این کاملا طبیعیه که آدم وقتی که دردسرهای اثبات قضیه پوآنکاره در توپولوژی رو می‌بینه، بپرسه که واقعا چرا؟
چیزی که به چشم واضح می‌اومد و همه درک شهودی ازش داریم چرا باید با زبان پیچیدهٔ ریاضی فرموله بشه که بعد اثباتش این همه دردسر درست کنه؟

جواب دم‌دستی که به این سوال میشه داد، /۱ Image
اینه که بله، ما با ذهن انسانی خودمون شاید تا حدودی این پدیده‌ها رو درک کنیم، اما برای اینکه اینا رو به کامپیوتر هم بفهمونیم نیاز داریم یک زبان مشترک باهاش پیدا کنیم که همون روابط و تعاریف ریاضیه.
درواقع مهم‌ترین کاربرد توپولوژی اینه که کامپیوتر هم بتونه مثل ما (یا بهتر از ما) /۲ Image
از شکل‌ها و حجم‌های پیچیده سردربیاره.

گریگوری پرلمن یک خردادی مغروره که سال ۱۹۶۶ تو یه خانواده یهودی در لنینگراد (سن‌پترزبورگ) متولد شد. باباش ول کرد رفت اسرائیل. لذا مادرش درس ودانشگاه رو بی‌خیال شد تا گریشا رو بزرگ کنه.
سال ۱۹۸۲ در المپیاد جهانی ریاضی مدال طلا و نمره کامل گرفت گریگوری پرلمن در معیت مادر
ریاضی رو تو همون دانشگاه لنینگراد تا دکترا ادامه داد. بعدم همون ورا تو یه دانشگاهی استخدام شد.
استاداش گفتن حیفی تو. براش کلی توصیه‌نامه نوشتن تا اون شهر رو ول کنه و بره یه کم دنیا رو بگرده. از سال ۱۹۹۲ تا ۹۴ آمریکا بود. چند دانشگاه ازجمله پرینستون و استنفورد دعوتش کردن به تدریس. Image
اما پرلمن آخرش همه رو رد کرد و دوباره برگشت شهر خودشون.
از همون اواسط دهه ۱۹۸۰ که با کارهای همیلتون آشنا شده بود می‌دونست که جریان ریکی (بعضیا بهش میگن ریچی) یه جایی به‌درد خواهد خورد. مکاتباتی هم با همیلتون انجام داد. ولی همیلتون علی‌رغم هوش سرشارش کلا آدم سرخوش و دودره‌بازی بود Image
لذا پرلمن تصمیم گرفت خودش تنهایی رو کاربرد جریان ریکی در «جراحی»های مربوط به حدس پوآنکاره کار کنه.
یعنی میخوام بگم مدت‌ها قبل از اینکه جایزه ۱ ملیون دلاری برای این مساله تعیین بشه، پرلمن تو فکر حلش بود.
ویلیام تورستن در ۱۹۸۲ یه حدسی رو مطرح کرد که حالت کلی‌تری از حدس پوآنکاره بود Image
این حدس معروف شد به geometrization conjecture.
برخلاف حدس پوآنکاره که تو قسمت قبل تونستیم خیلی ساده بیان کنیم، این حدس یه مقدار پیچیده‌ست و نمیشه تو چندتا توییت توضیح داد.
به‌هرحال، اواخر سال ۲۰۰۲ یک پیش‌نویس مقاله در سایت arXiv منتشر شد با اسم گریشا پرلمن
arxiv.org/abs/math/02111…
به فاصله چندماه بعد دوتا پیش‌نویس دیگه هم منتشر شد که تو این سه مقاله روشی برای اثبات حدس تورستن (و درنتیجه حدس پوآنکاره) شرح داده شده بود.
پرلمن زیادی روی شعور مخاطب حساب کرد و خیلی جاهارو زیاد توضیح نداده بود. مثلا تو این مصاحبه جیم آیزنبرگ، استاد مریلند
میگه ما تو یه تیمی بودیم که می‌خواست مقالات پرلمن رو بررسی کنه. بعد هر پاراگرافی که نوشته بود یه هفته وقتمون رو می‌گرفت که بفهمیم چه‌جوریه.
تو این مدت خود پرلمن هم دعوت می‌شد و می‌رفت به سمینارهای مختلف تا درمورد کارش توضیح بده. بعد از چندسال اکثر توپولوژیست‌ها اتفاق نظر داشتن که
اثبات پرلمن درسته و مساله پوآنکاره حل شده‌ست.
اما تو این مدت چندتا مقاله منتشر شد که ظاهرا توضیح کارای پرلمن و نحوه اثبات حدس پوآنکاره بود، اما یه جاهایی رو نویسنده‌هاش موش دوانده بودن و زیرپوستی گفته بودن کار خودمونه و نوآوریه.
این کارا باعث رنجش پرلمن شد
newyorker.com/magazine/2006/…
سال ۲۰۰۵ کارشو تو موسسه تحقیقاتی استکلف سن‌پترزبورگ ول کرد و دیگه رفت تو لاک خودش. هیچ‌وقت هم مصاحبه نکرد. می‌گفت که نمیخوام مثل یه حیوون تو باغ‌وحش درمعرض نمایش مردم باشم.
در گزارش تحقیقی نیویورکر (توییت قبل ↑) که کاندیدای جایزه پولیتزر شد، نویسنده‌ها موفق شدن با پرلمن صحبت کنن Image
تو این مصاحبه پرلمن ناراحتی خودش رو از عدم رعایت اخلاق علمی در جامعه ریاضی ابراز کرد و مشخصا از کار یک استاد چینی برنده مدال فیلدز انتقاد کرد که رفته بود با دانشجوی خودش مقاله داده بود و قسمتی از کار پرلمن رو به اسم خودش زده بود.
مقاله بسیار جذابیه و خوندنش به‌شدت توصیه میشه. Image
به‌هرحال، سال ۲۰۰۶ موسسه CMI اعلام کرد که جایزه میلیون‌دلاری حق پرلمنه، سهم پرلمنه، مال پرلمنه... بیا جایزه‌تو بگیر.
اونم گفت نموخام و جمله‌ای گفت که در تاریخ ماندگار شد. این ↓

