١/٨سنجیدن نظام پهلوی حاکم بر ایران با معیاری دموکراسی و تحقیر آن تحت عنوان دیکتاتوری در بهترین حالت از نشناختن فرایند پیچیده و چندوجهی رسیدن به دموکراسی، ندیده گرفتن پیشینه تاریخی و شرایط آن زمان است. گویی که دموکراسی گوهری ارزشمندی بود که شاه پنهان کرده بود و از مردم دریغ کرد.
این چنین مقایسه‌هایی شاید با نگاه به چگونگی شکل‌گیری دموکراسی در آمریکا به ذهن عبور کند که به ظاهر راحت و دست‌یافتنی به نظر می‌رسد. چند نکته را باید مد نظر داشت: نحوه ملت‌سازی و ساختار قدرت پایین به بالا و شکل‌گیری ایالت‌های مستقل و دولت فدرال کاملا منحصر به فرد است.
دوم اینکه همین قانون اساسی آمریکا هم ایراداتی داشت و دهه‌ها بعد برطرف شد، مانند آزادی برده‌ها، حق رای زنان، حقوق برابر سیاهان که به ترتیب ٩٠، ١۴٠، ١٩٠ سال بعد از استقلال به قانون اساسی اضافه شد. سوم اینکه حتی تا نیمه قرن ٢٠ام همه بندهای قانون اساسی در تمام ایالتها اجرایی نبود.
چهارم و مهمترین مسأله که دموکراسی در آمریکا نتیجه و ادامه این فرایند چند صد ساله در انگلیس بود نه فرایندی خلق‌الساعه. پنجم اینکه هر دو کشور از مزیت جغرافیایی بزرگی برخوردار بودند (که بحث جدایی است).
به عنوان مثال دیگر از چین می‌توان نام برد موفقیت حکومت امروز چین در تشکیل ملت در این سرزمین پهناور، متمرکز کردن قدرت، و رشد چشم‌گیر‌ اقتصادی از نبوغ دنگ ژیائوپینگ و یا دیگر رهبران چین نیست، بلکه این روش حکومت‌داری سابقه بیش از ٢٣٠٠ساله دارد. نوعی از حکومت، بدون نیاز به پاسخگویی
به مردم و دموکراسی و انتخابات، که توسط طبقه الیت (مستقل از تعلق دینی و خانوادگی) کنترل می‌شود. کره‌جنوبی می‌تواند نمونه دیگری باشد. ژنرال پارک در سال ١٩۶٠ بعد از یک کودتا به قدرت رسید، و شروع به اصلاحات اقتصادی کرد.
همراهی جامعه و قشر مترقی، توزیع ثروت، و ساختار اقتصادی به آنها اجازه داد تا با حمایت آمریکا در مسیر درست گام بردارند. کمتر از ٢٠سال بعد کودتای دیگری رخ داد، اما اصلاحات سیاسی تا رسیدن به دموکراسی ادامه پیدا کرد.
هدف از این مثالها تنها ذکر دشواری و پیچیده و حافظه‌دار بودن مسیر دموکراسی است. از ساختن ملت، و تمرکز قدرت و تشکیل State، ...

اگرچه پهلوی را می‌توان با عیار دموکراسی و خرد جمعی و غیره سنجید و آموخت، اما گوهری که بی‌شک موجود بود و از دست رفت گوهر ایران‌دوستی بود
یادش گرامی

