1/ انتقادی کوتاه به عملکرد وزارت دفاع از جنگ سوریه از 2013 تا 2017
عملکرد وزارت دفاع در سوریه
چند نقد وارد به وزارت دفاع مخصوصا در سالهای اوج جنگ پشتیبانی تسلیحاتی محدود نیروهای ایرانی در سوریه بود
این محدودیت ها از چند جهت قابل بحث و بررسی است.
2/ اولین نکته طیف بسیار محدودی از تسلیحات بود که در اختیار نیروها قرار میگرفت و به نوعی دم دستی ترین تسلیحاتی بود که در اختیار نیروها قرار میگرفت و بر خلاف جنگ یمن نیروهای ایرانی در سوریه از پشتیبانی سلاح و مهمات کمتری برخوردار بودن
3/ طیف تسلیحاتی ایران بصورت خاص سلاح های سبک، تک تیرانداز ها، خمپاره انداز 60 مم، تفنگ 106 و در بهترین حالت ضدزره بوده است
محدودیت مهمات های سنگین برای سلاح هایی مثل اشتایر
محدودیت مهماتی برای قبضه های راکت انداز و حتی توپخانه
4/ نکته قابل توجه دیگر این است که مهمات سازی وزارت دفاع بقدری دیر وارد صحنه میشود که نیروهای ایرانی در مقاطعی از مهمات های ساخت 63 تا 65
یعنی مهمات های مربوط به زمان جنگ با عراق استفاده میکنند
مهمات هایی که به نوعی رده خارج محسوب میشود.
5/ از نظر تجهیزاتی دوربین های ترمال حرارتی نیز بسیار دیرتر از چیزی که باید به میدان نبرد رسیده و از سالهای 2015 به بعد دچار فراگیری استفاده میشود دوربین های RU60G و RU120G که میتوانند نقش قابل توجهی را برای درگیری در محیط های نزدیک شهری بازی کنند در سالهای 2015 به بعد دیده میشود
6/در بحث راکت انداز های سبک و راکت انداز های توپخانه ای تنها گزینه برای نیروهای ایرانی راکت انداز های سری 107 مم بود و در مواردی بسیار محدودتر راکت اندازهای سری فلق دیده شده بود
و در بحث راکت انداز توپخانه ای نیز در بهترین حالت راکت انداز 122 مم در اختیار بود
7/مسئله پایانی عملکرد ضعیف در بحث تامین نیاز به ضدزره بود با توجه به اوج گیری شلیک موشک ضدزره توسط مخالفین از2013شروع میشود و تا2017یکی از شدیدترین کاربری های موشک های ضد زره در دنیا در سوریه در جریان بود
باز هم نیروهای ایرانی در محدودیت های شدیدتری نسبت به جبهه دشمن خود هستند
8/ من نمی دونم بحث سردار دهقان و کارنامه اش در سپاه قدس چطور و چرا در توییتر شروع شده اما میدونم که در 6 سال قائم مقامی وزارتخانه شمخانی و 4 سال وزارت دفاع، هیچ عملکرد قابل قبولی در حوزه صنعت دفاعی نداشته. شما که بیشتر موضوع را دنبال کردید، از ایشان چه دیده اید ؟
1/ به تلخی سرنوشت
سال 65 سال سرنوشت نام گرفت، قرار بود سرنوشت جنگ مشخص شود. تلاش برای رسیدن به بصره اولویت اول بود، بصره تبدیل به دست نیافتنی ترین هدف نظامی ایران شده بود، شهری که تا اخر جنگ حسرتش برای ایران باقی ماند. #رشتو
2/ لو رفتن کربلای 4 اولین زخم عمیقی بود اما شکست در کربلای 5 کمر ایران را شکست. تبلیغات زیادی بر انجام عملیات سرنوشت ساز شده بود و قرار بود در نفوذ ناپذیرترین دژی که عراق ساخته بود عملیات انجام شود و هرچند به 13 کیلومتری بصره هم نزدیک شد اما تلخ کامی نتیجه آن بود.
3/کربلای 5 آخرین تلاش ایران در جبهه شلمچه بود، آخرین عملیات بزرگ ایران بود
بیشترین آمار شهید و بیشترین خسارت اقتصادی در سال 65 بود.
1/ " در این عملیات کمیت مطرح نیست، بلکه کیفیت مطرح است. اگر بچه های مردم را بدون جهت و بدون برنامه بردید و شهید شدند خونش پای شماست.
جمعیت دنبال خود نیاورید سعی کنید افراد با کیفیت را بیاورید."
صحبت های شهید احمد کاظمی در جمع فرماندهان گردان های لشکر قبل از عملیات والفجر 8 #رشتو
2/ احمد کاظمی یکی از متفاوت ترین فرماندهان سپاه بود، تفکر فرماندهی و رفتاری متفاوت داشت. ولی در طول جنگ فرماندهی لشکر 8 نجف را بر عهده داشت.
احمد کاظمی به پرسنل خود اهمیت بسیاری میداد. تاکید داشت همواره غذای مناسب و کافی به پرسنل لشکر برسد و حمام داشته باشند.
