اگر رای نمیدهید، برای #نجات_ایران هم که شده این #رشتو را بخوانید.
تهدید کنید، اما مشارکت کنید. این عنوان مقالهای از مثیو فرنکل است که فارین پالیسی منتشر کرده است. این مقاله استدلال میکند که تحریم انتخابات راه چاره نیست و بهندرت جواب میدهد. //۱
مثیو فرنکل مقاله را با انتخابات پارلمانی عراق در سال ۲۰۱۰ آغاز میکند. جایی که جبهه گفتگوی ملی، یک حزب کلیدی سُنی، به نشانه اعتراض از رد صلاحیت صدها نامزد، از جمله رهبر آنها “صالح المطلک”، از انتخابات کنارهگیری میکند. //۲
در دقایق آخر، جبهه گفتگوی ملی از تحریم دست برداشت و تصمیم به مشارکت گرفت که این واقعه این سیگنال را میدهد که تحریم انتخابات بهندرت موفق میشود. سنیهای عراقی این را خوب میدانند، چون ۵ سال پیش نیز این درس را با زبان سخت یاد گرفته بودند. //۳
جایی که عدم مشارکت جامعه سنی عراق در انتخابات ژانویه ۲۰۰۵، یکی از مهمترین اشتباهاتِ دورانِ بعد از صدام حسین بود. در آن زمان، تعصبات ضد سنی، هم از طرف شیعیان و هم از طرف اعتلاف موقت قدرت، باعث شده بود تا گروههای سنی بزرگ از جمله انجمن عالمان مسلمان، //۴
حزب اسلامی عراق و فدراسیون قبایل عراق، بگویند که در این شرایط نمیتوان یک انتخابات مشروع برگزار کرد و در نتیجه تصمیم به تحریم انتخابات گرفتند.
جای تعجب نداشت که احزاب سنی، در انتخابات به لگد مال شدند و از ۲۷۵ صندلی پارلمان، تنها ۵ تا صندلی را بهدست آوردند. //۵
با این شرایط، آنها ۵ ماه کلیدی در عراقِ جدید را از دست میدادند. تحریم اما حق داشتن سهمی منصفانه از تغییرات قانون اساسی را هم از آنها گرفت چراکه بدون داشتن نماینده مناسبی در پارلمان، آنها از جلوگیری از قوانین جدید ناتوان بودند. //۶
بعد از این، سنیها خیلی سریع خودشان را جمع و جور کردند و در انتخابات دسامبر همان سال (۲۰۰۵) شرکت کردند و توانستند با یازده برابر کردن آرایشان، ۵۵ صندلی را از آن خود کنند. //۷
عراق یک مثال مصور از فرضیه این مقاله است؛ تحریم انتخابات بهندرت موفق میشود و حزب تحریمکننده، تقریباً همیشه وضع بدتری از قبل خواهد داشت. //۸
در جایی از مقاله میخوانیم: برای احزاب مخالف که با یک رژیم تمامیتخواه مواجهاند، انتخاب اینکه در انتخابات شرکت کرده یا آنرا تحریمکنند، مثل تصمیم گرفتن در زمان داشتن عدد ۱۶ در مقابل یک کارت رو در بازی "بلکجک" است، هیچکدام از گزینهها عاقبت خوبی ندارد. //۹
اگر حزب مخالف تصمیم به مشارکت بگیرد، احتمال بسیار ضعیفی برای برنده شدن دارد، آنهم با در نظر گرفتن سطوح بالای ترس و تقلب که در انتخابات اینگونه کشورها وجود دارد. همچنین مشارکت حزب مخالف، باعث مشروعیت بخشیدن به انتخابات برای ناظران جهانی خواهد شد. //۱۰
از طرف دیگر، انتخاب گزینه تحریم، پیروزی در انتخابات را برای حزب حاکم قطعی میکند و جا پای خودش را محکم میکند. تحریم ممکن است روکش دموکراسی را از رژیم حاکم بردارد، اما واقعیتهای روی زمین را تغییر نمیدهد. //۱۱
نویسنده عاقبت تحریم را، پیروزی احزاب حاکم با اختلاف بسیار بالا میداند و برای اثبات حرفش، بلیز کامپائوره (رئیس جمهور بورکینافاسو از سال ۱۹۸۷)، ادریس دیبی (رهبر چاد از سال ۱۹۹۱) و زینالدین بنعلی (رئیس جمهور تونس از سال ۱۹۸۷) را مثال میزند. //۱۲
او میگوید در چنین شرایطی، هیچ گزینه روشن و خوبی برای حزب مخالف وجود ندارد، اما تحریم انتخابات قطعاً جزو گزینهها نیست. تحریم انتخابات تا به حال باعث تغییر رژیم نشده است و خشم جامعه بینالمللی هم تاثیر بسیار کمی داشته است. /۱۳
انتخاب با شماست...
