چرا به‌صورت غیر مستقیم سرمایه‌گذاری کنیم؟
صادقانه بگویم، یکی از عمده‌ترین دلایلی که سرمایه‌گذاران خرد در بازارهای مالی موفق نمی‌شوند، به ذات آدمی باز می‌گردد، ما چیزهای سکسی دوست داریم و سرمایه‌گذاری به‌صورت غیر مستقیم، فراگیری دانش و داشتن صبر اصلاً چیزهای سکسی‌ای نیستند! //۱
به همین بهانه، ابتدا به دلیل سرمایه‌گذاری غیر مستقیم می‌پردازم، چند نکته آموزشی می‌گویم و سپس یک پیشنهاد هم خواهم داد. (چون این #رشتو خیلی طولانی شد، پیشنهاد را در توئیت دیگری می‌دهم) //۲
بازارهای مالی یک وظیفه اصلی دارند و آن‌هم رساندن پول‌ها یا وجوه اضافیِ کسانی است که پس‌انداز کرده‌اند (عرضه‌کنندگان وجوه) به کسانی که قصد دارند بیشتر از درآمدشان خرج کنند (مصرف‌کنندگان وجوه). خب حالا این تامین مالی به دو صورت انجام می‌شود، یا مستقیم است یا غیر مستقیم. //۳
تامین مالی به‌صورت مستقیم یعنی آن‌جایی که یک شرکت، در بازارهای مالی، سهام منتشر می‌کند و اوراق قرضه (در ایران اوراق مشارکت) به‌فروش می‌رساند و عرضه کنندگان وجوه آن را مستقیماً خریداری می‌کنند. تامین مالی به‌صورت غیر مستقیم نیز می‌تواند صورت گیرد. //۴
یعنی مثلا پس‌انداز کنندگان، پول‌هایشان را در یک بانک، سرمایه‌گذاری می‌کنند و آن بانک (واسطه مالی) آن وجوه را به مصرف‌کنندگان (مثلا یک شرکت تولیدی) خواهند رساند. آن‌ها این‌کار را با ارائه وام یا خرید اوراق قرضه آن شرکت انجام می‌دهند. //۵
با این مقدمه نسبتاً طولانی، برویم سراغ سوال اصلی؛ چرا باید به‌صورت غیر مستقیم در بازارهای مالی حضور داشته باشیم؟ برای این‌کار باید به دو موضوع اشاره کنم؛ هزینه داد و ستد (Transaction cost) و اطلاعات نامتقارن (Asymmetric information). //۶
هزینه داد و ستد یعنی مقدار وقت و پولی که برای داد و ستدهای مالی صرف می‌شود. هزینه‌هایی از قبیل تنظیم قرارداد وام، شیوه پرداخت بهره و بازپرداخت آن، هزینه‌های تحلیل اوراق بهادار، حسابداری معاملات و مانند آن. //۷
حالا شرایطی را فرض کنید که علی یک یک تحلیل‌گر خبره است و پورتفولیوی ۱۰۰ میلیون تومانی شخصی دارد و می‌خواهد ساختار پورتفولیوی خود را ایجاد کند. //۸
نگارش فلسفه سرمایه‌گذاری و استراتژی‌های سرمایه‌گذاری، تجزیه و تحلیل اوراق بهادار هزینه‌های زمانی و پولی زیادی برای او دارد و یک‌جوری به دردسرش نمی‌ارزد! حالا یک صندوق سرمایه‌گذاری را در نظر بگیرید که ۱۰۰۰ میلیارد تومان AUM یا دارایی تحت مدیریت دارد. //۹
او هم باید همین کارها را انجام دهد. اما یک تفاوت وجود دارد؛ صندوق سرمایه‌گذاری، یک صرفه‌جویی مقیاس (Economies of scale) دارد. یعنی او، همین‌کارهای هزینه‌بر و نیازمند وقت را برای ۱۰۰۰ میلیارد تومان انجام می‌دهد، //۱۰
در نتیجه به‌ازای هر واحد از سرمایه‌گذاری، هزینه داد و ستد کاهش می‌یابد.
