Thread by @MAZYAR19891

#رشته_توییت
ماجرای کامل رسوایی جنسی پیامبر اسلام با ماریه قبطیه(کنیز مصری) و آیات ۱ تا ۵ سوره تحریم چه بود؟

محمد در سال ۷ھ نامه ئی
بە دست مردی از يارانش بەنام حاطب ابن ابوبلتعه کە برای خريد و فروش کالا بە مـصر مـیرفــت بـرای مُقَــوقسِ اسـکندريه(کـشيش بــزرگ مـصر )فرسـتاد.
۱)

نوشته اند که مُقوقس اسلام نیاورد ولی فرستاده محمد را نواخت و دو دخترک مصری بنام ماریه و سیرین و يـک پسرک مـصری بنام مابور و يـک اَسـتر بنام دلدل و يـک خـرِ مـصری بنام عفیر و مبلغـی
پولِ زر و چندين دست رخت و هدايا را بە دست او برای محمد هديه فرستاد.
۲)

محمد يکی از اين دو دخترک را بەشاعر خودش حسان ابن ثابت بخشيد ودخترک ديگر کە مارِيه نام داشت و نوشته اند کە «دخترکی سـرخ و سـفيد و
مو بور بود»، و نيز غلام و خر و اَسترِ اهدايی، را برای خودش نگاه داشت
(واقدی ج۸ ص۲۱۲و۲۱٤)

۳)

ماریه را ،محمد در کپرخانه ای در یکی از نخلستانهایش در بیرون مدینه که از قبیله یهودی بنی نضیر مصادره کرده بود اسکان داد و پسر غلام شده ئی(مابور) که مقومس برای محمد پیشکشی فرستاده بود را در همان باغ گماشت تا برای وی فرمان برد،
۳)

ماریه را محمد"سریه" خویش کرده بود، سریه یعنی "کنیز هم خوابه"و به رسم کنیزان با وی همبستر میشد(واقدی ج۸ص۲۲۲)
عائشه بعدها زیبایی ماریه را این چنین با حسرت به یاد می اورد:چونکه ماریه زیبا و موبور بود من بر او رشک می بردم(انساب الاشراف بلاذری ج۲ص۸٦__واقدی ج۸ص۲۱۲)

٤)

آن گونه کە بعدها زنان محمد و افـراد خانـه هـای وی بـازگويی کـرده بـوده انـد نوشــته اند کە؛ پيــامبر در روزی کە ســهم عائــشه بــود ماريــه را بــیخــبرِ عائــشه بەخانــه حفصه آورده با او همبستر شد.
۵)

در آنروز حفصه بەخانۀ پدرش رفته بود و چـون برگــشت واقعــه را ديــد و پــشت در نشــست تــا پيــامبر کــارش را تمــام کــرد.آنگاه زبان به اعتراض گشوده گفت؛ يا رسـولَ االله ! آيـا در خانـۀ مـن و روی بـسترِ مـن چنـين مـی کنـی؟»
٦)

محمد بەاو گفـت «: در ايـنبـاره چيــزی بەکــسی (يعنــی بەعائــشه) مگــو! مــن الله را گــواه مــی گيــرم کە از ايــن پــس هيچگاه با او نزديکی نکنم.»
۷)

ولـی حفـصه کە «بـا عائـشه همدسـت و همـراز بـود و هيچ چيز را از عائشه پنهان نمیداشت» قضيه را برای عائشه بازگفت
(طبقات واقدی ج۸ص۱۹۳الی۱۹۵_
همان ص۲۲۳_انساب الاشراف بلاذری ج۲ص۵۵_تفسیر طبری ج۲ ص۱۱۴۹).

۸)

سرانجام جبرئیل از سوی الله بعد از یک ماه غیبت بر محمد نازل میشود ،پا در میانی میکند و این مشکل محمد را حل مینماید ،به زنان محمد تـشر میزند و ماریه را بر وی حلال میکند وخلاصه آب پاکی را روی دست زنان محمد میریزد(آیات ۱تا ۵سوره تحریم)

۹)

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
اى پيامبر، چرا به خاطر خشنود کردن همسرانت، آن چه را که الله براى تو حلال کرده است(همخوابگی با کنیزان) حرام می‌کنی؟ الله آمرزنده و مهربان است(تحریم/۱).