تو همون سال گفتن که مدال فیلدز هم مال توئه و اون بازم گفت نه.
خلاصه هرچی هرجا جایزه دادن بهش رد کرد. Image
خلاصه از اون موقع پرلمن با مادرش زندگی می‌کنه و تو سن‌پترزبورگ زندگی آروم و بی‌حاشیه‌ای داره. ریاضیات رو هم بالکل گذاشته کنار. آخرین کارش همون سه‌تا مقاله بود که هیچ وقت دنبال چاپشون نرفت و درحد همون پیش‌نویس باقی موندن.

فارست گامپ بعد از سه سال و دوماه دویدن ایستاد، برگشت و گفت Image
به هرحال، در زمانه‌ای که انسان‌ها در تلاش مدام و رقابت با همدیگه‌ن تا بتونن به کمک جوایز و عناوین مختلف اعتباری کسب کنن، پرلمن نشون داد که میشه اونقدر بزرگ بود که جایزه‌ها دنبال این باشن که اعتبارشون رو از آدم بگیرن، و نه برعکس.

پایان./n

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with polfosol balthazar

polfosol balthazar Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @polfosol

15 Oct
برای اینکه سررشته کلام ازدست نره، این زیر مطالبی رو که درباره توپولوژی نوشتم فهرست می‌کنم.

قسمت اول- مقدمه و تاریخچه خیلی مختصر
قسمت دوم- کاربردهای توپولوژی
قسمت سوم- حدس پوآنکاره، جریان ریکی (ریچی) و ذکر آقا پرلمن
Read 5 tweets
14 Oct
مدت‌هاست که میخوام درباره پرلمن بنویسم. این نابغه‌ی دوران، فخر انسان، اسوه‌ی جوانان و مراد پیران!
اما برای درک عظمت این شخص لازمه کمی مقدمه بگم

یه سری اصطلاحات درهندسه هست که درک شهودی‌شون راحته. مثلا مسیر ساده‌ی بسته یعنی خطی که از یه‌جا شروع میشه و به همونجا ختم میشه /

۱ از n
... و هیچ‌جای دیگه خودشو قطع نمی‌کنه.
حالا فضای ساده‌ی بسته یعنی یه سطحی که مرز یا لبه نداره. و به‌علاوه، هر مسیر سادهٔ بسته‌ای که روش ترسیم شده رو میشه فشار داد تا تبدیل بشه به نقطه. مثل این:
بنابراین کُره یک فضای ساده‌ی بسته‌ست.

۲ از n
برخلاف کره، طوقه‌ها فضای ساده بسته نیستن.
چون می‌بینید که این مسیرها↓ رو نمیشه روشون فشرده کرد. اصطلاحا میگن طوقه‌ها سوراخ دارن
همون‌طور که تومطالب سری قبل (bit.ly/3iH2OP3) گفتم این سوراخ داشتن یا نداشتنِ سطوح یکی ازمفاهیم اساسی توپولوژیه.
درتوپولوژی سطوح مختلف مثل خمیری هستن که با ورز دادن به همدیگه تبدیل میشن
Read 14 tweets
13 Oct
این تصاویر مربوط میشه به رد پاهایی که چندی پیش کشف شده و قدمتش برمی‌گرده به عصر یخبندان، حدود ۱۲هزار سال پیش.
ردپاها در بستر یک دریاچه خشک شده در پارک ملی نیومکزیکو کشف شدن. تو این ناحیه ردپاهای زیادی وجودداره که قدمتشون بین ۱۳۰۰۰ تا ۱۱۵۰۰ ساله. اما این ردپای خاص داستان داره

