Ali Nasri Profile picture
19 Apr, 32 tweets, 5 min read
«با شمشیر چوبی به جنگ اژدهای آزار جنسی»
#رشتو

چند سال پیش در دانشگاه مک‌گیل مونترآل، در جشن‌های آغاز سال، دانشجویان قدیمی‌تر، دانشجویان سال اولی‌ را به یک سری «چالش‌ جنسی» در ملأ عام، در خیابان‌های اطراف دانشگاه، ترغیب کردند. /۱
این چالش‌ها چنان خارج از عرف و بهت‌آور بود که همان‌جا اعتراض بسیاری از رهگذران و کسبه آن منطقه را برانگیخت. /۲
چند روز بعد، در راستای همان جشن‌ها، تیم فوتبال-آمریکایی دانشگاه، مراسمی به اسم «دکتر جارو» (Dr Broom) - که در واقع «تجاوز» با «چوب جارو» به چند نفر از هم‌تیمی‌های «داوطلب» خود بود - را در وسط زمین فوتبال و در برابر چشمان تماشاچیان به نمایش گذاشت.../۳
(مراسمی که سال‌ها به یک تجاوز واقعی منجر شد و باعث انحلال تیم فوتبال-آمریکایی دانشگاه مک‌گیل و تعلیق مسابقات‌‌ در آن سال گشت.) /۴
این اتفاق بحث‌های زیادی در جامعه به راه انداخت و موافقان و مخالفان زیادی پیدا کرد. سرانجام یک برنامه مشهور تلویزیونی، برای بررسی همه‌جانبه ماجرا، میز گردی برپا کرد و .../۵
از تعدادی از مسئولین دانشگاه، دانشجویان و تحلیل‌گران جامعه‌شناسی و روان‌شناسی برای شرکت در یک مناظره‌ - بین «موافقان» و «مخالفان» این قبیل چالش‌ها - دعوت نمود./۶
استدلال «موافقان» این بود که همه افرادی که در این چالش‌ها شرکت کردند بالای «۱۸ سال» سن داشتند، با «رضایت» کامل خود وارد این بازی‌ شدند و «مالکیت بر بدن خود» دارند؛ پس تا زمانی که هیچ قانونی را نقض نکردند، کسی حق ندارد بر اساس سلیقه و قضاوت خود مانع برگزاری چنین برنامه‌هایی شود./۷
«مخالفان» استدلال می‌کردند که شاید این «رضایت» چنان کامل هم نبوده و بر اثر «فشار نظیر» (peer pressure) داده شده و افراد شرکت‌کننده، علیرغم میل باطنی خود، برای حفظ «محبوبیت» یا به منظور «پذیرفته شدن» در جمع همتایان‌شان، به ناچار تن به این چالش‌ها دادند./۸
کته جالب توجه این بود که هر دو گروه «موافق» و«مخالف»، علیرغم طیف وسیعی از تخصص‌هایشان، هیچ معیار دیگری جز «رضایت طرفین»، «سن قانونی» و «مالکیت بر بدن خود» برای دفاع از موضع‌شان نسبت به این حادثه، نداشتند./۹
و هر دو گره در قضاوت‌ها و اظهار نظرهایشان، محدود به همین چند «فرمول» اخلاقی و تایید شده توسط قشر «آکادمیک» و «پیشرو»ی جامعه بودند./۱۰
مفاهیمی مانند «حرمت» دانشگاه، «کرامت انسانی»، «عزت نفس»، «عفت عمومی»، «احترام» به خود و دیگری، «غیرت» و «نجابت»، هیچ جایی در این مناظره نداشتند؛ .../۱۱
...چرا که این ارزش‌ها، در طی سال‌ها‌، توسط همین قشر «الیت» و «روشن‌فکر»، به عنوان مفاهیم «ارتجاعی»، «مردسالارانه» و «مطلق‌گرایانه» مردود شناخته شده بودند. /۱۲
و طبیعتاً هر کسی که «جرأت» اشاره به این‌ها را داشته باشد، بلافاصله با برچسب «مرتجع»، «عقب‌مانده»، «مردسالار» و «امل»، از فضای الیت روشن‌فکری حذف می‌شود./۱۳
امروز طبقه متوسط ایرانی نیز دچار همین معضل شده است. با این تفاوت که منتظر نشسته تا آخرین «فرمول» اخلاقی - مانند آخرین مدل iPhone - از غرب فرا رسد تا بلکه بتواند با استمداد از آن، اتفاقات پیرامون خودش را درک، تحلیل و قضاوت کند./۱۴
این قشر نیز در طی این سال‌ها، با تیشه به جان ریشه‌ تمام معیارهای عرفی، فرهنگی و سنتی جامعه خود افتاده و‌ در نتیجه امروز هیچ ابزار دیگری - جز همان «فرمول»‌های ترجمه‌ای - برای قضاوت در مورد مسائل اجتماعی جامعه خودش، در دست ندارد./۱۵
یاد دارم چند سال پیش، در کنسرت محسن نامجو در شهر تورنتو، یک دختر جوان محجبه‌‌، چنان مورد آزار و اذیت جمعیت، با طعنه‌هایی مانند «تو کجا، اینجا کجا؟»، «با این قیافه آمده‌ای کنسرت نامجو؟»،.../۱۶
