شاید هیچکس تصوّر نمیکرد زمانی که باتیستا در جشن کریسمس۱۹۵۹ آخرین جملهها را میگفت چند ساعت بعد کوبا را با پای خود ترک کند، و فیدل و یارانش به نشانۀ پیروزی تفنگها را بلند کنند.
شاید هیچ هنرمندِ طنازی تصورش را هم نمیکرد که آن شورشِ سوسیالیستهای آمریکا ستیز روزی شغلی را گسترش دهد که مستقیما به "آمریکا" وصل باشد!
لابد همه آن تصویر کاریکاتوری از کوبا و بهترین پزشکانش را که رسانههای چپ خلق کردهاند دیدهاید.
تاجاییکه آن را مستحق صلح نوبل میدانستند اما واقعیت این بود که پزشکان صادر میشدند تا در عمل برای زنده ماندنِ این سوسیالیسمِ لاتین به «دلار» پول بفرستند!
هنوز هم سهچهارم از دستمزدِ هر پزشکِ صادر شده به صندوق دولت واریز میشود و خانوادههای آنها برای تضمینِ بازگشت در کوبا میمانند!
همین امسال ونزوئلا در اِزای ۲۰هزار پزشک و پرستار به هاوانا نفت ارزان خواهد داد.
این کثافتِ حاصله، خلقِ «اّرزش» در سوسیالیسم است!
این نمودِ مارکسیسم است: بخش بزرگی از فردیّت انسان را بگیر در عوض به او وعدۀ امنیت اجتماعی بده.
بنظر منصفانه است اما وقتی پزشکی کوبایی در ایتالیا برای تخفیف در واردات کالایی مشغول است،میبینیم که معقولانه نیست!
اینگونه شد که بهشت مارکسیستها به موزۀ زندگانِ در گذشته مانده مبدّل شد
ماهیت وجودی مارکسیسم مقابله با انقلاب صنعتی بود،واکنشی به پیشرفتِ صنعتی در پوششی محافظهکارانه
درست است که با صنعتیسازیِ دولتی گاهی قدمی چند برداشت اما دخالت دولت کوچۀ بن بستی بود که امروز یک مکانیکِ کوبایی در انتهای آن کاپوت یک فورد را میبندد و به سراغ تعمیرِ یک کادیلاک دهۀ پنجاهی میرود...
از همان هنگام که تفنگهای چریکهای به قدرت رسیده به نشانۀ ظفر به آسمان بلند شد(۱۹۵۹) تا سال ۲۰۱۴، واردات خودرو به کوبا ممنوع شد و مکانیکیِ خودروهای آمریکاییِ قبل از انقلاب به شغلی پر رونق مبدل شد.
تو گویی خیابانهای شهر،نمایشگاهِ اتوموبیلهای کلاسیک آمریکایی باشد:-)
سال ۲۰۱۴ وقتی مردم اجازه یافتند که خودروی خارجی بخرند چنان قیمتهای واردات را سرسام آور کردند که هر پژو ۵۰۴ مدل ۲۰۱۳ تا دویست هزار یورو پیش رفت درحالی که در اروپا فقط ۲۰هزارتا قیمت داشت!
از آن تاریخ به بعد واردات به قیمتی گرانتر آزاد شد اما، به راستی چه کسی پاسخگویِ رنجی ۵۵ ساله بود؟
جواب این سوال مهم نبود!
کوبا اکنون بهترین مکانیک ماشینهای آمریکایی را داراست...
هورا!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
اکنون پنج سال از آن ژانویۀ لعنتیِ ۱۹۳۳ گذشته است.
در این پنج سال، روندِ گام به گام حذفِ اجتماعی به حذفِ فیزیکی یهودیان در آلمان انجامیده است.
پرسش این است:
در این پنج سال، وقت برای نجات یهودیان بود امّا واکنش جهانیان چه بود؟
وقتی حزب نازی اموال یهودیان را تصاحب کرده و عدۀ عظیمی را فراری داده بود، کشورهای دیگر بر چه موضعی بودند؟
به دو واقعه میپردازیم، ابتدا #کنفرانس_اویان و سپس سرگردانی کِشتی سنت لوئیس پشتِ دربهای دنیا...
(کارتونی مبنی بر مهارِ رادیکالیسم هیتلر توسط رهبران محافظهکار در جوامع سیاسی)
از همان ژانویۀ لعنتی، سیَهروزیِ یهودیان پوشیده از نظر نبود، منتها هیچکس نمیدانست این تیرهروزی تا کجا ادامه خواهد یافت.
جهانیان هنوز به خطرِ دیکتاتوریِ مبتنی بر «توده» واقف نبودند و انتظار داشتند که این چرخۀ آدمخوار، در یک نقطه از کار دربماند.
اما زِهی خوشخیالی...
بعد از افشای ایمیلهای هیلاری کلینتون، فهمیدید که شایعهی نشستنِ حاج قاسم در ردیف سوم، مقابلِ ابوبکر البغدادی از کجا میاد؟؟
احمقها همشون با هم بودن، خبر نداشتن :-)
حملهی داعش به مجلسِ ابوداعش رو به یاد دارید؟
بعدش جمهوری اسلامی ۶ موشک جدید رو تست کرد!
همون موقع هم گفتیم، همه با هم بودند:-)
خاک بر سرت اوباما
همزمان با حملهی "مثلاً" داعش به مجلس، به قبر خمینی هم حمله شد، کِی؟
۱۷ خرداد ۹۷
در حالی که میتونستن دو روز قبل (۱۵ خرداد) که رحلت جانگوز بود و حرم پر از عرزشی بود حمله کنن!
