8- ترجمه کتاب ارتداد یوحنا دمشقی، فصل مربوط به محمد:
من در این رشتوی سه بخشی و طولانی برای دوستان علاقه مند، نوشته های یوحنا دمشقی را ترجمه کردم، پ.ن ها را بخاطر تنظیم pdf در اینده، حذف نکردم
همچنین خرافاتی از اسماعیلیان وجود دارد که تا امروز پابرجاست و مردم را در جهل [و گمراهی] نگهداشته شده، [که پیشگام و] نشانه ای از دجال (ضدمسیح) است.
آنها از تبار اسماعیل هستند، [کسی که] که از [پشت] ابراهیم و [شکم] هاجر متولد شده، و به این دلیل،
👇
آنها، هم اسماعیلیان، هم هاجریون نامیده میشوند.
همچنین آنها ساراسین ها نامیده میشوند، که از sarras kenoi یا destitute of sara [=فاقدِ سارا] ریشه گرفته است. از انجا که هاجر به فرشته میگوید: سارا مرا destitute [فقیر و بی کس] راند.
👇
پ.ن:
کلمه destitute یعنی فقر و نداری شدید، ولی من در مقایسه با متن لاتین و یونانی دیدم که اینجا باید معادل empty یا outside خوانده شود. اصلا کلمه kenoi نیز، در یونانی معنای خلا، یا خالی میدهد.
در مورد واژه ساراسین ها نیز، توضیحی بدهم.
👇
ریشه شناسی کلمه ساراسین، دقیق روشن نیست و بین محققان اختلاف است، ریشه ی این واژه از فرانسه Saracin, Sarrasine است، از لاتین Saracenus و از یونانی sarakenos است، یعنی عبارت sarras kenoi که یوحنا دمشقی در ریشه ی ساراسین ها گفته، از اصطلاح لاتین یا یونانی مشتق شده. 👇
ولی نظریه دیگری هست که ساراسین در واقع چرخش واژه sharaquiyin یا (شاراگیون) و یا بعبارتی sharquiyin یا همان #شرقیون است. درواقع طبق این ریشه یابی، اعراب را شرقیون میگفتند که در چرخش آواییِ یونانی و لاتین، این واژه به ساراسیون یا ساراسین یا ساراسِن تبدیل شده.
👇
عده ای معتقدند saracene از واژه لاتین sara-scenite به معنای چادر گرفته شده و به چادرنشینی اعراب اشاره دارد.
چنانچه دیدید، سَنت جان دمشقی (یوحنا دمشقی) میگوید از sarra kenoi یا بقولی destitute of sara گرفته شده که معنای فاقد یا بی بهره از سارا میدهد، زیرا 👇
هاجر به فرشته میگوید: سارا مرا فقیر و بیکس از انجا راند. ولی عده ای میگویند، منظور از destitute of sara اصطلاح خالی از سارا یا بدون سارا است که اشاره به رابطه مخفی ابراهیم و هاجر دارد.
همچنین در ریشه کلمه ساراسین، به ساره-قین اشاره کرده اند، قین یعنی بنده
👇
و معتقدند که ساراقین یا ساره-قین یعنی بنده سارا (که به هاجر اشاره دارد). روشن است که بسیاری به دزدان یا #سارقین نیز اشاره کرده اند.
[به ادامه ترجمه برویم]
👇
اینها عادت داشتند به بت پرستی، و ستاره صبح و آفرودیت را میپرستیدند. که در زبان خودشان Khabár به معنای بزرگ نامیده میشد.
پ.ن: کلمه Khabár یا خَبَر یا کَبَر، از کلمه کبیر، کبیرون و خلاصه مصدر #کبر؛ گرفته شده که بقولی دیگر ریشه واژه اکبر است، که معنای "بزرگ" میدهد.
👇
ما نام چنین بتی را از اخبار نویسان مسلمان نشنیده ایم. آیا یوحنی دمشقی صفت این بت (کبیر) را نقل کرده؟ من نام اکثر بت های اعراب را مرور کردم، بتی همشکل این کلمه نیافتم که بگویم بت Khabár یونانیزه یا سریانیزه این کلمه است.
