مدت‌هاست که میخوام درباره پرلمن بنویسم. این نابغه‌ی دوران، فخر انسان، اسوه‌ی جوانان و مراد پیران!
اما برای درک عظمت این شخص لازمه کمی مقدمه بگم

یه سری اصطلاحات درهندسه هست که درک شهودی‌شون راحته. مثلا مسیر ساده‌ی بسته یعنی خطی که از یه‌جا شروع میشه و به همونجا ختم میشه /

۱ از n
... و هیچ‌جای دیگه خودشو قطع نمی‌کنه.
حالا فضای ساده‌ی بسته یعنی یه سطحی که مرز یا لبه نداره. و به‌علاوه، هر مسیر سادهٔ بسته‌ای که روش ترسیم شده رو میشه فشار داد تا تبدیل بشه به نقطه. مثل این:
بنابراین کُره یک فضای ساده‌ی بسته‌ست.

۲ از n
برخلاف کره، طوقه‌ها فضای ساده بسته نیستن.
چون می‌بینید که این مسیرها↓ رو نمیشه روشون فشرده کرد. اصطلاحا میگن طوقه‌ها سوراخ دارن
همون‌طور که تومطالب سری قبل (bit.ly/3iH2OP3) گفتم این سوراخ داشتن یا نداشتنِ سطوح یکی ازمفاهیم اساسی توپولوژیه.
درتوپولوژی سطوح مختلف مثل خمیری هستن که با ورز دادن به همدیگه تبدیل میشن
حالا اگر تو فرآیند ورز دادن سوراخ جدیدی ایجاد نشه یا سوراخ‌های قبلی از بین نرن، بهش میگن تبدیلِ هم‌ریختی یا homeomorphism.
هنری پوآنکاره در سال ۱۹۰۴ این گزاره رو مطرح کرد که هر فضای ساده‌ی بسته رو با یک تبدیل هم‌ریختی میشه تبدیل کرد به کُره.
خب این از لحاظ شهودی واضح به‌نظر میاد،
هر خمیری که سوراخ نداشته باشه رو میشه جوری ورز داد که قلقلی بشه. اما در ریاضیات باید همه‌ی اینا تعریف دقیق داشته باشه، و بشه با زبان ریاضی و علائم عجیب‌غریب نشون داد.

حالا مساله تبدیل میشه به اینکه نشون بدیم به ازای هر سطحِ سادهٔ بسته یک تابع دوطرفه وجود داره که خروجیش میشه کره.
اینکه اثبات کنیم چنین تابعی همواره وجود داره ومعکوس‌پذیره اسمش شد حدس پوآنکاره.
حدس پوآنکاره یه صدسالی ریاضیدان‌ها رو سر کار گذاشت. خب یه نکته جالب‌تر.
در ریاضیات بعضی ازمفاهیم مابه‌ازای شهودی دارن. ولی اکثر مفاهیم صرفا یه چیز مجازی و غیرقابل تصوره، مثل فضای ۴بعدی یا ابعاد بالاتر
یکی از مشکلات ما هم اینه که مثلا وقتی بهمون میگن کره ۴بعدی، هی سعی می‌کنیم تو ذهنمون تصور کنیم ومشابهت ایجادکنیم با کره‌های ۳بعدی.
این تصور ذهنی خیلی وقتا مانع بزرگی سر راه فهمیدن مساله‌ست. باید صرفا به عنوان یک معادله جبری باهاش برخورد کرد، بدون هیچ شهودی
mathoverflow.net/q/25983/93602
توپولوژی تا اینجا که فهمیدیم خیلی با شهود سروکار داره. همه‌ش حرف از سوراخ و مالیدن و ورز دادن و ایناست. پس قاعدتا توپولوژی در فضای ۴بعدی (یا بالاتر) باید بسیار سخت‌تر باشه؛ چون ابزار شهود از ما گرفته میشه.
واقعنم سخت‌تره. اما نکته جالب تو حدس پوآنکاره این بود که تو فضاهای nبعدی /
خیلی راحت‌تر اثبات شد.
برای فضای ۵بعدی و بالاتر Stephen Smale تونست درسال ۱۹۶۱ این حدس رو اثبات کنه. بعد Freedman در ۱۹۸۲ تو فضای ۴بعدی هم اثبات کرد. جفت اینا به خاطر این کارشون مدال فیلدز گرفتن!
در دوبعد هم مساله بدیهی بود. فقط موند فضای ۳بعدی.