«تو هم مگر از این نوع موسیقی‌ها گوش میدهی؟!»، «تو هم مگر نامجو میفهمی؟»، «راه مسجد را گم کردی؟» و... قرار گرفت که با ناراحتی سالن کنسرت را ترک کرد و فردای آن شب در وبلاگش نوشت که حضور در آن جمع تلخ‌ترین تجربه زندگی‌اش بوده. /۱۷
یا همین دو هفته پیش بود که «علی مطهری» - که هیچ سابقه آزارگری جنسی از او ثبت نشده - به خاطر بیان دیدگاههای سنتی‌اش، در تمام شبکه‌های اجتماعی و حتی رسانه‌های فارسی‌زبان، به «بیماری جنسی» متهم شد، کاریکاتورهای متعددی از او کشیده شد، .../۱۸
...جوک‌های بی‌شمار برایش ساخته شد و به انواع و اشکال مختلف مورد تحقیر و تمسخر و اهانت قرار ‌گرفت./۱۹
دقیقاً در چنین فضای مسمومی است که یک آزارگر جنسی مجال آزارگری میابد و‌ می‌تواند در خلأ هرگونه ارزش‌ عرفی - و بعضاً با بهره‌گیری از همین فرهنگ برچسب‌زنی، تحقیر و خشونت جمعی - احساس ناامنی، بی‌پنهاهی و استیصال را در قربانی خود بوجود آورد و او در دام‌‌‌ خود بیاندازد./۲۰
کافی است تا به روایت‌های اخیر آزاردیدگان جنسی توجه کنیم تا رویکرد مشترک آزارگران و الگوهای ثابت آزارگری آن‌ها را مشاهده کنیم. /۲۱
در اکثر این روایت‌ها، فرد قربانی، از ترس برچسب «امل»، «عقب‌مانده»، «متحجر» و «جهان‌سومی» خوردن یا طرد شدن توسط جمع «هنرمند»، «روشن‌فکر» و «الیت»ی که در آن قرار گرفته، خود را در معذوریت پذیرفتن سخنان نامربوط، رفتارهای گستاخانه و پیشنهادات بی‌شرمانه فرد آزارگر میابد./۲۲
یا اگر در جایی شهامت رد کردن دعوت او را داشته، بلافاصله احساس «شرمندگی» می‌کند و خود را مستلزم به جبران و دلجویی از فرد آزارگر می‌بیند./۲۳
این فشار اجتماعی، در آنجایی بیشتر عیان میشود که قربانیان، حتی در بیان تجربه خود در شبکه‌های اجتماعی، می‌کوشند تا از فرمول‌های اخلاقی پذیرفته شده در قشر متوسط و روشن‌فکر عدول نکنند./۲۴
مثلاً کم‌تر روایتی میخوانیم که فرد قربانی دلیل معذب شدنش از دعوت آزارگر به «شراب خوردن» در زیرزمین خانه‌اش را «حرام‌» بودن شراب در اعتقادات مذهبی خود بخواند،../۲۵
یا تماس فیزیکی یک «نامحرم» با خود را در فرهنگش روا نداند، یا دعوت او به هتل در دیدار اول یا سخنان جنسی و سوالات خصوصی بی‌مقدمه او را «بی‌حیایی» بنامد. /۲۶
چرا که میداند استفاده از چنین الفاظی و بیان چنین مطالبی، او را در معرض هجمه‌ها و برچسب‌های گوناگون قرار میدهد./۲۷
پس فرد قربانی می‌کوشد تا در روایت خود، صرفاً به نقض فرمول «نه یعنی نه» - با نادیده گرفتن مخالفت‌هایش- یا نقض فرمول «مالکیت بر بدن خود» - با لمس فیزیکی غیرمجاز - یا نقض فرمول «رضایت کامل طرفین» - با داروی خواب خوراندن به او در شراب - اکتفا نماید./۲۸
واقعیت این است که با ترجمه و از بر کردن چند فرمول و کلیشه اخلاقی فردگرایانه مانند «نه یعنی نه»، و در عین حال تحقیر و تمسخر و سرکوب تمام دلایل فرهنگی، عرفی و سنتی این «نه» گفتن، نمی‌توان به جنگ هیولای آزار جنسی رفت./۲۹
فرد قربانی باید بداند که تمام وزن فرهنگ، عرف، سنت و مذهب یک تمدن در پشت او قرار گرفته و هرگونه «تعرض» به او، «تجاوز» به ارزش‌های کل این مجموعه محسوب می‌شود./۳۰
تنها در این صورت است که او احساس امنیت و حمایت و قدرت میکند و جسارت لازم برای بیان تجربه‌اش را میابد./۳۱
و تنها در این صورت است که فرد آزارگر، خود را نه در برابر یک «فرد» و چند فرمول اخلاقی حفظی و بدون پشتوانه، که در برابر یک جامعه منسجم، با ارزش‌های واحد و ریشه‌دار، می‌بیند و هیبتش او را به لرزه درمی‌آورد. ،/پایان