و اما اطلاعات نامتقارن؛ وقتی یک نفر از شما تقاضای وام می‌کند، شما نمی‌دانید قراره با این پول چه کار کند، اما او می‌داند قرار است با پول شما چه‌کار کند! (او نمی‌داند پدر من است، من که می‌دانم پدر من است!) //۱۱
(یعنی شما از ریسک و بازده طرح سرمایه‌گذاری او اطلاع دقیق ندارید اما او به‌خوبی می‌داند)، مثلا ممکن است به شما بگوید می‌خواهم با پولی که از شما قرض می‌گیرم، رهن خانه‌ام را بدهم (کم ریسک) اما برود بیت‌کوین بخرد! (پر ریسک) //۱۲
اما این اطلاعات نامتقارن باعث دو چیز می‌شود، گزینش نامناسب (Adverse selection) و خطر اخلاقی (Moral hazard). گزینش نامناسب به‌دلیل اطلاعات نامتقارن و پیش از داد و ستد اتفاق می‌افتد، مثلا دو نفر پیش شما می‌آیند و شما هم هیچ شناختی از آن‌ها ندارید، //۱۳
اما در واقع یکی خیلی محافظه‌کار است و دیگری بسیار ریسک‌پذیر. هر دو از شما مبلغ ۱ میلیارد تومان وام می‌خواهند و می‌گویند می‌خواهند در یک طرحی سرمایه‌گذاری کنند. شما هم اطلاعات کافی در مورد طرح آن‌ها ندارید. چه‌کار می‌کنید؟ //۱۴
خب اگر قبلاً پولتان را خورده باشند، در چنین شرایطی اعتماد نمی‌کنید، اما اگر بار اولتان باشد، احتمالا آن دوست ریسک پذیر، مخ شما را خواهد زد. چرا؟ چون افراد محافظه‌کار روی زمین نمی‌مانند و بالاخره از بانک یا فرد دیگری پول قرض می‌کنند، //۱۵
در نتیجه خیلی به شما اصرار نمی‌کنند، اما افراد ریسک‌پذیر از همه‌جا رانده هستند و به اولین نفری که به پستشان می‌خورد، طرح سرمایه‌گذاری‌شان را می‌گویند و اصرار می‌کنند که به ایشان پول قرض بدهید! //۱۶
خب حالا اگر شما تصمیم بگیرید به هیچ کدام پول قرض ندهید، طرح سودآور سرمایه‌گذارِ محافظه‌کار که معقول است هم ممکن است تامین مالی نشود. این یعنی خطر گزینش نامناسب.

خطر اخلاقی مشکلی است که در اثر اطلاعات نامتقارن و پس از داد و ستد به وجود می‌آید. //۱۷
خطر اخلاقی یعنی ریسک یا خطری که در آن، گیرنده وام به فعالیت‌هایی بپردازد که از دیدگاه وام‌دهنده نامطلوب و ناپسند (غیر اخلاقی) است و همین امر موجب می‌شود که احتمال بازپرداخت وام کاهش یابد. //۱۸
مثلا یکی از آشنایانتان به شما مراجعه می‌کند و می‌گوید “مجید (با این فرض که نام شما مجید است)، موتور ماشین لباس‌شویی من سوخته است، به من پول قرض بده یکی نو بخرم، سر سال پول را بهت بر می‌گردانم.” //۱۹
شما هم با این فرض به او پول قرض می‌دهید، بعد می‌بینید رفته پول را در این سایت‌های شرط بندی گذاشته است و پولتان را به باد داده است. خب اینجا شما دست خودتان را داغ می‌کنید دیگر به احدی وام ندهید. //۲۰
اما... وجود واسطه‌های مالی در سیستم اقتصادی کشور باعث می‌شود که پس‌انداز کنندگان خرد، پس‌اندازهای خود را به بازارهای مالی برده و یا به واسطه‌های مالی معتبر (مثل بانک‌ها) بسپارند. //۲۱
واسطه‌های مالی از سرمایه‌گذاری‌های خود سودهای زیادی کسب می‌کنند چراکه از تشکیلات و تجهیزات بهتری (در مقایسه با افراد) برخوردارند و می‌توانند ریسک‌های سرمایه‌گذاری را بهتر تعیین کنند و زیان‌های ناشی از گزینش نامناسب را کاهش دهند. //۲۲
از طرفی از تخصص ویژه برخوردارند و بین وسیله زیان‌های ناشی از خطرات اخلاقی را کاهش می‌دهند.

