خاطره (تجربه دینی؟!) زیر مرتبط با مسجد جمکران در نزدیکی قم، از آقای محمد علی امیر-معزی استاد مطالعات اسلامی در فرانسه مستقل از صحت و سقم و معنی و مدلولات آن جالب و جذاب است. ابتدا متن ترجمه فارسی و بعد تصاویر متن ترجمه انگلیسی آن فرستاده میشود.
منبع ترجمه انگلیسی:
Encounters with the Hidden Imam in Early and Pre-Modern Twelver Shīʿī
Islam By Omid Ghaemmaghami, Introduction p19-20, footNote 75.
منبع اصل فرانسوی:
Amir-Moezzi,Mohammad Ali.“Jamkarân etMâhân: deux pélerinages insolites enIran.”
In Lieux d’Islam: Cultes et Cultures de l’Afrique à Java, edited Mohammed Ali Amir Moezzi, 154–167. Paris: Éditions Autrement, 1996.
امیر معزی نقل می کند که ، در سال 1973 ، وی توسط عموی بزرگ پدری خود احضار شد که وقتی در حال مرگ بود ، فاش کرد که پنجاه سال قبل ، وی به زیارت جمکران رفته است. پس از ورود به روستا ، یک راهنما به او شهری زیرزمینی نشان داد که در آن یاران امام پنهان زندگی می کنند:
"gens de la hiérarchie initiatique occulte"
که غالباً به "قطب عارف" (یعنی امام) دست پیدا می کرد.
ساکنان این شهر اسرارآمیز زنان و مردانی بودند که هر کدام از یکدیگر درخشش و زیبایی بیشتری داشتند.
همانطور که او به آنها خیره شده بود ، جوانی ظهور کرد ، به سمت او پیش رفت و شروع کرد به اموختن برخی از اسرار الهی به او. سپس ناگهان ، او به کاروان خود پیوست و در میانه راه قم و تهران بود. یک هفته کامل گذشته بود. چه اتفاقی افتاده بود؟ همش یک رویا بود؟
آیا چنین شهری وجود دارد؟ مهمتر از همه ، او از خود پرسید:
"Le jeune homme qui me parla était-il l'Imâm du Temps lui-même؟"
"آیا آن جوانی که با من صحبت کرد خود امام زمان بود؟"
او که جرات بازگشت به جمکران را نداشت ، اکنون در گرگ و میش زندگی خود است ، خواهرزاده بزرگ خود را احضار کرد
تا از او بخواهد به آنجا سفر کند و برای کشف این راز تلاش کند. امیر معزی که وارد جمکران شد ، با همان راهنما ملاقات کرد و اکنون از نظر سنی پیشرفت کرده است. میزبان وی هر بار که سعی در طرح مسئله پنهان در قلمرو قلمرو زمین داشت ،
مودبانه موضوع را به مباحث الهیات ، فلسفه و معانی مخفی نهفته در قرآن و روایات ائمه تغییر می داد. او که احساس سرما می کند و تب می کند ، ناگهان فکر کرد از میزبانش شنیده است که به او می گوید:
”Ici، à Jamkarân، le temps passe autrement. Nous sommes ici dans le domaine du Seigneur du Temps، et c’est son temps à lui qui s’écoule ici. "
"در اینجا ، در جمکران ، زمان طور دیگری می گذرد. ما اینجا در حوزه ارباب زمان هستیم و وقتش اینجاست که تمام می شود. "
سپس میزبان او را به دیدار چهار همسایه برد. هر بار که امیر معزی قصد داشت موضوع شهر پنهان را اعلام کند ، میزبانان وی موضوع گفتگو را تغییر می دادند. روز که به شب تبدیل شد ، او سوار مینی بوس شد و پانزده دقیقه سواری را به قم برد.
