- یوحنا در ابتدای سخنانش ریشه اعراب را به هاجر وصل میکند
- یوحنا از بت پرستی اعراب، ولی نه در معنای تحقیر، خبر میدهد.
- یوحنا نام بت آنها را khabar مینامد که مترجم انگلیسی آنرا با توجه به هرودوت، بت #لات میداند که سر #افرودیت است.
- یوحنا محمد را پیغمبری دروغین مینامید که 👇
مدعی وحی است، و جالب اینکه پیام الهی یا وحی در خواب به او الهام میشود.
- یوحنا از زندگی محمد، بی اخلاقی محمد و دستورات او و تبعیض قائل شدن برای خودش نیز خبر میدهد.
- یوحنا نام چهار سوره قران را میاورد. (نسا، #شترِخدا، مائده، بقره) که یکی از این سوره ها؛ امروزه وجود ندارد.
👇
- یوحنا میگوید: محمد #کتاب های مضحک پخش میکرد. او هیچ حرفی از قران، یا یک کتاب تدوین شده، یا سوره های قران نمیزند. (توجه کنید که یوحنا در سال 730 میلادی یعنی 98 سال پس از مرگ محمد مینویسد. ولی راویان مسلمان از تدوین قران توسط عثمان در همان سالهای ابتدایی میدهند.)
👇
چنانچه قبلا نیز گفتیم تمام شواهد میگوید یوحنا از محمد مد نظر ما حرف میزند. ولی چند ایراد یا بقولی چند باگ بزرگ در اینجا وجود دارد.
اول، کتاب اصلی یوحنا به ما نرسیده، و نسخه امروزی، دستنویسی از قرن 11 است، که رونویس بردار میتواند مطالبی را کم یا زیاد کرده باشد.
👇
دوم، یوحنا محمد را سنگ پرستی میداند که ادیان دیگر را هم قبول دارد. که این مورد با روایات اسلامی همخوانی ندارد.
مگر اینکه این قسمت های زندگی محمد -اگر محمدی وجود دارد- بعدها حذف شده، خصوصا با توجه به ماجرا و ایات غرانیق، که درتاریخ اسلام، به #ایات_شیطانی معروف شدند. 👇
(تحقیق در مورد ماجرای #غرانیق با خود شما، کلیت داستان این است که محمد پس از سالها تبلیغ، و نتیجه نگرفتن، کم اورده و روحیه اش را باخته، از اینرو میپذیرد که به بتهای اعراب -لات و عزی و هبل- احترام بگذارد.
مسلمانان امروزی سعی دارند این واقعه را پنهان کنند، در این داستان، محمد 👇
ایاتی اورد که، بتهای اعراب را مورد احترام قرار میداد، این ایات، سبب ناراحتی شدید صحابه شد، پس روز بعد، ایاتی دیگر امد که الله، محمد را توبیخ میکند. و خیلی شیک ایات قبلی از قران حذف شد. (اگر اشتباه نکنم این ایات حذف شده درسوره نجم بودند و ایات توبیخی در سوره الاسرا 👇
حدود 15 سال پیش خواندم، دقیق در خاطرم نیست)
مسلمانان مدعی اند این ایات توسط شیطان به محمد نازل شده، به همین دلیل، این ایات را #ایات_شیطانی خواندند.
وجه تسمیه کتاب ایات شیطانی سلمان رشدی نیز از همینجاست.
