فیلسوف پیشاسقراطی دیگه ای که ارای بسیار مهمی داره فیثاغورس (=پیتاگوراس) از شهر کورتون ایتالیا بود، که همه مون کمابیش با قضیه فیثاغورس تو هندسه باهاش اشنایی داریم؛ در مورد این بشر، همین بس که راسل تو تاریخ فلسفه اش میگه 👇
من کسی رو نمیشناسم که اندازه فیثاغورس تو تاریخ بشر تاثیر گذار بوده باشه، ولی قبل از گقتن ارای فیثاغورس یه نکته رو باید یادمون باشه که در مورد این شخص تردیدهای جدی هست، از اونجا که گویا فیثاغوری ها، یه انجمن رازالود و فرقه طوری بودن که فردی به اسم فیثاغورس استاد و لیدرشون بوده
👇
و از اونجا که هر چی کشف میکردن به اسم استاد پخش میکردن، دقیقا معلوم نیست چه تعداد از این کشفیات و کدوم این کشفیات، واقعا کار خود فیثاغورس بوده و کدومشون کار شاگردها و پیروان دیگه...
این چیزایی که فلاسفه تا امروز میگفتن نیست، پس بنیان عالم نه آبه، نه هوا، نه آپیرون، نه آتیش، نه چهار عنصر، نه ماده و نه هیچ چیز دیگه، پس چیه؟ #اعداد
فیثاغوری ها معتقد بودن بنیان عالم اعداده
حرف عجیبیه
چطور میشه اعداد که انتزاعی به نظر میان اصل و اساس عالم باشن؟👇
شاید بگید عدد 5 یه مصداق بیرونی داره مثلا 5 تا سیب، 5 تا سنگ و... ولی عدد منفی پنج (5-) که دیگه ما به ازای بیرونی یا بقولی مصداق بیرونی نداره
یا مثلا تو ریاضیات شاید بگید 2 بعلاوه 3 میشه 5، این مصداق بیرونی هم داره مثلا دو تا سیب بعلاوه سه تا سیب میشه پنج تا سیب، ولی
👇
دو بعلاوه منفی هفت، میشه منفی پنج، اینکه دیگه مصداق بیرونی نداره، ضمن اینکه علامتهای جمع و تفریق و مساوی و... اینا که مصداق بیرونی نداره، پس نتیجه اینکه ریاضیات یه چیز انتزاعیه
کاری هم با تجربه نداره، شما چه مصداقی در عالم خارج باشه، چه نباشه، میتونید بگید 👇
دو بعلاوه سه میشه پنج، و این یه چیز تحلیلی و عقلیه
فیثاغوریا اینو میفهمیدن
پس چطور معتقد بودن که اساس و بنیان عالم عدده؟درواقع فیثاغوریا باید توضیح بدن که #چرا به این نظریه رسیدن
و #چطور میشه اعداد، واقعیت نهایی جهان یا بنیان جهان یا اون جوهره یا خمیره ی جهان باشه؟
👇
من تو پرانتز اینو اضافه کنم، خیلیا میگن منظور فیثاغوری ها از عدد این نبوده که اشیا از عدد ساخته شدن، منظور این بوده که کل دنیا رو اعداد فراگرفتن و یه هماهنگی و نظم عددی تو دنیا دیده میشه
ولی خیلیا میگن اینا کل جهان رو به شکل نقطه ها و واحدها میدیدن
یعنی #چطور میشه👇
اعداد بنیان عالم باشن باید گفت اینا معتقد بودن که همه ی اشیا و چیزهای عالم جمع نقطه ها (و یا واحدها) هستن و این یعنی اشیا از اعدادند
برای فهم مطلب به شکل زیر که بهش میگن #تتراکتوس (که واسشون خیلی مقدس بوده) دقت کنید
👇
این شکل یه هرم رو از نقطه ها یا واحدها میسازه
این شکل از قله به پایه، از 1 و 2 و 3 و 4 ساخته شده که مجموعا میشه 10 و بهش میگفتن عدد کامل و واسشون خیلی مقدس بوده...
