ما در اکثر موارد دنبال تایید شدن هستیم و وقتی نه میشنویم، تحمل نمیکنیم و ناراحت میشیم. ولی باید بدونیم، کسی که توانایی «نه شنیدن» داره، قدرت بالاتری در گفتگوها خواهد داشت.

توانایی «نه شنیدن» انقدر مهمه که فصل چهارم کتاب اختصاص پیدا کرده به همین مهارت. /۱
نویسنده میگه «نه شنیدن» در مذاکره به ما کمک می‌کنه بفهمیم طرف چی نمی‌خواد. باعث میشه درک بهتری از طرز تفکرش داشته باشیم.

اگه اجازه بدیم طرف مقابل به ما نه بگه، باعث میشه
۱. در گفتگو فعالتر میشه؛ و
۲. احساس کنترل بر مذاکره رو داشته باشه و فکر نکنه که گفتگو بهش تحمیل شده. /۲
فعالتر شدن در گفتگو

اگه تو گفتگویی طرف مقابل زیادی ساکته، کافیه سوالی ازش بپرسین که مجبور بشه «نه» بگه. بعد، حتما شرایط رو توضیح میده و متوجه میشین که از اون لحظه به بعد، تو مکالمه فعالتر میشه و به حرفهای شما بهتر گوش میکنه. /۳
سوال طوری هست که خودتون هم میدونین جواب منفی هست. ولی با پرسیدنش، طرف رو وادار به پاسخگویی می‌کنین.

مثال: استاد شما جواب ایمیل‌تون رو نمیده؟ بهش ایمیل بزنین و بنویسین
Have you given up on our project?

بعد ببینین با چه سرعتی جواب میده و دیگه ایمیلهای شما رو بی‌جواب نمیذاره! /۴
حس کنترل بر مذاکره

هیچکسی دوست نداره نظری بهش تحمیل بشه.
وقتی با توانایی «نه شنیدن» به طرف مقابل اجازه مخالفت میدیم، اون هم احساس میکنه در تصمیم‌گیری نهایی شریکه و بر اوضاع مسلطه. اینطوری به ما راحتتر اعتماد میکنه

(در مذاکره هیچ چیزی مهمتر از بدست آوردن اعتماد طرف مقابل نیست)/۵
مثلا وقتی به کسی زنگ میزنیم بجای اینکه بپرسیم "الان چند دقیقه وقت داری حرف بزنیم؟"، بگیم "الان وقت بدی برای حرف زدنه؟"

شروع مکالمه به این صورت باعث میشه طرف حس کنترل بیشتری داشته باشه و در ادامه راحتتر حرفهای ما رو بشنوه. /۶
«نه شنیدن» انقدر در مذاکره مهمه که نویسنده میگه *ما باید همه تلاشمون رو بکنیم تا طرف حداقل یه بار به ما نه بگه*
اگه نگفت یعنی ۱) خودش هم نمی‌دونه که چی میخواد؛ یا ۲) قصد نامشخصی داره که برای ما آشکار نمیکنه.

در هر صورت، ادامه مکالمه بی‌فایده است و باید اون گفتگو رو تمومش کرد. /۷
همیشه یادمون باشه:
کسی که در مکالمه سکوت می‌کنه یا پشت سر هم فقط «آره» میگه، احتمالا فقط میخواد اون مکالمه تموم بشه! صحبتها داره بهش تحمیل میشه و با «آره» گفتن می‌خواد که شما به خواسته‌ات برسی تا ولش کنی!

هیچوقت نباید دنبال شنیدن چنین «آره»هایی باشیم که برای رهایی گفته میشن! /۸

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with مــتـیـن

مــتـیـن Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @matinkh_fa

2 Nov
ما در تصمیم‌گیری‌هامون احساسی عمل می‌کنیم و منطقی نیستیم. همیشه اول یه تصمیم احساسی میگیریم و بعد، با منطق تصمیم‌مون رو توجیه می‌کنیم.

فصل ششم کتاب، با تاکید بر این نکته، پیشنهادهای رو ارائه میکنه تا احساسات طرف مقابل رو نسبت به خواسته‌مون همراه کنیم. /۱

Image
چطور احساسات طرف مقابل رو نسبت به درخواست‌مون مثبت کنیم؟

برای اینکار، کتاب چند نکته اساسی رو توضیح میده:
۱. رفتار منصفانه یا fair بودن
۲. استفاده از «ترس از دست دادن»
۳. نکته‌های ضروری موقع عدد دادن
۴. ایجاد حس مثبت با هدیه‌ی نامرتبط و ناگهانی /۲
تو مذاکره، قبل از هرچیزی، طرف مقابل براش مهمه که *باهاش منصفانه برخورد شده باشه*
ولی اینکه آیا باهاش منصفانه برخورد شده یا نه، برمیگرده با زاویه دید طرف به موضوع.

