چگونگی شیعه شدن مردم ایران[بخش_اول]
#رشته_توییت
۱/آنچه امروز بنام شیعه ۱۲ امامی در ایران شناخته میشود ارمغان یک روان پریش صوفی مسلک بنام شاه اسماعیل صفوی بوده است که در تاریخ ایران بنام شاه شریعت پناه_ولی مطلقه فقیه_ولی امر مسلمین جهان_شیخ طریقت و شاه #قزلباش معرفی شده است
#رشته_توییت
۱/آنچه امروز بنام شیعه ۱۲ امامی در ایران شناخته میشود ارمغان یک روان پریش صوفی مسلک بنام شاه اسماعیل صفوی بوده است که در تاریخ ایران بنام شاه شریعت پناه_ولی مطلقه فقیه_ولی امر مسلمین جهان_شیخ طریقت و شاه #قزلباش معرفی شده است
۲/این شیخ طریقت از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی بر روی دستان قبایل جنایتکار و تبهکاری از بیابانهای آناتولی بنام تاتارهای #قزلباش آمده بود و خود را ولی الله و برگزیده ای از طرف خدا میدانست که ماموریت یافته تا مردم ایران را زیر بیرق تشیع در آورد و کفر را از آنان برهاند
۳/در تاريخ خاورميانه از دوران اسكندر تا آن زمان کمتر قومی به وحشيگری و ددمنشی این قزلباشان ديده شده بود،
زبان قاصر است از ذكر جنايتهای قزلباشان كه مداحانشان درباره بخشهایی از آن جنايتها قلمفرسایی كرده و جنايتهايشان را ستوده اند،
زبان قاصر است از ذكر جنايتهای قزلباشان كه مداحانشان درباره بخشهایی از آن جنايتها قلمفرسایی كرده و جنايتهايشان را ستوده اند،
٤/نوشته اند که قزلباشان پس از شکست دادن نیروهای الوندبیک در منطقه #شرور در سال ۸۷۹خ و سپس آهنگ بسوی تبریز_ پس از تصرف این شهر، شاه اسماعيل را يكراست به كاخ سلطنتی هشت بهشت بردند. اكنون شاه اسماعيل كه سنش به ۱۳سال رسيده بود با داشتن تبريز عملا پادشاه ايران ناميده ميشد.
۵/شاه شریعت پناه كه در اثر تلقين های چندين ساله مادر و اطرافيانش كينه بسيار شديدی نسبت به مذهب سنی در دل داشت، پس از تحويل گرفتن تبريز تصميم گرفت که مردم شهر را مجبور به تغيير مذهب كند،(عالم آرای صفوی ص٦٤).
مردم تبریز در آنزمان پیرو اهل تسنن بودند،شاه اسماعیل مصمم بود كه مردم
مردم تبریز در آنزمان پیرو اهل تسنن بودند،شاه اسماعیل مصمم بود كه مردم
٦/را از آنچه گمراهی می پنداشت بیرون آورده بـه دين قزلباشان[شیعه صفوی] كه به نظر او تنها دين خدایی بود وارد سازد.
او نميتوانست فاصله زمانی ۹ قرنه ای كه ميان علی و حسين با مردم آنزمانِ تبريز وجود داشت را درک كند، و گمان ميكرد که قاتلان علی و حسين همين مردم سنی مذهب تبريز هستند
او نميتوانست فاصله زمانی ۹ قرنه ای كه ميان علی و حسين با مردم آنزمانِ تبريز وجود داشت را درک كند، و گمان ميكرد که قاتلان علی و حسين همين مردم سنی مذهب تبريز هستند
۷/كه اكنون در شهر زندگی ميكنند، او برآن بود كه همه مردم شهر را يا وادار به توبه كند و يا دم تيغ كين بگذارد و خون علی و حسين را از آنها بازستاند،
این چنین بود که وقتی مردی بـه او مشورت داد که در صدد این کار بر نیاید،چنين پاسخ داد:⇩
این چنین بود که وقتی مردی بـه او مشورت داد که در صدد این کار بر نیاید،چنين پاسخ داد:⇩
۸/مرا به اين كار واداشته اند، خدای عالم و همه ائمه معصومين همراه من اند، من از هیچكس باک ندارم، به توفيق الله تعالی اگر رعيت حرفی بگويند شمشير ميكشم و یک تن را زنده نمیگذارم(عالم آرای صفوی ص٦٤).