حتی الاغ هم میدونست اینا با هم هماهنگ کردن:-)
#ماجرای_دریفوس
شرح تبعیضی که بین سالهای ۱۸۹۴-۱۹۰۶ بر آلفرد دریفوس رفت، یکی از مهمترین و نخستین موضوعاتی است که هنوز هم در تاریخِ یهودستیزیِ مدرن، روایت میشود.
ماجرای دریفوس نشان داد که یهودستیزی چگونه میتواند به عنصری مهار ناشدنی مبدّل شود.
آنهم نیم قرن قبلتر از هیتلر!
نه در آلمان، بلکه در فرانسه با آن پیش زمینهی حقوقی...
در این زمان هیتلر تنها طفلی ۱۰ ساله بود.
همه چیز از نامهای نیمپاره در سطل آشغالِ وابستهی سفارت آلمان در پاریس شروع شد.
نامه نشان از این داشت که اسرارِ نظامی یک توپِ نیمه اتوماتیک از طرف افسرانِ ستاد فرماندهی ارتشِ فرانسه
به وابستهی آلمانی گزارش شده است.
نامه توسط مستخدمی فرانسوی که برای هر دو طرف جاسوسی میکرد، به وزارتِ جنگ تحویل داده شد تا طبقِ اطلاعات مندرج در نامه، عناصرِ جاسوس تحت شناسایی قرار گیرند.
طبقِ گمانهزنی باید به افسری میرسیدند که چنین اطلاعاتی داشته؛
دریفوس، سروان یگان زرهی!
سال ۱۹۴۵، آلمان از همه جهت فروپاشیده بود.
صدها شهر با حملات هوایی و نبرد زمینی آسیبِ قابل توجهی دیده بود و بسیاری از مردان کشته و اسیر شده بودند.
در ۶۲ شهر، ۳.۶ از شانزده میلیون خانه به طور کلّی نابود شده بود و علاوه بر این، به چهار میلیون خانه آسیب جدی رسیده بود.
نیمی از ساختمانهای مدارس، چهل درصد از زیر ساختها و کارخانهها نابود شده بود.
طبقِ تخمین ۴۰۰ میلیون متر مکعب نخاله(معادل ۱۵۰ برابرِ هرم بزرگِ جیزه!) بر روی زمین مانده بود و ۷.۵ میلیون نفر بیخانمان شده بودند.
جمعیتِ مردان ۷ میلیون نفر از جمعیت زنان کمتر شده بود و جمعیتِ مردان باقی مانده باید برای رفعِ معاشِ خانواده میکوشیدند.
عملاً هیچ نیروی انسانیِ داوطلبی برای رهانیدنِ آلمان از زیرِ آوار، در دست نبود.
اینگونه بود که پدیدهایی به نام #زنان_آواربردار از پسِ آن سالهای شوم سر برآورد.
طبق آنچه که از جنایات نازیها میدانیم، اتاقهای گاز علاوه بر بازدهی بالا، طراحی شده بود تا رابطهی بینِ جانیان و قربانیان را کمتر کند و سربازان نازی تبدیل به "هیولاهایی بیبازگشت" نشوند.
اما در #بابییار، گروه ضربت نازیها(آینزِتز گروپن) ۳۳۷۷۱ نفر را مستقیما و بدون واسطه کشتند.
پاییزِ ۱۹۴۱ یکی از وحشیانه و سنگینترین جنایات قرن بیستم در درهی تاریخیِ #بابییار در حومهی کیِف، تحت اشغال نازیها رخ داد.
کشتاری عظیم که از لحاظ مقیاس و مدت زمان، با کشتارهای صنعتی برابری میکرد.
در ژوئن همان سال، پس از دو سال بیطرفیِ یهودیان بینِ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و نازیها، آلمان طیِ یک حملهی غافلگیر کننده به نام عملیات بارباروسا شرقِ لهستان و اوکراین را به تصرف خود درآورد.
«جواب بده! آقا چرا ما را میزنی؟
میگویی:به دستور! چه کسی به تو دستور میدهد؟اَفسرت! او دربرابر چه کسی خبردار میایستد؟در برابر سرهنگش!و سرهنگ با اشارۀ چه کسی فرمان میبرد؟»
نوشتهی #یوزف_گوبلز ،۲سال قبل ازاینکه وزیر پروپاگاندای حزبنازی شود.
بهجد میتوان تمامیّتِ حزب نازی را در ظرف وجودیِ گوبلز جای داد. #یوزف_گوبلز تجسُّد شرّ بود، روزنامهنگاری اهلِ قلم، دکتریٰ ادبیات و آگاه به هرآنچه اتفاق میافتاد.
مطیعتر از هرکسی به هر جناحی.
نزدیکتر از هرکسی به هیتلر، آنقدر نزدیک که هیتلر ساقدوشِ شبِ ازدواجش با ماگدا گوبلز بود.
شهرت او در خطابههای آتشین و تبحُرش در سخنرانی بود.
اما بخش عمدهی اشتهارِ #یوزف_گوبلز بخاطر تصدیِ او بر وزارتِ پروپاگاندای رایش سوم به مدت ۱۲سال بود.
وظیفهی اصلیاش به دستِ گرفتن کنترل جامعه در همهی جوانب(حتی خصوصی) و حفظ اهداف و ارزشهای حزب و پیشوا بود.