❇️مجموعه #جنگجهانیدوم (٢):
(١/٢٣) با تاسیس حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) در آلمان در ١٩٣٣، بزرگترین قدم برای آغاز جج٢ برداشته شد. همزمان تمام اروپا هم به چشم سوءظن به روابط آلمان و ایتالیا نگاه میکردن که روزبه روز نزدیک و نزدیکتر میشد.
تا سال ١٩٣٧، دیگه در اروپا
(٢/٢٣) دو تیم بالقوه متفقین (بریتانیا، فرانسه، شوروی) و محور (محورِ برلین-رم) شکل گرفته بود و همه درحال گرم کردن برای وقایع آینده بودن. در همون سال ژاپن دوباره به چین حمله کرد تا به جو اضطراری جنگی، وجهه رسمی بدن(تصویر).
هیتلر از قرارداد ورسای متنفر بود پس اقدام برای نابودیش
(٣/٢٣) رو شروع کرد. اولین گردان نیروی هوایی و سربازان پیاده جدید رو برای ارتش معرفی کرد و همچنین به ارتش دستور داد تا به مرز فرانسه نزدیک بشن و اگر نیروهای متفقین رو دیدن، سریع عقب نشینی کنن. در کمال تعجب در هیچکدوم از این مراحل متفقین واکنش خاصی نشون ندادن.
حالا که نیروی
(٢٣/۴) نظامی آلمان تقویت شده بود، هیتلر میتونست وارد فاز بعدی بشه. او میخواست جمعیت آریاییها رو زیاد کنه (برای اطلاعات بیشتر Lebensborn رو سرچ کنید/تصویر) و برای اینکار به سرزمین بیشتر نیاز داشت (یعنی Lebensraum). هیتلر میخواست صاحب دنیا بشه ولی فعلا بخشی از اروپا کافی بود.
(٢٣/۵) پس شروع یه سرکشی برای پیدا کردن مقصد در اروپا کرد. از اینجا نگرانیهای متفقین بالاخره شروع شد. پس برای مهارِ آلمان یک راه دیپلماتیک-استراتژیک به نام Appeasement (تصویر) رو شروع کرد که خیلی بیخاصیت بود. یک بچه ۵ساله رو فرض کنید که برای داشتن هر چیزی اینقدر جیغ میکشه تا
(٢٣/۶) بقیه دو قدم ازش دور بشن. بعد به محض اینکه سرشون رو برمیگردونن، اون بچه سریع چیزی که میخواست رو میقاپه و دیگه نمیشه از چنگش چیزی درآورد. بزرگترها هم قسم میخورن دیگه نذارن این اتفاق بیفته، ولی حریفش نمیشن و جریان تکرار میشه. اینجا، اون بچه ۵ساله، همون هیتلره!
(٧/٢٣) در ١٩٣٨، ارتش هیتلر وارد اتریش شد و بدون هیچ مقاومت خاصی اتریش رو تسخیر و به خاک آلمان اضافه کرد(تصویر). بعد در ۵اکتبر همون سال، نسبت به ناحیه Sudetenland در چکسلواکی اعلام مالکیت کرد، به این بهانه که اونجا ٣میلیون ساکن آلمانی داره.
جالب اینجاست که متفقین در این راستا
(٨/٢٣) جلسهای با هیتلر گذاشتن و بدون پرسیدن نظر چکسلواکی (!) با هیتلر به توافق رسیدن که چیزیکه میخواد بهش بدن ولی هیتلر بیخیال بقیه خاک چکسلواکی بشه. بانی این جلسه، نخست وزیر بریتانیا "نویل چمبرلین" (تصویر) بود. چمبرلین بعداز قرارداد با غرور به بریتانیا برگشت. ولی اونا هنوز
(٩/٢٣) هیتلر رو درست درک نکرده بودن.
هیتلر بدون توجه به قرارداد، شروع به پیشروی در خاک چکسلواکی کرد!
موسولینی نمیخواست از قافله عقب بمونه. پس دربهدر افتاد دنبال کشوری که هنوز کلونیزه نشده باشه و بنیانش به قدری ضعیف باشه که مردمش رسما با چماق و تیرکمان بخوان از
(١٠/٢٣) خودشون حمایت کنن... که البته پیدا و تسخیرش کرد. حبشه.
نقشه دیگه موسولینی به دست گرفتنِ کنترل ورودی دریای Adriatic (دریای بین ایتالیا و اروپا) بود، پس به سرعت ناحیه آلبانی رو تسخیر کرد(تصویر).