👇
سوم، یوحنا محمد را به بت بزرگ منتسب میکند که با توجه به نوشته های هرودوت، شاید این بت، #لات باشد، گرچه میتواند در فاصله هرودوت تا محمد، بتی دیگر لقب بت بزرگ را گرفته باشد، بتی مثل هبل) ولی اگر این بت khabar یا کبیر [بزرگ]، همان لات یا هبل باشد، این بت چه ربطی به محمد دارد؟ 👇
پدر محمد در روایات اسلامی، عبدالله یعنی خادم [بت] الله است. پس ایا یوحنا روایت اشتباهی شنیده؟ بسیار بعید است، چرا که یوحنا سالها در دربار امویان بوده. مگر میشود درباره چنین مسائل مهمی که زمان زیادی هم از آن نگذشته، چنین اشتباهی بکند؟
👇
چهارم، چرا کتاب شتر خدا [سوره شتر] امروز در دست ما نیست؟ حتی در قدیمی ترین نسخه های قران؟ و اگر چنین نسخه هایی (مثلا قران صنعا یا قران های دانشگاه الازهر در مصر) وجود دارد، این مورد بسادگی تحریف قران و عدم اصالت قران را نشانه میرود.
👇
پنجم، یوحنا صریحا میگوید که محمد، عهد عتیق و جدید را خواند و خصوصا گفتگو و معاشرت با راهبی اریایی باعث شد کارش را شروع کند، این راهب کیست؟ چرا نامی از او نداریم؟
میتوان گمانه زنی کرد که این کشیش، فردی به نام بحیراست [بحیرا معنی کشیش میدهد، کشیشی که نامش کشیش است]. 👇
چون در روایات اسلامی از بحیرا نامی، حرف زده شده که برای اولین بار، نشانه های پیامبری را در [کودکی] محمد دید.
جااب اینکه خود قران نیز در جایی میگوید؛ انها میگویند ان بشر عجمی، این حرفها را به او یاد میدهد، بگو این کتاب عربی است و ان فرد عجم است.
👇
پس یوحنا به داستانی که در قران هم خیلی کوتاه امده، اشاره میکند.
این کشیش هر که باشد اریایی است، و اریایی یعنی #آریوسی، یعنی کسانی که الوهیت مسیح، تجسم خدا در قالب مسیح و بطور کلی تثلیث و اندیشه شورای نیقیه را رد میکنند. پس میتوان حدس هایی زد که این کشیش از کدام فرقه مسیحی است.
👇
یا حداقل اینکه میتوان فرقه هایی مثل ژاکوبیها [یعقوبیها] را رد میکند. چون انها قائل به الوهیت مسیح بودند. (این نکته را در گوشه ذهنتان داشته باشید، در بررسی این تئوری که محمد نامه هایی میگرفته و ادعای نبوت کرده، به این نکته برمیگردیم.)
👇
پنجم، با توجه به اینکه یوحنا در حدود سال 730 م. کتاب ارتدادها یا بدعتها را نوشته است، پس روشن است که اگر محمدی بعنوان واعظ وجود داشته، این محمد، جدی گرفته نشده، و چندان نام اشنا نبوده، به واقع از همین سالهاست که نام محمد در حال پدیدار شدن است.
👇
ششم، با توجه به یوحنا (البته اگر نوشته های یوحنا اصیل باشد یعنی رونویس بردار انرا تحریف نکرده باشد) در سال 730 م. هنوز اسلام به عنوان دینی مستقل وجود ندارد، چنانچه در اسناد بعدی نیز میبینیم (یعنی در نامه ها و پاپیروس های یافت شده و همچنین 👇
سکه ها و کتیبه های مسیحی معاویه و عبدالملک و...) نام محمد، دین محمد و قران؛ همه و همه از اواخر قرن هفت (یعنی دهه 690 م.) شروع شده و اواسط قرن هشت (حدود 750 م.) بیشتر شده و در دوره مامون عباسی، کاملا جهانبینی مستقلی شده. (یعنی اسلام در یک روند 200 ساله شکل گرفته)
👇
هفتم، از نظر یوحنا محمد یک واعظ است که مرتد است، ولی ارتداد او خروج از دین مسیح نیست، یوحنا اشکارا میگوید که شما مسیح را قبول دارید. پس از نظر یوحنا محمد از اندیشه درست مسیحی (اندیشه ای که خود یوحنا آنرا میپسندد) خارج شده. پس دیندار هست ولی نوع غلط آن. 👇
چنانچه دیدید، جدل های سطحی و گاه خنده داری هم در اثبات درستی اندیشه خودش و رد حرفهای محمد دارد. (مثلا ایرادهای بچگانه و خنده داری که در مورد شتر بهشتی میگیرد.)
