۱. از دی ۹۸ تا دی ۹۹، یک سال کامل، برگریزان بود. از مداد علما تا دماء شهدا، از ترور مجاهد نبردهای بینالملل و شهید جنبشهای آزادیبخش، قاسم سلیمانی و ابومهدی و ترور فیزیکدان بزرگ و بنیانگذار، فخریزاده و....
تا فقدان آیتالله مصباح که قهرمان موشکاف عرصه معرفت و عقلانیت بود، ایران، مردان بزرگی را یک به یک از دست داد. و چه بدست آورد؟
در باب سلیمانی، آیتالله عرفان عملی در جهاد کبیر تا جهاداکبر و از شاهکار برادران گمنامش در سپاه قدس، شهیدان دفاع از مستضعفین جهان و رهایی ملتهای دربند
با دهها سلیمانی بینام که اسماعیل قاآنی، شهید دیروز و فردا، یک تن از آنانست همچنان باید گفت و خواهیم گفت، چه تازه اول عشق است و قافله شهرآشوبان کربلا تا همه جا در پنج قاره جهان خواهد رفت و غافلان و به خوابرفتگان را فرمان برپا خواهد داد.
دیدید ملتها ونسلها در سراسر عالم با پیکر سوخته و دست بریدهاش چه کردند؟ جوانان عالم، باز تشنه الگوی معاصر بودند و یافتند، (الگوهای بیشتری در راهند و تا سال بعد، خدا کریم است!)، انقلابیون مسلمان، "چه گوارا"ی صد پله الهامبخشتر خود را، و حکومتها تهدید اصلی بقای خود را، و
دولتمردانمان راز محبوب نبودن خود را یکجا یافتند. جهان نیز اسلام "ترور و خشونت" را در تقابل با اسلام "جهاد و شهادت" شناخت و تفکیک طلا و مطلا، ممکن شد. هزار سلیمانی باید خاکستر شوند تا مکتب سلیمانی، هر بار دوباره ققنوسوار برخیزد، مکتبی که سلیمانی را ساخت، باز هم خواهدساخت، و
مکتبی نبود که سلیمانی ساخته باشد.
ترامپ و پمپئو در آینده، بیحفاظتر و در تیررس "رزمندگان بدون مرز" خواهند بود و چون سلمان رشدی، دیگر خواب راحت نخواهند داشت اما ضربه اصلی، برباد رفتن هفت هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری آمریکا و چند هزار جنازه سرباز آمریکایی است که
مخفیانه و بدون تشییع، دفن شدند در کنار بزرگترین تشییع پیکر در سراسر جهان و شکست اشغالگران غربی در عراق و سوریه و یمن و غزه و افغانستان و... جای مهر انگشتر سلیمانی بر پیشانی تاریخ.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
پرسشهای دوستان ناظر به شورای انقلاب فرهنگی را پاسخ خواهیم گفت اما امشب، یلدای ۹۹، فرصت برای اندیشیدن از هر شب دیگری در سال بیشتر است. پرسش ویژه شب یلدای کرونایی که نمیتوانیم کنار یکدیگر باشیم، پرسش از یک سرگذشت ملی است:
( "اعتماد به غرب" و "اقتصاد برجامی" با ایران چه کرد؟)
سالها بلکه دهههای پس از انقلاب، علی الدوام از درون و بیرون کشور به افکار عمومی تلقین میشد که "کلید" اقتصاد ایران، مذاکره مستقیم با آمریکا و رفع کمبود لبخند با انگلیسیها و فرانسویهاست.
هنگام انعقاد عقد شرعی "برجام" پس از ۱۵ سال مذاکرات رسمی نیز به افکار عمومی تلقین شد که این یک معاهده محکم بینالمللی با حضور کدخدایان و امضای همه اعضای شورای امنیت و قدرتهای اصلی جهان است و منتقدان برجام، همگی کاسبان تحریم و جنگطلباند و با این پیروزی، باید بدنبال آب و صابون
س) آیا کمرنگ شدن قدرت اثرگذاری شورای انقلاب فرهنگی، منشاء ساختاری دارد یا عوامل انسانی؟
ج) بنده مسائل را شخصی نمیکنم، این یک تحلیل و آسیبشناسی نوعی است اما ساختارها معمولا خمیر دست حاکمان بوده اند. نقد بنده البته هرگز به منزله نادیدن خدمات هیچ یک از آقایان رؤسای شورا نیست
اما برای درک ملموستر شما مجبورم مثال بزنم. در دوره رئیس اسبق، جهتگیری اصلی، همکاری با غرب و فاصلهگیری از رویکرد انقلابی و اسلامگرای امام بود و از همین شورا مصوبه در جهت راضی کردن اتحادیه اروپا به نفع بهائیت در دانشگاههای ایران گرفتند.
