١/١۵ اواخر قرن ١٣ گوبلای خان از نوادگان چنگیز خان قدرتمندترین فرد روی زمین بود و بنا بر رسم خانوادگی با ارتش خود و با خشونت و سبعیت زیاد چین را درنوردید. سپس نظرش به مجمع جزایر کوچک همسایه چین یعنی ژاپن جلب شد. در سال ١٢٧۴ ناو دریایی گوبلای خان با ٣٠هزار نیرو و تعداد زیادی کشتی
٢/١۵ به سمت ژاپن حرکت کرد. در نزدیکی مقصد، در اثر طوفان نیمی از نیروهای مهاجم جان خود را از دست دادند، و گوبلای خان عقبنشینی کرد. هفت سال بعد گوبلای خان مصممتر با ١۴٠هزار نیرو به سمت ژاپن حرکت کرد و ارتش کوچک ژاپن انتظار آنها را میکشید.
٣/١۵ اینبار نیز در آستانه رسیدن به ساحل مهاجمان اسیر طوفان شدند، و یکی از بزرگترین شکستهای دریایی تاریخ رقم خورد. ژاپنیها که دوبار معجزهوار از نابودی نجات یافتند، آن را تقدیر خدایان دانستند و به آن لقب 'باد الهی' یا به ژاپنی kamikaze دادند.
۴/ در اکتبر ١٩۴۴، ٢۴ خلبان ژاپنی از پایگاه هوایی Clark در نزدیکی مانیل برخاستند و هدف آنها متوقف کردن 7th fleet آمریکا در هنگام حمله به فیلیپین بود که فیلیپین آخرین سنگر قبل از سرزمین ژاپن بود. اما عملیات آنها از ابتدا هم برگشتی نداشت.
۵/ این اولین حمله رسمی بدون بازگشت خلبانان ژاپنی بود که kamikaze نام داشت، به این امید که همانند طوفانها باعث شکستن دشمن شود. ایده اینگونه حمله بعد از اینکه آخرین کشتی جنگی و بیشتر توان هوایی ژاپن در دریای فیلیپین از بین رفت، به ذهن کاپیتان اوکامورا رسید.
۶/ هزاران نفر برای Kamikaze داوطلب شدند. ضعف نیروی هوایی ژاپن به اندازهای بود که بعضی از خلبانان شهادتطلب کمتر از ۵٠ساعت سابقه پرواز داشتند. در طول جنگ هم چیزی که هرگز از ارتش ژاپن در هنگام فشار زیاد انتظار نمیرفت تسلیم شدن بود. از ابتدای جنگ هرگاه سوخت هواپیما تمام میشد
٧/١۵ یا اگر آسیب میدید، خلبان به جای فرود امن، آن را به سمت کشتی دشمن هدایت میکرد. از آغاز جنگ هم این حرکت شهادتطلبانه وجود داشت و فقط هم ویژه نیروهای هوایی نبود. سربازان ژاپنی اگر جایی گیر میکردند، دیوانهوار به سمت آمریکاییها میدویدند و فریاد میزدند زنده باد امپراطور.
٨/١۵ این عمل به اندازهای رایج بود که آمریکاییها اسمی برای آن انتخاب کردند: Banzai. برای مثال در سال ١٩۴٣، کلنل یامازاکی و نیروهایش که توسط آمریکاییها و کاناداییها در جزیره Attu در آلاسکا محاصره شده بودند، عملیاتی را ترتیب داد که چیزی کم از خودکشی نداشت.
٩/١۵ سربازان ژاپنی با هر چه که پیدا کردند حملهور شدند و آمریکاییها را غافلگیر کردند، و بالاخره توسط خط دوم محاصره متوقف شدند. از ٢٩٠٠ سرباز ژاپنی تنها ٣٠ نفر باقیماندند و ۵٠٠ آمریکایی را نیز کشتند. یک سال بعد، سربازان آمریکایی در جزیره Saipan که تحت کنترل ژاپن بود پیاده شدند.
١٠/١۵ بعد از مدتی نبرد نیروهای ژاپنی به گوشه شمالی جزیره رانده شدند، و شکست نزدیک بود. خبر به امپراطور هیروهیتو رسید و فرمان داد که هیچ ژاپنی نباید زنده بماند. ژنرال سایتو به تمامی سربازان دستور داد با هر چه که دارند دیوانهوار به سمت دشمن حمله کنند.
١١/١۵ تمام ۴٠٠٠ سرباز ژاپنی کشته شدند و ٨٠٠ غیرنظامی نیز قبل از رسیدن سربازان آمریکایی با سقوط از دره و روشهای مختلف خودکشی کردند. این فرهنگ خودکشی یا همان حمله شهادتطلبانه به قرن ١٢ و دستورالعمل ساموراییها به نام bushido برمیگردد که مرگ را مقدستر از تسلیم شدن میدانست.