فردای روزیكه قزلباشان شهر تبريز را تحويل گرفتند جمعه بود، روز جمعه شاه اسماعيل
فردای روزیكه قزلباشان شهر تبريز را تحويل گرفتند جمعه بود، روز جمعه شاه اسماعيل
۹/وارد مسجد جامع تبريز شد، و درحالیكه قزلباشان بـا شمشيرهای آخته در ميان صفوف نمازگزاران ايستاده تشنه خونريزی بودند، بر بالای منبر رفته ايستاد و بدون هيچگونه مقدمه ای خطاب بـه جمعيت حاضر در مسجد گفت: از سنی ها تبرا كنيد و به ابوبكر و عمر و عثمان لعنت بفرستيد،
۱۰/قزلباشان كه با شمشيرهای آخته در ميان جمعيت ايستاده بودند لعنت فرستادند و «بيش باد و كم مباد»گفتند.
مردم حاضر در مسجد وقتی پس از لحظاتی از حيرت بيـرون آمدند، بـازهم خودشان را مورد خطاب اين جوانک يافتند كه برفراز منبر ايستاده بود،شمشيرش را مرتبا تكان مـيداد و با لحن تحكم آميزی
مردم حاضر در مسجد وقتی پس از لحظاتی از حيرت بيـرون آمدند، بـازهم خودشان را مورد خطاب اين جوانک يافتند كه برفراز منبر ايستاده بود،شمشيرش را مرتبا تكان مـيداد و با لحن تحكم آميزی
۱۱/خطاب به مردم ميگفت: به ابوبكر و عمـر و عثمان لعنت بفرستيد و از آنها تبرا جوئيد
چند تنی از مردم شهر تصميم گرفتند كه از مسجد بروند، و«رفتند كه از جا حركت كنند؛ ولـي شاه شمشير بلند كرد و گفت: تبرا کنید(عالم آرای صفوی_٦۵).
چند تنی از مردم شهر تصميم گرفتند كه از مسجد بروند، و«رفتند كه از جا حركت كنند؛ ولـي شاه شمشير بلند كرد و گفت: تبرا کنید(عالم آرای صفوی_٦۵).
۱۲/چونکه هيچكس به دستور شاه پاسخی نداد،شاه از فراز منبر به قزلباشان شمشير به دست كه در ميان صفهای نمازگزاران ايستاده منتظر صدور اذن خونريزی بودند دستور داد كه گردنهای
همه را بزنند، مسجد تبريز در آن روز به قتلگاه عظيمی تبديل شد، و هيچكس نتوانست از دست قزلباشان جان سالم به در ببرد
همه را بزنند، مسجد تبريز در آن روز به قتلگاه عظيمی تبديل شد، و هيچكس نتوانست از دست قزلباشان جان سالم به در ببرد
۱۳/از آن روز به بعد شهر تبريز صحنه كشتار دسته جمعی مكرر، آتش سوزی، غارت، و تجاوز ناموسی بود، بسياری قتل عام شدند، خانه هايشان بـه آتش كشيده شد، زن و فرزندانشان دستگير شده مورد تجاوزهای وحشيانه قرار گرفتند
(تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب ص٦٦).
(تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب ص٦٦).
۱٤/دسته جات مسلح قزلباشانِ تاتار به دشنه و تبر در كوچه های شهر تبريز به راه افتاده شعار ميدادند، و از مردم ميخواستند كه از خانه ها بيرون آمده تبرا كنند،اهل هر خانه ای كه از خانه شان خارج نميشدند و بـا شعارهای قزلباشان همنوایی نميكردند، مورد غضب واقع ميشدند و نابود ميگشتند
۱۵/تجاوز جنسی به دختران و پسران تبريز و دريدن شكم زنان باردار و به آتش كشيدن اجساد كشتگان در روزهای آينده يک امر تكراری بود كه در هر كوی و برزنی در برابر ديدگان همگان اتفاق می افتاد، چنان هراسی بر مردم شهر تبريز مستولی شده بـود كه نمونه اش را تاريخ ايران به ياد نداشت.
۱٦/در اين ميان دسته جات بزهكارانِ شهری نيز به قزلباشان پيوستند تا از آب گل آلود ماهی بگيرند و از اين رهگذر به نان و نوایی برسند، یا عقده های بزهكارانه خود را بگشايند، اين بزهكاران چون ميديدند كه قزلباشان از هركه تبرا كند و مردم را به تبرا كردن وادارد خوششان می آيد
۱۷/در روزهای آينده دسته جات #تبرائی تشكيل دادند و تبرها و دشنه هایی بر دست گرفته در كوچه ها به راه افتادند تا با بهانه قراردادن اجبار مـردم به تبرا كردن از سنی ها و درآمدن به تشیع به جان و مال و ناموس مردم دست درازی كنند، يكی از بازرگانان اروپایی كه در آن زمان به هدف خريداری
۱۸/اموال تاراجی از قزلباشان در تبريز بوده، در يادداشتش نوشته كه زنان آبستن را از خانه ها بيرون كشيده شكمشان را می دريدند و #جنين_هايشان را می كشتند
(سفرنامه های ونیزیان در ایران ص٤۰۸).