البته ایشان علاقمند به شخص امام و منتقد به افکار امام بود. رئیس بعدی از کاراکتر ۱و۲ برخوردار بود. شخصیت متقدم او، انقلابی و ارزشی سخن میگفت و سپس نمیدانم در چه روز و چه ساعتی، ایشان ناگهان اومانیست و ترمینولوژی ارزشی شان، لرزشی شد، به ویژه پس از انتخابات۸۸ که بالاترین رای
بسم الله
چهلمین سالگشت تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی(۲)
(پاسخ به چند پرسش)؛
س ) فرمان شورای عالی انقلاب فرهنگی در دست کیست؟ چه کسی پاسخگوست و از چه کسی باید مطالبه کرد؟
ج ) نمیدانم چه کسی پاسخگوست اما میدانم که رئیس شورا، در همه دورهها رؤسای جمهورند.
همه چیز در کنترل آنهاست، اجرا کنند یا نکنند و چگونه؟ گاه مصوباتی که به ریاست خودشان در شورا تصویب شده، ابلاغ یا اجرا نشده، بگذریم از صدور دستوراتی برخلاف مصوبات شورا به نهادهای اجرایی، دور زدن شورا و منع آن از ورود به برخی حوزههای مهم فرهنگی و آموزشی کشور،
با آنکه قانونا وظیفه شوراست. به گمانم تنها اختیار اجرایی باقیمانده در دست شورا، رایگیری برای رؤسای دانشگاهها بود که گرچه بدون استثنا و چالش، رؤسای پیشنهادی دولتها عینا تایید میشدند، اما این اختیار نیز در این دوره از صحن شورا سلب شد و باید گفت این یکی رئیس، رکورد زد.
۱۶ آذر و پاسخ به پرسشهایی در
مفهومشناسی "جنبش دانشجویی"(۱)
پرسش) مفهوم جنبش دانشجویی، آیا بیشتر، بار سیاسی دارد یا آکادمیک؟
پاسخ ) جریانشناسی تشکلهای دانشگاهی و کارکرد سیاسی آنها در متون جامعهشناسی سیاسی و مطالعات جنبشهای اجتماعی صدسال گذشته،
موضوع بحث و نظریهپردازی چپ و راست جهانی بوده، حتی در این حد که آیا چیزی به نام "جنبش دانشجویی"، اصلا معنادار هست یا نیست؟
بخشی از تحلیلها این بوده که اولا دانشجوی جنبشی عمدتاً حلقهی رابط میان راس و قاعده در جنبشهای اجتماعی و یا نقطه وصل رهبران با تودههای ناراضی بوده و
به همین دلیل، نقطهی حساسی است که اگر نمیبود آن دو نمیتوانستند به درستی به یکدیگر جوش بخورند.
خصلت دوم آن که این حلقه، کاملا عملگرا است. دانشجو، جوان است و جوان، موجودی دو بعدی است، سکهای قیمتی که دو رو دارد. از سویی وابستگی و بنابراین محافظهکاری و شهوت توجیهگری
۱۶ آذر و پاسخ به پرسش هایی در مفهوم شناسی "جنبش دانشجویی"(۱)
پرسش) مفهوم جنبش دانشجویی، آیا بیشتر، بار سیاسی دارد یا آکادمیک؟
پاسخ ) جریان شناسی تشکل های دانشگاهی و کارکرد سیاسی آنها در متون جامعهشناسی سیاسی و مطالعات جنبشهای اجتماعی صدسال گذشته، موضوع بحث و نظریه پردازی
چپ و راست جهانی بوده، حتی دراین حد که آیا چیزی به نام "جنبش دانشجویی"،اصلا معنادار هست یا نیست؟
بخشی از تحلیل ها این بوده که اولا دانشجوی جنبشی عمدتاً حلقهی رابط میان راس و قاعده درجنبشهای اجتماعی و یا نقطه وصل رهبران با تودههای ناراضی بوده و به همین دلیل،نقطهی حساسی است که
اگر نمی بود آن دو نمیتوانستند به درستی به یکدیگر جوش بخورند.
خصلت دوم آن که این حلقه، کاملا عملگرا است. دانشجو،جوان است و جوان، موجودی دو بعدی است، سکه ای قیمتی که دو رو دارد. از سویی وابستگی و بنابراین محافظه کاری و شهوت توجیه گری در او کمتر است اما از سوی دوم، تحریک پذیری،
١٣. ترورها کمکم صنعتی شدهاند. مسلسل خودکار با کنترل ازراهدور، بیآنکه کسی دیده شود. این یک جنگ است، جنگ یکطرفه، صریح میگویندمازدیم، صهیونیست ها لبخند تمسخر می زنند و
رئیس جمهور آمریکا ساعتی پس از ترور خبر آن را توییت میکنند و همه منتظر چریک های آزادیبخش و گروه های عملیاتی بین المللی در دفاع از مستضعفین جهان و انتقام خون ایران هستند. مشغول دیدن سریال «خانه امن» بودیم که زیرنویس کردند: خانه، ناامن است.
چرخۀ صنعت ترور که اهداف آن از پیش معلوم بوده، همچنان میچرخد. کسانی که دشمن خارجی ندارند، زندگی میفرمایند و بادیگارد دارند، شاید برای آنکه از مردم کتک نخورند. معلوم نیست چرا کسانی که دوپول، ضرر برای دشمن و سود برای ملت ندارند مالک پاویونها و تشریفات امنیتی شدهاند