3/ انضباط در لشکر نجف بسیار بالا بود و در خط آرایش سنگر ها، جای گرفتن افراد در خاکریز ها، چینش سلاح ها بسیار دقیق بود و چک لیست های متفاوتی درست شده بود و این چیزی نبود که در باقی لشکر های سپاه مرسوم باشد.
زرهی، اژدهایی پولادین یا فرزندی نامشروع؟! #رشتو
۱/رسته زرهی در ایران از دسته رسته های زمینی است کمتر اهمیتی از نظر فرماندهان نظامی در ایران داشته است. از گذشته تا به امروز زرهی بیشتر به مانند فرزندی نامشروع به چشم آمده است تا قدرتی سهمگین
از مشکلات بزرگ عملیات های آفندی سپاه تکیه
۲/ بر نیروهای پیاده بود و کمتر پیش میآمد به یکان های زرهی تکیه کنند. نطفه زرهی در سپاه در عملیات ثامن الائمه شکل گرفت. تا قبل از آن ذهن فرماندهان سپاه به رسته های سنگین نرفته بود زیرا مسائلی عدم تامین مهمات و قطعات برای زرهی وجود داشت.
همچنین وفور نیروی پیاده و هدایت آسان نیروی
۳/پیاده باعث میشد تا کمتر توجهی به آن شود. حتی با تشکیل یکان های زرهی در سپاه باز هم عدم اعتقاد راسخ به زرهی تا پایان جنگ در فرماندهی سپاه باقی ماند، زیرا بخاطر مشکلات زرهی، فرماندهی کل و فرماندهان تیپ ها و لشکر ها به یک عدم باور رسیدند که نمیشود از زرهی استفاده کرد.
1/ حرارت شکست
صحنه های تلخ عملیات بیت المقدس 7 بهار تلخ ایرانی ها را تلختر کرد:" با اشاره حسین، برجک تانک را به ست راست چرخاندم. یکی از تانک های دشمن با پرروی به سمت ما میآمد. فلش دوربین را روی برجک آن تنظیم کردم.
2/ نگاهی به حسین انداختم که ببینم گلوله را جا زده است یا نه. در حالی که عرق از سر و صورتش میریخت، لبخندی زد و گفت یا علی. دوربین را یکبار دیگر تنظیم کردم و گفتم یا مهدی. اما همین که دستم را روی ماشه بردم، یک دفعه داخل تانک روشن شد و سر و صورتم به بدنه تانک خورد.
3/ حرارت زیادی مقابل صورتم احساس میکردم و گوش هایم عجیب میسوخت. سرم را برگرداندم که ببینم حال حسین چطور است. با صحنه دلخراشی مواجه شدم.
سر حسین آتش گرفته بود و با شکم پاره ری سپر محافظ عقب (گاوه) افتاده بود. شعله های آتش درون تانک زبانه میکشید.
1/ مجازات تردیدها! #رشتو
بهار67 فصلی تلخ در جبهه های جنگ بود. وضعیت روز به روز وخیم تر میشد. تا آخرین روز های جنگ اخبار زیادی از شکست ها و سقوط مناطق برای مسئولین کشور مخابره میشد.
2/ وضعیت جبهه ها روز به روز نابسامانتر شده، شکاف و اختلافات نیز به این نابسمانی دامن میزند. هرچه بیشتر به مرداد 67 نزدیک میشویم نگرانی ها برای سرنوشت جنگ شدت میگیرد.
3/ برشی از یک خاطره: " یکهو گرمم میشود. عرق میکنم. بی تاب میشوم. از سنگر میزنم بیرون. دلم گرفته است. خدایا چه خبر شده؟ چگونه دشمن که همواره از سایه ما هم میترسید، این چنین گستاخ و جسور شده است؟ چرا نبرد این گونه پیش میرود؟ چه دست هایی در کار است؟
1/قبلا در مورد ماجرای اختلافات لشکر10 با فرماندهی سپاه و انتقادات به شیوه فرماندهی در جنگ مطلبی را نوشته ام.اما در صوت3ساعته جلسه آذر63نکته های جالب بسیاری یافت می شود.یکی از نکات مهم این جلسه بخش مربوط به سخنرانی منصور کوچک محسنی است که اشاره ای به ضعف حفاظت اطلاعات در جنگ داشت.
2/" وقتی خود مسئول عملیات قرارگاه حمزه، نوارش هست، ویدیوش هست، میگه که طرح عملیات والفجر 2 که صورت جلسه شده بود، صورت جلسه ای که قرارگاه حمزه امضا کرده توی پادگان حاج عمران گرفتیم. حفاظت باید بره اون رو بررسی کنه.
3/ خود من همونجا بودم، تا 6 7 ماه پیش قرارگاه حمزه بودم. بارها اینو گفتم چی شد اقا این؟
یا بگید نتونستیم پیگری کنیم، اخر بیایید یک جوابی بدید به ما.
این حرفی که شما زدید من مسئله دار شدم الان.
چجوری اخه قرارگاه حمزه یک چیزی امضا کرده رفته اونجا؟"