در حالت تب و خواب آلود ، او شروع به دیدن مخلوطی عمیق از تصاویر کرد: دایی بزرگش ، درهای سرداب ، ساکنان حرم امام پنهان ، صدای یکنواخت میزبانش ، شعارهای مردان بی چهره در یک اتاق مبهم ، صدای موتور مینی بوس... سپس راننده او را بیدار کرد. چهارشنبه بود او روز یکشنبه وارد جمکران شده بود.
در بازگشت به تهران ، او فهمید که خانواده اش چهار روز است که از او خبری ندارند. دایی بزرگش آن روز دوشنبه درگذشت.
یک متن پس زمینه جزئیاتی از سفر دوم امیر معزی به جمکران را در سال 1995 ارائه کرد.
این مکان به سختی قابل تشخیص بود. آنچه روزگاری یک دهکده بود ، ناگهان به یک شهر کوچک تبدیل شد. بزرگراهی احداث شده بود که قوم را دور می زد و جمکران را مستقیماً به پایتخت ایران متصل می کرد. هر چهارشنبه ، هزاران زائر با اتوبوس های چارتر می شدند. حرم امام پنهان بازسازی شده است.
اکنون جمکران دارای چندین مسجد ، آژانس مسافرتی ، هتل ، رستوران و انتشارات است.
منابع آگاه به او گفتند كه كادر علمايي غير سياسي و با دیدگاههای اخرالزمانی که مخالف آرمان هاي انقلاب اسلامي بودند موفق شده اند كه جمكران را به عنوان يك شهر مقدس ارتقا دهند تا با قم و مشهد رقابت كنند.
Amir-Moezzi ، "Jamkarân et Mâhân" ، 154– 167
فرستادن این خاطره به معنای تایید محتویات ان نیست. مثلا عبارت آخر دقیق نیست.
"منابع آگاه به او گفتند كه كادر علمايي غير سياسي و با دیدگاههای اخرالزمانی که مخالف آرمان هاي انقلاب اسلامي بودند موفق شده اند كه جمكران را به عنوان يك شهر مقدس ارتقا دهند تا با قم و مشهد رقابت كنند"
قصد بیشتررشاید شناساندن بعدی دیگر از دیدگاههای اقای دکتر امیر-معزی است که ممکن است کمتر شناخته شدهد باشند و درکل نشانه این است انسانها و دیدگاهایشانچند لایه و چند بعدی هستند.
یکی از آشنایان فرهیخته و وبا دغدغه دینی که اتفاقا مقیم قم هستند مطلب زیر را بعد از مطالعه خاطره بالا فرستادند که جهت دیدن موضوع از زوایای مختلف بی مناسبت ندیدم انرا در انتها بیاورم.
"با سلام و سپاس
سالهای بسیاری از تجربه ایشان می گذرد و هنوز جمکران آن شهر مد نظر از جنبه تقدس نشده و حتی قمی های اصیل چندان از جمکرانی ها خوب نمی گویند چه برسد به اینکه شهری هم پای قم و مشهد در تقدس شود.
.
دوم اینکه تجربه معنوی ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد و در صورت صحت محتوا یقینا حجتی برای خود اوست نه سایرین.
سوم اینکه مسجد جمکران بر اساس خواب یک جمکرانی بنا شده، در حالی که مسجد امام حسن عسکری در چهارراه بازار قم، مسجدی است که با دستور مستقیم امام یاردهم و در همان عصر ساخته شده، مسجد دیگری هم در محله امام حسن علیه السلام قم هست که با دستور امام زمان عج در بیداری ساخته شده
و حتی امام محدوده مسجد را هم خودشان روی زمین مشخص کرده اند.
غرض اینکه مساجد همه خانه خدا و مقدس هستند، اعتبارشان زمانی فزونی می یابد که روایاتی اصیل و موقعیتی ویژه از قدیم داشته باشند مثل مسجد النبی."
پایان مطلب اشنای فرهیخته.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
@ymirdamadi انتخابات با هر درصدی از مشارکت انجام بشود به غیر از آنکه در قانون یک حداقل درصدی ذکر شده باشد در هر جای دنیا از لحاظ قانونی مقبول خواهد بود. از مدتها قبل تئوریسین های مربوطه هم در توجیه و حتی حقانیت حکومت اقلیت نظریه سازی کردهاند.
