فلسفه #شوپنهاور (قسمت اول)

من تصمیم داشتم هگل رو توضیح بدم ولی قبلش چون خیلی از دوستان خواستن، فلسفه شوپنهاور رو هم توضیح میدم

خلاصه ی کانت این بود که کانت میگفت ما داده های خام رو از جهان خارج میگیریم، این داده ها میاد تو مرحله عقلی یه سری برچسب ها بهش میخوره

👇
(مثل یه کارخونه، که تو اخرین مرحله به محصولش یه سری برچسب ها میخوره، تا محصول نهایی ادماده بشه)
از اینجا به بعد اون تجربه نهایی که بهش میگیم #فنومن یا #پدیدار حاصل میشه

پس اون جهان خارج از ذهن ما که ما نمیدونیم چیه و چه شکلیه جهان #نومن ها یا #ناپدیدارها اسمشو بزاریم
👇
تکرار کنیم
اون تصاویر بازنمایی شده تو ذهن ما #پدیدار، و اون چیز یا چیزهایی که ذهن ما داره بازنمایی میکنه، ناپدیدار یا #شی_فی_نفسه (یا نومن) اسمشو بزاریم

اما اینجا کانت با یه تناقضی مواجه شد که اساسا شوپنهاور درصدد اصلاح این تناقض فلسفه اش کلید میخوره

چه تناقضی؟

👇
اگر از قسمت هیوم خونده باشید بحث رو، دیدید که گفتیم اصلا بحث کانت رو اینه که چیزایی مثل علیت، ضرورت و کلیت و.. اینا جایگاهشون کجاست و به این فک میکرد که هیوم داره درست میگه که اینا تو جهان خارج وجود ندارن و به این نتیجه رسید که اینا باید ساختارها یا چارچوبای عقل ما باشن 👇
یا اصطلاحا مقولات پیشینی باشن

ولی شوپنهاور میاد میگه اگه از کانت بپرسیم که #علت این پدیدارها چیه، کانت چی به ما میگه؟

میگه علتش شی فس نفسه یا بقولی جهان خارجه دیگه
چرا؟
کانت میگه بالاخره باید خارج از ذهن من یه چیزی باشه که داده های خام رو توسط حواس پنجگانه از اون بگیرم👇
بعد تحویل مرحله عقلی بدم و اونجا یه بلاهایی سرشون بیاد تا تصور یا پدیدارها حاصل بشه

ولی شوپنهاور میگه همینجا یه لحظه باید صبر کنید، این حرف تناقضه
چرا؟
چون خود کانت گفته علیتی تو شی فی نفسه یا بقولی جهان خارج وجود نداره و علیت مقوله پیشینی ذهن ماست، ولی 👇
این حرف کانت معنیش اینه که علت پدیدارها جهان خارج از ذهنه و این تناقضه

پس شوپنهاور میگه وقتی تو میگی علیت ساختار عقل ماست و تو جهان خارج یا اون شی فی نفسه وجود نداره
دیگه حق نداری بگی علت پدیدارها،خود جهان خارج یا این شی فی نفسه اس

بحث از اینجا کلید میخوره👇
شوپنهاوری که بارها نبوغ کانت رو بخاطر اینکه بحث پیشینی بودن مقولات رو اورده تحسین میکنه، اینجا صراحتا به کانت میتازه و میگه کانت هم مثل بقیه شون (بقیه کسایی که فحشش میداده 😂 ) اینجا میخواسته حقیقت رو پنهان کنه، چرا؟
شوپنهاور میگه چون تو ویراست اول نقد عقل محض خود کانت👇
اینو فهمیده بود و به زبون(به قلم) اورده بود ولی تو ویراستای بعدی یواشکی حذفش کرد و حقشه اینجا یه دوتا فحش بخور😂

حالا اگر ما بخوایم تناقض رو از کانت بگیریم باید بگیم یا علیت تو جهان خارج وجود داره (که اینجا بحث نظرات هیوم میاد وسط) یا از بیخ باید وجود شی فی نفسه رو منکر بشیم👇
و بگیم اصلا جهان خارج از ذهن یا شی فی نفسه ای وجود نداره
یعنی اصلا جهانی خارج از ذهن ما وجود نداره و پرت بشیم به ایده الیسم افراطی و سولیپسیسم (خودتنها انگاری) و...