اما واقعا چرا اینجوری شد؟
اگر ریاضی ۲ رو پاس کرده باشید مشابه این پدیده رو دیدید که یه چیزی تو یک بُعد سخته و وقتی مساله تبدیل میشه به دوبعدی، راحت‌تر حل میشه. انتگرال گوسی رو عرض می‌کنم:

همینجور شانسکی اتفاق مشابهی هم برای توپولوژی‌های ابعاد بالا افتاد و یه نظریه‌ای کشف شد به اسم نظریه جراحی (Surgery).
خلاصه سرتون رو درد نیارم. این نظریه جراحی تو ابعاد بالاتر چون جا زیاد بود به ریاضیدان‌ها کمک می‌کرد سطوح چندبعدی رو اونقدر بمالن و ورز بدن تا یه کره ازش دربیاد. ولی تو سه یا چار بعد جا تنگ میشه و امکان این جور مالش دادن‌ها نیست دیگه.

چقدر طولانی شد 🥴
quora.com/Topology-Why-w…
حالا این حدس پوآنکاره همینجور همه رو تو کف گذاشت تا اینکه قرن ۲۱ فرارسید. در ابتدای سال ۲۰۰۰ موسسه CMI هفت تا از مهم‌ترین مسائل ریاضی رو مطرح کرد و گفت به هرکی بتونه یکی‌شو حل کنه یک‌ملیون دلار جایزه میده. حدس پوآنکاره هم جزء اینا بود.

(یکی دیگه‌ش اینه↓)
خب تلاش‌های ملت در اواخر دهه ۱۹۸۰ داشت به جاهای خوبی می‌رسید. ریچارد همیلتون که از باحال‌ترین آدمای روزگاره، در این سال‌ها یه نظریه درست کرد به اسم جریان‌های ریکی (ricci flow) که درواقع یه معادله دیفرانسیله.
شما فرض کن تو مایه‌های معادله توزیع گرما.
reddit.com/r/math/comment…
(تو کامنت‌های لینک بالا چندتا از دانشجویان همیلتون ازش خاطره تعریف کردن. بخونید ببینید چه مرد نازنینیه این بشر)
به هرحال، پرلمن فهمید که این جریان ریکی ابزار خوبی برای ورز دادن سطوح سه‌بعدی و تبدیلشون به سطوح ساده‌تر به‌دست میده.
خسته شدم. فردا ادامه داستان آقا پرلمن رو میگم

n/n

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with polfosol balthazar

polfosol balthazar Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @polfosol

15 Oct
برای اینکه سررشته کلام ازدست نره، این زیر مطالبی رو که درباره توپولوژی نوشتم فهرست می‌کنم.

قسمت اول- مقدمه و تاریخچه خیلی مختصر
قسمت دوم- کاربردهای توپولوژی
قسمت سوم- حدس پوآنکاره، جریان ریکی (ریچی) و ذکر آقا پرلمن
Read 5 tweets
15 Oct
این کاملا طبیعیه که آدم وقتی که دردسرهای اثبات قضیه پوآنکاره در توپولوژی رو می‌بینه، بپرسه که واقعا چرا؟
چیزی که به چشم واضح می‌اومد و همه درک شهودی ازش داریم چرا باید با زبان پیچیدهٔ ریاضی فرموله بشه که بعد اثباتش این همه دردسر درست کنه؟

جواب دم‌دستی که به این سوال میشه داد، /۱ Image
اینه که بله، ما با ذهن انسانی خودمون شاید تا حدودی این پدیده‌ها رو درک کنیم، اما برای اینکه اینا رو به کامپیوتر هم بفهمونیم نیاز داریم یک زبان مشترک باهاش پیدا کنیم که همون روابط و تعاریف ریاضیه.
درواقع مهم‌ترین کاربرد توپولوژی اینه که کامپیوتر هم بتونه مثل ما (یا بهتر از ما) /۲ Image
از شکل‌ها و حجم‌های پیچیده سردربیاره.

گریگوری پرلمن یک خردادی مغروره که سال ۱۹۶۶ تو یه خانواده یهودی در لنینگراد (سن‌پترزبورگ) متولد شد. باباش ول کرد رفت اسرائیل. لذا مادرش درس ودانشگاه رو بی‌خیال شد تا گریشا رو بزرگ کنه.
سال ۱۹۸۲ در المپیاد جهانی ریاضی مدال طلا و نمره کامل گرفت گریگوری پرلمن در معیت مادر
Read 15 tweets
13 Oct
این تصاویر مربوط میشه به رد پاهایی که چندی پیش کشف شده و قدمتش برمی‌گرده به عصر یخبندان، حدود ۱۲هزار سال پیش.
ردپاها در بستر یک دریاچه خشک شده در پارک ملی نیومکزیکو کشف شدن. تو این ناحیه ردپاهای زیادی وجودداره که قدمتشون بین ۱۳۰۰۰ تا ۱۱۵۰۰ ساله. اما این ردپای خاص داستان داره

۱/۴
برخلاف سایر ردپاهای باستانی، این مورد خاص به خاطر طولانی بودنش منحصربه‌فرده و حدود ۱/۵ کیلومتره. یه چیز جالب‌تر اینکه رد پاها رفت‌وبرگشتیه. یعنی اونایی که این راهو رفتن دوباره از همون مسیر برگشتن.
یک تیم بین‌المللی اینا رو آنالیز کردن و مقاله‌شو هم چاپ کردن.
اما داستان چیه؟