در مورد اَشکال دیگه هم همینطور
در مورد اعداد مثلا میگفتن اعداد زوج نامحدود و امر نامحدود یه چیز شریه، و اعداد فرد محدود، و امر محدود خیره
عدد یک واحده (نفس کل یا خدا)
عدد 2 اولین عدد زوج و نماد زنانگی مونثه
عدد 3 اولین عدد فرد نماد مرد یا مذکره
عدد 4 یه عدد مربع کامله و نماد عدالته
👇
عدد 5 جالبه، از اونجا که عدد پنج حاصل جمع 2 و 3 (مذکر و مونث هستش) میشه عدد ازدواج
عدد 6، عدد نشاط و شادمانیه
عدد 7، کایروسه (کایروس یه کلمه یونانیه ترجمه لغتیش رو میشه گفت فرصت یا لحظه مناسب ولی منظورشون بیشتر از این واژه اس، درواقع زمان به لحاظ کمی نیست، مثلا 👇
تولد من یک فروردین 1350عه، یا کوروش 549 ق.م تاجگذاری کرد این زمان به لحاظ کمّی (کمیتی) هستش که میگفتن کرونو (مثل کرونولوژی یا کرونومتر که زمان رو میسنجه)، ولی کایروس چیه؟ مثلا یه پرنده داره پرواز میکنه، من شلیک میکنم صاف میزنم تو قلبش، اون لحظه یا اون زمان دقیقی که تصمیم به
👇
شلیک گرفتم اون کایروسه یه زمان به لحاظ کیفیت مد نظره)
توضیح دادیم چطور اعداد میتونه بنیان عالم یا جوهره عالم باشه، ولی چرا فیثاغوری ها به این عقاید رسیدن؟
انجمن فیثاغوریا دیوانه وار ریاضیات رو دوس داشتن و واسه ریاضی(و البته موسیقی) احترام عجیبی قائل بودن، 👇
گفتیم که کلا انجمن فیثاغوری مثل یه فرقه مذهبی بودن که عرفان و فلسفه و ریاضیات تو انجمن تدریس میشد
عرفان و مذهبی بازیشون تحت تاثیر فرقه اورفئوسی بود (اون زمان مذهب اورفه ای، تو یونان باستان رواج داشت)
فلسفه شون تحت تاثیر ریاضیات بود
ریاضی و کشف، پشت کشف هم تمام زندگیشون بود👇
بخاطر همین اینا اروم اروم یه چیزای جالبی رو فهمیدن، قضیه فیثاغورث (که میگه مربع دو ضلع برابر با مربع وتره-شکل زیر) از کمترین چیزایی بود که کشف کرده بودن
اینا تصاعدحسابی و هندسی رو کشف کردن یا مثلا فهمیده بودن تو کل عالم یه سری نسبت ها با عدد 3 و 4 و 6 برقراره، 👇
یا مثلا اون عدد طلایی (نسبت طلایی) رو کشف کرده بودن و دیده بودن که این نسبت تو طبیعت بارها مشاهده میشه
نظریه اعداد (حساب) کشف فیثاغوری هاست، و هندسه رو بصورت استنتاجی در اوردن(یعنی از اصول موضوعه (بدیهیات) شروع کنیم بعد اصول متعارف، بعد قضیه هاو... از پایه شروع کنیم بریم جلو)
👇
یا مثلا تو موسیقی فهمیده بودن که مبنای گام های موسیقی روی اعداده و اینو فهمیده بودن که بین تارها، و موزون در اومدن صدا، باید یه نسبتهایی برقرار باشه (متناسب با اعداد 3 و 4 و 6)
اینها نمونه هایی از کشفیاتشون تو ریاضیه
ولی فیثاغوری ها این کشفیات رو به کل عالم تعمیم دادن و 👇
به این نتیجه رسیده بودن که همه چیز تو عالم عدده و درواقع اشیا نمود ظاهری اعداده
از اونجا که اعداد تو جهان تصور و ذهن وجود داره نه جهان خارج، اینا به یه جهان فراحسی قائل شدن که بهش میگن جهان ایده ها یا جهان مثالی
چنانچه بزودی میبینیم
این عقیده، یکی از ارکان اصلی فلسفه افلاطونه
درواقع افلاطون خودش فیلسوفی فیثاغوریه که سردر مدرسه اش نوشته بودن کسی ریاضی بلد نیست وارد نشه، و بزودی توضیح میدم چطور ارای فیثاغوری ها (درمورد جهان ایده ها یا مثال ها)، ارای پارمنیدس (حرکت وجود نداره)، ارای هراکلیت(کل جهان در حرکت مستمره) و نظرات سقراط رو با هم جمع زد.