اگر از ارتور بپرسیم که ایا حالت سومی هم هست؟ میگه بله
"جهان همچون اراده و تصور"

👇
جهان تصور representation من است
شوپنهاور کتاب رو با این جمله شروع میکنه
دفتر اول کتابش در مورد جهان همچون تصور و دفتر دوم کتابش جهان همچون اراده رو شرح میده

شوپنهاور در فصل اول این مساله رو تشریح میکنه که جهان، تصور یا به عبارت بهتر #بازنمایی ماست 👇
(کلمه #تصور غلط نیست ولی چندان درست هم نیست، ممکنه بار معنایی اشتباهی داشته باشه)

این بدیهی ترین گزاره ایه که هرکس باید بپذیره ولی ایا جهان فقط تصور منه؟ خیر واقعیت پشت پرده جهان چیز دیگه ایه

بیایم با خود شوپنهاور اون واقعیت رو کشف کنیم👇
شوپنهاور میگه تمام مقولاتی که کانت حرفشو میزد رو بریزید دور، کانت یه علاقه معماری طور داشته که چهار دسته مقوله (کمیت کیفیت نسبت جهت) در نظر گرفته
بعد کدوم رو گرفته خرد کرده و به سه تا تجزیه کرده(مثلا کمیت میشه: وحدت،کثرت،تمامیت)

و...و....
👇
ارتور میگه همه این مقولات انتزاعی هستن و کانت الکی واسه خودش دردسر تراشیده و هذیون میگفته

ولی یه مقوله رو نه تنها اشتباه نکرده، بلکه فقط و فقط همون یه مقوله پیشینیه و همین یه چیزی که کانت فهمیده، همین واسه جاودان شدن نامش و اینکه من تحسینش کنم کافیه

اون مقوله چیه؟
علیت (و البته مکان و زمان هم شهود محض هستند) و از اینجا در ضمیمه کتابش، مطالب خیلی زیادی در اثبات ادعاش و اینکه چرا مقولات دیگه انتزاعی هستن مینویسه

و توضیحات زیادی داره که
تنها مقوله پیشینی ما یا اصلا به یه زبون دیگه بگیم،تنها کارکرد ذهن ما علیته👇
پس تنها کارکرد ذهن ما، علیت و البته برچسب مکان و زمان زدن به پدیدارها یا تصورها یا اون بازنمایی های ذهن ماست

ولی میگیم بازنمایی پس ذهن ما چی رو داره بازنمایی میکنه؟
درواقع شوپنهاور میخواد یه پل از ذهن به شی فی نفسه بزنه و بفهمه اون شی فی نفسه که کانت میگفت ناشناختنیه چیه؟
👇
شوپنهاور میگفت دلیل افتراق یا بقولی جدایی چیزها از همدیگه (اصطلاحا اصل تفرد) چیه؟

اینکه این میز با صندلی یا این سیب با اون پرتقال فرق میکنه و عملا چیزهای متفاوت هستن چیه؟
مکان و زمانشون
حالا اگر مکان و زمان پیشینی باشه و بقولی تو جهان خارج وجود نداشته باشه👇
و کار ذهن ماباشه که برچسب مکان زمان میزنه، نتیجه میگیریم شی فی نفسه یا اون چیزی که کانت دنبالش بود چیه؟ یه چیز غول اسا، یه چیز واحد، یه چیز یکپارچه و یکدست به اسم #اراده (یا نیرو)

