واقعيت موجود اين است که بخش بزرگی از مردم جهانِ اسلام، مسلمانی خود را بيشتر بصورت سند هويتی
بکار می گيرند تا بصورت اعتقادی، زيرا که در خارج از اين هويتِ اسلامی اصولا علتی وجودی برای خود ندارند.⇩
برای بخش بزرگی، اسلام عنوانی بيش نيست، زيرا دست کم ۸۰ درصد از مسلمانان نه مفهوم
قرآنی را که به زبانی غير از زبان خودشان نوشته شده است می فهمند و نه مفهوم نمازی را که به زبانی غير از
زبان خودشان می خوانند درمی يابند،⇩
همانطور که مومنان مسيحی در دورانی که هنوز مراسم مذهبی تنها به زبان
لاتين برگزار می شد نه معنی آنچه را که می خواندند می فهميدند، نه معنی آنچه را که می شنيدند. به ناچار همهِ اين
نماز گزاران به گفته مولوی «روی به محراب و دل به بازار» دارند.⇩
حتی مسلمانیِ خود عرب زبانان نيز، تا وقتيکه برای اينان اختياری در قبول يا رد آن و يا حتی سئوالی درباره آن
نباشد اعتباری بيش از مسيحيتِ بسياری از مسيحيان قرون وسطی نمی تواند داشت، زيرا که هيچکدام از اينان مذهب
خويش را آگاهانه برنگزيده اند و آزادانه نيز بر آن پايدار نمانده اند.⇩
بقول ولتر مذهب خود را به همان صورتی تحويل
گرفته اند که پول رايج کشورشان را. قانون شناخته شده ای است که هر فرد بشری با همان مذهبی به دنيا می آيد که
مذهب خانوادگی اوست. ⇩
کسی که در خانواده ای يهودی متولد می شود يهودی است و کسی که در خانواده ای مسيحی يا مسلمان زاده می شود مسيحی يا مسلمان است، و به ناچار ساختار مذهبی او از آغاز بهمان صورتی شــکل می گيرد
که کارگـردانان اين مذاهب برايش خواسته اند.⇩
در طول تاريخِ مذاهبِ «توحيدی» ميليون ها نفر بنام مذهب با يکديگر
جنگيده و بنام خدای مذهب همديگر را کشته اند بی آنکه اطلاعی از معتقدات آن ديگری داشته باشند يا حتی متوجه
باشند که خدای او همان خدای خودشان است.⇩
نه آن صـليبيانی که در طول دويست سال بصورت امواجی پياپی به
کشتار مسلمانان رفتند، قرآن را می شناختند و نه آن مسلمانانی که بروی اين صليبيان شمشير کشيدند چيزی از تورات
و انجيل می دانستند.⇩
هريک از اين دو اگر در کشورِ آن ديگری بدنيا آمده بود بنام خدای او به همين آدمکشی دست
می زد. اگر روح الله خمينی در خانواده ای يهودی متولد شده بود احتمالا بجای آيت الله عظمای قم در سمت خاخام
اعظم ارشليم شمشيرکشی می کرد،⇩
يک مسلمان ايرانی، به همين منوال، تنها از اين جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است، و پدر او نيز بدين
دليـل مسلمان بوده که پدری مسلمـان داشته است، و پايـان اين خط زنجير در هر شرايطـی به زرتشتـی فلکـزده ای
می رسد که با شمشير عرب لا اله الا االله گفته بود⇩
بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد. و اگر همين مسلمان برخلافِ
نُه دهم از ديگرمسلمانان جهان سنی نيست و شيعه است، باز بدين دليل است که اضافه بر شمشير چهارده قرن پيش
يک عرب،⇩
شمشير چهار قرن پيش يک قزلباش از او خواسته بود که يا به ابوبکر و عمر و عثمان لعنت بفرستد و يا
آماده آن باشد که جابجا سرش بريده يا شکمش اره شود.