هشتم، یوحنا میگوید محمد ادعا داشته که در خواب وحی را میگیرد، پس قصه های غار حرا و جبرئیل و... و...و... 👇
از کجا امده است؟ اگر محمد انقدر اشکار و صریح میگوید در خواب به من الهام میشود، پس حضور جبرییل و غش کردن محمد و... یکبار دیگر قصه پردازی های سیره نویسان و اخبارنویسان مسلمان را نشان میدهد. یا اینکه میتوان پرسید ایا ما از یک محمد حرف میزنیم؟ یا از چند محمد؟
👇
هشتم، محمدِ پادشاه، در اسناد قبلی چه کسیست؟ ایا محمد پادشاه همین محمد واعظ است؟ پس چرا فاتح ایران تا اورشلیم، چنین فرد بی اهمیتی است و جدی گرفته نشده؟ و چرا یوحنا از پادشاهی محمدِ مد نظرش حرف نمیزند؟ بعید است کسی پادشاه ایران تا اورشلیم را نبیند و چند قصه ی ارتدادی از ان 👇
پادشاه را طوری نقل کند که گویی او فرد مهمی نبوده.
چنانچه روشن است یوحنا نام محمد و تبلیغی را شنیده، ولی بعنوان یک مورد ارتدادی، چندصفحه ای نقلی از او کرده و رد شده. همین.
ایا واعظ، تاجر، پادشاه اعراب، شاه فلسطین، سوریه، میانرودان و ایران، همه ی اینها یک نفرند؟ 👇
با توجه به اسناد قبل، و نامه ها و پاپیروس های پیدا شده بعید به نظر میاید.
قبلا هم نوشتم، یوحنا خیلی خوب، ادرس هایی از محمد میدهد که برخی اسلام شناسان غربی، نوشته های او را بهترین و حتی تنها سندی میدانند که وجود محمد را ثابت میکند، ولی برای برخی اسلام شناسان اتفاقا برعکس 👇
است، یعنی میگویند که با توجه به باگ های این داستان ها، بهتر میفهمیم که پس از مسجدسازیِ عبدالملک رفته رفته نام محمد پدیدار شده و بالاخره تا زمان مامون، این محمد روی کتیبه قبه صخره، شخصیتی واقعی گرفته و عملا عیسی را به عقب رانده.
به همین دلیل 👇
اولین اسناد یعنی سکه بیشاپور (در سال 687 م.) و کتیبه قبه صخره، از دهه 690 م. اغاز میشوند، تا 750 جسته گریخته نام محمد پدیدار شده ولی هنوز نااشناست.
ولی رفته رفته صفت اسمی شده محمد جلو آمده و داستانهایی در موردش ساختند، و کاراکتر واقعی صفت محمد یعنی عیسی عقب رفته، 👇
باگهای سند یوحنا دمشقی و باگ تمامی این اسناد، نشان میدهد تا 750 م. هنوز یک محمد، بصورت جمع و جور و شُسته و رُفته ساخته نشده.
جالب این است که اسناد بعدی خیلی موضوع را جالبتر میکند.
نامه های یشوع ایهب و رویدادنامه دیونوسیوس تل محره و... خیلی داستان را جالبتر میکند.
👇
تا جایی که کارل یوهانس اولیگ در کتاب از بغداد تا مرو میگوید،(نقل به مضمون) من در سالهای تدریسم، همیشه تعجب میکردم و عصبی میشدم که هیچ شاهدی از سده هفت، برای وجود محمد نیست، ولی مورخان فقط با استناد به تواریخ سده های بعدی اعراب، 👇
چنان داستانها را نقل میکنند که گویی خودشان انجا بودند.
