علیرضا مجیدی Profile picture
پژوهشگر حوزه آسیای عربی، کارشناس ارشد سیستم‌های اقتصادی اجتماعی

Sep 19, 2020, 21 tweets

همان طور که وعده داده بودیم، قسمت دوم این مقاله به #بحرین اختصاص دارد.

در این رشتو به نقش #مقاومت در ایجاد همگرایی میان منامه و تل‌آویو می‌پردازیم.

#بحرين_اسرائيل
#توافق_ابراهیم

#رشتو

(۰)

قسمت اول این رشتو به #امارات اختصاص داشت که از این کوت می‌توانید آن را به طور کامل بخوانید:



حالا بریم سراغ بحرین:

پیش از شروع باید دو نکته را متذکر شد.

نکته اول:
بدیهی است که در حوزه دیپلماسی نباید تک‌عاملی تحلیل کرد. آن‌چه در این رشتو بیان می‌شود، نافی جوانب و عوامل دیگر نیست.

اما در این میان ما نباید نقش خودمان را نادیده بگیریم.

(۱)

اصولا «سیاست‌ورزی» یعنی شما جوری عمل کنید که طرف مقابل در چهارچوبی که مطلوب (یا قابل قبول) شماست، رفتار کند.

تهران به سختی می‌تواند برخی عوامل مؤثر در این تصمیم را تغییر دهد؛ اما قطعا می‌توانست رفتار خود را به نحوی تنظیم کند که دست کم خلیجی‌ها را به سمت اسرائیل «سوق» ندهد!

(۲)

نکته دوم)
همان طور که در قسمت پیشین بیان گردید، ما صرفا بر بعد سوم و چهارم مذکور در اسکرین تمرکز می‌کنیم.

بسیاری از سئوالات و نقدها ناظر بر ابعاد اول و دوم بود که طبعا در بحث ما نمی‌گنجد.

حال با این مقدمه، برویم سراغ بحث بحرین

#البحرين_إسرائيل
#تطبيع_البحرين

(۳)

«فقدان مخالفت معنادار در لایه‌های هم‌سطح یا مؤثر در هیئت حاکمه»

بحرین در سال ۲۰۰۱ اصلاحات سیاسی را در دستور کار قرار داد و دارای پارلمان و احزاب سیاسی قانونی است.
البته فضای سیاسی آن باز نیست و همین موضوع باعث تحریم انتخابات ۲۰۰۶ از سوی بزرگ‌ترین حزب و اعتراضات ۲۰۱۱ شد...

(۴)

به صورت خلاصه، به‌جز جناح نزدیک به حاکمیت (آل خلیفه) ما حداقل سه جناح سیاسی در بحرین داریم:

۱- جناح اسلامگرای شیعی (از جریانات انقلابی تا اصلاح‌گرایان)
۲- جناح سکولارهای - عمدتا با ریشه‌های چپ - مدرن
۳- جناح اسلامگرای سنی (با دو رکن «الاصالة» و «المنبر»)

(۵)

نکته قابل توجه این است که قاطبه هر سه جناح با تطبیع مخالفت جدی دارند.
حتی یک بار - در سال ۲۰۱۴ - پرچم اسرائیل در پارلمان به آتش کشیده شد.

حال چه اتفاقی افتاده که آل خلیفه می‌تواند هر سه جناح را کنار زده و مانند قرن پیشین خودسرانه سیاستگذاری کند؟

(۶)

خب در مورد #انسداد_سیاسی در بحرین که فکر می‌کنم نیازی به توضیحات بیش‌تر نباشد.

اما جالب است بدانید که در داخل #آل_خلیفه نیز گرایش‌های متنوعی وجود دارد و به چند دسته قابل تقسیم هستند.

در این بحث ما حداقل دو شاخه نزدیک به «ملک عبدالله» (ریاض سابق) و «ابوظبی» قابل تمییزند.

(۷)

دسته اول - با افراد شاخصی مانند نخست‌وزیر، وزیر کشور، ولیعهد، خالد بن حمد و... - در قضیه فلسطین، از همان موضع ملک عبدالله و ریاض به صورت سنتی حمایت می‌کردند.

اما دسته دوم - شامل پادشاه، فرزندش ناصر، وزیر خارجه پیشین و جدید، رئیس سازمان استخبارات - خواستار تطبیع علنی بودند.

(۸)

فکر می‌کنید استدلال دسته دوم برای تفوق بر دسته اول چه بود؟
یک عبارت ساده: «خطر #ایران»!!