چرا بهصورت غیر مستقیم سرمایهگذاری کنیم؟
صادقانه بگویم، یکی از عمدهترین دلایلی که سرمایهگذاران خرد در بازارهای مالی موفق نمیشوند، به ذات آدمی باز میگردد، ما چیزهای سکسی دوست داریم و سرمایهگذاری بهصورت غیر مستقیم، فراگیری دانش و داشتن صبر اصلاً چیزهای سکسیای نیستند! //۱
به همین بهانه، ابتدا به دلیل سرمایهگذاری غیر مستقیم میپردازم، چند نکته آموزشی میگویم و سپس یک پیشنهاد هم خواهم داد. (چون این #رشتو خیلی طولانی شد، پیشنهاد را در توئیت دیگری میدهم) //۲
بازارهای مالی یک وظیفه اصلی دارند و آنهم رساندن پولها یا وجوه اضافیِ کسانی است که پسانداز کردهاند (عرضهکنندگان وجوه) به کسانی که قصد دارند بیشتر از درآمدشان خرج کنند (مصرفکنندگان وجوه). خب حالا این تامین مالی به دو صورت انجام میشود، یا مستقیم است یا غیر مستقیم. //۳
من یک پیشنهاد دارم، بهجای #رای_بی_رای که نتیجه خاصی جز به قدرت رسیدن تندروها (یکپارچه شدن قوه مقننه، مجریه و قضاییه) بیایید مطالبه #اعتصاب_انقلابی را پیش بگیرید. ببینیم آیا حجم نارضایتیها از زیر پتو در دنیای مجازی به دنیای واقعی منتقل میشود یا نه! //۱
یعنی نشود کارمند دولت اینجا آخر شب در توئیتر علیه نظام شعار دهد، فردا ظهر در اداره از ترس توبیخ، نماز را اول وقت برگزار کند! شاید بگویید رای ندادن، مقدمه نمایش نارضایتیهاست. این واقعاً درست نیست، چرا؟ چون فضای رسانهای، رای ندادن را به یک چیز خنثی تبدیل کرده است. یعنی چه؟ //۲
یعنی الان برای بسیاری از مردم رای دادن یا ندادن اصلاً فرقی نمیکند. در نتیجه فکر میکنند این اقدام، اصلاً برایشان هزینه ندارد! //۳
طبق آخرین نظرسنجیها، حدود ۴۱ درصد در انتخابات شرکت میکنند. این یعنی ۵۹ درصد مردم مخالف سرسخت ج.ا بوده و نمیخواهند از حق خود برای شرکت در انتخابات استفاده کنند. خُب این اعداد و ارقام یک برتری مطلق نیست، اگر ایدهی ج.ا بر شاهنشاهی چیره شد، چون ۹۷ درصد مردم با آن موافق بودند. //۱
بهنظرم نتیجه #رای_بی_رای یک چرخه منفی است. یعنی چه؟ ببینید منابع محدود هستند و اصلا اقتصاد، یعنی علم تخصیص منابع محدود، به نیازهای نامحدود. حالا اتفاقی که میافتد این است که ۴۱ درصد از مردم رای میدهند و با رای خود، نماینده مد نظرشان را انتخاب میکنند. //۲
بعد آن نماینده، منابع اقتصادی را به طرف آن ۴۱ درصد که رای دادهاند هدایت میکند، موضوعی که البته جدید نیست. مثلا منابع به جای "دانشگاهها" که خیلی اقبالی به نظام ج.ا ندارند، بیشتر به طرف "حوزه علمیه" حرکت میکند. چون آنها مثلا در نظام بودجه ریزی یک نماینده دارند. //۳
بهنظر بنده بازار سهام قطعاً با نقاشی علی و تقی بالا و پایین میرود. بیایید مهمترین متغیرها و کاتالیستهای تاثیرگذار بر بازار سهام را عنوان کنیم؛
۱) شرایط اقتصاد کلان: دادههایی از قبیل نرخ اشتغال، مخارج کسب و کارها، تورم و مانند آن. //۱
۲) سیاستگذاریها: مثلا اقدامات بانکهای مرکزی، سیاستهای پولی و مالی و...
