۱. تجربه اول من در کلاب هاوس در رومی بود که فکر میکردم قراره از «نه به ج.اسلامی» توش گفته بشه. رومی که خانم شاپرک شجریزاده، مریم شریعتمداری عزیز و جناب سوفیامهر مادریتورش بودن و فضا داشت در جهت درست پیش میرفت که با صدای بلند گفتن «بهنود» اومد! و باورم نمیشه رفتارهایی رو که دیدم
۲. گفتن جناب بهنود اضافه شدند. بعد با یه شعفی جناب بهنود رو اوردند بالا و میکروفون رو گذاشتند جلوش. چه عزت و احترامی، چه دولا راست شدنی، چه آقای بهنود آقای بهنودی! هیچکی حتی بهش نگفت «اصلاحطلب» که مبادا بهش لیبل زده نشه. بهش بر نخوره
۳. خانم شجریزاده از وقت همه زد و داد به بهنود تا راست و دروغ رو به هم ببافه، تا آبروی رفتهش رو بازگردونه. هیچکس تو دروغهاش وارد نشد، هیچکس به تایمش معترض نشد، هیچکس نگفت مردک اصلاحطلب داری دروغ میگی یه لحظه ساکت شو
۴. بهنود از اینجا شروع کرد که منم مثل شما فکر میکنم، منم میگم «نه به ج.اسلامی» ولی هیچکس میکروفن کوفتیش رو قطع نکرد که بگه مردک، دروغ نگو. تو مگه شخص ماندگارت در تاریخ ایران خاتمی نیست؟ مگه تو از تاجزاده و اصلاحاتی دفاع نمیکنی، که خواستار بازگشت به دوران طلایی امامند.
۵. این وسط یکی معترض شد. مادریتور در جواب گفت بذارید بهنود حرفش رو بزنه ما که نمیدونیم چی میخواد بگه.
بهنود حرفش رو بزنه؟! مگه دیروز وارد سیاست شده؟ مگه شما نمیشناسیدش؟ نمیدونید چی میخواد بگه؟! دیگه چی باید بگه که بپذیرید این یه آدمیه عین حدادعادل، با این تفاوت که شیادتره
۶. یه نفر دیگه معترض شد، مریم گفت اینجا دموکراسیه، شاپرک گفت سوالاتون رو از بهنود بپرسید، امین بهنود رو نصیحت کرد و سعی داشت قانعش کنه که براندازی امری ممکنه و بهنود اشتباه میکنه!
این تلاش برای گفتگو با کسانی که در بریدن صدای ما و مشروعیت دادن به سرکوب نقش داشتن حیرت انگیزه
۷. دوستان، بهنود شارلاتانی بیش نیست. به بهنود تریبون نمیدن،همونطور که کلاهبردار رو به خونه دعوت نمیکنن. حرفای این خودفرهیختهخوانده رو هزار بار شنیدیم، فریبش رو خوردیم و آسیبش رو دیدیم. صدها بار. چندصد بار دیگه باید پای حرفای این آدمای لوزر و شکست خورده بشینیم تا دروغ جدید ببافن؟
۸. از کسی که تاریخ رو بارها جعل کرده و روایاتش زیر سواله، از کسی که مشکلات رو به گردن ترامپ انداخته و مالهکش اعظم رو منجی میدونه، از کسی که قاسمچکش پیش از هرکسی مثبت بوده، از کسی که براندازان رو آلبانی نشین، بات و فحاش خطاب کرد/
۹. از کسی در عملیات فریب هواپیمای اوکراینی نقش داشت، از کسی که نوچههاش مزدور و آدمفروشن، از کسی که خاتمی رو بر فروغی ارجح میدونه، از کسی که برای بقای اصلاحات و زدن پهلوی و براندازی هر دروغی گفته، هر آماری ساخته و هر تلاشی میتونست کرده چه سوالی دارید؟
۱۰. راه مقابله با بهنود بیآبرو کردن و پریدن وسط حرفشه. بهنود سالهاست حرفش رو زده. نشنیده بودید؟ دنبال چیز جدیدی میگشتید؟ میخواستید بهنود رو قانع کنید؟ بهنودها حرفاشون رو زدن و ما با ریسمان اینا به ته دره رفتیم، حالا وقتشه بهنودها خفه بشن، یه گوشه بشینن و به حرکت ما نگاه کنن.
