجام در راهاندازی مکانیسم ماشه «صاحب اختیار» میدانست - ایشان قصد داشتند بواسطه مصوبه مجلس «خروج خودکار ایران از برجام» را اعلام کنند!
۳) یعنی در عمل، با تصویب این طرح مستعد ایجاد بستری بودند که در آن - به محض اینکه آمریکا به صورت غیرقانونی و یکجانبه مدعی احیای قطعنامههای شورای امنیت شود - ایران
نیز به صورت خودکار برجام را ترک کند و بالطبع با خروج ایران قطعنامههای شورای امنیت بازگردند!
۱) خانم دکتر الهیان، شما نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هستید. کلام شما بار حقوقی، رسمیت و بازتاب بینالمللی دارد. محتوا و جنس کلام شما نباید از جنس کلام مغرضانه برخی رسانهها باشد. بفرمایید کجا #ظریف اعتراف کرده اطلاعی نداشته تحریمها در برجام لغو نشده؟
۲) چرا با نقل قول غلط از وزیر امور خارجه سابق کشور، چنین تفسیر کذب و زیانباری از برجام را منتشر و در فضای عمومی ترویج میکنید؟ حتی سرسختترین لابیهای ایرانستیز در واشنگتن نیز برای توجیه عملکرد جنایتکارانه ترامپ تا کنون چنین تفسیری از مفاد برجام ارائه ندادهاند!
۳) حتی تیم حقوقی کاخ سفید ترامپ و صدها حقوقدان وزارت خارجه آقای پومپئو نیز برای توجیه خروج آمریکا از توافق - و قانونی جلوه دادن بازگشت تحریمها - نتوانستند به یک بند از برجام استناد کنند یا حتی یک خط از آن را تفسیر به مطلوب کنند.
فضاسازی، تیترهای درشت و حملات غیرمنصفانه علیه دکتر ظریف - و تحریف اظهارات او در روز روشن - پدیده جدیدی نیست. طبیعتاً، طراحان و کارگزاران این حملات سیستماتیک هم دنبال بحث علمی و شفافسازی نیستند. اما برای کسانی که صادقانه دچار شبهه شدهاند این توضیحات را ضروری میدانم.
۱) البته شبهه و ابهام در مورد سازوکارها و اصطلاحات حقوقی - به ویژه در مورد ترمینولوژی خاص «حقوق اتحادیه اروپا» - نیز اتفاق جدیدی نیست و به وفور حتی در جلسات استماع «کمیسیون ویژه بررسی برجام» در مجلس نهم - که به ریاست آقای دکتر زاکانی تشکیل شده بود - نمایان میشد.
۲) در آن زمان هم به کرات در مورد این شبهات در رسانهها نوشته بودیم. در سالهای متعاقب نیز بارها به مناسبتهای مختلف در برابر شبههافکنیهای مغرضانه توضیحات مبسوطی ارائه شد. اما ظاهراً این تلاشها کافی نبوده و لازم است - برای وفاداری به حقیقت و تاریخ هم که شده- باز هم تکرار کنیم:
۱) امسال فضای نیویورک متأثر از تیرگی روابط میان فرانسه (اتحادیه اروپا) با آمریکا، استرالیا و بریتانیا در پی ماجرای لغو قرارداد خرید زیردریاییها خواهد بود. فرانسه این ماجرا را محدود به یک قرارداد نمیبیند بلکه مقدمه بازنگری روابط راهبردی طرفین ارزیابی میکند.
۲) در چنین فضایی، طرح دستکم سه مقوله مرتبط با ماجرای زیردریاییها توسط وزیر امور خارجه ایران - دکتر @Amirabdolahian - که به پرونده برجام هم مربوط است، میتواند تاثیرگذار و مفید باشد:
۳) اول، مقوله «عهدشکنی» در مناسبات بینالمللی است که - بخاطر Appeasement با ترامپ از جمله در ماجرای برجام - امروز دامنگیر روابط دولتهای غربی با یکدیگر نیز شده است. حتی با وجود مخالفت ایران با انعقاد قرارداد میان استرالیا و آمریکا، طعنه به طرف غربی در این باره خالی از لطف نیست.
این روزها، اسم دکتر عراقچی در رسانهها و شبکههای اجتماعی بسیار به چشم میخورد چرا که بسیاری از مردم با علاقه - و بعضاً با نگرانی - اخبار مربوط به نقش آینده ایشان در دولت جدید و پرونده هستهای را به دقت پیگیری میکنند.
۱) شخصاً وقتی اسم ایشان را میشنوم ناخودآگاه یاد سلسله جلسات استماع کنگره پس از انعقاد برجام - به ویژه جلسه مربوط به بررسی قطعنامه ۲۲۳۱ و برنامه موشکی - میافتم که در آن ...
۲)...سناتورها، کارشناسان و مقامات دولت اوباما بر سر آنچه تیم مذاکرهکننده ایران - با ابتکار
خاص دکتر عراقچی - بر سرشان آورده بود به جان هم افتاده بودند!
برخی چهرهها ۷ سال تمام با برجام مخالفت کردند، آن را «خسارت محض» خواندند و بعضاً خواستار فسخ آن شدند. نشاندن این دوستان در مسند مذاکره برای دفاع از برجام و احیای آن چند پیامد مهم - هم در داخل و هم در زمین مذاکرات - دارد که لازم است آقای رئیسی به آن توجه کنند:
۱) اول اینکه این انتصابات آسایش روانی بازار و کارگزاران اقتصادی را بهم میزند و موجب میشود چشمانداز تیرهای نسبت به آینده در فضای کسبوکار شکل بگیرد.
۲) دوم اینکه نزد افکار عمومی این شبهه را ایجاد میکند که تصمیمات دولت جدید در حوزه سیاست خارجی متکی به ملاحظات جناحی و سیاسی داخلی است. حال اینکه انتظار این است رئیسجمهور نگاه غیرسیاسی به دستگاه دیپلماسی و کارگزاران مجرب آن داشته باشد.