@ymirdamadi درصد کممشارکت هم به گردنکرونا و عملکرد ادعاییضعیف دولت آقای روحانی انداخته خواهد شد.
مجلس فعلی هم با درصد شرکت خیلی کمی تشکیل شده ولی ماشالله چیزی جلودارشان در تصویب قوانین مشعشعانه نشده است. استدلالهای شما برای جایی خوب است که خود انتخاب کردن و انتخاب شدن زیر سوال نباشد.
@ymirdamadi نه در جایی که خود لیگ و بازی ممکناست جمع شود. بازی فعلیpopularity contest
نيست بلكه game of powerاست. هر سنگری را از دست بدهی باید با هزینه فراوان بیشتر مجددا بدستش اوری. قوه مجریه مهم وموثر است حداقل برای کند کردن اجرای برنامه ها و نقشه های طرف مقابل، مثلا فيلترينگ
برگ سبز - امیر کرمانی:
پازل توسعهی ایران ۱۴۰۰: تهدیدها، فرصتها و راهکارها
(قسمت اول)
میهن عزیزمان ایران در حالی وارد سال ۱۴۰۰ شده که از طرفی موجودیت آن با سه تهدید بسیار جدی مواجه است و از طرف دیگر سه فرصت طلایی آنرا در آستانهی یک تحول اقتصادی بزرگ قرار داده است.
برگ سبز-امیر کرمانی
پازل توسعهی ایران ۱۴۰۰: تهدیدها، فرصتها و راهکارها
(قسمت دوم)
مقابله با این سه تهدید به غایت خطرناک و بهرهمندی از این سه فرصت استثنایی نیازمند تغییرات بسیار مهمی است که از آن جمله میتوان از سه راهکار اصلی نام برد:
👈 مهدی شیرزاد، دانشآموخته جامعهشناسی و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی اینستاگرامی نوشت:
✍ حکایت ما حکایت کسی است که پایش را لای دری گذاشته، تا بسته نشود! برای اینکه هوا بیاید. روزنهای برای آزادی باز باشد. راه نفسی برای مردم بماند. بویی از عقلانیت به مشام رسد.
✍ پایمان له شده! خورد شده! کارد به استخوان رسیده! تحقیرمان کردهاند. محدودمان کردهاند. آرمان و عمر و جوانیمان را بر باد دادهاند. امیدمان را کشتهاند.
@emrane Hi Emran, Thank you very much for the thread. I will add some quotations
from Michel Cuypers book the Banquet as a complementary to your fine discussion. I know you have touched & covered much of it, but it may gave another relevant perspective.
@emrane Q5:116-Translation:
And when God said, “O Jesus son of Mary! Didst thou say unto mankind, ‘Take me and my mother as gods apart from God?’” He said, “Glory be to Thee! It is not for me to utter that to which I have no right. Had I said it, Thou wouldst surely have known it.
@emrane Thou knowest what is in my self and I know not what is in Thy Self. Truly it is Thou Who knowest best the things unseen."
@shahanSean The fact the Quranic verse is stated as a question& people wanted clarification about Dhul Qarnayn suggests that the his identity of was not clear at least there was some dispute about it. Your point is valid that after the Heraclitus propaganda & in middle of Roman-Persian wars.
@shahanSean had made the identity of Dhul Qarnayn a matter of concern for many including polytheists of Hijaz. Alexander was the last outsider in history till that time that had defeated Persian empire decisively, what Heraclitus desperately needed, & therefore in his propaganda identified
@shahanSean himself with Alexander. But Polytheists of Mecca and Jews of Medina (Hijaz) were on the Persians side (Sassanids) and definitely not on the Heraclitus(Byzantines). Therefore it is very possible and probbale that the counter propaganda of the Persians was that Dhul Qarnayn was