همین چندروز قبل دوباره خبری دراومد که گروه خونی با شانس ابتلا به کرونا ربط داره و اونایی که O هستن وضع بهتری دارن.
دوسه ماه پیش یه خلاصهای از این قضیه نوشته بودم. اینجا گفتم که تحقیقات بیشتر لازمه و به این زودیا نمیشه نظر قطعی داد.
یه سری قند/پروتئینها روی گلبولهای قرمز سوار میشن که بهشون میگن آنتیژن.
از این آنتیژنها ما فقط A و B و Rh (تعیینکننده ±) رو میشناسیم. ولی درواقع بیش از ۶۰۰ نوع آنتیژن و ۳۸جور دستهبندی برای گروه خونی وجود داره.
برای بعضی از این آنتیژنها در بدن آنتیبادی تولیدمیشه
۲ از n
بعضی آنتیبادیها منجر میشن به لخته شدن خون؛ و لذا باید موقع انتقال خون مواظب بود آنتیژنی توش نباشه که بدن دریافتکننده براش پادتنِ خطرناک تولید کنه.
کل فلسفه تعیین گروه خونی همینه، و البته گفتیم که تنوع پادتنها و گروه خونی خیلی بیشتره.
اکثر آنتیژنها ازطریق وراثت منتقل میشن.
اینکه میگن گروه خونی O ازلحاظ وراثتی مغلوبه، دلیلش اینه که آنتیژن نداره. و فرزندان والد O احتمال بیشتری داره که آنتیژنها رو از یکی از والدینشون به ارث ببرن.
اما این نمودار درصد فراوانی گروههای خونی رو نشون میده. میشه دید که O تقریبا همهجا درصد فراوانیش بالاست.
حالا سوال اصلی
با توجه به اینکه گروه O ازلحاظ وراثتی مغلوبه و اولادش احتمال بیشتری داره که O نباشن، پس قاعدتا طبق فرگشت باید بعد از چند نسل گروه O از بین بره یا خیلی کمیاب باشه. چرا اینا هنوز بیشترن؟
خب سوال اساسیتر اینه که اصولا چرا گروههای خونی مختلف بهوجود اومدن؟ scientificamerican.com/article/why-do…
یه گروه خونی هست به اسم Duffy که هیچ ربطی به داف بودن نداره. آنتیژن دافی باعث میشه که انگل مالاریا راحتتر وارد گلبول قرمز بشه. لذا در بعضی نواحی آفریقا، گروههای خونی دافی-منفی که این گیرنده رو نداشتن شانس بقای بیشتری داشتن.
ماجرای مشابهی هم برای آنتیژنهای A و B اتفاق افتاده.
به عبارتی، قدیما (چندهزارسال پیش) خبری از آنتیبادی و این مسخرهبازیا نبوده و همه میتونستن به هم [خون] بدن. اما به مرور براثر واکنش ایمنی انسانها به عوامل بیماریزا، پادتنهایی بهوجود اومده.
چون بعضی آنتیژنها ساختارشون مشابه اون عامل بیماریزا بوده، onlinelibrary.wiley.com/doi/abs/10.111…
پادتنِ (آنتیبادی) تولید شده، به اینا هم واکنش میداده.
مثلا تو مقاله↑ میگه احتمالا پادتن A براثر واکنش ایمنی به ویروس آنفولانزا ایجاد شده. چون شاخص (epitope) موجود در ویروس خیلی با گلیکوپروتئین A مشابهت داره
پادتنهای B هم گویا از واکنش به باکتریهای گرم-منفی مثل E-coli دراومدن
بههرحال، منظور اینه که گروههای خونی غیر از O عمر زیادی ازشون نمیگذره.
ضمنا درصد فراوانی یک ژنوتیپ صرفا به غالب یا مغلوب بودنش بستگی نداره. مثلا ژن بیماری هانتیگتون کاملا غالبه ولی چون ژنهاش خیلی نادرن، موارد بیماری هم زیاد نیست.
