- دکتر مصدق از دودمان قاجاریه بود. او نوادهٔ دختری فتحعلیشاه قاجار محسوب میشد.
- مصدق در نوزده سالگی با زهرا دختر میرزا زینالعابدین تهرانی امام جمعه تهران ازدواج کرد و حاصل آن پنج فرزند بود.
- پس از #انقلاب_مشروطه، مصدق سعی کرد در نخستین دوره #مجلس_شورای_ملی از شهر اصفهان کاندید شود (همسرش دو ملک بزرگ در اصفهان داشت و از این طریق خود را منتسب به شهر اصفهان جا زد) اما اعتبارنامهاش رد شد و ناکام ماند.
- محمدعلی شاه قاجار پس از بهتوپ بستن مجلس شورای ملی، یک مجلس جدید دستنشانده و گزینشی ساخت به نام «مجلس شورای کبرای دولتی» که متشکل از درباریان و شاهزادهها و بازاریان و افراد نزدیک به حکومت بود. در این مجلس، مصدق نیز به عنوان یک عضو، انتخاب شد.
- مصدق سپس به اروپا رفت تا تحصیل من. او در رشته حقوق، از دانشگاه نوشاتل سوییس فارغالتحصیل شد. موضوع پایاننامه دکترای مصدق: «وصیت در فقه اسلام و مذهب شیعه» بود.
همچنین در سوئیس او درخواست اخذ تابعیت سوئیس را داشت که به او اعطا نشد.
- مصدق در جریان کودتای ٣ اسفند ١٢٩٩، در مقابل #رضاخان و #سیدضیاء ایستاد. سیدضیاء پس از کودتا، از مصدق خواست تا استاندار فارس شود، اما مصدق تلگراف او را بیپاسخ گذاشت تا ناراحتی خود از کودتا علیه قجرها را ابراز نماید. او سپس در سخنرانیها، از این کودتا اعلام نارضایتی کرد.
- او پس از پایان نخستوزیری ضیاء، با روی کار آمدن قوامالسلطنه و تا پایان وزارت مشیرالدوله، دوباره به سیاست برگشت و به ترتیب وزیر مالیه، استاندار آذربایجان و وزیر خارجه شد. سپس توانست در دور پنجم مجلس شورای ملی، رای آورده و نماینده مجلس شود.
- در جریان انتقال حکومت از #قاجاریه به #پهلوی، تنها ۵ نفر از نمایندگان مجلس با طرح انحلال قاجاریه مخالفت کردند که یکی از آنها مصدق بود. او تمام قد از #احمدشاه در مقابل رضاخان حمایت کرد.
- او از طرح ایجاد #راه_آهن_سراسری در ایران انتقاد داشت و مخالف آن بود. مصدق عقیده داشت با بودجه ساخت راهآهن، بهتر است یک کارخانه قند ساخته شود!
- مصدق در مجلس ششم رای نیاورد. سپس شروع به مخالفت با حکومت کرد و به خصوص بر #محمدعلی_فروغی تاخت و او را خائن به ملت و دستنشانده بیگانگان توصیف کرد!
- در اوایل حکومت #رضاشاه، شاه به مصدق چندین بار پیشنهاد پست دولتی داد تا از تجربیات سیاسی او در جهت پیشرفت مملکت استفاده شود. از همین روی یکبار پیشنهاد وزارت خارجه و یکبار پیشنهاد نخستوزيری به وی داده شد که مصدق به دلیل کینه از رضاشاه، هر دو را رد کرد.
- او سرانجام پس از کارشکنیها در زمان توسعه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایران در دوران پهلوی اول، مدتی زندانی و سپس تبعید شد. بعدها در خاطراتش مدعی شد که در زمان زندان، دو بار به دلیل ناامیدی از پیشرفت کشور خودکشی کرد اما نگذاشتند بمیرد!
(این ادعا به لحاظ تاریخی صحت ندارد.)
- مصدق مدتی بعد، از زندان آزاد شد اما دیگر در سیاست به کار گرفته نشد و تا سال ١٣٢٠ و زمان خلع رضاشاه از قدرت، او در قلعه خانوادگیاش در احمدآباد، دور از سیاست زندگی کرد.
پایان قسمت اول
(اگر با لایک و ریتوییت استقبال بشه، قسمت دوم رو هم مینویسم.)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
اون دریایی که بهش میگید دریای خزر، در ایران باستان #دریای_تپورستان نام داشت. بعد از اسلام، تپورستان معرب شد و به طبرستان تغییر نام پیدا کرد. در تمام کتابهای جغرافیای تاریخی، نام این دریا، #دریای_طبرستان، #دریای_مازندران
و در برخی منابع دیگه #دریای_گیلان و گاهی #دریای_قزوین ثبت شده. همچنین در عرف بینالملل، امروز تمام دنیا به این دریا میگه #دریای_کاسپین. کاسپین برگرفته از نام قوم کاسپیهاست که قدیمیترین ایرانیان ساکن در کنار این دریا بودند و دستکم سههزار سال پیش در اونجا سکونت داشتند.
کاسپیها آریایی بودند و بعدها به مناطق دیگه از جمله قزوین کوچ کردند. نام شهر قزوین برگرفته از نام این قوم هست و قزوین معربشدهٔ کاسپین هست.
این وسط خزرها کی بودن؟ یه قوم وحشی از نژاد اوغوز که قرن ششم میلادی از حوالی مغولستان به شمال قفقاز کوچ کردن و مدتی اونجا ساکن شدند.