همزمان در شرق، بازهم در نتیجه حادثهای که ممکنه توسط ژاپنیها صحنه سازی
(١١/٢٣) شده باشه، ارتشهای ژاپن و چین در پُلِ مارکوپولو(تصویر) باهم درگیر شدن و بهانه دیگهای دست ژاپن اومد تا در خاک چین پیشروی کنه. اینبار ژاپن نواحی پکن و شانگهای رو گرفت و تا پایتختِ اون زمانِ چین، نانکیانگ، پیش رفت. اونجا ژاپن وحشتناکترین جنایات رو علیه مردم چین مرتکب شد.
(١٢/٢٣) در اروپا دیگه ارتباط هیتلر و موسولینی رسمی و علنی شده بود. توجه هیتلر دیگه متوجه لهستان بود که با بخشی از خاکش، آلمان رو دو پاره کرده بود. هیتلر میخواست لهستان رو بگیره تا هم آلمان رو متحد کنه، هم وسعتش بده و هم راهی برای پیشروی به خاک روسیه باز کنه. ولی متفقین
(١٣/٢٣) که بو برده بودن، اخطار کردن که حرکت علیه لهستان، یعنی اعلان جنگ اونا به آلمان. هیتلر میخواست روسیه رو مغلوب کنه ولی نمیخواست مجبور باشه در دو جبهه شرق و غرب خودش همزمان علیه روسیه و منافقین مجبور به جنگ باشه. پس کاری دور از انتظار کرد. در ٢٣اوت ١٩٣٩ هیتلر،
(١۴/٢٣) استالین رو با زیرلفظی (بخشی از خاک لهستان) راضی به اتحاد کرد! این قرارداد بقیه متفقین رو شوکه کرد ولی کاری ازشون برنمیومد جز هشدار.
بالاخره رسیدیم به آغاز #جنگجهانیدوم!
در ١ سپتامبر ١٩٣٩ ارتش آلمان وارد لهستان شد و بریتانیا و فرانسه سریعا به آلمان اعلان
(١۵/٢٣) جنگ دادن. همزمان، روسیه هم از شرق به لهستان حمله کرد.
لهستان به شدت جنگید ولی نتونست در مقابل غولهای که از ٢طرف باهاش میجنگیدن دوام بیاره. بخشی از شرق لهستان دست شوروی و مابقی به دست آلمان افتاد.
بعد از سقوط لهستان، دورهای به وجود آمد به اسم The Phony war(تصویر).
(١۶/٢٣) یعنی دورهای که با وجود شرایط جنگی، هیچ کشوری عملیات نظامی خاصی انجام نداد؛ فقط فرانسه در ناحیه Saar یک حمله کوچک علیه آلمان انجام داد که تا با سد دفاعی آلمان روبهرو شد، خودش عقبنشینی کرد.
صحبت از فرانسه شد.
فرانسه اون زمان هنوز اسیر توهمِ پیروزیش در جج١ بود.
(١٧/٢٣) همچنین پیشرفت نظامی خاصی هم از اون زمان نکرده بود. فرانسه هنوز در ارتش رسمی از اسب استفاده میکرد، بجای دکلهای تلگراف از موتورسیکلت برای انتقال پیام استفاده میکرد، دستورات نظامیشون هنوز به سبک قدیمی بود و ارتششون دیگه خیلی به ندرت در حالت آماده باش قرار داشت.
(١٨/٢٣) فرانسه سد دفاعیای رو در مرزش با آلمان تشکیل داد ولی دیگه به فکر مرزش با بلژیک (که خودش با آلمان مرز مشترک داشت) نبود. بدتر از همه، سربازانشون از فکر حمله به آلمان هم میترسیدن چون بخاطر عدم آمادگیشون میترسیدن که نتونن در مقابل حمله آلمان دوام بیارن. پس هیچ
(١٩/٢٣) اقدام نظامیای نسبت به آلمان انجام نمیدادن.
اوضاع از بریتانیا بهتر نبود. چمبرلین به شکل احمقانهای هنوز امیدوار بود که موضوع دیپلماتیک حل بشه. بجای اقدام نظامی، با هواپیما بروشورهای پروپاگاندای خودشون در آلمان پخش میکردن که فقط حکم کاغذ برای تمیز کردن شیشه داشت!
(٢٠/٢٣) چمبرلین اینقدر آلمان رو دستکم گرفت که فقط ٢٠٠هزار نیرو به فرانسه اعزام کرد، درحالیکه فرانسه میلیونها نیرو تدارک دید. هم فرانسه و هم بریتانیا خواستن از مصائبی مثل مصائب جج١ اجتناب کنن و جنگ رو تا میشه از خاک خودشون دور نگهدارن. پس توجه رو معطوف به نروژ کردن.