ان‌قدر گفتیم واسطه‌های مالی، دقیقا منظورمان کدام شرکت‌ها است؟ منظورمان بانک‌های تجاری، صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری، شرکت‌های بیمه و... است. //۲۳
خب تا اینجا از این رشتو چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟ این‌که بهتر است مستقیماً در بازارهای مالی فعالیت نکنیم، حتی اگر دانش و تخصص آن را داریم. مثلا مستقیماً به‌کسی وام ندهیم (قاعدتاً استثنائاتی و ملاحظاتی هست) //۲۴
چون نمی‌دانیم با آن پول قرار است چه‌کار کند و حتی اگر بدانیم، نمی‌دانیم وقتی پول را به او می‌دهیم می‌زند جاده‌خاکی یا نه؟ اصلاً همه این‌ها به‌کنار، هزینه گفتگو کردن و قرارداد نوشتن و تعهد گرفتن و این‌ها اصلاً برای یک وام ۲۰ میلیون تومانی نمی‌صرفد! //۲۵
خیال خودتان را راحت کنید، پولتان را در بانک سپرده‌گذاری کنید، او خودش می‌داند به چه کسی و چگونه وام دهد. یا مثلا برای یک پورتفولیوی ۱۰۰ میلیون تومان، خودتان به تجزیه و تحلیل پای کدال نشینید! (البته اگر به این‌کار علاقه دارید یک بحث دیگر است) //۲۶
پولتان را به صندوق‌های سرمایه‌گذاری بسپارید، آن‌ها هم نیروی متخصص دارند، هم امکان متنوع‌سازی دارند (در توئیت بعدی را این را توضیح می‌دهم)، هم اصلاً صرفه‌جویی مقیاس دارند. توئیت را همین‌جا تمام می‌کنم، باقی بماند برای بعد... /۲۷

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with پیشگوی اوماها

پیشگوی اوماها Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @OracleofOmaha30

14 Jun
اگر رای نمی‌دهید، برای #نجات_ایران هم که شده این #رشتو را بخوانید.

تهدید کنید، اما مشارکت کنید. این عنوان مقاله‌ای از مثیو فرنکل است که فارین پالیسی منتشر کرده است. این مقاله استدلال می‌کند که تحریم انتخابات راه چاره نیست و به‌ندرت جواب می‌دهد. //۱ Image
مثیو فرنکل مقاله را با انتخابات پارلمانی عراق در سال ۲۰۱۰ آغاز می‌کند. جایی که جبهه گفتگوی ملی، یک حزب کلیدی سُنی، به نشانه اعتراض از رد صلاحیت صدها نامزد، از جمله رهبر آن‌ها “صالح المطلک”، از انتخابات کناره‌گیری می‌کند. //۲
در دقایق آخر، جبهه گفتگوی ملی از تحریم دست برداشت و تصمیم به مشارکت گرفت که این واقعه این سیگنال را می‌دهد که تحریم انتخابات به‌ندرت موفق می‌شود. سنی‌های عراقی این را خوب می‌دانند، چون ۵ سال پیش نیز این درس را با زبان سخت یاد گرفته بودند. //۳
Read 14 tweets
12 Jun
من یک پیشنهاد دارم، به‌جای #رای_بی_رای که نتیجه خاصی جز به قدرت رسیدن تندروها (یکپارچه شدن قوه مقننه، مجریه و قضاییه) بیایید مطالبه #اعتصاب_انقلابی را پیش بگیرید. ببینیم آیا حجم نارضایتی‌ها از زیر پتو در دنیای مجازی به دنیای واقعی منتقل می‌شود یا نه! //۱
یعنی نشود کارمند دولت اینجا آخر شب در توئیتر علیه نظام شعار دهد، فردا ظهر در اداره از ترس توبیخ، نماز را اول وقت برگزار کند! شاید بگویید رای ندادن، مقدمه نمایش نارضایتی‌هاست. این واقعاً درست نیست، چرا؟ چون فضای رسانه‌ای، رای ندادن را به یک چیز خنثی تبدیل کرده است. یعنی چه؟ //۲
یعنی الان برای بسیاری از مردم رای دادن یا ندادن اصلاً فرقی نمی‌کند. در نتیجه فکر می‌کنند این اقدام، اصلاً برایشان هزینه ندارد! //۳
Read 6 tweets
11 Jun
طبق آخرین نظرسنجی‌ها، حدود ۴۱ درصد در انتخابات شرکت می‌کنند. این یعنی ۵۹ درصد مردم مخالف سرسخت ج.ا بوده و نمی‌خواهند از حق خود برای شرکت در انتخابات استفاده کنند. خُب این اعداد و ارقام یک برتری مطلق نیست، اگر ایده‌ی ج.ا بر شاهنشاهی چیره شد، چون ۹۷ درصد مردم با آن موافق بودند. //۱ Image
به‌نظرم نتیجه #رای_بی_رای یک چرخه منفی است. یعنی چه؟ ببینید منابع محدود هستند و اصلا اقتصاد، یعنی علم تخصیص منابع محدود، به نیازهای نامحدود. حالا اتفاقی که می‌افتد این است که ۴۱ درصد از مردم رای می‌دهند و با رای خود، نماینده مد نظرشان را انتخاب می‌کنند. //۲
بعد آن نماینده، منابع اقتصادی را به طرف آن ۴۱ درصد که رای داده‌اند هدایت می‌کند، موضوعی که البته جدید نیست. مثلا منابع به جای "دانشگاه‌ها" که خیلی اقبالی به نظام ج.ا ندارند، بیشتر به طرف "حوزه علمیه" حرکت می‌کند. چون آن‌ها مثلا در نظام بودجه ریزی یک نماینده دارند. //۳
Read 5 tweets
29 May
به‌نظر بنده بازار سهام قطعاً با نقاشی علی و تقی بالا و پایین می‌رود. بیایید مهم‌ترین متغیرها و کاتالیست‌های تاثیرگذار بر بازار سهام را عنوان کنیم؛
۱) شرایط اقتصاد کلان: داده‌هایی از قبیل نرخ اشتغال، مخارج کسب و کارها، تورم و مانند آن. //۱
۲) سیاست‌گذاری‌ها: مثلا اقدامات بانک‌های مرکزی، سیاست‌های پولی و مالی و...