۱۱. با بهنود باید مثل خبرنگار حامی آلمان نازی برخورد شه. کسی که وزیرخارجه نازی رو به دلیل ادب، نزاکت و اصالتش محق تر از یهودیها میدونه تندروست نه مایی که برای بقا داد میزنیم.قرار نیست ما اینجا بهنود رو بی اعتبار کنیم و شما فاز گفتگو(که چه عرض کنم، بیشتر شبیه مدح و ثنا بود)بردارید
۱۲. جناب سوفیامهر از خودتون شنیدم که میگفتید «معنی دموکراسی این نیست که به کسانی که همراه دشمنان دموکراسیاند فرصت عرض اندام بدیم تا تیشه به ریشه بزنن». مطالب فوق رو خودتون بهتر میدونید اما نمیدونم چرا چنین کردید
۱. مدام گفته میشه که در دوران شاه آزادی سیاسی و دموکراسی نبود. یک بار هم باید پرسید که اون نسل آزادی و دموکراسی رو میخواست که چه حرفی رو بزنه؟ چه سیاستی رو دنبال کنه؟ آیا ایران مسالهش بود یا اهدافی ايدئولوژیک داشت؟ توسعه ایران براش مطرح بود یا پیوستن به جنبشهای جهانی؟
۲. روحانیت از سالها پیش دشمنیش با تمدن و تجدد رو اعلان کرده بود. از ابتدا، حتی پیش از ظهور پهلوی با علم،مدرسه، دادگاه،ثبتاحوال عداوت داشت. از دیدش نهادهای مدرن دکان دین رو تخته و روحانیت رو تضعیف میکرد. اسلامگراها از همون ابتدا در پی امپراطوری دینی و به چالش کشیدن نظم جهانی بودن
۳. در سوی دیگر چپها بودن که چیزی جز پیوستن به جنبشهای کمونیستی نمیخواستن. اصلاحات۴۲ رو موجب تقویت شاه و ناکام موندن آرمانهاشون برای استقرار دیکتاتوری پرولتاریا میدیدن. در راه رسیدن به آرمانهای خلق هم با هر نیروی ارتجاعیِ مخالف نظم موجود همپیمان میشدن.
۱. ۳ساله یه شیفت گفتمانی اتفاق افتاده. جامعه ایران که سالها تحت تاثیر گفتمان چپ بود و دل در گرو اصلاحات داشت کمکم برانداز شده. قیام دی۹۶ آغاز این شیفت بود و رفتار اصلاحطلبان (که قدرت هم دستشون بود) در قبال مردم وقیحانه و شرورانه!
۲. اصلاحات با توجیهِ ‘جنایات، سرکوب دختران انقلاب، سرکوب اصناف و بازنشستهها، کشتار آبان، هواپیمای اوکراینی، نشر ناامیدی و کرونا و مقصر نشون دادن ملت’ گور خودش رو کَند. مجموعه سیاستهای نظام در مورد کرونا، FATF، برجام و تحریمها، اقتصاد و طبقه متوسط رو نابود کرد.
۳. طبقه متوسطی که زمانی به واسطه بهره بردن حداقلی از اقتصاد میتونست سفر خارجی بره، لباس مارکدار بپوشه، تو حبابی که برای خودش ساخته بود زندگی کنه، مارتینی بزنه، پارتی کنه و تخیل کنه همه چی نرماله؛ حالا حبابش ترکیده.