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Ali Nasri

Ali Nasri Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @AliNasri90

2 Apr
نخ سیگار و «مشعل آزادی»: تحلیل روانشناختی از واکنش‌های جامعه ایرانی به رویدادهای سیاسی
#رشتو
در عصری که زندگی می‌کنیم.../۱
شناختن عوامل و نیروهایی که به صورت نامرئی و غیرمستقیم در شکل‌دهی و جهت‌دهی به افکار، خواسته‌ها، سلیقه‌ها و مواضع سیاسی‌مان نقش بنیادین دارند، از هر زمان دیگری حیاتی‌تر است. /۲
اهمیت این شناخت برای جامعه ایرانی - که علاوه بر رسانه‌های ارتباط جمعی، شبکه‌های اجتماعی و شگردهای تبلیغاتی رایج در جهان امروز - در معرض یک جنگ تمام عیار روانی و بمباران بی‌امان رسانه‌ای در جهت مقاصد سیاسی گوناگون قرار دارد، چندین برابر است./۳
Read 37 tweets
1 Apr
«جاده دو طرفه قدرت و مسئولیت»
#رشتو
خبرنگاران و تحلیل‌گران حرفه‌ای شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور، فعالین سیاسی جناحی داخلی، کارشناسان و استادان علوم سیاسی و سلبریتی‌های منتقد،.../۱
...اگر «حق» پرسشگری از دستگاه دیپلماسی کشور را طلب می‌کنید، خود نیز باید در قبال تحلیلی که به افکار عمومی تحویل می‌دهید «مسئولیت»پذیر باشید. /۲
نمی‌توانید کارمند ایران‌اینترنشنال، صدای آمریکا، بی‌بی‌سی، دویچه‌وله، رادیو فردا و ایران‌وایر باشید و با بودجه دولت‌های خارجی، شبانه‌روز مشغول تحریف خبر، واژه‌سازی، جنگ‌ روانی و دستکاری افکار عمومی باشید، و بعد در هر کنفرانس خبری یا جلسه مجازی، مجال پرسشگری هم بخواهید. /۳
Read 13 tweets
14 Mar
«ضرورت سیاست‌زدایی از شادی»
#رشتو