۳) ارزشیابی: مثلا نسبت قیمت به درآمد آینده‌نگر (Forward P/E) با یک درجه انحراف معیار
۴) فاکتورهای فنی: جریان پول به صندوق‌های سرمایه‌گذاری، پوزیشن‌گیری سفته‌بازان و... //۲
نقاشی علی و تقی و رفتار سرمایه‌گذاران که به مومنتوم قیمتی منجر می‌شود، می‌توانند در دسته آخر قرار بگیرند. اما آیا این‌ها اثر بلندمدت دارند؟ قطعاً خیر. مثلا اگر رشد بازار سهام با یک سرعت کم‌نوسان، تا ۲ سال دیگر ادامه داشت بنده قطعاً می‌گفتم ما با یک تغییر پارادایم مواجهیم اما //۳
Read 5 tweets
28 May
۸۰ درصد گفته‌اند از روش جریانات نقدی (به‌عنوان پلی که نرخ بهره را به ارزش دارایی‌ها متصل می‌کند) استفاده نکرده‌اند. یعنی یحتمل از نقاشی‌های مهدی یا بنیادی‌های سینا سیگنال گرفته‌اند! آن ۲۰ درصد دیگر هم یا دستشان خورده یا فراموش کرده‌اند... //۱
که ما در محاسبه نرخ بهره بدون ریسک برای برآورد نرخ تنزیل، اولاً از نرخ بهره بین بانکی استفاده نمی‌کنیم، ثانیاً از میانگین‌های تاریخی استفاده می‌کنیم. یعنی انتظار دارید باور کنم شما نرخ بازده مورد انتظار سهامدار را ۲۴ درصد گرفتید؟ //۲
یعنی ببخشید سرمایه‌گذار اوسکول است به‌خاطر ۴ درصد بیشتر از سود بانکی بیاید تمام خطرات بورس ایران را به جان بخرد؟ به‌نظرم این حرف‌ها را کنار بگذارید، بورس ریخت، چون بالا رفت! زیاد هم بالا رفت! آن زمان که شاپور را استعفا دادند همین "فعالینِ بورسِ یقه دریده فعلی" لالمونی گرفتند //۳
Read 6 tweets
27 May
مقصر اصلی ریزش بازار، سازمان بورس و شکست او در ایجاد یک بازار کارا، شفاف و منصفانه بود. یک‌جور بازی درست کرده بود که مردم اول صبحی بیایند زنبیل‌شان را در صف بگذارند تا فردا ۵ درصد در سود باشند. طمع انسان هم که تمامی ندارد. //۱
مقصر ردیف دوم هم همین فعالان بورسی هستند که هوا برشان داشت، فکر کردند خبری هست و پارادایم تغییر کرده است. هر روز به آتش رشد بازار می‌دمیدند. هیچ‌وقت درست نتوانستند از سازمان بورس #مطالبه کنند. همش تملق و چاپلوسی! هیچ‌وقت درک درستی از بازار نداشتند. حتی از مکانیزم نرخ بهره! //۲
در اقتصادی با ۵۰ درصد تورم، اشتباه است فکر کنیم نرخ بهره بین بانکیِ ۱۲ درصد تا آینده نامعلومی قرار است ادامه یابد. آن تحلیل‌گری که با کاهش نرخ بهره، سریع مدل‌های اکسلش را آپدیت کرد و به ارزش بازار هر شرکت، ده بیست همت اضافه کرد، از نظر من خیلی در کارش حرفه‌ای نبود. //۳
Read 4 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(