۲/۴
داستان از این قراره که یه مادری داشته می‌رفته و بچه‌ای هم تو بغلش بوده. نوزاد نبوده، چون هر چندده‌متر بچه رو میذاشته زمین و ردپاهایی از اونم به جا مونده. به‌نظر نمیاد که بچه‌هه سنش از دوسال بیشتر باشه.
از روی توزیع فشار پاها میشه فهمید اینا عجله داشتن

۳/۴
sciencedirect.com/science/articl…
Read 4 tweets
12 Oct
یه پسرخاله دارم تو کار بساز بفروشه و ملیاردره. امشب دیدم پیام داده که من تهرانم و کجایی که ببینمت. حالا آخرین باری که دیدیم همدیگه رو ۷ سال پیش بوده :|
خلاصه آدرس کلبه حقیرانه‌م رو دادم بهش و دیدم که اینجوری آبروریزیه. رفتم کلی خرید کردم و تدارک چیدم. خونه رو هم سریع مرتب کردم /
هرچی خرت‌وپرت بود ریختم تو اتاق خواب درشو هم بستم!
حالا اومد، منم با کلی کلاس گذاشتن هفت‌هشت نوع میوه شستم با سلیقه تو ظرف چیدم، اومدم بذارم جلوش یادم اومد که میز رو گذاشتم گوشه اتاق و ازش به عنوان میز تلویزیون استفاده می‌کنم. میز دیگه‌ای هم درکار نبود.
یه کارتن خالی گذاشتم /
و گفتم شرمنده، من تازه اسباب‌کشی کردم فعلا کمبود وسایل داریم. علی‌الحساب از همین به عنوان میز استفاده کنید 🤦‍♂️
هیچی دیگه، کلی گفتیم و شنیدیم. اونم گفت من ساعت ۱۰ بلیت دارم باید برگردم شهرستان.
همینجور عجله‌ای یه شام براش درست کردم خیلی از دست‌پختم خوشش اومده بود (یا حداقل اینجوری/
Read 5 tweets
11 Oct
این کارت‌پستال‌ها رو احتمالا یادتون هست که بهش می‌گفتن عکسای سه‌بعدی و اینجوری بود که وقتی زاویه دید رو عوض می‌کردی دوتا تصویر متفاوت دیده می‌شد.
به اینا اصطلاحا میگن عکس‌های لنتیکولار (Lenticular)
اینا رو روی صفحات خاصی پرینت می‌کنن که یه سری نوارهای برجسته موازی روش هست

۱ از ۸
عکس سمت چپ این نوارها رو از نزدیک نشون میده و تصویر سمت راست هم نحوه کار رو مشخص می‌کنه. اینجوری که زیر هر نوار قسمتی از دو تصویر متفاوت پرینت میشه.
حالا اینو برای چی گفتم؟
بعضی کریستال‌ها هستن که یه جورایی مثل این لنتیکولارها، وقتی زاویه دید رو عوض می‌کنین تغییر شکل میدن

۲ از ۸ ImageImage
مثلا این کلیپ رو ببینید. کریستال‌های بیوتیت رو وقتی می‌چرخونیم رنگش از قهوه‌ای پررنگ تا شفاف و بی‌رنگ تغییر می‌کنه. یا بلورهای هورنبلاند هم به همین صورت.
به این خاصیت میگن pleochroism که از ریشه یونانی πλέων-χρῶμα گرفته شده به‌معنای چندرنگی.
این خاصیت به این دلیل ایجاد میشه که /
Read 8 tweets
28 Sep
یه جا دیدم نوشته بود افغان‌ها به زنی که حامله‌ست میگن دوجان. یعنی کسی که دوتا جان در بدن داره 😍
انقدر قشنگ بود حسابی رقیق شدم ♥️♥️
حیفم اومد با شما به اشتراک نذارمش.
این اسم علاوه بر زیبایی فوق‌العاده‌ش خیلی هم کاربردیه. میشه داده‌های متعددی رو با این روش و تنها با گفتن یک کلمه انتقال داد؛ ازجمله جنسیت نوزاد، تعداد و حتی سنشون.

به عنوان مثال، فرض کنید تعداد کروموزوم‌های X مبنای شمارش باشه و هر کروموزوم رو 0.5 واحد حساب کنیم. Image
اون‌وقت دوجان یعنی زنی که حامله‌ست و نوزادش دختره.
وقتی که نوزاد پسر باشه میشه 1.5جان، چون پسرها یک کروموزوم X دارن. پس با این روش فشرده‌سازی (data compression) درعین افزایش داده‌های انتقالی، حجم اطلاعات هم کمتر میشه.

اما برای هرنوع فشرده‌سازی داده، باید یک پروتکل تعریف بشه /
Read 14 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!