دسته دوم یا در دستگاه امنیتی بودند یا در دیپلماسی. امنیتی‌ها از برنامه‌های ترور و خرابکاری منتسب به ایران و مقاومت خبر می‌دادند!
نیازی به ارائه اسناد نبود؛
امثال این بیانیه کفایت می‌کرد

(۹)

دیپلمات‌های دسته دوم که صریح‌تر بودند.
آشکارا ایران را نه‌تنها خطر بزرگ‌تر نسبت به اسرائیل می‌خواندند؛ بلکه حتی مدعی شدند اقدامات ایذائی و خرابکارانه ایران، «مانع حل قضیه فلسطین می‌شود»!!

با گذر زمان این دسته دوم بود که توانست در منامه دست بالاتر را پیدا کند.
ولی چگونه؟

(۱۰)

برای پاسخ به آن پرسش، باید وارد بعد چهارم شد. (توییت شماره ۳ را مرور کنید)

«زمینه‌های داخلی و بین المللی»

#بحرین حتی پیش از تأسیس رسمی دولت صهیونیستی نیز حامی مبارزات استقلال‌خواهانه و میهنی ملت فلسطین بوده است و حتی نیروهای داوطلب بحرینی در جنگ ۱۹۴۸ حضور داشته‌اند.

(۱۱)

در مقابل، اما اسرائیل هیچ‌گاه تهدید مستقیم یا غیرمستقیمی علیه بحرین و رژیم آل خلیفه نبوده است.

این حرف به معنای دفاع از صهیونیست‌ها نیست!
بلکه صرفا برآمده از الویت‌سنجی‌هایی است که مقامات تل‌آویو دارند. کشوری با ابعاد و وزن بحرین، ارزش تقابل و هزینه‌سازی را نداشته است!

(۱۲)

حالا رابطه‌شان با تهران را مقایسه کنیم.
از ماجراهای مربوط به سرکوب حركة الاحرار و... که بگذریم، به همین سال‌های متأخر می‌رسیم.

حسین #شریعتمداری چند بار صریحا بحرین را «مال ایران» خواند!
طبیعی است که برای بحرینی‌ها «مواضع نماینده ولی فقیه»، اظهار نظر شخصی تلقی نشود.

(۱۳)

به این‌ها اظهارات و بیانیه‌های مقامات و نهادهای رسمی مانند ضرورت به کار گیری اسلحه یا فراتر از آن جملات خبری مبنی بر قیام مسلحانه قریب الوقوع بحرین و... را بیفزایید.

در سوی مقابل اما مقامات منامه خود را کوچک‌تر از تهدید ایران می‌دیدند و صرفا خواستار #خویشتنداری بودند!

(۱۴)

این موارد باعث می‌شد که جناح اسلامگرای سنی نیز به طور جدی خواستار قطع روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با تهران گردد!

یعنی همان گروه‌هایی که امروز می‌توانستند اصلی‌ترین مانع برای حضور اسرائیل در بحرین باشند، این‌گونه علیه #تهران موضع گرفتند.

#البحرين_ترفض_التطبيع

(۱۵)

حالا خودتان ماجرا را مرور کنید.

در یک سو، اسرائیل است که - به هر علتی - هیچ‌گاه تهدیدی علیه بحرین نبوده است.

در سوی دیگر، ایران است که گاهی حتی موجودیت کلی کشور بحرین را انکار کرده و جزئی از خاک ایران می‌خواند!

اولی صدها کیلومتر فاصله دارد و دومی بیخ گوش شماست!

(۱۶)

از این‌جا به بعد، مانند بخش انتهایی قسمت اول این رشتو است.

به هر حال وقتی شما سطح تنش و تعارض را به سطحی می‌رسانید که طرف مقابل #موجودیت خود را در خطر ببیند، باید #تغییر_موازنه_قوا را هم پیش‌بینی کنید.

#البحرين_إسرائيل
#البحرين_خط_احمر



(۱۷)

فقط این‌جا باید یک هشدار بدهم:

احتمال حضور پررنگ نظامی و امنیتی اسرائیل در بحرین بیش‌تر از امارات می‌باشد؛ زیرا آل خلیفه مجبور به جراحی در ساختارهای امنیتی و انتظامی داخلی خود است!

راه‌حل مقابله با این تهدید بزرگ، در فضای داخلی آن است نه در دخالت‌های علنی بیرونی!!

(۱۸ / پایان)

پی‌نوشت:
باید این توییت را عینا تکرار کرد:

#داستان_تکراری
#هولوکاست

Share this Scrolly Tale with your friends.

A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.

Keep scrolling