👇
پس خلاصه اینکه فیثاغوری ها با مشاهده نظم و هماهنگی عددی تو طبیعت، معتقد شدن همه چیز اعداده (شعارشون این بود) و اساس عالم عدده، و اشیای عالم، نمونه یا تقلیدی از اعدادن.
درمورد فیثاغوریا اصل مطلب همینه ولی میشه چندین صفحه دیگه نوشت
اما در مورد عقاید مذهبیشونم کمی بنویسیم👇
عقاید دینی فیثاغوری ها
چندتا عنصر مهم تو عقایدشون دیده میشه
اول اینکه به #تناسخ اعتقاد پیدا کرده بودن، یعنی روح ادم بعد از مرگ دوباره تو جسم یه انسان یا حیوان حلول میکنه، دیوگنس لائرتیوس یه روایتی نقل میکنه که یه روز یه نفر یه سگ رو میزده، فیثاغورس این صحنه رو میبینه، میگه 👇
نزنش، من صدای دوستم را در واق واق این سگ شناختم (یعنی روح دوستش تو جسم این سگ حلول کرده)
دوم اینکه زندگی اشتراکی و کمونیستی داشتن، مثلا همه با هم غذا میخوردن، هم با میرفتن و میومدن و میخوابیدن، کتابها واسه همه بوده، حتی گویا نحوه سلام و دست دادن متفاوتی داشتن که 👇
همدیگه رو بشناسن، نکته جالب اینه که اکتشافاتشون تو ریاضی و نجوم و... رو هم بصورت اشتراکی به اسم فیثاغورس میدادن بیرون، واسه همین دقیق نمیدونیم کدوما ارای استاده و کدوما ارای فرد دیگه....
سوم بحث تزکیه نفس
مثلا خیلی ادمای ساکتی بودن و سکوت رو از فضایل اخلاقی میدونستن 👇
بینهایت رازدار بودن (چون انجمن سیاسی ای هم بودن رازداری واسشون خیلی مهم بوده)
یه سری تابوها (محرمات) هم داشتن مثلا دست زدن به خروس سفید حرومه، نگاه کردن تو آینه ای که بغل چراغ باشه حرومه، خوردن باقالی (یه سری میگن لوبیا یه سری میگن کل حبوبات) حرومه، گوشتخواری حرومه 👇
(گیاهخوار بودن - احتمالا فقط میوه جات و سبزیجات میخوردن) ، نشستن رو رطل (پیمانه) حرامه، وقتی ظرف رو از روی ذغال برمیداری نباید جای ظرف رو اتیش بمونه و باید ذغالا رو هم بزنی، یا مثلا از خواب پا میشی باید رخت خواب ها رو تر تمیز جمع کنی و....و.... (درواقع فیثاغوری ها 👇
با اینکارها یه انجمن دینی و یه نظم خاصی رو تشکیل داده بودن)
و درکنار اینا خودکشی حرامه، موسیقی ارزش بسیار زیادی داشته، چون روح و روان ادم رو جلا میده
از عقاید دیگشون اینه که باید به بدن خودت باید برسی، یا مثلا عقیده داشتن ما تو این دنیا زندانی هستیم
👇👇
و باید اعمالمون برپایه تزکیه نفس و تهذیب روح باشه (احتمال داره اینا رو از بودیسم گرفته باشه چون فیثاغورث ایران و مصر و هند سفر کرده بود)
از عقاید علمی دیگشون اینکه به فلک ثوابت (هفت سیاره) و زمین و خورشید که اعتقاد داشتن، ولی میدیدن اینا شد 9 تا، ولی عدد کامل عدد 10عه
واسه همین ارسطو میگه هر جا اعتفادشون گیر میکرد، زمین و زمان رو بهم میریختن تا با اعتقاد اینا جفت بشه و عقایدشون غلط درنیاد واسه همین کنار این 9 جرم اسمانی، یه سیاره جدید اختراع کرده بودن به اسم "ضد زمین" که تعداد اینا 10تا بشه 😂
ولی جالب اینه معتقد بودن زمین کرویه
👇
و همه این اجرام اسمانی (از جمله زمین و خورشید) دور یه گوی اتشین بزرگ میچرخن
فیثاغورث هم اولین کسیه که به جای واژه جهان از واژه کوسموس cosmos استفاده میکرده و این واژه ترجمه درستی تو اکثر زبانها نداره، چون کوسموس درواقع به یه "کل منظم، هماهنگ و زیبا" گفته میشه یعنی 👇