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with جارِد دایموند

جارِد دایموند Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @JaredDiam

15 Jul
حافظه و استرس

١/١١ هنری مولیزن ٢٧ساله به دلیل تشنج‌های شدید در ١٩۵٣ تحت جراحی قرار گرفت و بخش‌هایی از مغز او از جمله هیپوکمپس برداشته شد. عمل تا حدودی موفقیت‌آمیز بود اما بعد از عمل توانایی ساختن حافظه جدید و طولانی مدت را از دست داد، و تنها تا ٩٠ ثانیه گذشته را به خاطر می‌آورد.
هنری فرد باهوشی بود و توانایی تکلم و یادآوری واژه‌ها، یادآوری خاطرات قبلی و انجام کارهایی که بلد بود را از دست نداد. اما بعد از جراحی، هر تجربه، هر غذا و هر شخص برای او همیشه نو و تازه بود. یک پازل تکراری برای او تازه بود اما به طور ناخودآگاه هر بار راحت‌تر آن پازل را حل می‌کرد.
هنری فرد بسیار مشهوری در علم پزشکی شد که مورد بسیار خاص او کمک زیادی به فهم بهتر عملکرد مغز کرد. بعد از مرگش در سال ٢٠٠٨ مغز او نگهداری شد و فرایند باز کردن مغزش به صورت زنده برای محققان پخش شد. مورد هنری نشان داد که بخش‌های مختلف مغز، وظایف متفاوتی دارند.
Read 11 tweets
8 Jul
دیپلماسی vs میدان در آمریکا

١/١٨ اگرچه آمریکا در سال ١٧٧۶ اعلام استقلال کرد، اما تا سال‌ها همچنان درگیر جنگ‌های متوالی با کشورهای اروپایی بود. جنگ استقلال با انگلیس بعد از ٨سال در ١٧٨٣ به پایان رسید. در سال ١٧٨٨ تا ١٨٠٠ نیروی دریایی آمریکا با فرانسه به صورت متناوب درگیر بود.
جنگ دوم استقلال با انگلیس در ١٨١٢ آغاز شد و بعد از ٢سال به امضا تفاهم‌نامه به پایان رسید که این نقطه پایانی بود بر درگیری‌های نظامی آمریکا در خاک خود و شروع فصل جدیدی از توسعه‌طلبی، و طی تقریبا ۵٠سال آمریکا از باریکه شرقی تا ساحل غربی وسعت پیدا کرد.
روندی که جهت‌گیری بیش از همه به شخص ر.ج بستگی داشت، و ٣ ر.ج بعدی مثل خوبی از این تغییرات ناگهانی است. از سال ١٨٢٣ بر اساس دکترین مونرو، پنجمین ر.ج آمریکا، سیاست خارجی بر عدم دخالت و حضور نظامی در اروپا استوار بود، و از طرفی حق مداخله و کنترل قاره آمریکا به این کشور تعلق داشت.
Read 18 tweets
2 Jul
افسردگی و استرس

١/١١ افسردگی یک بیماری و ناشی از عوامل متعدد روانی، محیطی، و ژنتیک است. تعریف ساده آن ناتوانی در لذت بردن از امورات زندگی است که دیگران معمولا برای آنها هیجان و شوق دارند. نتیجه آن بی‌انگیزگی، خستگی و بی‌حوصلگی است. گویی که هیچ اتفاق مثبتی در زندگی رخ نمی‌دهد
و امکان آن هم وجود ندارد. این امر تا آنجا پیش می‌رود که فرد حتی به شکلی عجیب و غیرمنطقی اتفاقات خوب زندگی را نیز منکر می‌شود. در حالت‌های شدید ممکن است فرد خود را مقصر ببیند، به خود صدمه بزند و به خودکشی منجر شود. افسردگی ایراد بیولوژیکی و شیمیایی در مغز است.
در کورتکس مغز (بخش خودآگاه) ذهنیتی منفی شکل می‌گیرد، اما مکانیزم‌های دفاعی معمول نه تنها آن را کنترل نمی‌کنند بلکه بقیه ذهن و بخش‌های قدیمی‌تر مثل آمیگدلا (مرکز ترس) نیز در تقویت آن همراهی می‌کنند. نوعی بیماری همراه با اختلال ادراکی Cognitive Distortion است که بیمار توانایی
Read 11 tweets
28 Jun
استرس و بدن انسان