این اراده رو میتونید نیرو بخونید ولی شوپنهاور دفتر دوم از جلد اول کتابش که بحث اراده رو باز میکنه👇
چند صفحه سخنرانی میکنه که نباید بهش بگید نیرو، بهتره بگیم اراده، اصل حرفشم اینه که اخرین حد درک مستقیم ما از خودمون چیه؟
اراده است
یعنی ما تو خودمون عمیق بشیم اخرین درکی که از خودمون داریم، اراده اس (یا خواهش یا اراده ورزیدن به چیزهای مختلف یا خواست این چیز و اون چیزه)
👇
درواقع این شی فی نفسه یه چیز غول اسا یه قادر مطلق، یه موجود یکپارچه، تنها تماشاگر این بازی عظیم (اینا همه اصطلاحات خودشه) به اسم نیرو یا اراده اس که ذهن ما عملا داره اونو بُرِش میده و ازش تصاویر مختلفی بازنمایی میکنه

پس به همین دلیل اگر از شوپنهاور بپرسیم جهان چیه؟👇
میگه جهان درواقع اراده و تصور (بازنمایی) این اراده اس

پس این اراده (شی فی نفسه) و این تصورات یا بازنمایی ها(پدیدارها) دوچیز نیستنا

درواقع تصاویر یا پدیدارهایی که ما میبینیم همون اراده یا نیروئه که داره این شکلی (مثل کوه و جنگل و دشت و دریا و میز و صندلی و... ) بازنمایی میشه
👇
میدونید مثل چی؟ (یه مثال واسه فهم مطلب بزنم-لطفا مناقشه نکنید)

مثل اینه شما میری فستفود یه پیتزا سفارش میدی، اشپز واسه شما پیتزا رو هشت تکه میکنه میاره، این پیتزا خود اون اراده اس که الان بُرِش های مختلف خورده و به شکلای مختلف در اومده، اینجور نیست که این تکه های پیتزا، 👇
و خود پیتزا دو چیز باشن
نه این تکه ها هم همون پیتزاعه اس که فقط بُرِش خورده
(تو این مثال پیتزا اراده اس و اون تکه های برش خورده پدیدارها یا تصوراتن)

حالا اگر به ارتور بگی این اراده هه چیه میگه یه موجود شرور عوضی بی پدر مادره که هر چی بدبختی داریم زیر سر خودشه 😁 👇
راهی داریم از دستش فرار کنیم؟

ارتور میگه کلا که راهی نداریم ولی راه های موقتی هست، درواقع سه تا راه هست که....

فک کنم خیلی طولانی شد
حوصله خواننده سر بره
فعلا تا همینجا بسه

من یه رشته توییت دیکه میزارم از داستان اصلی فلسفه شوپنهاور و حرفای بشدت بدبینانه اش نسبت به جهان 👇
که از اینجا شروع میشه

درواقع شوپنهاور میخواد این اراده رو از پدیدارهاش بشناسه (خود اراده رو نمیشه شناخت/دلیلش طولانیه ولی به اصل دلیل کافی ربط داره) و نتیجه اینکه یه فلسفه بشدت بدبینانه ارائه میده

از اینجا ببعد حرفای بشدت عمیق و ژرف از فیلسوفی دیوانه با تفکر منسجم میبینیم
تو رشتو بعدی میبینید چقدر منسجم فکر میکنه

چرا از بودا و اوپانیشادها(و یه چندتا بدبین دیگه) خوشش میاد و میگه باید خوش بین هایی مثل لایبنیتز و هگل رو کتک زد

مثلا نظام احسن افرینش یا بهترین جهان ممکن (تفکر مذهبی ها) رو مسخره میکنه (و البته با استدلال نشون میده 👇
اتفاقا این بدترین جهان ممکنه)

اخلاق رو بر پایه همین اراده میزاره و بخاطر اخلاق هم یه چهارتا فحش به کانت و اخلاق وظیفه گرای کانتی میده😂

خلاصه که خیلی چیزهاشو میگم😁
حرفاش بشدت جالبه
چرا ما همش تو رنج و بدبختی هستیم
چرا کل عمرمون دنبال یه هدفیم ولی تا بهش میرسیم بیخیال میشیم
حرفاش در مورد نابغه ها و رنجی که میکشن و پاداشی که اراده به این نابغه ها میده

اینکه چرا هنر یه چیز عجیب غریبه و میتونه راه گریز موقتی از چنگال این اراده ی شرور شیطانی باشه

و......و.....و.....

