میدونید قبل از کورونا آرزوهامون چی بود؟ اینجوری برنامه ریزی کرده بودیم که تا دو سه سال دیگه(از الان) شرکت خودمون رو داشته باشیم. یک شرکت کوچک جمع و جور با سرجمع ۶ تا کارمند در شروع کار. واقعا نشسته بودیم به جزئیاتش فکر کرده بودیم. من با تمام وجود چند نفری بودن که میخواستم براشون
کاری بکنم. اینکه بیارمشون کنار خودمون تا حداقل یه مدتی باهم کار کنیم که در کمترین حالت یه سابقه کاری برامون درست بشه و آینده دار بشیم همه. این آرزو یه چیزی بود که واقعا شدنی بود. کاراش رو شروع کرده بودیم و اون موقع میگفتیم خب بابا ٣، ۴سال وقت داریم هنوز و میتونیم
آروم آروم بریم جلو.
الان هم شدنیه ولی بعد از این یکسال از نظر جنبه روانی قضیه، این آرزو خیلی دور بنظر میاد. خیلی خیلی دور. وقتی به جزئیاتش فکر میکنم، اینقدر عصبانی میشم که نهایت نداره. فکر میکنم که کل کائنات داره انگشت وسطش رو نشونمون میده و ماهم باید یه کاری بکنیم و
موفق بشیم، بعدش انگشت وسطمون رو برای کائنات ببریم هوا!
توی تمام زندگیم هِی تا جایی که تونستم فعالیت و کردم و از این شاخه به اون شاخه پریدم و هی کارای دیوانهوار و بیربط به هم انجام دادم، هی یه چیزی رو شروع کردم و نصفه ول کردم و رفتم سراغ یه چیز دیگه. دلایل مختلفی هم براش بود.
ولی مهمترینش ذات خودم بود. من واقعا تنبلم. ینی اگر یک لحظه بیکار بشینمها، حتی اگر یه "ایلان ماسک"ای باشم که ٣٠ساله کار کرده و تریلیاردر هم شده و هزار جور موفقیتِ شیرین داشته، اون سکون اینقدر بهم مزه میده که دیگه نمیخوام از سر جام پاشم؛ چه برسه به اینکه الان اینی هستم که هستم!
گشادیِ این یکسال رو چی میتونه از جون من بکشه بیرون واقعا؟!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
❇️مجموعه #جنگجهانیدوم (٢):
(١/٢٣) با تاسیس حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) در آلمان در ١٩٣٣، بزرگترین قدم برای آغاز جج٢ برداشته شد. همزمان تمام اروپا هم به چشم سوءظن به روابط آلمان و ایتالیا نگاه میکردن که روزبه روز نزدیک و نزدیکتر میشد.
تا سال ١٩٣٧، دیگه در اروپا
(٢/٢٣) دو تیم بالقوه متفقین (بریتانیا، فرانسه، شوروی) و محور (محورِ برلین-رم) شکل گرفته بود و همه درحال گرم کردن برای وقایع آینده بودن. در همون سال ژاپن دوباره به چین حمله کرد تا به جو اضطراری جنگی، وجهه رسمی بدن(تصویر).
هیتلر از قرارداد ورسای متنفر بود پس اقدام برای نابودیش
(٣/٢٣) رو شروع کرد. اولین گردان نیروی هوایی و سربازان پیاده جدید رو برای ارتش معرفی کرد و همچنین به ارتش دستور داد تا به مرز فرانسه نزدیک بشن و اگر نیروهای متفقین رو دیدن، سریع عقب نشینی کنن. در کمال تعجب در هیچکدوم از این مراحل متفقین واکنش خاصی نشون ندادن.
حالا که نیروی
❇️ مجموعه #جنگجهانیدوم (١):
(١/٢٢) جنگجهانیاول اصلا به بزرگی جنگجهانیدوم نبود. ولی همچنان لقب خودش تحت عنوان #جنگ_بزرگ رو نگهداشته، شاید چون اولین تجربه بشریت از چنین جنگی بود و دیگه کسی انتظار بروز یک جنگ جهانی دیگه اونم فقط در فاصله ٢١ سال از قبلی رو نداشت.
(٢/٢٢) اما چه اتفاقی افتاد؟ چرا بشر دوباره به این زودی گرفتار اون گرداب شد؟ بیاین مستقیم بریم سر اصل مطلب بپردازیم به جریانات #جنگجهانیدوم.