١/٧ در برابر شرایط استرس‌زا، ناگهانی، و دشوار محیط اطراف واکنش‌هایی در بدن جانداران تکامل یافته که شانس بقا را افزایش دهد. گورخری زخمی که یک شیر او را تعقیب می‌کند، ترشح هورمون استرس مجموعه تغییراتی را بدن او ایجاد می‌کند.
برای خون‌رسانی بهتر تپش قلب افزایش می‌یابد، فعالیت سیستم گوارشی، معده، و همچنین فرآیندهای طولانی مثل رشد متوقف می‌شود. سیستم ایمنی بدن نیز در حالت آماده باش است. اکسیژن و گلوکز بیشتری به مغز می‌رسد تا هوشیاری بالا باشد. برای سبک شدن هنگام فرار،
تخلیه غیر ارادی مثانه و حتی روده بزرگ ممکن است اتفاق بیفتد. تولید گلوکز از چربی افزایش پیدا می‌کند و تولید انسولین قطع می‌شود. مغز به سلولهای چربی فرمان می‌دهد که انسولین را نادیده بگیرند. تمامی این واکنش‌ها به بیشترین شدن شانس گورخر زخمی کمک می‌کند.
Read 7 tweets
10 Jun
۵/١ یکی از ویژگی‌های ذهنی آدمی، درهم تنیده بودن حافظه و احساسات است. ارزیابی ما از واقعیت‌ها و یا برداشت ما از خاطرات به میزان زیادی با شدت احساسات همراه با آن مرتبط است. به عبارتی حقیقت و درستی یک باور و ماندگاری آن معمولا با احساسات همراه با آن متناسب است.
ذهن ما به شکلی است که هرچقدر احساس ترس یا عصبانیت از یک تهدید و نگرانی بیشتر باشد، آن را بیشتر جدی و واقعی تصور می‌کند. احساسات باور ما را تقویت می‌کند، و در ادامه باور هم به احساسات ما دامن می‌زند. فرد هر چه بیشتر در گرداب احساسات عمیق خود فرو رود، از منطق بیشتر فاصله می‌گیرد
در طول یک مشاجره داغ، هر دو طرف هر لحظه بر درست بودن حس خود بیشتر مطمئن می‌شوند و پذیرش طرف مقابل غیرممکن به نظر می‌رسد. مجری‌های برنامه‌های سیاسی عقیدتی انگیزشی ... هم به خوبی می‌دانند که هیجان بیشتر و صدای بلند باعث اثرگذاری بیشتر است.
Read 5 tweets
26 May
١/٧ در کتاب Man's search for meaning نویسنده به روایت تجربه خود از زندان‌های نازی می‌پردازد. او که خود روانشناس بود از تجربه‌های ذهنی و معنوی و چگونگی دوام آوردن در آن شرایط دشوار روایت می‌کند، دوران پر از رنجی که پدر مادر همسر و خواهر خود را نیز از دست داد، اما معنی زندگی را نه.
در اردوگاه‌ها زندانیانی معروف به کاپو عهده‌دار انجام برخی کارها می‌شدند و با نازی‌ها همکاری می‌کردند. برای راحتی و امکانات بیشتر، حتی گاهی از خود نازی‌ها رفتار خشن‌تری با زندانی‌ها داشتند، اما با کوچکترین خطایی ممکن بود قربانی شوند. رشته توییت خوب👇
زندانی‌هایی بودند که شرایط جانفرسای اردوگاه‌ها در نقطه‌ای آنها را وادار به تسلیم می‌کرد. علایم آن برای دیگران شناخته شده بود: فرد تسلیم شده بعد از بیداری هیچ کاری نمی‌کرد، حرفی نمی‌زد و تکان نمی‌خورد، حتی برای دستشویی رفتن، حتی هنگام انتقال به کوره مرگ و یا اتاق گاز.
Read 7 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(