۱.مشکل بعضیها با جنگ خود جنگ نیست، این است که جنگ را عمو سام راه نندازد.
اینها با جنگهای تزار بیمرگ پوتین یا با آیتاللههای بیمرگ وطنی علیه مردم مشکلی ندارند.
اینها با جنگ حاکمیت علیه مردم مشکلی ندارند.
فراموش میکنند خشکشدن اقلیم با اثرات بمبهای B52 نزدیک بهماند.
۲.اینها فراموش میکنند برخلاف ادعایشان در ساختاری دیدن امور، بشدت درگیر تاثیر عکسها و تصاویر هستند. این گروهها شیفتگان زیباییشناسیاند.
چنین است که در کشمکش تصویریشان، به طرحهای اسلیمی بیش از شاخص زندگی واقعی مردم در بهداشت، آموزش و دستمزد توسل میجویند. #روز_جهانی_کارگر
۳.اینها فراموش میکنند، فلوجه، دشت تهران، اهواز، معادن آذربایجان شرقی، خرابههای حمص قربانی یک شیوه از حکمرانی هیولاییاست.
وسط مناقشه"زندگی و مرگ" مردم، درگیر اعمال میل یا سلیقهای هستند که معمولا در مغازه برای انتخاب کفش به خرج میدهیم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
١ از تصویری که در بیرون از کشور ساخته میشود، مینویسم. اینبار سراغ کارهای خانم دکتر نرگس باجقلی رفتهام. ایشان دانشآموختهی علوم سیاسی و مردمشناسی است. در میان کارهای ایشان طیف متنوعی از موضوعات مرتبط با سرگرمی، رسانه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی قابل سراغگیری است.
٢ در ایران برای موسسه صلح با موضوع جانبازان شیمیایی فیلم مستندی ساخته است. او در عین حال برنده جایزه مارگارت مید انجمن مردمشناسی امریکا در سال٢٠٢٠ برای کتابی با عنوان
Iran Reframed: Anxieties of Power in the Islamic Republic
٣ (ایران در قاب جدید: اضطرابهای قدرت در جمهوری اسلامی) نیز بوده است. آخرین مقالهی باجقلی نیز در مجموعهای با نام
RADICALIZATION DURING THE ROUHANI YEAR: Iran’s Political Shifts and Their Implications
(افراطیشدن در دوره روحانی: چرخشهای سیاسی و پیامدهای آن) توسط اندیشکدهی
١.آنا ملادیچ دختر٢٣سالهی راتکو ملادیچ جنایتکارجنگی و قصاب بوسنی درسال ١٩٩٤با اسلحهی شخصی پدرش خودکشی کرد. گزارشهای مختلف رسانهها دال بر این بود که آنا بواسطه افسردگی و در ارتباط با انتشار اخبار جنایات جنگی پدرش خودکشی کرده است.
٢.او دانشجوی پزشکی بود و در جریان سفری به روسیه با دانشجویی بوسنیایی مراوده میکند. دوست بوسنیایی او از ابعاد فاجعهی جاری در بوسنی حرف میزند و آنا برای اولین بار کمابیش ازعمق جنایاتی که در بوسنی بر مردم میرود مطلع میشود.
٣.در جریان جنگ بوسنی، رسانههای صرب بشدت جریان اخبار را تحت کنترل داشتند. انعکاس اخبار یکسویه و کاملا مبتنی بر جنگ روانی بود. طبیعی بود که جریان خبر دستکاری شده، جنایتکاران صرب را مدافعان «صربستان بزرگ» و مشغول دفاع از مردم نشان میداد.
کاش رسانهها خانم طباطبایی را میآوردند تا برایمان از جنبههای استراتژیک تقابل ایران با غرب و چرایی درهم تنیده شدن روابط ایران با چین و روسیه میگفتند.