تولدی دیگر .شجاع الدین شفا
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ماجرای تصرف صفیه دختر حی بن اَخطَب( نوعروس زیبای کنانه بن ربیع) توسط پیامبر اسلام و سه شب همبستری با او در راه بازگشت از خیبر به مدینه بدون اینکه حتی «عده ی»او را نگهدارد! داستانی دارد که بخشی از ابعاد فاجعه آمیز چهره واقعی محمد را آشکار میکند #رشته_توییت
محمد در اوائـلِ سـال هفـتم هجـری بە خيـبر لشکرکـشی کـرده آن را گـشود شمـار بـسياری از زنـان و دختـران خيـبر را سَـبی کـرد
و يکـی از آنهـا کەنوعروسـی بود را پيش از تقسيم شدنشان برای خودش جدا کرد.
در اینجا لازمه توضیح کوتاهی در مورد سبایا در اسلام بدم:
(سَبی یا سبایا به تاراج انسانیِ زنان و دخترانی میگفتند که مسلمانان در هنگام فتوحات از چادرها و خانه ها بیرون میکشیدند و همانجا میتوانستند با آنان آمیزش کنند)
#رشته_توییت
ماجرای کامل رسوایی جنسی پیامبر اسلام با ماریه قبطیه(کنیز مصری) و آیات ۱ تا ۵ سوره تحریم چه بود؟
محمد در سال ۷ھ نامه ئی
بە دست مردی از يارانش بەنام حاطب ابن ابوبلتعه کە برای خريد و فروش کالا بە مـصر مـیرفــت بـرای مُقَــوقسِ اسـکندريه(کـشيش بــزرگ مـصر )فرسـتاد.
۱)
نوشته اند که مُقوقس اسلام نیاورد ولی فرستاده محمد را نواخت و دو دخترک مصری بنام ماریه و سیرین و يـک پسرک مـصری بنام مابور و يـک اَسـتر بنام دلدل و يـک خـرِ مـصری بنام عفیر و مبلغـی
پولِ زر و چندين دست رخت و هدايا را بە دست او برای محمد هديه فرستاد.
۲)
محمد يکی از اين دو دخترک را بەشاعر خودش حسان ابن ثابت بخشيد ودخترک ديگر کە مارِيه نام داشت و نوشته اند کە «دخترکی سـرخ و سـفيد و
مو بور بود»، و نيز غلام و خر و اَسترِ اهدايی، را برای خودش نگاه داشت
(واقدی ج۸ ص۲۱۲و۲۱٤)
درقرآن يکجا اشاره شده کە قريشیان میپندارند کە قـرآن را يـک مـردِ
عجــم بەمحمــد مــیآمــوزد {سوره نحــل: آیـه ۱۰۳}. ايــن اشــاره مربــوط بەآغــاز دعــوت
محمد اســت.
در گزارشـی کەابــن اسـحاق آورده اســت آمــده کەايــن عجــم
نــامش جــبر و مــسيحی بــود، پيــشه ور بــود و در مَــروَه دکــه داشــت و پيــامبر از
سـالهای پـيش از بعثـتش بـا او دوسـتی و نشـست و برخاسـت داشـت،
و مـردم
مکـه مـیگفتنـد: محمـد ايـن چيزهـا کە مـیگويـد را از جـبر نـصرانی يـاد گرفتـه است(سیره ابن هشام ج۲ص٤۳_تفسیر طبری ج۷ ص٦٤۸)
#رشته_توییت
در مورد علی بن ابیطالب و زنان.
ابتدا درسهایی از نهج البلاغه!
نامه ۳١ نهج البلاغه:
از رأی زدن با زنان بپرهیز،زیرا آنان را رأیی سست و عزمی ناتوان است.زنان را روی پوشیده دار تا چشمشان به مردان نیفتد(دقت کنید اینجا موضوع این نیست که مردمان،زنان را نبینند،
میگه زنان مومن مردمان را نبینند،چرا؟)میگه؛زیرا سختی حجاب انان را پاک نگه میدارد(یعنی زنان اگه چشمشان به مردم بیفته نه اینکه سست اراده هستن ممکنه پاکدامنی خودشونو از دست بدن).در ادامه گفته؛خارج شدن زنان از خانه بدتر نیست از اینکه کسی را که به او اطمینان نداری به خانه در آوری
(یعنی زن پاشو از خونه بیرون بزاره انگار که بله...به مرد نامطمئنی راه داده).اگر توانی کاری کنی که جز تو را نشناسند..!!