تعریف اینکه "یکی خودش هست" چیه؟
کتاب اینطوری تعریف میکنه: کسی که جلوی همه و در همه شرایط یک شخصیت رو نشون میده. اگه از ده تا آدم مستقل که میشناسنش بخوایم توصیفش کنن، همه کم و بیش یک شخصیت رو شرح میدن. /۱
ما باید بتونیم همهجا خودِ واقعیمون باشیم. ولی این امر بدون مقاومت در برابر شرم تقریبا غیرممکنه. کتاب دوتا راهکار معرفی میکنه: اول، داشتن روابط مبتنی بر اصالت شخصیت؛ دوم، امپاتی و همدلی با خود. /۲
رابطهی مبتنی بر اصالت شخصیت، لزوما به این معنی نیست که با افرادی باشیم که طرز تفکر و ارزشهای مشترک با ما دارن. ما نیاز به روابطی داریم که در اونها اولویت با اینه که بتونیم خودمون باشیم، حتی اگه در مواردی با هم اختلافنظر داریم. اینکه صداقت اولویت اول همه باشه. /۳
امپاتی و همدلی با خود یعنی چی؟
ما نسبت به خودمون خیلی سختگیر هستیم. یکی از عناصر اصلیِ ایجاد شرم خودِ ما هستیم. بعضی وقتها انتظارات و خواستههایی که از دیگران میشنویم رو خودمون در خودمون تقویت میکنیم و به خودمون حس شرم میدیم. /۴
قضاوت نکردن دیگران کار سختیه؛ قضاوت نکردن خود حتی سختتر. اگه میخوایم که بتونیم خودِ واقعیمون باشیم، باید خودمون رو با همه ضعفها و قدرتها بپذیریم. پذیرش خود و نشون دادن امپاتی و همدلی قدم مهمی برای مقابله با شرمه. /۵
کتاب تمرین جالبی پیشنهاد میکنه. میگه ضعفها و محدودیتهامون رو از زاویهی مثبت نگاه کنیم. هم نقاط قوتمون رو ببینیم و هم جاهایی که میتونیم بهتر بشیم. /۶
مثلا، یکی ممکنه به خودش احساس شرم بده که "من خیلی سر کار کنترلگر هستم" یا "خیلی به بچههام سختگیری میکنم". نویسنده میگه تو این شرایط به خودتون یادآوری کنید که "کیفیت کار برام مهمه" یا "من دوست دارم مادر خوبی باشم". نقاط مثبت رو هم ببینید. /۷
با این طرز تفکر، مشکل به خودیِ خود حل نمیشه. ولی اینطوری از حس شرم دور میشیم، فضا برای رشد و پیشرفت رو راحتتر میبینیم، و تغییرات مثبت رو در خودمون ایجاد میکنیم.
یادمون باشه: با احساس شرم دادن به خودمون یا دیگران، هیچ تغییر مثبتی اتفاق نمیافته. /۸ و پایان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
اعتیاد و شرم با هم رابطهی متقابل دارن. اونهایی که احساس شرم زیادی دارن، با احتمال خیلی بیشتری دچار اعتیاد میشن (به الکل، مواد، پورنوگرافی و…). و اعتیاد هم شرم رو تشدید میکنه. /۱
اعتیاد و شرم بهم شبیه هم هستن. هر دو باعث حس بیقدرتی و جدا کردن خود از دیگران میشن. و «مخفیکاری» هم عنصر اصلی هر دوی اونهاست. /۲
تا مدتها تصور میشد اعتیاد یک مشکل مردونه است. ولی تحقیقهای جدید نشون میدن که زنهای بیشتری هستن که این مشکل رو دارن. کتاب میگه خیلی از زنها برای بالا بردن اعتماد به نفس و راحت بودن در برخوردهای اجتماعی به الکل وابسته میشن. /۳
طرد شدن و دوری کردن، هم بخاطر شرم هستن و هم باعث اون. ما دوست نداریم قضاوت یا سرزنش بشیم و میخوایم که تو گروهمون پذیرفته بشیم. ولی در تلاش برای به دست آوردن تایید دیگران، از خودِ واقعیمون دور میشیم؛ این خودش منشا شرم بزرگتری میشه. /۱
ما دوست نداریم بخاطر ترس خودمون رو مخفی کنیم، دروغ بگیم، یا همهی حرفمون رو نزنیم. ما میخوایم انقدر اعتماد به نفس داشته باشیم که بتونیم خودمون رو همونطور که هستیم به بقیه نشون بدیم. ولی شرم مانع این کار میشه و اصالت رو در ما از بین میبره. /۲