شاید با توجه به این حرفا بشه این نکته رو گفت /
که مقاومت احتمالی گروه خونی O نسبت به بعضی از ویروسها ازجمله کرونا بهخاطر همین پادتنهاست. یعنی در گروه خونی A آنتیبادی A وجودنداره و لذا ویروسهای شبیه آنفولانزا قابلیت مانور بیشتری دارن.
البته این حرفا خیلی گندهتر از دهن بندهست ومتخصصان باید نظر بدن frontiersin.org/articles/10.33…
حالا که تا اینجا اومدین یه چی دیگه هم اضافه کنم. اینجا bit.ly/31oiwIS میگه که حیوانات هم گروه خونی دارن. مثلا آنتیژنهای گروه ABO در میمونها هم یافت شده.
در بعضی حیوانات دیده شده که خونشون در اختلاط با انسان آگلوتینه (لخته؟) میشه. یعنی آنتیبادی مربوطه تو بدنشون بوده؛
اما درحالت کلی ساختار آنتیژنهای موجود در خون حیوانات با انسان به کلی فرق داره و اصلا اینا تو یه فاز دیگهن.
نکته پایانی اینکه اینجا میگه حیوانات هم میتونن به انسان خون اهدا کنن. اولین بار در ۱۶۶۷ پزشک فرانسوی ژانباپتیس دنیس با خون برّه این کارو کرد
n/n smithsonianmag.com/smart-news/350…
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
این کاملا طبیعیه که آدم وقتی که دردسرهای اثبات قضیه پوآنکاره در توپولوژی رو میبینه، بپرسه که واقعا چرا؟
چیزی که به چشم واضح میاومد و همه درک شهودی ازش داریم چرا باید با زبان پیچیدهٔ ریاضی فرموله بشه که بعد اثباتش این همه دردسر درست کنه؟
جواب دمدستی که به این سوال میشه داد، /۱
اینه که بله، ما با ذهن انسانی خودمون شاید تا حدودی این پدیدهها رو درک کنیم، اما برای اینکه اینا رو به کامپیوتر هم بفهمونیم نیاز داریم یک زبان مشترک باهاش پیدا کنیم که همون روابط و تعاریف ریاضیه.
درواقع مهمترین کاربرد توپولوژی اینه که کامپیوتر هم بتونه مثل ما (یا بهتر از ما) /۲
از شکلها و حجمهای پیچیده سردربیاره.
گریگوری پرلمن یک خردادی مغروره که سال ۱۹۶۶ تو یه خانواده یهودی در لنینگراد (سنپترزبورگ) متولد شد. باباش ول کرد رفت اسرائیل. لذا مادرش درس ودانشگاه رو بیخیال شد تا گریشا رو بزرگ کنه.
سال ۱۹۸۲ در المپیاد جهانی ریاضی مدال طلا و نمره کامل گرفت
مدتهاست که میخوام درباره پرلمن بنویسم. این نابغهی دوران، فخر انسان، اسوهی جوانان و مراد پیران!
اما برای درک عظمت این شخص لازمه کمی مقدمه بگم
یه سری اصطلاحات درهندسه هست که درک شهودیشون راحته. مثلا مسیر سادهی بسته یعنی خطی که از یهجا شروع میشه و به همونجا ختم میشه /
۱ از n
... و هیچجای دیگه خودشو قطع نمیکنه.
حالا فضای سادهی بسته یعنی یه سطحی که مرز یا لبه نداره. و بهعلاوه، هر مسیر سادهٔ بستهای که روش ترسیم شده رو میشه فشار داد تا تبدیل بشه به نقطه. مثل این:
بنابراین کُره یک فضای سادهی بستهست.
۲ از n
برخلاف کره، طوقهها فضای ساده بسته نیستن.
چون میبینید که این مسیرها↓ رو نمیشه روشون فشرده کرد. اصطلاحا میگن طوقهها سوراخ دارن
همونطور که تومطالب سری قبل (bit.ly/3iH2OP3) گفتم این سوراخ داشتن یا نداشتنِ سطوح یکی ازمفاهیم اساسی توپولوژیه.
درتوپولوژی سطوح مختلف مثل خمیری هستن که با ورز دادن به همدیگه تبدیل میشن
این تصاویر مربوط میشه به رد پاهایی که چندی پیش کشف شده و قدمتش برمیگرده به عصر یخبندان، حدود ۱۲هزار سال پیش.