وقتی به جای واژه جهان، تو متون مختلف کوسموس گذاشته میشه، تو فیثاغوری ها باید یه کلمه ای ترجمه بشه که به کل جهان، معنای هماهنگی و زیباشناختی هم اضافه باشه و بار معنایی کل منظم و هماهنگ و زیبا رو داشته باشه که کلمه ای تو فارسی یا حتی انگلیسی واسش نداریم
یه نکته جالب دیگه هم بگم
یکی از فیثاغوریا اعداد #اصم یا همون اعداد #گنگ رو کشف کرد که نشون میده یه سری اعداد هستن که رقم دقیقی نیستن و رقم بعد اعشارشون تا بینهایت میره جلو و این اعداد بعد اعشار متناوب هم نیستن و تکرار نمیشن
بدبخت این کشف رو کرد
اینا ریختن سرش که 👇👇
تو به مقدسات بی احترامی کردی
بیچاره رو بردن وسط دریا، انداختن تو اب
که دیگه از این کشفای بد نکنه😂
عدد پی (3.1415926 ) یا نسبت طلایی (1.618033) یا عدد نپر (2.7182)
اینا عدد اصم هستن
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
فیلسوف پیشاسقراطی دیگه ای که پا به عرصه فلسفه گذاشت پارمنیدس از شهر الئا بود، به همین دلیل مکتبشون رو هم الئایی میگن، در مورد زمان زندگی پارمنیدس هم اینو میدونیم که سقراط تو جوانی، پارمنیدس رو دیده بود
👇
پارمنیدس فیلسوف دقیقتر و فنی تری بود، و یکی از موثرترین افراد تو جمع بندی ارای افلاطون بود، پارمنیدس دوتا اندیشه مهم داشت
اول اینکه هستی یا وجود، بنیان جهانه، دوم اینکه تغییر یا حرکت در جهان وجود نداره
پارمنیدس معتقد بود جهان هستی محضه، چکیده حرفش هم این بود که:
👇
هستی(یا وجود یا being) همیشه بوده و هست و خواهد بود، (ازلی و ابدیه)
چرا؟
چون وجود یا از وجود، بوجود میاد یا از عدم(لاوجود) بوجود میاد
اگر حالت اول باشه که خوب بازم از یه وجود، بوجود اومده دیگه، اینم که همونه (اصطلاحا تکرار معلومه) یا از عدم بوجود اومده که امری محاله
فیلسوف دیگه ای که به دنبال این بود که جهان از چه چیزی ساخته شده #اناکساگوراس بود، اناکساگوراس ادم متفکری بود، یافته هاش از نظر علمی حیرت اوره، مثلا فهمیده بود خورشید یه جسم داغ گداخته شده اس، یه گوی اتشین تو اسمون که متاسفانه خدا نیست، و فهمیده بود 👇
ماه جنسش از خاکه (گویا یه شهاب سنگ رو بررسی کرده بوده) ، اناکساگوراس اینم فهمیده بود که ماه نوری از خودش نداره و عملا داره نور خورشید رو بازتاب میده، این یافته ها، حدود 450 سال قبل میلاد شگفت اوره، اما فارغ از بحثای علمیش، اندیشه های متافیزیکی اناکساگوراس هم جالبه 👇
اناکساگوراس معتقد بود که جهان از یه چیز واحد ساخته نشده، بلکه از بینهایت عنصر یا تعدادی نامحدود ریشه ساخته شده، یعنی مثلا امروز میگیم فلان ماده رو تجزیه کنی، به مولکول ها بعد اتم ها بعد به ذرات بنیادین میخوریم و تمام. اما اناکساگوراس میگه نه، هر چقدر هی بشکافی باز به یه عنصر 👇
فلاسفه از همون ابتدای کارشون در پی این بودن که جهان از چی ساخته شده
نظرات مختلفی با دلایل ابتدایی خودشون میدادن
فارغ از درستی و نادرستی نظرات و دلایلشون، مهمترین وجه کارشون، این دغدغه بشری هستش که میخواستن بفهمن جهان از چه چیزی بوجود اومده یا 👇
بقولی ذات واقعی جهان چیه
یا به زبان دیگه، ماده المواد جهان چه چیزیه
یونانیا این عنصر اولیه، این ماده المواد رو #آرخه میگفتن