مثال: من به شما میگم که روزی برای من یه لیوان قهوه بیارین. بابت اینکار به شما روزانه ۴۰ دلار پول میدم. /۳
Read 15 tweets
25 Oct
اگه سی ساگلی رو رد کردین، حتما متوجه شدین که دیگه مثل قبل مطالب جدید رو یاد نمی‌گیرین.

هرچقدر که سن ما بیشتر میشه، plasticity مغز کمتر میشه (فارسیش رو نمی‌دونم) - بعد از ۳۰ سالگی، نورونها نسبت به چیزی که عادت کردن به سختی تغییر جهت میدن.

پس مطالب جدید رو چطور یاد بگیریم؟ /۱
نورون‌های مغز ما، که برای سالها برای انجام کاری آموزش دیدن، به این راحتی‌ها رفتارشون رو عوض نمی‌کنن.

یکی که دست یا پاش رو از دست میده، تا مدتها ممکنه فکر کنه دستش می‌خاره یا در اون عضوِ نداشته احساس درد می‌کنه (phantom pain). چون نورونهای مغز هنوز شرایط جدید رو نپذیرفتن. /۲
اندرو هوبرمن توضیح میده که یادگیری بعد از ۳۰ سالگی، یعنی قبولوندن شرایط جدید به این نورونهای سخت-تغییر-کن!

این کار ممکنه، ولی فقط از طریق درستش که دو جز مهم داره:
۱. تمرکز روی مطلب جدید - تا حدی که حتی کمی معذب بشیم.
۲. خواب عمیق، تا مطالبی رو که خوندیم در ذهن ما مرتب بشن. /۳
Read 6 tweets
25 Oct
یه آزمایش معروفی روی موشها هست به اسم Tube Test. دوتا موش از دوسر لوله‌ای وارد میشن و باید حریف رو از سر دیگه لوله بیرون کنن.

چیزی که این آزمایش نشون میده اینه که موش برنده، در مواجهه با موشهای دیگه هم به احتمال زیاد برنده میشه. و موش بازنده احتمالا باز هم می‌بازه. چرا؟ /۱
دیدن موش برنده و بازنده هردو، وقتی جلوی موشهای جدید قرار می‌گیرن، استرس مشابهی رو تجربه می‌کنن. ولی serotonin تو بدن موش برنده کمکش می‌کنه که استرس رو کنترل بکنه و به سمت جلو حرکت کنه. همون استرس در موش بازنده باعث میشه تا در انتخاب حرکاتش بیشتر تردید کنه و تکونی نخوره. /۲
سروتونین باعث میشه موش برنده جور دیگه‌ای بایسته و به سمت جلو قدم برداره. سروتونین باعث میشه فرم بدنِ برنده هم فرق بکنه

ولی همونطور که سروتونین فرم بدن رو مشخص می‌کنه، فرم بدن هم میتونه باعث تولید سروتونین بشه🔁 مثل برنده‌ها رفتار کردن، باعث میشه مغز واقعا فکر کنه که برنده است /۳
Read 6 tweets
25 Oct
صحبتهای جو روگن با اندرو هوبرمن رو گوش می‌کردم که نوروساینتیست هست تو استنفورد. صحبت‌شون نکته جالب کم نداشت. چندتاش رو این زیر می‌نویسم.

...
پ.ن مدل حرف زدن اندرو من رو یاد استاد خودم میندازه - از هر ۴ تا جمله، ۳ بار به کار همکارهاش ارجاع میده 😄

حس برنده بودن و تاثیر اون در موفقیت

یادگیری در افراد +۳۰ ساله

Read 6 tweets
15 Apr
برای ما یه کلاس یه ساعته گذاشتن که چطوری متمرکزتر باشیم و بتونیم #کارازخانه بکنیم.

شش قسمت اصلی داشت که به نظرم مفید بود. بخاطر همین هر قسمت رو در حد یه توییت توضیح میدم، شاید به کار شما هم اومد.

(ترتیب‌شون رو عوض کردم چون احساس میکنم اینطوری خوانایی بهتری داره)
۱. ربط دادن چیزی به کار

قبلا، آماده شدن و رفتن به محل کار و... یادآور «کار کردن» بودن. ذهن رو برای کار آماده میکردن

الان اینا دیگه وجود ندارن

میگفت یک چیزی رو به کار ربط بدین. خودش یک لیمو داشت که گفت موقع کار میذاره رو میزش و بعد از کار برش میداره. لیمو همون رابطه ذهن و کاره.
۲. کم کردن نویز

هرچیزی رو که باعث بشه مغز ما درگیر بشه باید کنار گذاشت.

مثال‌هایی که زد:
۱. موبایل (حتی خاموش): باید جایی گذاشتش که دیده هم نشه
۲. تحرک اطرافیان: باید جوری نشست یا مانعی ایجاد کرد که متوجه‌شون نشیم
۳. آهنگ با خواننده: فهمیدن متن، یعنی درگیر شدن مغز
Read 7 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!