اولین دارویی که برای بیماری ایدز کشف شد (AZT یا zidovudine) بسیار مؤثر بود؛ جوری که بیمارانی که لنگاشون روبهقبله بود باهاش بهبود پیدا کردن.
ولی این داروی معجزهآسا پس از مدت کوتاهی اثرش رو ازدست داد. چون اگرچه دارو درکشتن ویروس بسیار موفق بود، اما
ویروس در جهش یافتن و مقاومت بهش قویتر عمل کرده بود.
حالا سوال نگرانکننده اینه: با توجه به این رفتاری که از ویروس کرونا دیدیم و جهشهای گاه و بیگاهی که داره، آیا احتمال داره جوری جهش پیدا کنه که دیگه هیچ واکسنی بهش نسازه و همهی تلاشهای این یک ساله رو تبدیل به پشم کنه؟
۲ از n
جهش ویروس برعلیه یک واکسن چیزیه که قبلا هم سابقه داشته. مثلا اینجا میگه ویروس بیماری مارِک در مرغها نسبت به دو جور واکسن مقاومت پیدا کرده.
اگرچه این نمونه برای مرغهاست، ولی مثلا مقاومت باکتریها دربرابر آنتیبیوتیک یک چالش بسیار خطرناک روبروی آینده بشره. linkinghub.elsevier.com/retrieve/pii/S…
اینا رو گفتم تا برسم به این مقاله فوقالعاده جالب و خوندنی. میگه جهش یافتن پاتوژنها دو جوره. یه نوعش منجر میشه به مقاومت دارویی و نوع دیگه مصونیت دربرابر واکسن ایجاد میکنه. بعد اگرچه مقاومت دارویی بهنسبت راحت اتفاق میافته، اما مقاومت واکسنی خیلی نادره: pnas.org/content/115/51…
از کشف بعضی واکسنها بیشتر از صدسال میگذره. تو این مدت میشه گفت که بشریت تا حد زیادی خوششانس بوده که مثلا ویروس آبله جهش پیدا نکرده و نابود شده. ویروس سرخک هم اگرچه چندنوع جهش داشته، ولی هیچکدوم از اونها نتونستن بر مقاومت حاصل از واکسن غلبه کنن.
اما موارد نادری هم استثنا بودن.
مثلا این مقاله لنست میگه یک نوع باکتری استرپتوکوکوس عامل سینهپهلو جهش پیداکرده و دربرابر واکسن PC7 مقاوم شده.
برای چندنوع ویروس هپاتیت B هم این اتفاق افتاده.
ویروس بعضی بیماریها اونقدر سریع جهش پیدا میکنه که عملا ساخت واکسن رو غیرممکن کرده، مثل مالاریا. thelancet.com/journals/lance…
ولی اگه بهنسبت تعداد انواع واکسنها بخوایم بسنجیم، این موارد تا حدزیادی استثنا محسوب میشن و زیاد جای نگرانی نیست.
حالا فرض کنید واکسن کووید هم اومد و بعد ویروس جهش پیداکرد. این جهش چطور ممکنه اتفاق بیفته؟
یه احتمال اینه که ساختار گیرندههای سطح ویروس با جهش تغییر کنه؛ جوری که /
آنتیبادیهای تولیدشده در بدن دیگه نتونن به ویروسها بچسبن. این پروسه دقیقا چیزیه که برای ویروس آنفولانزا اتفاق میافته و لزوم آپدیت سالانهی واکسن رو توجیه میکنه.
اما تکامل میتونه درجهت دیگهای هم اتفاق بیفته. مثلا ویروس ضعیف بشه و سرعت تکثیرش رو کم کنه realclearscience.com/articles/2020/…
بعضی از ویروسها این راهو درپیش گرفتن. یعنی میرن جایی از بدن که دستگاه ایمنی زیاد فعال نیست و یه گوشه میشینن و نونوماستشون رو میخورن. چون تکثیرشون خیلی آرومه، عملا عفونت یا بیماری هم ایجاد نمیکنن و کسی متوجه حضورشون نمیشه. انواعی از ویروس تبخال یا پاپیلوما ممکنه اینجوری باشن.