This alternative to the West is the core thread that weaves these countries together, and it comes from something deeper than simple opposition to the Western system of international order. Iran, China, and Russia have legitimacy rooted in civilizational genesis—
a system of thinking, a group identity, and a collective identity that are at least as deep and as old as the germination of Western civilizational institutions. China's characteristic as a civilizational state is now a cliché in political science. Russia is the self-appointed
١.همانطور که قبلا گفتم، از این به بعد کمی بر تحلیلهای کارشناسان پرونده اتمی ج.ا. بویژه در امریکا تمرکز میکنم. از برخی از آنها انتقاد خواهم کرد، چون در مواردی تحلیلهای کژتاب تولید کردهاند و در مواردی فاقد صلاحیت برای حرف زدن در این مورد هستند.
٢.این کارشناسان ماهیت نیروهای پیشبرندهی برنامهی اتمی را کتمان میکنند و آن را خواستی سراسری و موجب انسجام در جامعهی ایرانی جا میزنند. آنها در پس مفهومی فعالیت میکنند که گه گاه آن را ناسیونالیسم هستهای میخوانند؛ج.ا. را موجودی مورد ظلم و سپاه پاسداران را بازوهای محافظتی
٣.علیه چنین ظلم بینالمللی نشان میدهند. در پرونده هستهای سوال بزرگ جامعهی بینالمللی چگونگی «مدل تصمیمگیری اتمی» است. کارشناسان فاقد صلاحیت اما مدل مناسبی برای حفاظت از جمهوری اسلامی و دفاع از برنامهی هستهای برساختهاند.
دوستان نمیدونم که اصلا انتشار این رشته توئیت بلند در حوصله کسی اصلا هست یا نه؟؟ ولی بهرحال این پیشنهاد من برای تشکیل یک اوپوزیسیون فراگیره. فقط هم یک پیشنهاده. مدتهاست از خود میپرسیم چرا هیچ اتفاقی نمیافتد؟ چرا اعتراضها، خیرشهای جامعه به جایی نمیرسد؟1
این جامعه بدترین فجایع را یکی پس از دیگری از سر گذرانده است. لیستی از فجایع همین حالا کنار دست هر یک از ماست. رژیم به هیچ یک از آنها واکنش مناسب و سازندهای نشان نداده است.روزها میگذرد، منحنی فاجعه بالا میرود، ثابت میماند و مجددا اوج میگیرد2
. تنها خسته است و دیگر توانی برای تطبیق با فشارجدید برای هیچ کس باقی نمانده است. ذکر مصیبت از آنچه بر روزمرهمان میرود نشان میدهد، ما این زندگی را نمیخواهیم، قبلا هم نمیخواستیم. چیزی عوض نشده و نخواهد شد. قدرت سیاسی در ایران سنگشده است: نه در درک الزامات تواناست 3
در مقابل جمهوری اسلامی چه میشود کرد؟ این سوال روزمره ماست. این نظام در کنارکشتار/ سرکوب عمومی، گزینشی و هدفمندی که علیه مخالفان خود بکار میبرد، در بیرون از مرزها فعالتر از قبل توانسته شبکهی هدایتگر تصمیم گیری سروسامان بدهد. کمی از این وضعیت بنویسم و بعد میروم سراغ اینکه /1
در مقابل ج.ا. چه میتوان/چه باید کرد؟ همهی اینها فقط نظر شخصی است و با توجه به علاقهای که به پیگیری روسیه و سیاستهای روسیه دارم، از قبل مقایسه سیاستهای اوراسیایی این کشور فقط دارم به یک صورتبندی از اقدام ممکن برای خودمون فکر میکنم/2
به هیچ سازمان و گروهی وابستگی ندارم. فریلنسرم و بابت چیزهایی که اینجا مینویسم از کسی پول نمیگیرم.
جایگاهی که نخبگان و سرشناسان ایرانی متصل به دستگاه ج.ا. در بیرون از مرزهای ایران در آن قرار دارند را میتوان شبکهی منسجمی از هدایت تصمیمگیریها دانست./3