۱۰)

تو آیه ۲ گفته میتونی قسم خودتو بشکنی و طبق روال سابق با کنیزانت بخوابی :))
قد فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَ...
بدون شک الله براى شما راه شکستن سوگندتان را ( با کَفاره دادن) گذاشته است و الله سرپرست شماست و او داناى فرزانه است(تحریم/۲)

جالب است در آیه پائین محمد از قول الله می‌گوید که حفصه با گزارش دادن این موضوع هم عایشه را خبردار کرد و هم الله را، یعنی الله نمی‌توانست پیش بینی کند حفصه این را به عایشه خواهد گفت :)

۱۱)

و هنگامیکه پيامبر بايكى ازهمسرانش سخن پنهانی گفت پس آنگاه كه او آنراگزارش داد والله را بر آن آگاه کرد بخشى از آن را بیان نمود و از بیان بخشی دیگر خودداری نمود پس آنگاه که آن زن(عایشه)را باخبر کرد،او گفت چه كسى اين را به توخبر داده است؟گفت:مرا آن داناى آگاه باخبر کرد(تحریم/۳)

۱۲)

و محمد در ادامه از قول الله می‌گوید:
اگر به سوی الله توبه كنيد (برای شما بهتر است)، بدون شک دلهای شما منحرف شده. و اگر بر عليه او به يكديگر كمک کنید، در حقيقت الله خود سرپرست اوست و جبرئيل و مؤمنان شایسته و غیر از این فرشتگان او را پشتيبانی خواهند کرد(تحریم/٤)

۱۳)

در اخر هم الله به تهدید زنان محمد میپردازه و میگه:
 اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميدوار است پروردگارش همسرانى بهتر از شما، مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه كار، پارسا، روزه‌دار، بيوه و باکره به او عوض دهد(تحریم/۵)

در آیه های بالا(آیه ۳)به راز بزرگی اشاره شده است که محمد به یکی از زنانش گفته بود وعایشه انرا برای یکی دیگر از زنان محمد(یعنی حفصه)افشا کرده بود و الله به پیامبر خود خبر داده که عایشه راز تو را به حفصه باز گفته است.
اهل تفسیر و سیره ننوشته اند که این راز بزرگ چه بوده است،

۱۵)

اما علی بن ابراهیم قمی(مفسر اهل تشیع امامی) به این راز بزرگ پی برده بوده و در تفسیرش اینگونه بازنوشته است؛ ماریه قبطیه در خانه پیامبر فرمان میبرد،یک روز حفصه از خانه بیرون رفته بود،پیامبر ماریه را به اتاق حفصه برد و با او همبستر شد،ولی حفصه خبردار شد و به پیامبر اعتراض کرد که
۱۶)

« در روز نوبت من و در خانه من و روی بستر من؟!»
پیامبر به او گفت؛ اگر زبان بدهی که این راز را برای کسی افشا نکنی من نیز زبان می دهم که دیگر هرگز چنین کاری نکنم،بعلاوه یک راز مهمی را برایت خواهم گفت ولی لعنت(الله) و ملائکه بر تو باد اگر برای کسی بازگویی.

۱۷)

چون حفصه تضمین داد که به کسی نگوید ،پیامبر گفت؛ به تو مژده می دهم که پس از من ابوبکر و عمر جانشین من و خلیفه خواهند شد، حفصه گفت ؛چه کسی این را به تو گفته است؟ گفت ؛الله به من خبرداده است
۱۸)

ولی حفصه راز را نگه نداشت و به نزد عایشه رفت و برایش بازگفت، عایشه نیز به نزد پدرش ابوبکر رفته راز را برایش بازگفت،ابوبکر نیز به نزد عمر رفته راز را برایش بازگفت سپس عمر از حفصه پرسید و از زبان حفصه شنید و یقین کرد که محمد به او گفته است.(تفسیر قمی جلد۲ص ۳۷۵ و۳۷٦)

پایان.