رشتوی بعدی در مورد نامه های زیادیست که از اسقفی به نام یشوع ایهب بدست امده، و رشتوی بعد ان در مورد رویدادنامه دیونوسیوس تِلمَحره ایست، که در انجا صراحتا نوشته جنگ صفین بین عباس و معاویه بود، بر ضد عباس توطئه شد 👇
و در روز جمعه او را در نماز، به قتل رساندند. (من رویدادنامه را بدست اوردم و عین عبارات را در ص 59 دیدم، تصویر زیر عکس این صفحه است که تصاویر دیگرش را در بخش مربوطه میگذارم)
👇
و رشتوی بعد آن، چهار سند مهم است که نام محمد هست، ولی این بار نام علی نیست، هر چهار سند (دقیقا مثل رویدادنامه دیونوسیوس تلمحره ای) نوشتند ابتدا ابوبکر، بعد عمر، بعد عثمان، بعد 4تا5 سال آنارشی [هرج و مرج] و بعد معاویه، حکومت کرد.
پایان قسمت بیستُ پنجم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
9- نامه های یشوع یهب سوم (Ishoʿyahb lll)
سند دیگری که ارزش بررسی دارد، نامه های یشوع یهب سوم است، سباستین بروک، اسلام شناس دانشگاه اکسفورد میگوید: 106 نامه و یک کتاب از یشوع یهب به ما رسیده که
این کتاب زندگینامه ای طولانیست از "یشوع صبران"، کسی که در سالهای پایانی امپراطوری ساسانی کشته [=شهید] شده است. از قرار معلوم یشوع صبران در 620 م. جانش را فدا کرده است.
یشوع یهب سوم (Isho'ihab lll) اسقفی است که حدفاصل سالهای 580 تا 659 م. زیسته است. 👇
پس اگر نگاه مقایسه ای با محمد داشته باشیم، او 10 سال پس از تولد محمد، متولد شده، و 27 سال پس از مرگ محمد، در 81 سالگی،درگذشته، یعنی دقیقا هم عصر محمد بوده.
یشوع یهب (که میتوان آنرا ایشوعیه یا ایشویه خواند. کلا پسوند #ویه در ایران باستان، زیاد استفاده میشد، مثل شیرویه
👇
"کار کن [بر] زمینی که خدا به تو داده و زیبایش کن [مزینش کن]. و چنین و چنان کن به چنین روشی." — نه برای تکرار تمام چیزهای زشت و قبیحی که او کرد.
[به دیگران میگوید فلان کن، مثلا 4 زن بگیر، ولی کارهای قبیح خود او را تکرار نکنند.]
سپس کتاب شتر خدا وجود دارد. درباره این شتر میگوید که شتری از طرف خدا وجود داشت و اینکه او کل رودخانه را نوشید و نتوانست از میان دو کوه عبور کند. زیرا جای کافی وجود نداشت. او میگوید، مردمی در آن مکان وجود داشتند، و آنها عادت داشتند یک روز [آنها] از اب بنوشند 👇
درحالیکه روز بعدی شتر از آن اب مینوشید. به علاوه، [این شتر] با نوشیدن آب، برای آنها، خوراک فراهم میکرد، زیرا به جای اب، با شیر، تامینشان میکرد.
تا شما نیز، یقین داشته باشید؟"— آنها پاسخ میدهند که خدا هرچه بخواهد انجام میدهد.
"ما میگوییم، ما این را میدانیم، ولی ما میپرسیم که چگونه این کتاب به پیامبرتان نازل شده." پس پاسخ میدهند که وقتی او در خواب بوده [این] کتاب بر او نازل شده. 👇
سپس ما به مزاح [شوخی کنان] به آنها میگوییم که، تا زمانیکه کتاب را در خوابش دریافت کرده، و بالفعل [=در واقعیت] اثری را تجربه نکرده، دراین مواقع ضرب المثل رایجی برای او بکار میرود (که میگوید: دارید برای من رویا میبافید. [=خیالبافی میکنی؛ یا بعبارتی شما درحال چرندگویی هستی].)