١٢/١۵ در واقع خودکشی در فرهنگ ژاپنی پذیرفته شده بود، و در صورت شرم و یا شکست قابل احترام بود. نشانی از نترسیدن از حتی مرگ بود. در واقع در ژاپن همچنان آمار خودکشی در مقایسه با دیگر کشورهای پیشرفته همچنان بالا است. از طرفی در زمان جج٢ دستگاه تبلیغاتی ژاپن،
١٣/١۵ آمریکاییها را چنان هیولایی تصویر کرده بود که مرگ بهتر از شکنجه توسط آمریکاییها بود. در حالیکه آمریکا در پایان جنگ به ترتیب ١میلیون و نیم میلیون اسیر آلمانی و ایتالیایی داشت، این عدد برای ژاپنیها تنها ٣٠هزار نفر بود.
١۵/١۴ کامیکازا اگرچه زمانی رواج پیدا کرد که تقریبا تکلیف جنگ معلوم بود و نرخ موفقیت آن هم کمتر از ٢٠٪ بود، اما ضربه موثری به نیروی دریایی آمریکا وارد کردند. ژاپن با حدود ٣٠٠٠ خلبان کامیکازی نزدیک به ۴٠کشتی جنگی را غرق کرد و ۵٠٠٠ سرباز آمریکایی و انگلیسی را به کام مرگ فرستاد.
١۵/١۵ همین سرسختی ژاپنیها عاملی شد که تخمین تصمیمگیرندگان آمریکا نشان میداد حمله زمینی به ژاپن میتواند به کشته شدن نیم میلیون سرباز آمریکایی منجر شود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
١/٨ امروز سالگرد بمباران درسدن آلمان توسط نیروی هوایی بریتانیا و آمریکا در سال ١٩۴۵ است. طی دو روز بیش از ٢٠هزار نفر کشته شدند و نیمی از شهر نابود شد. بمباران هوایی به منظور وادار کردن شهر به تسلیم و کشته شدن غیرنظامیان همیشه سوالی برای اخلاقی بودن و توجیهپذیر بودن آن بوده.
٢/٨ از ابتدای جنگ آلمان به صورت گسترده از بمبارانها به منظور ترساندن مردم عادی و وادار کردن آنها به تسلیم استفاده کرد. که گاهی مانند حمله به بریتانیا نتیجه معکوس میداد و مردم در دفاع مصممتر شدند. این عکس نقشه شهر Warsaw را به خلبانان آلمانی نشان میداد که مناطق پرجمعیت و مناطق
٣/٨ یهودینشین کجاست. در فیلم صدای سقوط بمب را شنیدهاید. اما بمب در هنگام سقوط صدا ندارد، آلمانها به بمب یک سوت اضافه میکردند تا همه مردم با سقوط تک تک بمبها وحشت را تجربه کنند. در بمباران دو شهر لنینگراد و استالینگراد هدف نه وادار کردن به تسلیم بلکه فقط نابودی کامل شهر بود.
١/١٠ در جج٢ ایتالیا در جبهه متفقین وارد جنگ شد اما بیشتر به عنوان کشور قربانی جنگ از آن یاد میشود. بین سالهای ١٩٢٢ تا ١٩٢۵ که خشونت فاشیستها در سراسر این کشور رو به افزایش بود، اعتراضات زیادی در مطبوعات و جامعه ایتالیا صورت گرفت که خواهان محاکمه عاملان آن بودند.
٢/١٠ اما شعاری که توسط فاشیستها بیش از همه تبلیغ میشد عبارت Me ne frego بود یعنی "اهمیت نمیدم'. یعنی اهمیت ندادن به کشته شدن در برابر تحقق اهداف، یعنی اگر تو مخالفت کردی و کشته شدی 'به من چه' یعنی اگر به حقوق دیگران تجاوز شد 'به من چه'. آهنگهایی با این مضمون ساخته شد
٣/١٠ طرفداران موسولینی آن را بر لباس خود حک کردند. این ذهنیت چشمپوشی و اهمیت ندادن شرط اعطا پست و مقام اداری بود و موسولینی آن را فلسفه حزب میدانست و به آن رنگ میهنپرستی داد. مردم به تدریج این روند جدید را پذیرفتند و از باور به اصول اخلاقی یک جامعه متمدن دست کشیدند.