👇
ولی در توضیحات مترجم انگلیسی، از هرودوت عباراتی گره گشا نقل شده، مترجم مینویسد:
هرودوت سالها قبل مینویسد: که آیین اعراب ‘Heavenly Aphrodite’ یا افرودیت آسمانی [=بهشتی] بود، ولی اعراب او [بصورت مونث بکار رفته] را Alilat یا ال-ایلات میخوانند. (Herodotus 1.131)
👇
هرودوت به کدام بت اشاره میکند؟
بت لات یا الله؟ [ال-ایلاه=ال-ایلات] و اگر منظور از بت khaba`r همان لات است، چرا یوحنا دمشقی (کمی جلوتر) باید محمد را به لات منتسب کند؟ درحالیکه پدرش خادم بت الله -عبدالله- بوده؟ البته بسیاری گفته اند لات، مونث شده الله است. 👇
کتیبه های نبطی بت لات را عروس دوشرا خوانده اند. و برخی کتیبه ها، لات را مادر دوشرا خوانده اند. هرودوت گفته است اعراب به دو خدا اعتقاد دارند، دیونوسیوس که انرا Orotalt میخوانند، و افرودیت که آنرا Alilat میخوانند.)
[به ادامه ترجمه برویم]
👇
و به این ترتیب، تا زمان هراکلیوس، آنها بت پرستان بزرگی بودند. از آن زمان تا به حال، پیامبری دروغین که محمد نامیده میشد، در میانشان ظهور کرده است.
این مرد، پس از برخورد اتفاقی با عهد قدیم و جدید، و همچنین، ظاهرا، معاشرت داشتن با یک راهب آریایی، ارتدادش را ابداع کرد.
👇
سپس، خودش را به لطف مردم، با وانمود کردن زهد و پرهیزکاری ظاهری، جا انداخته، وی اعلام داشته که کتابی خاص از اسمان به او نازل شده است.
او یک سری نوشته های مضحک در کتاب خود، قرار داده و [این کتاب مضحک را] به عنوان یک چیز مورد احترام [و مقدس] به آنها داده است.
👇
او میگوید که یک خدا وجود دارد، خالق همه چیز، که نه زاده و نه زاییده شده است.
او میگوید که مسیح #کلام_و_روح_خداست، اما یک مخلوق و بنده [= عبدالله]، و اینکه او زاده شده، بدون ذریه [یعنی بدون لقاح و تخم گزاری]، از مریم، خواهر موسی و هارون.
👇
زیرا، او میگوید، #کلام و #خدا و #روح؛ به مریم دخول کرده و او [=مریم]، عیسی، که پیامبر و بنده خدا [=عبدالله] بود را زاییده است.
و او میگوید که یهودیان میخواستند برخلاف شریعت [=قانون]، او را [=عیسی را] به صلیب بکشند، که شبحش را [=بدلش را] دستگیر کردند و به صلیبش کشیدند.
👇
زیرا او میگوید، مسیح خودش نه مصلوب شد ، نه مُرد، بلکه خداوند، بخاطر عشقش به او [=عیسی]، او را به آسمان نزد خودش برد.
👇
و او میگوید، که وقتی مسیح به اسمان، بالا رفت، خدا از او پرسید: مسیحا، آیا تو گفتی: "من خداوند و پسر خدا هستم"؟ و مسیح درپاسخ میگوید: "خداوندا، به من رحم کن.
تو اگاه ترینی که من این را نگفته ام و من، اینکه عبد [بنده، خدمتکار] تو باشم را رد نکرده ام. 👇
اما گناهکاران نوشته اند که من این ادعا را کرده ام، و آنها درباره من دروغ گفته اند، و در گمراهی افتاده اند. "و خداوند پاسخ داد و به او گفت: "من میدانم که تو این کلمات را نگفتی."
👇
خیلی چیزهای غیرعادی و مضحک دیگری در کتابش وجود دارد که او لاف میزند از طرف خدا به او نازل شده.