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Pishg00oo00

Pishg00oo00 Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @pishgoo44444

15 Oct
#آرخه
#یونان_باستان

فلاسفه از همون ابتدای کارشون در پی این بودن که جهان از چی ساخته شده
نظرات مختلفی با دلایل ابتدایی خودشون میدادن
فارغ از درستی و نادرستی نظرات و دلایلشون، مهمترین وجه کارشون، این دغدغه بشری هستش که میخواستن بفهمن جهان از چه چیزی بوجود اومده یا 👇
بقولی ذات واقعی جهان چیه
یا به زبان دیگه، ماده المواد جهان چه چیزیه
یونانیا این عنصر اولیه، این ماده المواد رو #آرخه میگفتن
طبیعیه که فلاسفه اولیه جواب های ساده و اولیه هم به این موضوع بدن

مثلا #تالس معتقد بود که جهان از اب ساخته شده، چندتا دلیل هم واسه خودش داشت👇
تالس حالات مختلف اب رو میدید که به شکل جامد(یخ) مایع(اب) گاز(بخار) درمیاد با خودش میگفت، کل جهان همین سه حالت از ماده رو داریم، پس باید جهان از اب ساخته شده باشه

یا مثلا یکی از دلایلش این بود که ما به هر طرفی تو کره زمین میریم به اب برخورد میکنیم
👇
Read 20 tweets
15 Oct
من در مورد هگل خیلی چیزا نوشته بودم
راستش همه رو پاک کردم دوباره شروع کردم نوشتن تا کمی ساده ترش کنم

چون خیلی از دوستا تذکر دادن که جاهایی قابل فهم نیست و باید ریشه ای تر و ساده تر توضیح داد
من این ایراد رو میپذیرم چون ما گاهی یه سری مطالب رو، انقدر گفت و شنود کردیم، 👇
ملکه ذهنمون شده و متوجه نمیشیم که دیگری ممکنه بار اول باشه برخورد میکنه

درواقع مخاطبی که اولین بار با اصطلاحاتی مثل جوهر، عرَض، مقوله و... برخورد میکنه ممکنه درست متوجه نشه

واسه همین یه چرخی تو تاریخ فلسفه میزنم و یه سری اصطلاحات و کلیت فکر فلاسفه پیشین رو میگم

👇
اتفاقا واسه هگل، خوبه که بدونیم پارمنیدس و افلاطون و ارسطو و اسپینوزا چی میگن...

پس اول کمی از فلاسفه یونان باستان میگم
عصر هلنیستی و قرون وسطا رو یه توضیح کوتاه میدم ولی عصر روشنگری (دکارت و لاک و اسپینوزا و بارکلی و لایبنیتز رو حتما توضیح بیشتری میدم
👇
Read 5 tweets
12 Oct
چه چیزی انسان را خلق کرد؟
#طغیان

پرومته،(در نمایشنامه ایسخولوس) به گفته ی خود،دوبار بر ضد نظام موجود آسمانی، طغیان می‌كند. او یك طغیانگر است.
می‌خواهد كه بیداد به پایان رسد
او اعتراض می‌كند تا چیزی را تغییر دهد. او خواهان عدالت و صلح است در پی آن است كه زئوس 👇
برای لحظه‌ای هم كه شده دست از ظلم، نسبت به آدمیان بردارد

پرومته دو بار طغیان كرد
اولین بار زمانی بود كه زئوس تصمیم داشت تا نژاد انسان را از میان بردارد. اما پرومته مخالفت كرد، و به تنهایی در مقابل سپاه خدایان ایستاد

دومین بار هنگامی بود كه زئوس اتش را بر بشر منع کرد
👇
پرومته باز به حمایت از انسان ها آتش را ربود و برای آدمیان آورد.
(آتش را میتوان نماد چیزهای زیادی دانست از عشق تا نفرت و خشم و... اما درین مقال برداشت ما نمادی از اگاهی و روشنایی است. زئوس بشر را در تاریکی و جهل فروبرده بود و پرومته روشنایی و اگاهی را به بشر هدیه کرد)