۱/۴
برخلاف سایر ردپاهای باستانی، این مورد خاص به خاطر طولانی بودنش منحصربه‌فرده و حدود ۱/۵ کیلومتره. یه چیز جالب‌تر اینکه رد پاها رفت‌وبرگشتیه. یعنی اونایی که این راهو رفتن دوباره از همون مسیر برگشتن.
یک تیم بین‌المللی اینا رو آنالیز کردن و مقاله‌شو هم چاپ کردن.
اما داستان چیه؟

۲/۴
داستان از این قراره که یه مادری داشته می‌رفته و بچه‌ای هم تو بغلش بوده. نوزاد نبوده، چون هر چندده‌متر بچه رو میذاشته زمین و ردپاهایی از اونم به جا مونده. به‌نظر نمیاد که بچه‌هه سنش از دوسال بیشتر باشه.
از روی توزیع فشار پاها میشه فهمید اینا عجله داشتن

۳/۴
sciencedirect.com/science/articl…
Read 4 tweets
12 Oct
یه پسرخاله دارم تو کار بساز بفروشه و ملیاردره. امشب دیدم پیام داده که من تهرانم و کجایی که ببینمت. حالا آخرین باری که دیدیم همدیگه رو ۷ سال پیش بوده :|
خلاصه آدرس کلبه حقیرانه‌م رو دادم بهش و دیدم که اینجوری آبروریزیه. رفتم کلی خرید کردم و تدارک چیدم. خونه رو هم سریع مرتب کردم /
هرچی خرت‌وپرت بود ریختم تو اتاق خواب درشو هم بستم!
حالا اومد، منم با کلی کلاس گذاشتن هفت‌هشت نوع میوه شستم با سلیقه تو ظرف چیدم، اومدم بذارم جلوش یادم اومد که میز رو گذاشتم گوشه اتاق و ازش به عنوان میز تلویزیون استفاده می‌کنم. میز دیگه‌ای هم درکار نبود.
یه کارتن خالی گذاشتم /
و گفتم شرمنده، من تازه اسباب‌کشی کردم فعلا کمبود وسایل داریم. علی‌الحساب از همین به عنوان میز استفاده کنید 🤦‍♂️
هیچی دیگه، کلی گفتیم و شنیدیم. اونم گفت من ساعت ۱۰ بلیت دارم باید برگردم شهرستان.
همینجور عجله‌ای یه شام براش درست کردم خیلی از دست‌پختم خوشش اومده بود (یا حداقل اینجوری/
Read 5 tweets
11 Oct
این کارت‌پستال‌ها رو احتمالا یادتون هست که بهش می‌گفتن عکسای سه‌بعدی و اینجوری بود که وقتی زاویه دید رو عوض می‌کردی دوتا تصویر متفاوت دیده می‌شد.
به اینا اصطلاحا میگن عکس‌های لنتیکولار (Lenticular)
اینا رو روی صفحات خاصی پرینت می‌کنن که یه سری نوارهای برجسته موازی روش هست

۱ از ۸
عکس سمت چپ این نوارها رو از نزدیک نشون میده و تصویر سمت راست هم نحوه کار رو مشخص می‌کنه. اینجوری که زیر هر نوار قسمتی از دو تصویر متفاوت پرینت میشه.
حالا اینو برای چی گفتم؟
بعضی کریستال‌ها هستن که یه جورایی مثل این لنتیکولارها، وقتی زاویه دید رو عوض می‌کنین تغییر شکل میدن

۲ از ۸ ImageImage
مثلا این کلیپ رو ببینید. کریستال‌های بیوتیت رو وقتی می‌چرخونیم رنگش از قهوه‌ای پررنگ تا شفاف و بی‌رنگ تغییر می‌کنه. یا بلورهای هورنبلاند هم به همین صورت.
به این خاصیت میگن pleochroism که از ریشه یونانی πλέων-χρῶμα گرفته شده به‌معنای چندرنگی.
این خاصیت به این دلیل ایجاد میشه که /
Read 8 tweets
28 Sep
یه جا دیدم نوشته بود افغان‌ها به زنی که حامله‌ست میگن دوجان. یعنی کسی که دوتا جان در بدن داره 😍
انقدر قشنگ بود حسابی رقیق شدم ♥️♥️
حیفم اومد با شما به اشتراک نذارمش.
این اسم علاوه بر زیبایی فوق‌العاده‌ش خیلی هم کاربردیه. میشه داده‌های متعددی رو با این روش و تنها با گفتن یک کلمه انتقال داد؛ ازجمله جنسیت نوزاد، تعداد و حتی سنشون.

به عنوان مثال، فرض کنید تعداد کروموزوم‌های X مبنای شمارش باشه و هر کروموزوم رو 0.5 واحد حساب کنیم. Image
اون‌وقت دوجان یعنی زنی که حامله‌ست و نوزادش دختره.
وقتی که نوزاد پسر باشه میشه 1.5جان، چون پسرها یک کروموزوم X دارن. پس با این روش فشرده‌سازی (data compression) درعین افزایش داده‌های انتقالی، حجم اطلاعات هم کمتر میشه.

اما برای هرنوع فشرده‌سازی داده، باید یک پروتکل تعریف بشه /
Read 14 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!