لیکن زمانیکه ما ماپرسیم: "و چه کسی هست تا شهادت دهد که خداوند به او کتاب داده است؟ و کدامیک از پیامبران پیشگویی کرده که چنین پیامبری ظهور خواهد کرد؟"— کم میآورند.
👇
و ما اظهار میکنیم که موسی شریعت را در کوه سینا، همراه با ظهور خداوند در ابر [=ابهام]، و آتش [=حرارت و اشتیاق]، و تاریکی [=بی بصیرتی]، و طوفان [=آشفتگی] در نظر کل مردم دریافت کرد.
پ.ن: برخی این کلمات را استعاری برداشت میکنند، در ابهام و شور و اشتیاق و ظلمت و آشفتگی مردم.
👇
و ما میگوییم که تمام پیامبران، از موسی به بعد، آمدن مسیح را پیشگویی کردند و [اینکه] چگونه مسیح خدا (و تجسم پسر خدا) بوده تا بیاید و مصلوب شود و بمیرد و دوباره برخیزد، و [اینکه] چگونه او، قاضی زنده و مرده باشد.
سپس، وقتی که ما میگوییم: "چگونه است که این پیامبر شما به روش مشابه نیامده، [و] دیگران شهادت به [امدن] او ندادند؟
و چگونه است که خداوند در حضور شما، کتابی را که شما به آن اشاره میکنید، به این مرد اعطا نکرده، آنگونه که #شریعت را به موسی، در نظر مردم، و دود و گرد و غبار کوه داد، 👇
9- نامه های یشوع یهب سوم (Ishoʿyahb lll)
سند دیگری که ارزش بررسی دارد، نامه های یشوع یهب سوم است، سباستین بروک، اسلام شناس دانشگاه اکسفورد میگوید: 106 نامه و یک کتاب از یشوع یهب به ما رسیده که
این کتاب زندگینامه ای طولانیست از "یشوع صبران"، کسی که در سالهای پایانی امپراطوری ساسانی کشته [=شهید] شده است. از قرار معلوم یشوع صبران در 620 م. جانش را فدا کرده است.
یشوع یهب سوم (Isho'ihab lll) اسقفی است که حدفاصل سالهای 580 تا 659 م. زیسته است. 👇
پس اگر نگاه مقایسه ای با محمد داشته باشیم، او 10 سال پس از تولد محمد، متولد شده، و 27 سال پس از مرگ محمد، در 81 سالگی،درگذشته، یعنی دقیقا هم عصر محمد بوده.
یشوع یهب (که میتوان آنرا ایشوعیه یا ایشویه خواند. کلا پسوند #ویه در ایران باستان، زیاد استفاده میشد، مثل شیرویه
👇
- یوحنا در ابتدای سخنانش ریشه اعراب را به هاجر وصل میکند
- یوحنا از بت پرستی اعراب، ولی نه در معنای تحقیر، خبر میدهد.
- یوحنا نام بت آنها را khabar مینامد که مترجم انگلیسی آنرا با توجه به هرودوت، بت #لات میداند که سر #افرودیت است.
- یوحنا محمد را پیغمبری دروغین مینامید که 👇
مدعی وحی است، و جالب اینکه پیام الهی یا وحی در خواب به او الهام میشود.
- یوحنا از زندگی محمد، بی اخلاقی محمد و دستورات او و تبعیض قائل شدن برای خودش نیز خبر میدهد.
- یوحنا نام چهار سوره قران را میاورد. (نسا، #شترِخدا، مائده، بقره) که یکی از این سوره ها؛ امروزه وجود ندارد.
"کار کن [بر] زمینی که خدا به تو داده و زیبایش کن [مزینش کن]. و چنین و چنان کن به چنین روشی." — نه برای تکرار تمام چیزهای زشت و قبیحی که او کرد.
[به دیگران میگوید فلان کن، مثلا 4 زن بگیر، ولی کارهای قبیح خود او را تکرار نکنند.]