(٢١/٢٣) چرا نروژ؟
سوئد برای آلمان از راه نروژ آهن میفرستاد. بریتانیا سعی کرد سوئد و نروژ رو دیپلماتیک از اینکار منصرف کنه که اونا قبول نکردن. در همین دوره، روسیه به فنلاند حمله کرد. پس بریتانیا و فرانسه خواستن به بهانه کمک به فنلاند، از خاک سوئد و نروژ عبور کنن تا بلکه
(٢٢/٢٣) راهی برای تصاحب منابع آهن پیدا کنن، که دوباره با مقاومت روبهرو شدن. اینبار دیگه بریتانیا آبهای بنادر نروژ رو مین گذاری کرد تا مانع حملونقل دریایی بشه و حتی در این پروسه یک تانکر آلمانی رو هم ساقط کرد.
هیتلر از نقشه متفقین بو برد و سریع برای حفاظت از منابع آهن
(٢٣/٢٣) اقدام کرد. او از راه دانمارک، دست به تسخیر نروژ زد. متفقین سریع در بنادر نروژ برای مقابله مستقر شدن ولی هیتلر زودتر براشون با نیروی هواییش جهنم به پا کرد.
متفقین عقب نشستن.
بعد از این شکست، چمبرلین استعفا کرد و با "وینستون چرچیل" جایگزین شد که روش متفاوتی رو پیش گرفت.
پایان بخش دوم
⬅️منابع:
❇️ ظهور و سقوط رایش سوم:
William L. Shirer
❇️ جنگ جهانی دوم؛ اروپا:
Margate J. Goldstein
پ.ن)
اتریش از بازندههای جج١ بود که طبق قراداد، دیگه حق اتحاد با آلمان رو نداشت. وقتی نازیها روی کار اومدن، طرفداراشون در اتریش نخستوزیر اتریش رو در ١٩٣۴ به قتل رسوندن. محبوبیت نازیها بقدری بالا رفت که جنگی موقع اشغال اتریش توسط هیتلر در نگرفت و مردم خودشون به آلمان پیوستن.
پ.ن٢)
۴روز بعد از اشغال اتریش، یک رای گیری در اتریش انجام شد مبنی بر الحاق به آلمان. ٩٩/٧١% از واجدین شرایط شرکت کردن که ٩٩/٣درصدشون رایِ آری به آلمان دادن.
موسولینی در اوایل ارتباط، سعی میکرد هیتلر رو کنترل کنه، ولی وقتی متفقین با اتریش برخورد قاطع نکردن، موسولینی هم وا داد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
❇️ مجموعه #جنگجهانیدوم (١):
(١/٢٢) جنگجهانیاول اصلا به بزرگی جنگجهانیدوم نبود. ولی همچنان لقب خودش تحت عنوان #جنگ_بزرگ رو نگهداشته، شاید چون اولین تجربه بشریت از چنین جنگی بود و دیگه کسی انتظار بروز یک جنگ جهانی دیگه اونم فقط در فاصله ٢١ سال از قبلی رو نداشت.
(٢/٢٢) اما چه اتفاقی افتاد؟ چرا بشر دوباره به این زودی گرفتار اون گرداب شد؟ بیاین مستقیم بریم سر اصل مطلب بپردازیم به جریانات #جنگجهانیدوم.
اول یک مقدمه:
در سال ١٩٠٢م بسر میبریم. مردی ایتالیایی به نام "بنیتو موسولینی" از ایتالیا به سوئیس میره تا از خدمت سربازی
(٣/٢٢) اجتناب کنه. در این دوران به شدت رو به تفکرات سوسیالیستی (جامعهگرایانه) میاره. او همزمان با کار کردن برای گروههای تجاری کوچیک، برای روزنامههای سوسیالیستی تولید محتوا میکرد و طرفدار سرسخت ایده از بین رفتن تمام پادشاهیهای اروپا بود.
فعالیتهای موسولینی، وی
میدونید قبل از کورونا آرزوهامون چی بود؟ اینجوری برنامه ریزی کرده بودیم که تا دو سه سال دیگه(از الان) شرکت خودمون رو داشته باشیم. یک شرکت کوچک جمع و جور با سرجمع ۶ تا کارمند در شروع کار. واقعا نشسته بودیم به جزئیاتش فکر کرده بودیم. من با تمام وجود چند نفری بودن که میخواستم براشون
کاری بکنم. اینکه بیارمشون کنار خودمون تا حداقل یه مدتی باهم کار کنیم که در کمترین حالت یه سابقه کاری برامون درست بشه و آینده دار بشیم همه. این آرزو یه چیزی بود که واقعا شدنی بود. کاراش رو شروع کرده بودیم و اون موقع میگفتیم خب بابا ٣، ۴سال وقت داریم هنوز و میتونیم
آروم آروم بریم جلو.