۱. هشتگ #اتحاد_برای_نوید صرفا برای احقاق حقوق اقلیت نیست. محدود به گرفتن حق یه ورزشکار خاص که جلوی ج.ا میایسته، جلوی اسراییل بازی نمیکنه یا بخشی از زنان، نیست. گرفتن حق اقلیت، مال کشورای غربیه. مال دموکراسیهای پیشرفته، مال جاهایی که همه چیز سر جاشه و فقط حقوق اقلیتها تضییع میشه
۲. تو ایران اما حقوق اولیه همه شهروندا (اکثریت)هم ضایع شده؛ کل ورزش به چنان حقارتی رسیده که فقط استثناها میتونن توش یه چیزی بشن. در ایران امروز، قهرمانی فوتبالیستا تو غرب آسیا هم دیگه آرزو شده چه برسه به آسیا، سقف آرزوهای یه ملت بسته به خواست آقایون خوار شده. افتخارات همه شانسیه
۳. یه فوتبالیست حتی نمیتونه به بالا رفتن از گروه در ج.جهانی فکر کنه؛ بازی دوستانه با تیمهای حسابی رویاست، یه لباس نرمال آرزوست. حضور مربیهای تراز اول، زمین تمرین، بازیکنهایی مثل ژاوی و اینیستا غیرممکنه. چیزایی که تو ورزش چین، ژاپن، قطر عادیه.
حتی یه باشگاه غیرسیاسی وجود نداره
۱. ایرانی که درحال مدرن شدن بود، ۴۱ساله به سمت قبیلهگرایی در حرکته. ساختاری که در عربستان هم درحال برچیده شدنه. یک فرد عربستانی بدون اذن رئیس قبیله، حق ازدواج با فردی خارج از طایفه یا استقلال فکری نداره. فرد در چنین ساختاری بیش از دولت از رئیس قبیله میترسه.
۲. اینجاست که دستگاه دولت به داد مردم میرسه و با فراهم آوردن امکانات، فشار مذهبی/قبیلهای فرد رو کمرنگ و هویتی نوین براش میافرینه. به عنوان پدر نوین، خواستهای زندگی امروز جامعه رو درک و از عضو قبیله، شهروند میسازه.
کاری که پهلوی با جامعه ایران کرد
۳. پهلوی در جدا کردن ایران از ساختار قبیلهای-شیعی نقش اساسی ایفا کرد. کشف حجاب، عدالتخانه،سینما، موزه، فرهنگسرا، دانشگاه و در ادامه حق رای به زنان و اصلاح اراضی، حلقههای ارتباطی فرد با قبیله/شیعه رو برید و هویتی نو خلق کرد. اینجاست که اعتراض خمینی به انقلاب سفید قابل درک میشه
۱-هوادار نظام الزاما اصلاحطلب نیست. با وجود تفاوتهای میان ج.ا و سایر ح.توتالیتر(استالینسم، نازی)، شباهتها انقدر زیاده که میشه از «هانا آرنت» برای یافتن پاسخ کمک گرفت
۲-ایدهٔ تشکیل لایهٔ هوادار به دور هسته اصلی نظام ایدهٔ ناب و دسته اول ج.ا نبود. پیشتر نازیها و بلشویکها بهش رسیده بودن. هیتلر، نیروهای جنبش توتالیتر رو _که جذب تبلیغات شده بودن_به دو دستهٔ «هوادار: اکثریت تنبل و ترسو» گرداگردِ «اعضا: اقلیت آمادهٔ نبرد» تقسیم کرده بود.
۳-هوادارای نظام به front organization (ظاهر پوششی نظام) شبیهن
FO:سازمانهاییان که برای ردگم کردن مورد استفاده قرار میگیرن. شبیه چیزی که در«برکینگ بد» میبینیم؛ تبهکارانی که پشت ظاهر خشکشویی، رستوران یا کارواش پنهان میشن
جنبشهای توتالیتر هم از همین شیوه برای پوشش استفاده میکنن