میگویند دولت بایدن نمیتواند ضمانت دهد که دولت بعدی مجدداً از برجام خارج نخواهد شد و لذا درخواست توقف مذاکرات را دارند. خوب است با پاسخ به این پرسشها دقیقاً مشخص کنند منظورشان از «ضمانت» چیست؟
۱) در روابط بینالملل، دادگاه موثر و پلیس و ضابط قضایی وجود ندارد و اصل بر پذیرش داوطلبانه تعهدات از جانب کشورهاست. در چنین فضایی، منقدان تیم مذاکره دقیقاً کدام سازمان یا نهاد بینالمللی را مختار و قادر به زیر پا گذاشتن این اصل و تضمین یا تحمیل اجرای تعهدات آمریکا میدانند؟
۲) حقوق بینالملل و حقوق داخلی کشورها، دولتها را مجاز میداند تا با توسل به اصل «منافع ملی» یا «امنیت ملی» از معاهدات بینالمللی خارج شوند. ایران هم در رابطه با برجام چنین حقی برای خود قائل است. آیا منتقدان انتظار دارند دولت بایدن تضمین دهد دولت بعدی از این حق خود صرف نظر کند؟
۳) دولت آمریکا مانند همه دولتها حق خروج از معاهدات را برای خود محفوظ میداند. حتی تصویب یک معاهده با رأی ۲/۳ مجلس سنا هم اختیار رئیسجمهوری را در این حوزه محدود نمیکند.
۳) یعنی حتی اگر ۲/۳ مجلس سنا یک معاهده را به تصویب رسانده باشند، لازم نیست برای خروج از آن معاهده باز دو سوم به فسخ آن رأی دهند؛ کافی است رئیسجمهوری آن معاهده را دیگر سازگار با منافع آمریکا نداند.
۳) در دعوای بین دولت و کنگره بر سر این موضوع، دیوان عالی هم - در قضیه «کارتر علیه بری گلدواتر» - مسکوت مانده و عرف به تدریج به نفع رئیسجمهوری شکل گرفته است. در سایر کشورها - از جمله ایران - هم توازن اختیارات میان پارلمان و دولت در زمینه خروج از معاهدات کموبیش به همین کیفیت است.
۴) حال، آیا انتظار منتقدین این است که دولت بایدن این توازن اختیارات را - که با اصلاح قانون اساسی میسر است - یکباره بهم بزند و تضمین دهد قوه مجریه آمریکا دیگر یکجانبه نمیتواند از تعهدات آمریکا خارج شود؟ اگر چنین وعده محالی هم از بایدن گرفتند، آیا کنگره را ضامن این وعده میدانند؟
اصولاً چرا دولت بایدن باید حاضر به چنین بدعتگذاری در حوزه روابط خارجی آمریکا و اصلاحات ساختاری باشد؛ آن هم وقتی در سایر کشورها قوای مجریه چنین محدودیتهایی ندارند؟
۵) نکته دیگر اینکه تعهدات ایران در برجام «موقت» است و تا پایان دوره احتمالی ۸ ساله دولت بایدن منقضی میشود. آیا انتظار دارند دولت بایدن در ازای تعهدات موقت ایران، تعهدات دائمی ارائه دهد یا تلویحاً اینگونه القا میکنند که ایران نیز باید تعهداتاش دائمی شود؟
۶) از نظر «عملی» پیشنهاد منتقدان چیست؟ کنگره برای ایران استثنا قائل شود و برخلاف قانون اساسی و نظر دیوان عالی خروج از برجام را برای روُسای جمهور آمریکا جرمانگاری کند؟ دولت صندوقی تاسیس کند و کنگره برای تضمین خسارتهای احتمالی ایران برایش بودجه تصویب کند؟
۷) آیا این مطالبات واقعبینانه است؟ بایدن که سهل است! اگر آبراهامیان لینکلن هم رئیسجمهور بود آیا میتوانست حتی برای تضمین منافع اسرائیل هم چنین سازوکارهایی تعریف و ارائه دهد؟
۸) حقیقت این است که برجام متکی به قطعنامه شورای امنیت است (یعنی بالاترین نهاد امنیتی و سیاسی در سطح بینالمللی) و یکی از دلایل استحکام، مشروعیت و قدرت مانوری که به ایران بخشیده هم همین پشتوانه است.
۹) توان دستگاه دیپلماسی در حفاظت مستمر و - برحسب نیاز - حفاظت موردی از برجام و همچنین قابلیت تطبیق دستگاه دیپلماسی با شرایط و چالشهای غیرمترقبه و نوظهور در این مسیر نیز یک تضمین دیگر است.
۱۰) در کنار آن، بازگشتپذیری محدودیتهای فنی در صنعت هستهای - آنطور که غنیسازی ۲۰٪ و سپس ۶۰٪ در عرض چند روز به نمایش گذاشت - نیز یک اهرم و ضمانت اجرایی دیگر است.