الان هم شدنیه ولی بعد از این یکسال از نظر جنبه روانی قضیه، این آرزو خیلی دور بنظر میاد. خیلی خیلی دور. وقتی به جزئیاتش فکر میکنم، اینقدر عصبانی میشم که نهایت نداره. فکر میکنم که کل کائنات داره انگشت وسطش رو نشونمون میده و ماهم باید یه کاری بکنیم و
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلابهای_روسیه (١١/نهایی):
(١/١۵) روسیه ٣انقلاب، یک جنگ داخلی و جنگ جهانی رو گذروند، خانواده سلطنتی به قتل رسیدن و لنین بالاخره تونست به ساخت بهشت کمونيستی خودش برسه... با این تفاوت کوچک که خیر! نتونست!
بپردازیم به نتیجه کار لنین و انقلابش: استالین!
(٢/١۵) شرایط روسیه از این قرار بود: جنگ داخلی باعث قحطی شد که علاوه بر تلفات خودش، ۵میلیون تلفات دیگه هم رو دست روسیه گذاشت، تورم رو به بینهایت بود و روبل کاملا بیارزش، ١٠٠ها کیلومتر از راهآهن روسیه نابود شده بود، مریضی ٣میلیون نفر دیگه رو کشته بود، نرخ رشد جمعیت
(٣/١۵) در موسکو و پتروگراد منفی شده بود، میانگین طول عمر کاهش پیدا کرده بود، دریانوردانِ Kronstadt سر به شورش گذاشتن و مردم در اعماق بدبختی بودن برای یک لقمه نان!
نکته مهم دیگه که باید توجه بشه بهش اینه که تمام وقایعی مثل جنگ داخلی و جهانی و دعوای لنین برای قدرت
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلابهای_فرانسه(٢):
(١/٢٣) اروپا در نیمه دوم عصر تاریکی (قرون وسطا بین ١٠٠٠تا١۵٠٠میلادی) سراسر وحشت و جنایت و ظلم بود. در این دوران فرانسه به نواحی به نام دوکنشین تقسیم شده بود. دوکها (حاکمان نواحی) هرکدوم ارتشی محلی از شوالیهها و سلحشوران داشتن
(٢/٢٣) و به وسیله اون ارتش، ناحیه رو کنترل میکردن. دوکها برای نفع شخصی، به ندرت از قدرت مرکزی (پادشاه) اطاعت میکردن. همین موضوع هم بسیاری از شورشهای اشرافی رو کلید زد. البته هر شورش اشرافی برابر با تاراج دهقانان (مردم عادی) بود و به تبع یک شورش دهقانی رو به دنبال داشت.
(٣/٢٣) در مواقعی هم که کلیسا و ارکان قدرت برای تاراج عموم همکاری میکردن، شورشهای مذهبی علیه کلیسای کاتولیک شکل میگرفت.
در ١٠٣٣م، طوفان و بلایای طبیعی محصولات زراعی رو نابود میکنه و مردم دستهدسته میمیرن. همینجاست که فرانسویها وحشت میکنن و فکر میکنن قیامت نزدیکه.
❇️ مجموعه #انقلاب: #انقلابهای_فرانسه (١):
(١/٢٢) بعضی ملتها در طول تاریخ، از بقیه انقلابگرهای بهتری بودن. از جمله این ملتها، فرانسهست.
فرانسه یکی از مشهورترین انقلابهای جهان رو در ١٧٨٩م خلق کرد. البته این انقلاب، جمعبندی دهها انقلاب و شورش دیگه در تاریخ فرانسه بود.
(٢/٢٢) فرانسویها در طی دهها شورش دهقانی، مذهبی و اشرافی که تا ١٧٨٩ انجام دادن، سر راهشون تا تونستن کشتن و نابود کردن. اینقدر علیه هرچیزی شورش کردن تا بالاخره تمام تجربیاتشون به بار نشست.
در این مجموعه، تاریخ انقلابهای فرانسه رو بررسی میکنیم تا به انقلاب بزرگ برسیم.
(٣/٢٢) از قبل از آغاز عصر تاریکی (#سدههای_میانی) شروع به بررسی میکنیم. در عصر تاریکی ناحیه فرانسه محل سکونت قومی به نام "فرانک" بود. این قوم افرادی جنگجو بودن که از شمال اروپا به سمت جنوب حرکت کردن و با خیلی از اقوام دیگه، از جمله رومیها، جنگیدن و پیروز شدن.
در قرن سوم میلادی