اگه ما همش نگران این باشیم که بقیه ما رو چطور میبینن، چطور میتونیم خودِ واقعیمون رو نشون بدیم. اگه همش نگران قضاوت شدن توسط بقیه باشیم، چطور میتونیم حرفمون رو بزنیم؟ اگه همش تلاش کنیم بقیه رو خوشحال نگه داریم، چطور میتونیم اونجایی که لازمه از خودمون دفاع کنیم؟ /۳
«خشم»
احساس اصلی که باعث میشه ما دنبال مقصر بگردیم و سرزنش کنیم، خشمه. ما از خشم کمک میگیریم تا از خودمون محافظت کنیم. شرم باعث میشه احساس کوچیک بودن بکنیم. احساس بیقدرت بودن. خشم اون حس قدرت رو به ما برمیگردونه. /۱
ولی استفاده از خشم برای مقابله با شرم راهکار موثری نیست. خشمی که بخاطر شرم به وجود اومده باشه، احساس ناکافی بودن رو در ما بیشتر میکنه؛ و مهمتر اینکه روابط ما رو با بقیه خراب میکنه. /۲
خشم به خودیِ خود احساس بدی نیست. خشم یک احساس طبیعی و نرماله، و بروز اون هم در حفظ حریم شخصی اهمیت داره. ولی اینکه شرم خودمون رو با عصبانیت سر یکی دیگه خالی کنیم رو نباید با این حالت اشتباه گرفت. خشم اینجا نقابی برای شرم ماست. /۳
قضاوت کردن و پشت سر کسی حرف زدن ابزار ایجاد شرم هستن. کسی که مورد هدف این رفتار قرار میگیره، احساس طرد شدن میکنه و براش امر دردناکیه. ولی کتاب میگه اونی که غیبت میکنه هم از این قضیه در امان نمیمونه. غیبت کردن نشونهی شرمه و با این کار، شرم در خودش هم تشدید میشه. /۱
غیبت کردن و بولی کردن (زورگویی کردن) مثل همدیگه هستن*. هر دو روشهایی برای طرد کردنِ افراد هستن، و در عین حال، راهی برای احساس تعلق به گروه و دریافت تایید اونها. /۲
[*اگه زورشون به فرد برسه، بولی میکنن. اگه زورشون نرسه، پشت سرش حرف میزنن]
کتاب میگه یکی از علتهای اصلی که آدمها یکی رو قضاوت میکنن، اینه میخوان توسط گروهشون پذیرفته بشن. چیزهایی که میگن رو لزوما خودشون قبول ندارن، ولی اینطوری تایید بقیه رو بدست میارن.
ولی با اینکار در «تار شرم» خودشون بیشتر گیر میافتن. /۳
بعد از یک سخنرانی، یکی از شنوندهها میره پیش نویسنده ازش تشکر میکنه. بعد با گریه از حال خواهرزادهاش تعریف میکنه که بهش تجاوز شده بود "چقدر حیف… نمیدونید چقدر دختر زیبا و مهربونی بود" /۱
بود؟
از نحوهی بیان این فرد، نویسنده فکر میکنه این خواهرزاده کشته شده. ولی در ادامه گفتگو متوجه میشه که اینطور نیست. زنده و سالمه. ولی از دید خالهاش این دختر دیگه "آسیب دیده" است و مثل قبل نخواهد شد. /۲
نویسنده میگه این پیام رو از خیلیها که تجربه تراما داشتن میشنوه. اونها علاوه بر تجربهی وحشتناکی که داشتن، حالا با شرم جدیدی روبرو میشن؛ اینکه خیلیها همه رفتار اونها رو با همون تجربهی بد توجیه میکنن. "اون آدم دیگه مثل قبل نخواهد شد" رو همه ما بارها در این موارد شنیدیم. /۳
قرصهای ضد بارداری نقش موثری در حضور زنها در اجتماع داشتن. به خونوادهها این فرصت رو داد تا برای فرزندآوری برنامهریزی دقیقتری داشته باشن، و همین کمک کرد تا زنها برای پذیرفتن نقشهای خارج از خونه دستشون بازتر بشه.
ولی مثل اینکه این قرصها اثرات جانبی بدی دارن. /۱
تو این تدتاک، دوتا اثر عمدهی قرصهای ضدبارداری توضیح داده میشه
یک. این قرصها هرمون پروژسترون رو بطرز چشمگیری کاهش میدن. این باعث میشه میل جنسی زنها کم بشه، و هم مردهایی براشون جذابتر باشن که خیلی ظاهر مردونه ندارن (در مقایسه با زنهایی که قرص نمیخورن) /۲
دومین اثرش، که شاید مهمتر هم باشه، در مورد استرس هست. وقتی تو موقعیت استرسزا باشیم، بدن کورتیزول ترشح میکنه. اینطوری میزان قند خون بالا میره تا سریعتر تصمیم بگیریم و از خطر دور شیم. مغز هم یاد میگیره تا در موارد مشابه آینده چطور رفتار کنه. /۳