۱۰) منتقدان - «واقعبینانه» - علاوه بر اینهت چه تضمین دیگری مد نظر دارند و به نظام و دستگاه دیپلماسی کشور پیشنهاد میکنند؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) کسانی که قصد دارند مانع توافق در این دولت شوند تا خودشان در دولت بعد معضل تحریم را حل کنند، شرایط امروز و چند ماه دیگر را ثابت فرض کردهاند.
۲) اگر مذاکرات فعلی شکست بخورد، اروپا همسو با دولت بایدن و دولت بایدن همسو با کنگره خواهد شد. آنوقت دولت بعدی در ایران با شش قطعنامه شورای امنیت و احتمالاً یک قانون سفت و سخت کنگره که در آن شرایط جدید و غیرقابل تحققِ لغو تحریمها تصویب شده روبرو خواهد شد.
۳) تازه اگر فرض را بر این بگذاریم که در این شرایط طرف مقابل با یک دولت اصولگرا در ایران به مذاکره خواهد نشست، باز کردن چنین کلافی از تحریم ۱۰ سال دیگر زمان خواهد برد.
۱) دو تحول اساسی در حال شکلگیری است که بر مناسبات منطقهای - به ویژه بر رابطهٔ ایران و عربستان - تاثیر قابل ملاحظهای خواهد داشت. تحول اول، موفقیت مذاکرات وین و احیای برجام است.
۲) این رویداد قطعاً بر محاسبات امنیتی و رویکرد عربستان سعودی نسبت به ایران تاثیر بسزایی خواهد داشت. در واقع، از بعد از جنگ خلیج فارس اول در دههٔ ۱۹۹۰ تا کنون، عربستان سعودی همواره رابطهٔ خود با ایران را تابعی از رابطهاش با آمریکا دانسته است.
۱) دعوای بعدی در واشنگتن بین کنگره و دولت بایدن خواهد بود. کنگره فشار خواهد آورد - تا مطابق قانون INARA - دولت «برجام» را تسلیم کنگره کند تا پس از یک بررسی حداقل ۳۰ روزه در مورد توافق رأیگیری کند. در این ۳۰ روز هم دولت نباید نسبت به لغو تحریمها یا دادن معافیت اقدام کند
۲) چنانچه در پایان دورهٔ «بررسی» (Review) کنگره میتواند یک «قطعنامه عدم تأیید» به تصویب برساند تا مانع رفع تحریمها شود. به همین دلیل هم تندروهای کنگره و لابیهای ضد برجام از هماکنون تلاش میکنند «برجام» مجدداً به کنگره تسلیم شود.
۳) این قانون در سال ۲۰۱۵ در زمان انعقاد برجام اجرا شد، اما دولت اوباما موفق شد با ترفندهای آئیننامهای از رأیگیری جلوگیری کند. الزام گزارشدهی ۹۰ روزه در مورد پایبندی ایران به تعهدات برجامی خود هم یکی از شروطی است که در این قانون قید شده.
۱) یکی از شخصیتهای کتاب «شازده کوچولو» پادشاهی است که مدعی است حتی ستارهها از او فرمان میبرند و نظم جهان بدست اوست!
۲) وقتی شازده کوچولو از او میخواهد فرمان دهد آفتاب غروب کند، شاه میگوید «فرمانش را صادر خواهم کرد. منتها، بنا به سیاست کشورداری، منتظریم تا زمینه کار آماده شود». وقتی شازده کوچولو پرسید کی آماده میشود؟ شاه به تقویم نگاه کرد و گفت: امشب حدود ساعت هفت و چهل و دو دقیقه!
۳) سپس اضافه کرد:«آن وقت می بینی که چطور دستورات ما اجرا خواهد شد»!
۱)موج تبلیغات منفی علیه توافقنامه ایران و چین شدت گرفته است. از زمان اعلام توافق تا کنون، بعضی هنرپیشههای ایرانی مقیم خارج، رسانههای فارسیزبان و حتی برخی مقامات ارشد سابق - بعضاً بدون کوچکترین اطلاع از کلیات توافق - برای ایجاد بدبینی نسبت به آن به تکاپو افتادهاند.
۲) محور اصلی حملات هم مستمسک «محرمانه» بودن توافق است. توضیح سخنگوی دولت مبنی بر اینکه توافق به درخواست چین محرمانه مانده نیز بهانهای شده برای اینکه طرف چینی را طرف مسلط قرارداد جلوه دهند.
۱) اینکه رقبای ایران - به ویژه ایالات متحده آمریکا - در مورد عمق و گستردگی و دامنهٔ همکاریها میان ایران و چین در بُهت و ابهام بمانند، قطعاً نکته مثبتی است و دست ایران را در مذاکرات احتمالی آتی با آنها بازتر کرده و طرف مقابل را بیش از پیش مستعد امتیازدهی خواهد ساخت.
۲) در واقع، برای رفع همین ابهام و به تبع برای تقویت موضع مذاکراتی خودشان است که دولتهای غربی رقیب - به کمک برخی سلبریتیها و رسانههای فارسیزبان وابسته - به این شدت تلاش دارند افکار عمومی ایران را نسبت به این توافق بدبین و دولت ایران را برای افشای متن آن تحت فشار قرار دهند.