اخیرا یکی از بازدیدکنندگان از محوطۀ باستانی لاخیش در جنوبغربی اورشلیم، به صورت تصادفی قطعۀ سفال کوچکی را یافته که نام #داریوش_بزرگ پادشاه هخامنشی روی آن نقش بسته است. 👇
یک حکاکی بسیار نادر با قدمت ۲۵۰۰ سال حدود دو ماه قبل در محوطه باستانی لاخیش کشف شده است که نام داریوش پادشاه هخامنشی در آن مشخص است. این حکاکی در محوطۀ شهر باستانی لاخیش به صورت تصادفی توسط یک بازدیدکننده کشف شده است.
این کتیبۀ کوچک در واقع قطعهای به جا مانده از یک ظرف سفالی است و عبارت «سال بیست و چهارم داریوش» به زبان آرامی بر روی آن حک شده است. این نخستین بار است که کتیبهای باستانی با نام داریوش در حوالی بیتالمقدس کشف شده است.
صد سال پیش و در اواخر دوران قاجار، در حدفاصل سالهای ١٣٠٢ و ١٣٠٣ خورشیدی، در ایران بحثی داغ شد مبنیبر اینکه رژیم #پادشاهی منحل و #جمهوری جایگزین آن بشود.
این طرح تا مرحلهٔ تصویبشدن هم پیش رفت اما نهایتا با مخالفت مردم، شکست خورد و یک سال بعد با انتقال قدرت از #قاجاریه به #پهلوی، سیستم پادشاهی ادامه پیدا کرد.
اما چگونگی برآمدن فعل #جمهوریت در اوج دوران دلبستگی مردم به #مشروطیت، روایت جالبی داره که در ادامه توضیح میدم.
در آن زمان بحث #پادشاهی_خواهی و #جمهوری_خواهی نقل محافل بود. روشنفکرانی که چشم به شرقوغرب دوخته بودند، طرفدار جمهوری بودند و میهنپرستانِ مشروطهخواه به همراه طبقهٔ متوسط، از سیستم پادشاهی که سیستم همیشگی ایران و کاملا سینک شده با #فرهنگ_ایرانی بود، حمایت میکردند.
آشنایی با یکی از پادشاهان گمنام ایران
(+گنجینهٔ ارجان)
ـ #رشتو
پاییز سال ۱۳۶۱، در هنگام خاکبرداری جهت عملیات سدسازی بر روی رودخانه مارون، حفرهای در زمین ایجاد گردید که منجر به پیدایش آرامگاهی در درون آن حفره شد. آرامگاه در ۱۰ کیلومتری شمال شهر قدیم ارجان (شمال بهبهان کنونی)
قرار داشت. تمام دیوار های این آرامگاه مستطیل شکل، به استثنای دیوار شرقی از چندین لایه حاوی تخته سنگهای تقریبا یک اندازه ساخته شده بودند.
اين آرامگاه متعلق به دوران نوعیلامی و مربوط به پادشاهی به نان “#كيدين_هوتران“ بود.
کیدین هوتران (Kidin-Hutran) پنجمین پادشاه از سلسهٔ ایگههلکی از پادشاهان تمدن ایرانی عیلام بود که به خاطر جنگهایش با تمدن بابل، شهرت داشت. او دو بار بابل را در دو جنگ بزرگ در دو زمان متفاوت، شکست داده بود.
محوطه قرهتپه سگزآباد یکی از سه محوطه مهم دشت قزوین است که توسط گروه باستانشناسی دانشگاه تهران مورد کاوش قرارگرفته. یافتهها استقرار در آن تاریخی بین ٢٢٠٠ پ.م الی ۵٠٠ پ.م را در برمیگیرد.
در سال ١٣٩۵ با اجرای پروژه تعیین عرصه و حریم قره تپه سگزآباد شواهدی از یک گورستان به دست آمد. این گورستان به عصرآهن (1100-550 پ.م) تعلق دارد.
تدفین های این گورستان در گورهای چهارچینه خشتی انجام گرفته و اجساد به صورت جنینی، چمباتمهای و طاق باز دفن شدهاند.
اجساد، طیفی از جنین تا کهنسال را در بر میگیرند. جنینهای سقط شده و نوزادان در ظروف سفالی دفن شدهاند.
در تمامی گورها، در کنار اجساد، حیوانات مختلف مانند گوسفند، بز و اسب دفن شده و اشیاء تدفینی از قبیل ظروف، مهرهای استوانهای، زیورآلات، جنگ افزارها و... قرار داده شده است.
مهاجرت لهستانیها به ایران پیرو جنگ دوم جهانی روی داد و در طی سالهای ۱۳۲۰ الی ۱۳۲۳ خورشیدی بیش از ۱۵۰ هزار نفر از لهستانیها برای مهاجرت به فلسطین و آفریقا، از کشور اتحاد جماهیر شوروی وارد خاک ایران شدند.
بعد از دو سال و با آغاز حمله آلمان به
شوروی، استالین مجبور شد، با دولتِ در تبعید لهستان، از در دوستی درآمده و فرماندهی واحدی در مقابل آلمان در جبهه لهستان ایجاد کند. طبق این توافق قرار بر این شد که علاوه بر عبور افراد نظامی تجهیز شده لهستانی از خاک ایران، زندانیان و افراد داخل اردوگاهها نیز از طریق ایران به فلسطین و
آفریقا مهاجرت کنند. این عمل با نقض بیطرفی ایران و اشغال ایران توسط قوای روسی و انگلیسی در تاریخ سوم شهریور ۱۳۲۰، امکانپذیر گشت.
نخستین گروه در اوایل فروردین ۱۳۲۱ با چهار کشتی روسی که حامل ۲۹۰۰ نفر سرباز و مهاجر بود، وارد بندر انزلی (پهلوی سابق) شدند. نیروی نظامی قرار بود از