طبیعیه که فلاسفه اولیه جواب های ساده و اولیه هم به این موضوع بدن
مثلا #تالس معتقد بود که جهان از اب ساخته شده، چندتا دلیل هم واسه خودش داشت👇
تالس حالات مختلف اب رو میدید که به شکل جامد(یخ) مایع(اب) گاز(بخار) درمیاد با خودش میگفت، کل جهان همین سه حالت از ماده رو داریم، پس باید جهان از اب ساخته شده باشه
یا مثلا یکی از دلایلش این بود که ما به هر طرفی تو کره زمین میریم به اب برخورد میکنیم
👇
من در مورد هگل خیلی چیزا نوشته بودم
راستش همه رو پاک کردم دوباره شروع کردم نوشتن تا کمی ساده ترش کنم
چون خیلی از دوستا تذکر دادن که جاهایی قابل فهم نیست و باید ریشه ای تر و ساده تر توضیح داد
من این ایراد رو میپذیرم چون ما گاهی یه سری مطالب رو، انقدر گفت و شنود کردیم، 👇
ملکه ذهنمون شده و متوجه نمیشیم که دیگری ممکنه بار اول باشه برخورد میکنه
درواقع مخاطبی که اولین بار با اصطلاحاتی مثل جوهر، عرَض، مقوله و... برخورد میکنه ممکنه درست متوجه نشه
واسه همین یه چرخی تو تاریخ فلسفه میزنم و یه سری اصطلاحات و کلیت فکر فلاسفه پیشین رو میگم
👇
اتفاقا واسه هگل، خوبه که بدونیم پارمنیدس و افلاطون و ارسطو و اسپینوزا چی میگن...
پس اول کمی از فلاسفه یونان باستان میگم
عصر هلنیستی و قرون وسطا رو یه توضیح کوتاه میدم ولی عصر روشنگری (دکارت و لاک و اسپینوزا و بارکلی و لایبنیتز رو حتما توضیح بیشتری میدم
👇
پرومته،(در نمایشنامه ایسخولوس) به گفته ی خود،دوبار بر ضد نظام موجود آسمانی، طغیان میكند. او یك طغیانگر است.
میخواهد كه بیداد به پایان رسد
او اعتراض میكند تا چیزی را تغییر دهد. او خواهان عدالت و صلح است در پی آن است كه زئوس 👇
برای لحظهای هم كه شده دست از ظلم، نسبت به آدمیان بردارد
پرومته دو بار طغیان كرد
اولین بار زمانی بود كه زئوس تصمیم داشت تا نژاد انسان را از میان بردارد. اما پرومته مخالفت كرد، و به تنهایی در مقابل سپاه خدایان ایستاد
دومین بار هنگامی بود كه زئوس اتش را بر بشر منع کرد
👇
پرومته باز به حمایت از انسان ها آتش را ربود و برای آدمیان آورد.
(آتش را میتوان نماد چیزهای زیادی دانست از عشق تا نفرت و خشم و... اما درین مقال برداشت ما نمادی از اگاهی و روشنایی است. زئوس بشر را در تاریکی و جهل فروبرده بود و پرومته روشنایی و اگاهی را به بشر هدیه کرد)
قبل از تموم شدن بحث شوپنهاور و شروع هگل، یه سری جملاتش از بدبینی هاشو بنویسم
برایان مگی یه جا مینویسه
کابوسی که شوپنهاور از جهان واستون میسازه کافیه که یک بار بخونید تا هرگز فراموش نکنید
بیاید یه سری جملاتش رو با هم مرور کنیم👇
شوپنهاور میگفت حقیقت فاحشه نیست که دست دور گردن هر بی سر و پایی بندازه، اساسا تمام چیزهای عالی مثل حقیقت به سختی بدست میاد در مقابل کلاهبرداری تو حوزه عملی، چرت و پرت های بی مزه تو حوزه هنر، لاطائلات تو حوزه اندیشه و فلسفه
اینا خیلی خوب مشتری و خریدار داره👇
واسه همینم کلاهبردارها (اشاره به فیخته و هگل😂 ) خیلی راحت موفق میشن
جایی مینویسه
زندگی بشر همیشه در رنج و بدبختیه، زندگی نامه هر کسی رو بخونی عملا رنج نامه میخونی
تازه زندگی بشر پر از حوادث و رنج ها و بدبختی های ریز و درشته که اکثریت این دردها رو پنهان میکنن چون 👇