۳) ارزشیابی: مثلا نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر (Forward P/E) با یک درجه انحراف معیار
۴) فاکتورهای فنی: جریان پول به صندوقهای سرمایهگذاری، پوزیشنگیری سفتهبازان و... //۲
نقاشی علی و تقی و رفتار سرمایهگذاران که به مومنتوم قیمتی منجر میشود، میتوانند در دسته آخر قرار بگیرند. اما آیا اینها اثر بلندمدت دارند؟ قطعاً خیر. مثلا اگر رشد بازار سهام با یک سرعت کمنوسان، تا ۲ سال دیگر ادامه داشت بنده قطعاً میگفتم ما با یک تغییر پارادایم مواجهیم اما //۳
۸۰ درصد گفتهاند از روش جریانات نقدی (بهعنوان پلی که نرخ بهره را به ارزش داراییها متصل میکند) استفاده نکردهاند. یعنی یحتمل از نقاشیهای مهدی یا بنیادیهای سینا سیگنال گرفتهاند! آن ۲۰ درصد دیگر هم یا دستشان خورده یا فراموش کردهاند... //۱
که ما در محاسبه نرخ بهره بدون ریسک برای برآورد نرخ تنزیل، اولاً از نرخ بهره بین بانکی استفاده نمیکنیم، ثانیاً از میانگینهای تاریخی استفاده میکنیم. یعنی انتظار دارید باور کنم شما نرخ بازده مورد انتظار سهامدار را ۲۴ درصد گرفتید؟ //۲
یعنی ببخشید سرمایهگذار اوسکول است بهخاطر ۴ درصد بیشتر از سود بانکی بیاید تمام خطرات بورس ایران را به جان بخرد؟ بهنظرم این حرفها را کنار بگذارید، بورس ریخت، چون بالا رفت! زیاد هم بالا رفت! آن زمان که شاپور را استعفا دادند همین "فعالینِ بورسِ یقه دریده فعلی" لالمونی گرفتند //۳
مقصر اصلی ریزش بازار، سازمان بورس و شکست او در ایجاد یک بازار کارا، شفاف و منصفانه بود. یکجور بازی درست کرده بود که مردم اول صبحی بیایند زنبیلشان را در صف بگذارند تا فردا ۵ درصد در سود باشند. طمع انسان هم که تمامی ندارد. //۱
مقصر ردیف دوم هم همین فعالان بورسی هستند که هوا برشان داشت، فکر کردند خبری هست و پارادایم تغییر کرده است. هر روز به آتش رشد بازار میدمیدند. هیچوقت درست نتوانستند از سازمان بورس #مطالبه کنند. همش تملق و چاپلوسی! هیچوقت درک درستی از بازار نداشتند. حتی از مکانیزم نرخ بهره! //۲
در اقتصادی با ۵۰ درصد تورم، اشتباه است فکر کنیم نرخ بهره بین بانکیِ ۱۲ درصد تا آینده نامعلومی قرار است ادامه یابد. آن تحلیلگری که با کاهش نرخ بهره، سریع مدلهای اکسلش را آپدیت کرد و به ارزش بازار هر شرکت، ده بیست همت اضافه کرد، از نظر من خیلی در کارش حرفهای نبود. //۳