ردپاها در بستر یک دریاچه خشک شده در پارک ملی نیومکزیکو کشف شدن. تو این ناحیه ردپاهای زیادی وجودداره که قدمتشون بین ۱۳۰۰۰ تا ۱۱۵۰۰ ساله. اما این ردپای خاص داستان داره
۱/۴
برخلاف سایر ردپاهای باستانی، این مورد خاص به خاطر طولانی بودنش منحصربهفرده و حدود ۱/۵ کیلومتره. یه چیز جالبتر اینکه رد پاها رفتوبرگشتیه. یعنی اونایی که این راهو رفتن دوباره از همون مسیر برگشتن.
یک تیم بینالمللی اینا رو آنالیز کردن و مقالهشو هم چاپ کردن.
اما داستان چیه؟
۲/۴
داستان از این قراره که یه مادری داشته میرفته و بچهای هم تو بغلش بوده. نوزاد نبوده، چون هر چنددهمتر بچه رو میذاشته زمین و ردپاهایی از اونم به جا مونده. بهنظر نمیاد که بچههه سنش از دوسال بیشتر باشه.
از روی توزیع فشار پاها میشه فهمید اینا عجله داشتن
یه پسرخاله دارم تو کار بساز بفروشه و ملیاردره. امشب دیدم پیام داده که من تهرانم و کجایی که ببینمت. حالا آخرین باری که دیدیم همدیگه رو ۷ سال پیش بوده :|
خلاصه آدرس کلبه حقیرانهم رو دادم بهش و دیدم که اینجوری آبروریزیه. رفتم کلی خرید کردم و تدارک چیدم. خونه رو هم سریع مرتب کردم /
هرچی خرتوپرت بود ریختم تو اتاق خواب درشو هم بستم!
حالا اومد، منم با کلی کلاس گذاشتن هفتهشت نوع میوه شستم با سلیقه تو ظرف چیدم، اومدم بذارم جلوش یادم اومد که میز رو گذاشتم گوشه اتاق و ازش به عنوان میز تلویزیون استفاده میکنم. میز دیگهای هم درکار نبود.
یه کارتن خالی گذاشتم /
و گفتم شرمنده، من تازه اسبابکشی کردم فعلا کمبود وسایل داریم. علیالحساب از همین به عنوان میز استفاده کنید 🤦♂️
هیچی دیگه، کلی گفتیم و شنیدیم. اونم گفت من ساعت ۱۰ بلیت دارم باید برگردم شهرستان.
همینجور عجلهای یه شام براش درست کردم خیلی از دستپختم خوشش اومده بود (یا حداقل اینجوری/
این کارتپستالها رو احتمالا یادتون هست که بهش میگفتن عکسای سهبعدی و اینجوری بود که وقتی زاویه دید رو عوض میکردی دوتا تصویر متفاوت دیده میشد.
به اینا اصطلاحا میگن عکسهای لنتیکولار (Lenticular)
اینا رو روی صفحات خاصی پرینت میکنن که یه سری نوارهای برجسته موازی روش هست
۱ از ۸
عکس سمت چپ این نوارها رو از نزدیک نشون میده و تصویر سمت راست هم نحوه کار رو مشخص میکنه. اینجوری که زیر هر نوار قسمتی از دو تصویر متفاوت پرینت میشه.
حالا اینو برای چی گفتم؟
بعضی کریستالها هستن که یه جورایی مثل این لنتیکولارها، وقتی زاویه دید رو عوض میکنین تغییر شکل میدن
۲ از ۸
مثلا این کلیپ رو ببینید. کریستالهای بیوتیت رو وقتی میچرخونیم رنگش از قهوهای پررنگ تا شفاف و بیرنگ تغییر میکنه. یا بلورهای هورنبلاند هم به همین صورت.
به این خاصیت میگن pleochroism که از ریشه یونانی πλέων-χρῶμα گرفته شده بهمعنای چندرنگی.
این خاصیت به این دلیل ایجاد میشه که /