سپس کتاب شتر خدا وجود دارد. درباره این شتر میگوید که شتری از طرف خدا وجود داشت و اینکه او کل رودخانه را نوشید و نتوانست از میان دو کوه عبور کند. زیرا جای کافی وجود نداشت. او میگوید، مردمی در آن مکان وجود داشتند، و آنها عادت داشتند یک روز [آنها] از اب بنوشند 👇
درحالیکه روز بعدی شتر از آن اب مینوشید. به علاوه، [این شتر] با نوشیدن آب، برای آنها، خوراک فراهم میکرد، زیرا به جای اب، با شیر، تامینشان میکرد.
تا شما نیز، یقین داشته باشید؟"— آنها پاسخ میدهند که خدا هرچه بخواهد انجام میدهد.
"ما میگوییم، ما این را میدانیم، ولی ما میپرسیم که چگونه این کتاب به پیامبرتان نازل شده." پس پاسخ میدهند که وقتی او در خواب بوده [این] کتاب بر او نازل شده. 👇
سپس ما به مزاح [شوخی کنان] به آنها میگوییم که، تا زمانیکه کتاب را در خوابش دریافت کرده، و بالفعل [=در واقعیت] اثری را تجربه نکرده، دراین مواقع ضرب المثل رایجی برای او بکار میرود (که میگوید: دارید برای من رویا میبافید. [=خیالبافی میکنی؛ یا بعبارتی شما درحال چرندگویی هستی].)
👇
وقتی ما دوباره میپرسیم: "چگونه است که وقتی او در کتاب خودش، ما را منع کرده [= ملزم کرده] است که هیچ کاری را بدون شواهد انجام ندهیم یا نپذیریم، شما به او نگفتید: ابتدا خودت شواهدی که تو پیامبر هستی را و اینکه تو از طرف خدا آمده ای به ما نشان بده
👇
دوستان
خیلیا با تاریخهای میلادی، هجری خورشیدی، و هجری قمری مشکل دارن
با این فرمول راحت سالها رو #ذهنی تبدیل کنید (تاکید میکنم، این یه فرمول ذهنیه، تا راحت تاریخ ها رو بصورت #تقریبی بهم تبدیل کنید)
سال 622 م. رو بزارید تو ذهنتون
سال 622 م. میشه سال یک عربی (یک هجری چه هجری خورشیدی - چه هجری قمری)
تو این سال ایرانیا از بیزانس شکست خوردن و هاجریون ازاد شدن و ادعا شده محمد از مکه به مدینه هجرت کرد
تقویم میلادی و تقویم ایرانیا خورشیدیه(برحسب گردش زمین دور خورشید)
ولی تقویم اعراب برحسب ماهه یعنی قمریه
حالا واسه تبدیل تاریخ میلادی (که اونم خورشیدیه و از میلاد مسیح شروع میشه) به هجری #خورشیدی، عملا هر سال میلادی که شنیدید، از 622 کم کنید میشه سال هجری خورشیدی (تقویم ما ایرانیا)
مثلا سال 750 میلادی
میشه 750-622=128
یعنی 750 میلادی مساوی 128 هجری خورشیدیه
بعنوان سرپرست بخش دارایی دستگاه اداری امویان، خدمت میکرد، پس یوحنا در دربار امویرشد کرده و شکوفا شده است، خود یوحنا نیز مدتی در دربار عبدالملک مروان خدمت میکرد. چهار کتاب به یوحنا منسوب شده که امروز میدانیم دو کتاب را ابوقره نامی نوشته، یک کتابش به عربیست و ترجمه نشده، 👇
و کتابی دیگر با عنوان de Haeresibus یا #ارتدادها (یا آموزه های اشتباه) دارد، که حد فاصل سالهای 715 تا 730 م. نوشته. این کتاب محل بحث ماست. نکته اینکه قدیمی ترین دست نوشته از این کتاب نیز، مربوط به قرن یازدهم است و متاسفانه این میتواند تحریف در نوشته های یوحنا بوجود اورد.