نوع سوم و خطرناک جهش اینه که ویروس انقدر سرعت تکثیرش رو زیاد کنه که دیگه دستگاه ایمنی نتونه حریفش بشه. یا اینکه خود سلولهای ایمنی رو هدف بگیره و نذاره آنتی بادیها رو تولید کنن.
لذا یک واکسن «ضد جهش» باید سه تا خصوصیت رو داشته باشه:
اولا بتونه قدرت تکثیر رو به طرز موثری کاهش بده
وقتی ویروس توانایی تکثیر نداشته باشه بالطبع جهشی هم اتفاق نمیافته.
دوم اینکه سلولهای ایمنی رو جوری تحریک کنه که بتونن همزمان به چند نقطه از ویروس حمله کنن. اینطوری ویروس برای نجات خودش چندجور جهش نیازداره که تقریبا غیرممکنه.
سوم اینکه انواع مختلف جهشیافته ویروس رو هدف قرار بده
آیا واکسن کرونا این خصوصیات رو خواهد داشت؟ هنوز برای قضاوت خیلی زوده. اما نشانههای امیدوارکنندهای داره دیده میشه.
مثلا این تحقیق اخیر میگه ایمنی نسبت به ویروس کرونا ممکنه تا سالها دوام داشته باشه که نشون میده ازاین لحاظ مزیت بزرگی نسبت به آنفولانزا داره nytimes.com/2020/11/17/hea…
چند وقت پیش هم اینجا گفتم که بهنظر میاد ایمنی نسبت به کووید ۱۹ درمجموع قابلیت اطمینان خوبی داره.
بنابراین اگر واکسنی اومد با خیال راحت بزنیدش و به حرف کسخلای ضدواکسن گوش نکنید. امید که این جماعت هرچه سریعتر یا منقرض بشن و یا به راه راست هدایت.
همین چندروز قبل دوباره خبری دراومد که گروه خونی با شانس ابتلا به کرونا ربط داره و اونایی که O هستن وضع بهتری دارن.
دوسه ماه پیش یه خلاصهای از این قضیه نوشته بودم. اینجا گفتم که تحقیقات بیشتر لازمه و به این زودیا نمیشه نظر قطعی داد.
یه سری قند/پروتئینها روی گلبولهای قرمز سوار میشن که بهشون میگن آنتیژن.
از این آنتیژنها ما فقط A و B و Rh (تعیینکننده ±) رو میشناسیم. ولی درواقع بیش از ۶۰۰ نوع آنتیژن و ۳۸جور دستهبندی برای گروه خونی وجود داره.
برای بعضی از این آنتیژنها در بدن آنتیبادی تولیدمیشه
۲ از n
بعضی آنتیبادیها منجر میشن به لخته شدن خون؛ و لذا باید موقع انتقال خون مواظب بود آنتیژنی توش نباشه که بدن دریافتکننده براش پادتنِ خطرناک تولید کنه.
کل فلسفه تعیین گروه خونی همینه، و البته گفتیم که تنوع پادتنها و گروه خونی خیلی بیشتره.
این کاملا طبیعیه که آدم وقتی که دردسرهای اثبات قضیه پوآنکاره در توپولوژی رو میبینه، بپرسه که واقعا چرا؟
چیزی که به چشم واضح میاومد و همه درک شهودی ازش داریم چرا باید با زبان پیچیدهٔ ریاضی فرموله بشه که بعد اثباتش این همه دردسر درست کنه؟
جواب دمدستی که به این سوال میشه داد، /۱
اینه که بله، ما با ذهن انسانی خودمون شاید تا حدودی این پدیدهها رو درک کنیم، اما برای اینکه اینا رو به کامپیوتر هم بفهمونیم نیاز داریم یک زبان مشترک باهاش پیدا کنیم که همون روابط و تعاریف ریاضیه.
درواقع مهمترین کاربرد توپولوژی اینه که کامپیوتر هم بتونه مثل ما (یا بهتر از ما) /۲
از شکلها و حجمهای پیچیده سردربیاره.
گریگوری پرلمن یک خردادی مغروره که سال ۱۹۶۶ تو یه خانواده یهودی در لنینگراد (سنپترزبورگ) متولد شد. باباش ول کرد رفت اسرائیل. لذا مادرش درس ودانشگاه رو بیخیال شد تا گریشا رو بزرگ کنه.