یکی ديگر از اينها نوشته كه در خلال چند روز ۲۰ هزار تن از مردم تبريز كشتار شدند
(همان ص۳۱۰)
(سفرنامه های ونیزیان در ایران ص٤۰۸).
یکی ديگر از اينها نوشته كه در خلال چند روز ۲۰ هزار تن از مردم تبريز كشتار شدند
(همان ص۳۱۰)
۱۹/و يكی ديگر از اينها در يادداشتش متذكر شده كه آنچه شاه اسماعيل با بيرحمی در تبريز كرد در جهان بی سابقه است، و شايد بتوان فقط #نرون را با او مقايسه كرد(همان ص٤۰۹).
فجايع تبريز چنان تكان دهنده بود كه در مدت كوتاهی خبرش به اروپا رسيد و يک وقايع نگار اروپایی در وقايع زمستان ۸۸۰خ..
فجايع تبريز چنان تكان دهنده بود كه در مدت كوتاهی خبرش به اروپا رسيد و يک وقايع نگار اروپایی در وقايع زمستان ۸۸۰خ..
۲۰/چنين نوشت:
گزارشی به تاريخ دسامبر ۱۵۰۱ درباره پيغمبر جديد [شاه اسماعيل] از قول مسافرينی كه تازه از ايران برگشته اند داده شده كه درباره صوفی ۱٤ ساله و ادعای پيغمبری و خداییِ او و ٤۰ خليفه اش كه اعمال مذهبی را از طرف او انجام ميدهند بحث ميكند
(پارسادوست ص۷۰۲).
گزارشی به تاريخ دسامبر ۱۵۰۱ درباره پيغمبر جديد [شاه اسماعيل] از قول مسافرينی كه تازه از ايران برگشته اند داده شده كه درباره صوفی ۱٤ ساله و ادعای پيغمبری و خداییِ او و ٤۰ خليفه اش كه اعمال مذهبی را از طرف او انجام ميدهند بحث ميكند
(پارسادوست ص۷۰۲).
۲۱/بعد از تبريز نوبت به ديگر شهرهای آذربايجان رسيد آنها با شهر اردبيل نيز همان كردند كه با تبريز كرده بودند، در اردبيل بسیاری از مردم را گرفته به فجيع ترين نحوی به قتل رساندند، و خانه هايشان را تاراج كرده زنان و دختران و پسرانشان را مورد تجاوزهای شنيع جنسی قرار دادند
۲۲/شاه،مردم اردبيل را مجبور كرد كه هركدام پشته ای هيزم در سرای خودشان گرد آورند، آنگاه قزلباشان در كوچه های شهر به راه افتادند،اهل هرخانه ای كه برای همصدا شدن باشعارهای قزلباشان از خانه بيرون نمی آمدند، خانه شان توسط قزلباشان به آتش كشيده ميشـد،و اهل خانه در آن آتش سوزانده میشدند
۲۳/عالم آرای صفوی ص۵٤)⇧
یکی از شکنجه های رایج برای كسیكه حاضر به پذیرفتن تشیع و ولایت شاه اسماعیل نميشد این بود که زن یا دختر فرد مورد نظر را در برابر دیدگانش بر پشت ماده خری می بستند و ترتیبی داده میشد که خر نری به وی تجاوز کند
یکی از شکنجه های رایج برای كسیكه حاضر به پذیرفتن تشیع و ولایت شاه اسماعیل نميشد این بود که زن یا دختر فرد مورد نظر را در برابر دیدگانش بر پشت ماده خری می بستند و ترتیبی داده میشد که خر نری به وی تجاوز کند
۲٤/یک شکنجه ی دیگر بر روی نیزه نشاندن دختر خانواده بود.
برای فشار آوردن بر پدرش نیزه را از نشیمنگاه وارد کرده و تا بالا در بدنش فرو می کردند و آن را همچون میله ی پرچم در زمین می کاشتند.