اول یک مقدمه:
در سال ١٩٠٢م بسر میبریم. مردی ایتالیایی به نام "بنیتو موسولینی" از ایتالیا به سوئیس میره تا از خدمت سربازی
(٣/٢٢) اجتناب کنه. در این دوران به شدت رو به تفکرات سوسیالیستی (جامعهگرایانه) میاره. او همزمان با کار کردن برای گروههای تجاری کوچیک، برای روزنامههای سوسیالیستی تولید محتوا میکرد و طرفدار سرسخت ایده از بین رفتن تمام پادشاهیهای اروپا بود.
فعالیتهای موسولینی، وی
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلابهای_روسیه (١١/نهایی):
(١/١۵) روسیه ٣انقلاب، یک جنگ داخلی و جنگ جهانی رو گذروند، خانواده سلطنتی به قتل رسیدن و لنین بالاخره تونست به ساخت بهشت کمونيستی خودش برسه... با این تفاوت کوچک که خیر! نتونست!
بپردازیم به نتیجه کار لنین و انقلابش: استالین!
(٢/١۵) شرایط روسیه از این قرار بود: جنگ داخلی باعث قحطی شد که علاوه بر تلفات خودش، ۵میلیون تلفات دیگه هم رو دست روسیه گذاشت، تورم رو به بینهایت بود و روبل کاملا بیارزش، ١٠٠ها کیلومتر از راهآهن روسیه نابود شده بود، مریضی ٣میلیون نفر دیگه رو کشته بود، نرخ رشد جمعیت
(٣/١۵) در موسکو و پتروگراد منفی شده بود، میانگین طول عمر کاهش پیدا کرده بود، دریانوردانِ Kronstadt سر به شورش گذاشتن و مردم در اعماق بدبختی بودن برای یک لقمه نان!
نکته مهم دیگه که باید توجه بشه بهش اینه که تمام وقایعی مثل جنگ داخلی و جهانی و دعوای لنین برای قدرت
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلابهای_فرانسه(٢):
(١/٢٣) اروپا در نیمه دوم عصر تاریکی (قرون وسطا بین ١٠٠٠تا١۵٠٠میلادی) سراسر وحشت و جنایت و ظلم بود. در این دوران فرانسه به نواحی به نام دوکنشین تقسیم شده بود. دوکها (حاکمان نواحی) هرکدوم ارتشی محلی از شوالیهها و سلحشوران داشتن
(٢/٢٣) و به وسیله اون ارتش، ناحیه رو کنترل میکردن. دوکها برای نفع شخصی، به ندرت از قدرت مرکزی (پادشاه) اطاعت میکردن. همین موضوع هم بسیاری از شورشهای اشرافی رو کلید زد. البته هر شورش اشرافی برابر با تاراج دهقانان (مردم عادی) بود و به تبع یک شورش دهقانی رو به دنبال داشت.
(٣/٢٣) در مواقعی هم که کلیسا و ارکان قدرت برای تاراج عموم همکاری میکردن، شورشهای مذهبی علیه کلیسای کاتولیک شکل میگرفت.
در ١٠٣٣م، طوفان و بلایای طبیعی محصولات زراعی رو نابود میکنه و مردم دستهدسته میمیرن. همینجاست که فرانسویها وحشت میکنن و فکر میکنن قیامت نزدیکه.
❇️ مجموعه #انقلاب: #انقلابهای_فرانسه (١):
(١/٢٢) بعضی ملتها در طول تاریخ، از بقیه انقلابگرهای بهتری بودن. از جمله این ملتها، فرانسهست.
فرانسه یکی از مشهورترین انقلابهای جهان رو در ١٧٨٩م خلق کرد. البته این انقلاب، جمعبندی دهها انقلاب و شورش دیگه در تاریخ فرانسه بود.
(٢/٢٢) فرانسویها در طی دهها شورش دهقانی، مذهبی و اشرافی که تا ١٧٨٩ انجام دادن، سر راهشون تا تونستن کشتن و نابود کردن. اینقدر علیه هرچیزی شورش کردن تا بالاخره تمام تجربیاتشون به بار نشست.
در این مجموعه، تاریخ انقلابهای فرانسه رو بررسی میکنیم تا به انقلاب بزرگ برسیم.
(٣/٢٢) از قبل از آغاز عصر تاریکی (#سدههای_میانی) شروع به بررسی میکنیم. در عصر تاریکی ناحیه فرانسه محل سکونت قومی به نام "فرانک" بود. این قوم افرادی جنگجو بودن که از شمال اروپا به سمت جنوب حرکت کردن و با خیلی از اقوام دیگه، از جمله رومیها، جنگیدن و پیروز شدن.
در قرن سوم میلادی