👇
وقتی ما دوباره میپرسیم: "چگونه است که وقتی او در کتاب خودش، ما را منع کرده [= ملزم کرده] است که هیچ کاری را بدون شواهد انجام ندهیم یا نپذیریم، شما به او نگفتید: ابتدا خودت شواهدی که تو پیامبر هستی را و اینکه تو از طرف خدا آمده ای به ما نشان بده
👇
8- ترجمه کتاب ارتداد یوحنا دمشقی، فصل مربوط به محمد:
من در این رشتوی سه بخشی و طولانی برای دوستان علاقه مند، نوشته های یوحنا دمشقی را ترجمه کردم، پ.ن ها را بخاطر تنظیم pdf در اینده، حذف نکردم
همچنین خرافاتی از اسماعیلیان وجود دارد که تا امروز پابرجاست و مردم را در جهل [و گمراهی] نگهداشته شده، [که پیشگام و] نشانه ای از دجال (ضدمسیح) است.
آنها از تبار اسماعیل هستند، [کسی که] که از [پشت] ابراهیم و [شکم] هاجر متولد شده، و به این دلیل،
👇
آنها، هم اسماعیلیان، هم هاجریون نامیده میشوند.
همچنین آنها ساراسین ها نامیده میشوند، که از sarras kenoi یا destitute of sara [=فاقدِ سارا] ریشه گرفته است. از انجا که هاجر به فرشته میگوید: سارا مرا destitute [فقیر و بی کس] راند.
دوستان
خیلیا با تاریخهای میلادی، هجری خورشیدی، و هجری قمری مشکل دارن
با این فرمول راحت سالها رو #ذهنی تبدیل کنید (تاکید میکنم، این یه فرمول ذهنیه، تا راحت تاریخ ها رو بصورت #تقریبی بهم تبدیل کنید)
سال 622 م. رو بزارید تو ذهنتون
سال 622 م. میشه سال یک عربی (یک هجری چه هجری خورشیدی - چه هجری قمری)
تو این سال ایرانیا از بیزانس شکست خوردن و هاجریون ازاد شدن و ادعا شده محمد از مکه به مدینه هجرت کرد
تقویم میلادی و تقویم ایرانیا خورشیدیه(برحسب گردش زمین دور خورشید)
ولی تقویم اعراب برحسب ماهه یعنی قمریه
حالا واسه تبدیل تاریخ میلادی (که اونم خورشیدیه و از میلاد مسیح شروع میشه) به هجری #خورشیدی، عملا هر سال میلادی که شنیدید، از 622 کم کنید میشه سال هجری خورشیدی (تقویم ما ایرانیا)
مثلا سال 750 میلادی
میشه 750-622=128
یعنی 750 میلادی مساوی 128 هجری خورشیدیه
بعنوان سرپرست بخش دارایی دستگاه اداری امویان، خدمت میکرد، پس یوحنا در دربار امویرشد کرده و شکوفا شده است، خود یوحنا نیز مدتی در دربار عبدالملک مروان خدمت میکرد. چهار کتاب به یوحنا منسوب شده که امروز میدانیم دو کتاب را ابوقره نامی نوشته، یک کتابش به عربیست و ترجمه نشده، 👇
و کتابی دیگر با عنوان de Haeresibus یا #ارتدادها (یا آموزه های اشتباه) دارد، که حد فاصل سالهای 715 تا 730 م. نوشته. این کتاب محل بحث ماست. نکته اینکه قدیمی ترین دست نوشته از این کتاب نیز، مربوط به قرن یازدهم است و متاسفانه این میتواند تحریف در نوشته های یوحنا بوجود اورد.