سال ۱۹۸۲ در المپیاد جهانی ریاضی مدال طلا و نمره کامل گرفت
مدتهاست که میخوام درباره پرلمن بنویسم. این نابغهی دوران، فخر انسان، اسوهی جوانان و مراد پیران!
اما برای درک عظمت این شخص لازمه کمی مقدمه بگم
یه سری اصطلاحات درهندسه هست که درک شهودیشون راحته. مثلا مسیر سادهی بسته یعنی خطی که از یهجا شروع میشه و به همونجا ختم میشه /
۱ از n
... و هیچجای دیگه خودشو قطع نمیکنه.
حالا فضای سادهی بسته یعنی یه سطحی که مرز یا لبه نداره. و بهعلاوه، هر مسیر سادهٔ بستهای که روش ترسیم شده رو میشه فشار داد تا تبدیل بشه به نقطه. مثل این:
بنابراین کُره یک فضای سادهی بستهست.
۲ از n
برخلاف کره، طوقهها فضای ساده بسته نیستن.
چون میبینید که این مسیرها↓ رو نمیشه روشون فشرده کرد. اصطلاحا میگن طوقهها سوراخ دارن
همونطور که تومطالب سری قبل (bit.ly/3iH2OP3) گفتم این سوراخ داشتن یا نداشتنِ سطوح یکی ازمفاهیم اساسی توپولوژیه.
درتوپولوژی سطوح مختلف مثل خمیری هستن که با ورز دادن به همدیگه تبدیل میشن
این تصاویر مربوط میشه به رد پاهایی که چندی پیش کشف شده و قدمتش برمیگرده به عصر یخبندان، حدود ۱۲هزار سال پیش.
ردپاها در بستر یک دریاچه خشک شده در پارک ملی نیومکزیکو کشف شدن. تو این ناحیه ردپاهای زیادی وجودداره که قدمتشون بین ۱۳۰۰۰ تا ۱۱۵۰۰ ساله. اما این ردپای خاص داستان داره
۱/۴
برخلاف سایر ردپاهای باستانی، این مورد خاص به خاطر طولانی بودنش منحصربهفرده و حدود ۱/۵ کیلومتره. یه چیز جالبتر اینکه رد پاها رفتوبرگشتیه. یعنی اونایی که این راهو رفتن دوباره از همون مسیر برگشتن.
یک تیم بینالمللی اینا رو آنالیز کردن و مقالهشو هم چاپ کردن.
اما داستان چیه؟
۲/۴
داستان از این قراره که یه مادری داشته میرفته و بچهای هم تو بغلش بوده. نوزاد نبوده، چون هر چنددهمتر بچه رو میذاشته زمین و ردپاهایی از اونم به جا مونده. بهنظر نمیاد که بچههه سنش از دوسال بیشتر باشه.
از روی توزیع فشار پاها میشه فهمید اینا عجله داشتن
یه پسرخاله دارم تو کار بساز بفروشه و ملیاردره. امشب دیدم پیام داده که من تهرانم و کجایی که ببینمت. حالا آخرین باری که دیدیم همدیگه رو ۷ سال پیش بوده :|
خلاصه آدرس کلبه حقیرانهم رو دادم بهش و دیدم که اینجوری آبروریزیه. رفتم کلی خرید کردم و تدارک چیدم. خونه رو هم سریع مرتب کردم /
هرچی خرتوپرت بود ریختم تو اتاق خواب درشو هم بستم!
حالا اومد، منم با کلی کلاس گذاشتن هفتهشت نوع میوه شستم با سلیقه تو ظرف چیدم، اومدم بذارم جلوش یادم اومد که میز رو گذاشتم گوشه اتاق و ازش به عنوان میز تلویزیون استفاده میکنم. میز دیگهای هم درکار نبود.
یه کارتن خالی گذاشتم /
و گفتم شرمنده، من تازه اسبابکشی کردم فعلا کمبود وسایل داریم. علیالحساب از همین به عنوان میز استفاده کنید 🤦♂️
هیچی دیگه، کلی گفتیم و شنیدیم. اونم گفت من ساعت ۱۰ بلیت دارم باید برگردم شهرستان.
همینجور عجلهای یه شام براش درست کردم خیلی از دستپختم خوشش اومده بود (یا حداقل اینجوری/