پیشنهاد می‌کنم این آزمایش را در اولین فرصت انجام بدهید؛ دفعه بعد که در یک میهمانی، جمعی از دوستان، همکاران، مترو، تاکسی، صف خرید حضور داشتید؛ یک نظر مثبت در مورد یکی از عادی‌ترین و روزمره‌ترین موضوعات زندگی در ایران بیان کنید. /۱
موضوعی که هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی، روابط بین‌الملل یا معضلات کلان اجتماعی و اقتصادی نداشته باشد ‌و صرفاً خوشحالی و رضایت شما از زندگی، در آن لحظه خاص، را نشان می‌دهد. /۲
مثلاً در یک روز خوش بهاری بگویید «امروز چقدر هوا پاک و تازه است» یا نکته‌ای در مورد یکی از جذابیت‌های شهرتان بگویید، مثلاً «چقدر کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌های تهران در این سال‌ها خوب و با سلیقه شده‌اند» یا «چقدر تنوع و تعداد کلاس‌های ورزشی و هنری زیاد شده».../۳
Read 21 tweets
6 Feb
« #کودک-شهروندان »

یک لحظه تصور کنید جان.اف کندی آن جمله معروفش که «نپرس کشورت برای تو چه میکند، بپرس تو برای کشورت چه میکنی» را خطاب به جامعه امروز ایران می‌گفت. با چه هجمه‌ای از اعتراضات و حملات و برچسب‌ها از سوی قشر خاصی از جامعه مواجه میشد؟ /۱
در سال‌های اخیر، به دلایلی که باید بررسی و آسیب‌شناسی شود، قشری در جامعه ایرانی متولد شده که شاید بتوان آن را قشر «کودک-شهروند» نامید. قشری که شاید از نظر جمعیت چندان بزرگ نباشد، اما پر سر و صدا، پر توقع و مخل آرامش جامعه است. /۲
از ویژگی‌های کودک-شهروندان این است که‌ برای خود کوچک‌ترین مسئولیتی در قبال شرایط خودشان و کشورشان و حل مشکلات جامعه‌شان قائل نیستند... /۳
Read 11 tweets
13 Mar 20
« کرونا و آمارهای دولت‌های غربی»

در چند روز گذشته، آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، اعلام کرده که ۷۰٪ جمعیت آلمان به ویروس #کرونا مبتلا خواهند شد. بوریس جانسون، نخست‌وزیر انگلیس، نیز گفته که مردم باید این واقعیت را بپذیرند که عزیزان‌شان را از دست خواهند داد...(۱)
همچنین مقامات انگلستان گفته‌اند که چنانچه در ماه‌های آینده میلیون‌ها نفر در این کشور مبتلا به ویروس کرونا بشوند تا زمستان آینده مصونیت عمومی نسبت به این ویروس ایجاد خواهد شد. و مقامات کانادا و برخی دیگر از کشورهای غربی نیز در مورد ابعاد شیوع این ویروس اظهارات مشابهی داشته‌اند.(۲)
چنین اظهارات نگران‌کننده و اعداد و ارقام نجومی‌ در حالی از سوی دولت‌های غربی مطرح میشود که سازمان بهداشت جهانی، در بیانیه اعلام «پاندمیک» بودن کرونا، مشخصاً تاکید کرده که اگر «اراده سیاسی» وجود داشته باشد، ویروس کرونا تنها پاندمی «قابل کنترل» در تاریخ است..(۳)
Read 21 tweets
1 Mar 20
«خدا در جزئیات است»
#کرونا

در موزه صلح تهران آقای تقی‌پور روی صندلی چرخداری که یادگار گلوله تانکی‌ست که در زمان جنگ، در سن ۱۶ سالگی، دوتا پایش را از کمر قطع کرده بود، به گروه بازدیدکنندگان تور میداد و از خاطراتش می‌گفت:
از روزهای دشوار جنگ، ازحملات شیمیایی، فضای اضطراب در شهرها و روستاهای مرزی، از خون سرفه کردن سربازان، بوی گاز خردل و اعصاب، کمبود امکانات. حکایت‌های شگفت‌آوری که شاید همگی نظیرشان را شنیده‌ایم.
اما در میان همه خاطرات جذاب و حیرت‌آورش، یکی از همه برایم تکان‌دهنده‌تر بود. نه به خاطر «ایثارگری» و «فداکاری» و «شجاعت» ابرانسانی که معمولاً در حکایت‌های جنگ میشنویم. بلکه به خاطر «ظرافت»ش. ظرافتی که شاید بتواند در این روزهای سخت دوباره به دادمان برسد.
Read 13 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!