١/١٢ در آمریکا هزینه یک کودک از تولد تا دانشگاه برای والدین حدود ٢۵٠-٣۵٠هزار دلار است، در حالیکه که در برخی کشورهای اروپایی تقریبا همه چیز رایگان است. در آمریکا امنیت شغلی چندانی، به جز شغلهای دولتی و آکادمیک، وجود ندارد و در صنعت در لحظه at will
٢/١٢ فرد ممکن است اخراج شود. البته که در اقتصاد و بازار پویای آمریکا امکان یافتن مجدد شغل بعد از مدت کوتاهی وجود دارد. در آمریکا ٧٠٪ مردم بیش از ۴٠ ساعت در هفته کار میکنند، ساعت کار از هر کشور صنعتی بیشتر است. شرکتها هم الزام قانونی به مرخصی با حقوق و مرخصی زایمان ندارند،
٣/١٢اما در اروپا به ترتیب حتی ١ماه و چند ماه است. اگرچه که در آمریکا شاغلان تمام وقت از این مزایا هم بهرهمند هستند، نه به اندازه کشورهای اروپایی. حقوق کارگر مکدونالد در آمریکا و دانمارک به ترتیب ساعتی ٩ و ٢١ دلار است با مزایای بهتر برای کارگر دانمارکی. در آمریکا مالیات کمتر است
١/٨ در آتشسوزی ١٩۴٩ در جنگلهای مونتانا، ١۵ آتشنشان برای مهار آتش با چتر به منطقه رسیدند. اما باد جهت آتش را تغییر داد و آنها را با سرعت ٣ متر بر ثانیه در یک سربالایی تعقیب کرد. ٢نفر از آنها نجات یافتند، اما ١٣ نفر در حالیکه وسایل و ابزار خود را حمل میکردند، اسیر آتش شدند.
٢/٨ در سال ١٩٩۴ در آتشسوزی جنگلهای کلورادو ١۴ آتشنشان طعمه آتش شدند. دو بررسی جداگانه تاکید کرد که اگر آنها فقط ابزار خود را رها میکردند زنده میماندند. در حالیکه بیشتر آنها تنها کمتر از ١٠٠متر با منطقه امن فاصله داشتند، کوله پشتی یا تبر همچنان با آنها بود.
٣/٨ کارل والندا طنابباز باتجربه در هنگام نمایش لحظهای تعادل خود را از دست داد و میله از دست او رها شد. از ارتفاع ۵٠متری سقوط کرد و در سن ٧٠سالگی جان سپرد. در لحظه آخر به جای اینکه طناب را بگیرد، به دنبال باز پسگیری میله بود. وسیلهای که دیگر جان او را نجات نمیداد.
۴/١ در سال ١٩۶٠، قطعهای از استخوان یک بابون معروف به Ishango bone با قدمت ٢٠هزار سال در کنگوی امروزی پیدا شد، که روی آن خطهایی توسط انسانها حک شده بود. ابتدا تصور میشد که تنها برای شمارش بوده اما بررسی دقیقتر نشان داد که میتواند نشاندهنده توانایی ریاضی فراتر از شمارش باشد.
۴/٢ در سه طرف استخوان، ستونی از خطهای دستهبندی شده دیده میشود. یک ستون ضرب اعداد در ٢ و نیم وجود دارد: ٣ ۶ ۴ ٨ ١٠ و ۵؛ دو ستون دیگر فقط اعداد فرد و یک ستون فقط اعداد اول بین ١٠ تا ٢٠. البته بعید است در آن زمان شناختی در حد اعداد اول وجود داشته و تنها تصادفی است.
۴/٣ هدف این شمارشها مشخص نیست. برخی آن را روزهای تقویم قمری و برخی نیز وسیلهای خانمها برای ثبت عادت ماهانه میدانند. حتی اگر هم ابزار ساده شمارش باشد، اولین استفاده آدمی از نمادهای ریاضی را نشان میدهند، که آغازی بوده بر فاصله گرفتن هر بیشتر آدمی از دنیای حیوانات.
١/٧ از سال ١٩٩٢ تا ٢٠٠٧، بیش از ۶۴٠٠٠ عملیات جستجو در پارکهای ملی آمریکا برای یافتن افراد گم شده صورت گرفت. روزانه ١٢ نفر! متوسط زمان یافتن آنها هم ١٠ساعت بود. اگرچه به اندازهای نیست که خطر مرگ داشته باشد، اما آنقدری هست که فرد به شدت ترس را تجربه کند.
٢/٧ از سال ٢٠٠٧ تعداد گم شدهها به شدت کاهش پیدا کرد که دلیل آن گوشیهای هوشمند بود. آیفون ١ نقشه و اینترنت و SMS داشت، و سال بعد نیز اپل GPS را نیز افزود، که مسیریابیها را آسانتر و گم شدن را سختتر کرد. اما هزاران دلیل برای گم شدن در طبیعت وجود دارد، و همچنان مردم گم میشوند.
٣/٧ روانشناس کانادایی کِنِت هیل با مطالعه بیش از ٨٠٠ مورد جستجو نشان داد که افراد گم شده مستقل از ملیت، تجربه، سن و نژاد با یک الگوی قابل پیشبینی ترکیبی از رفتارهای مشابه از خود نشان میدهند. بیشتر افراد گم شده هم مردهای بین ٢٠تا ٣٠ساله هستند.