زنده در روغن یا آب جوش انداختن قربانی و
ریختن سرب داغ در گلو و برکندن زبان و چشم هم از ديگر
برای فشار آوردن بر پدرش نیزه را از نشیمنگاه وارد کرده و تا بالا در بدنش فرو می کردند و آن را همچون میله ی پرچم در زمین می کاشتند.
زنده در روغن یا آب جوش انداختن قربانی و
ریختن سرب داغ در گلو و برکندن زبان و چشم هم از ديگر
۲۵/شكنجه هايی بود که قزلباشان و دسته جات تبرائی براي ترساندن مردم استفاده ميکردند.
بریدن دست و پا و گوش و بینی و زبان، کوبیدن گوش به دیوار، داغ کردن با میله های آهنی،فرو بردن درفش سرخ کرده در بدن،پا برهنه راه بردن روستاییان بیچاره روی مجمعه تفتیته وداغ از شکنجه های رايج بوده است
بریدن دست و پا و گوش و بینی و زبان، کوبیدن گوش به دیوار، داغ کردن با میله های آهنی،فرو بردن درفش سرخ کرده در بدن،پا برهنه راه بردن روستاییان بیچاره روی مجمعه تفتیته وداغ از شکنجه های رايج بوده است
۲٦/دسته ای از #تبرائی های قزلباش،کودکان خردسال را زنده زنده به میان آتش پرتاب می کردند و خانوادهای کودکان را مجبور به تماشای زوزه های کودکانشان و كباب شدن انها ميكردند یکی از بزرگان تبریز را گرفته،کف دستها و پاهایش را بر کُنده ی درخت میخکوب کرده و در این حال زنده زنده ،
ادامه⇩
ادامه⇩
۲۷/مثل پوست گوسفند میکشيدند..
در ميان قزلباشان يک دسته تاتار وجود داشتند كه رسما صفت آدمخوار به خودشان گرفته بودند، و به زبان تركی به آنها #چِگين میگفتند،اينها كه كارشان دريدن و خوردن انسانهای زنده و مرده بود،افرادی بودند كه از اوایل كار قزلباشان در تبريز و اردبيل به فرمان
در ميان قزلباشان يک دسته تاتار وجود داشتند كه رسما صفت آدمخوار به خودشان گرفته بودند، و به زبان تركی به آنها #چِگين میگفتند،اينها كه كارشان دريدن و خوردن انسانهای زنده و مرده بود،افرادی بودند كه از اوایل كار قزلباشان در تبريز و اردبيل به فرمان
۲۸/ شاه اسماعيل فرزندان برخی از بزرگان را در برابر پدر و مادرهايشان می دريدند و می خوردند؛ سپس لاشه های بسياری از مردان ايران به آنها سپرده شد، تا خورده شوند.اينها در اثر خوردن گوشت انسان به نوعی بيماری هاری دچار شده معتاد به خوردن گوشت انسان شده بودند،
۲۹/بسيار اتفاق می افتاد كه يکی از بزرگان ایران توسط دسته جات #تبرائی دستگير شده به نزد شاه اسماعيل يا حاكم قزلباش محلی برده ميشد، و شاه يا حاكم از او ميخواست كه توبه كند و تبرا نمايد، طبيعي بود كه اغلب بزرگان ايران حاضر نبودند كه «#ولايت_مطلقه» شاه اسماعيل را بپذيرند،
۳۰/چنين افرادی را به دسته آدمخواران #چگینی ميسپردند تا او را زنده زنده بدرند و بخورند. ترتيب خوردن انسانهای زنده چنان بود كه ابتدا گوشش را با دندانشان می دريدند و ميجويدند؛ سپس بينی اش را با دندانشان می كندند وميجويدند؛
۳۱/در مرحله بعدی گوشت بازوان و سپس رانهای او را با دندانهايشان برميكندند و ميخوردند. ايـن شكنجه تا وقتیكه او به كشتن ميرفت ادامه مييافت، اين رفتاری بود كه آمخوارانِ شاه اسماعيل بـرطبق «#حكم_ولایی» با بسياری از مردم ايران كردند،
پایان بخش اول
پایان بخش اول
چکیده هایی از کتابهای:
_تاریخ شاه اساعیل صفوی_امیرحسین خنجی
_تاریخ شاه تهماسب و شاه اسماعیل_امیرمحمود خواندمیر
_دانشنامه شکنجه و کشتار شاهان و قدرتمندان ایران
_تاریخ شاه اساعیل صفوی_امیرحسین خنجی
_تاریخ شاه تهماسب و شاه اسماعیل_امیرمحمود خواندمیر
_دانشنامه شکنجه و کشتار شاهان و قدرتمندان ایران
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