👇
Read 22 tweets
11 Oct
فلسفه شوپنهاور
قسمت سوم و اخر

قبل از تموم شدن بحث شوپنهاور و شروع هگل، یه سری جملاتش از بدبینی هاشو بنویسم

برایان مگی یه جا مینویسه
کابوسی که شوپنهاور از جهان واستون میسازه کافیه که یک بار بخونید تا هرگز فراموش نکنید

بیاید یه سری جملاتش رو با هم مرور کنیم👇
شوپنهاور میگفت حقیقت فاحشه نیست که دست دور گردن هر بی سر و پایی بندازه، اساسا تمام چیزهای عالی مثل حقیقت به سختی بدست میاد در مقابل کلاهبرداری تو حوزه عملی، چرت و پرت های بی مزه تو حوزه هنر، لاطائلات تو حوزه اندیشه و فلسفه
اینا خیلی خوب مشتری و خریدار داره👇
واسه همینم کلاهبردارها (اشاره به فیخته و هگل😂 ) خیلی راحت موفق میشن

جایی مینویسه
زندگی بشر همیشه در رنج و بدبختیه، زندگی نامه هر کسی رو بخونی عملا رنج نامه میخونی

تازه زندگی بشر پر از حوادث و رنج ها و بدبختی های ریز و درشته که اکثریت این دردها رو پنهان میکنن چون 👇
Read 21 tweets
10 Oct
#فلسفه_شوپنهاور قسمت دوم
گفتیم شوپنهاور بشدت بدبینه و همه چیز رو به این اراده ربط میده

تو این قسمت فلسفه منسجم و بدبینانه شوپنهاور رو دنبال کنیم

از راه های فرار از دست این اراده تا تحلیل #الت_پرستی شرقی ها و دراخر تحسین #بودا و فلسفه ی #اوپانیشادها و پلی به روانشناسی

👇
گفتیم از دید شوپنهاور واقعیت نهایی جهان، یک اراده ی شرور و شیطان صفته، یک قادر مطلق، یک #وحدت جهانی
ولی جهانی که ما درک میکنیم، جهان همچون تصور، جهان کثراته، درواقع کثرات در پدیدارهای اراده است و وحدت در خود اراده

اما این اراده چیه؟

👇
این اراده در جانداران به شکل خشنی خودش رو به نمایش میزاره، من و شما برای نگهداشتن اراده زیستن خودمون، باید حیوون دیگه ای رو بکشیم و درواقع اراده زیستن من در نفی اراده دیگریه

یکی شاهین رو شکار میکنه
شاهین گنجشک رو شکار میکنه و گنجشک، کرم رو...
در واقع اراده حیات (خواست حیات)👇
Read 30 tweets
5 Oct
با توضیح فلسفه هیوم به کانت برسیم
کانت زمانی ظهور کرد که از یک طرف عقلگراهایی مثل دکارت، اسپینوزا، لایبنیتز و از طرف دیگر تجربه گراهایی همچون لاک، برکلی و هیوم جدال فلسفی نابی را راه انداخته بودند و اروپا را از مسیر فلسفه اخوندی مسیحی (موسوم به اسکولاستیک) جدا کرده بودند
👇
بطور کلی عقلگراها، معرفت های عقلی را اصیل میدانستند و تجربه گراها معتقد بودند که تمام شناخت و معرفت ما از تجربه حاصل میشود

مثلا به این دعوای دکارت و تجربه گراها (در کتاب اعتراضات و پاسخ ها) دقت کنید:
دکارت در اثبات برهان وجودی (در اثبات خدا) میگفت 👇
ما مفهوم #نامتناهی (یا نامحدود/بینهایت) رو بصورت عقلی با خودمون داریم و از نفی اش مفهوم #متناهی (یا محدود/نهایت داشتن) رو بدست میاریم

هابز و پیرگاسندیِ تجربه گرا میگفتند اصلا اینطور نیست، اتفاقا ما با تجربه، میبینیم همه چیز #متناهیه (محدوده/حد و حدودی داره) و تو یه فرایند، 👇
Read 18 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(