Thread by @pishgoo44444

ادامه دادگاه #سقراط (3)

سقراط که مرگش قطعی شده، سخنرانی اخر خودش رو اینجور اغاز میکنه

سخنرانی دوم:
سقراط میگه مردم اتن؛ شاید فک کنید من عصبانی هستم، ولی هرگز از این حکم خشمگین نیستم، که دلایل زیادی داره، بهرحال
👇

https://twitter.com/pishgoo44444/status/1462855939963617280?t=GrRED-FCg491McVJ87LaQw&s=19

👇

این نتیجه واسم غیرمنتظره نبود
سقراط میگه شما انتظار داشتید من تقاضای تخفیف کنم یا خودم مجازات تبعید رو انتخاب کنم، ولی امکان نداره اینکارو کنم، و چون دوستانم اصرار دارن، اگر میخواید تقاضای سی مینه غرامت در مقابل مرگم میکنم (سی مینه اندازه یه بطری شراب بود و 👇

روشنه که سقراط داره به حکم دادگاه ریشخند میزنه و میخواد حقانیتش رو بکوبونه تو صورتشون) و بخاطر لطف های من در حق مردم اتن، باید یه مکان تو #پریتانیوم (پریتانیوم ساختمان دولتی بود که سناتورها توش جمع میشدن -یعنی مجلس سنا تو پریتانیوم بود) بهم بدید

👇

و میگه معلومه که تقاضای تخفیف ندارم، چون اینکار شرافتمندانه نیست، و من دیوانه زندگی نیستم، ضمنا شما که همشهری های من هستید، حرفای من رو نمیفهمید، میخواید مردم شهر دیگه حرفامو بفهمن

👇

ممکنه کسی بگه:
سقراط سکوت کن و بیخیال شو، ولی فهموندن این نکته که نباید سکوت کنم، واسه من، از هر چیز دیگه ای سخت تره، چون اگر بگم این رسالتی از طرف خداست شما باور نمیکنید، و اگر بگم بزرگترین نعمت زندگی اینه که ادم، هر روز بتونه یه قدم بیشتر به سمت حقیقت برداره، 👇

بیشتر از قبل باورم نمیکنید

حالا شاید فک کنید من از گفتن حرفایی که تبرئه ام کنه، ناتوان بودم، بدیهیه که این حرف غلطه، چون من ناتوان از حرف زدن نبودم، من از بی شرمی و حرفایی که شما دوس دارید بشنوید ناتوان بودم
من از گریه و زاری و غلط کردم و گفتنِ حرفایی که دوس دارید بشنوید،
👇

ناتوانم، مگه من تو موقع جنگ با اون همه خطراتش فرار کردم که الان فرار کنم؟ من الان از خودم دفاع کردم و مردن با چنین دفاعی رو برتر از هرچیزی میدونم

مردم اتن!
فرار از مرگ کار سختی نیست، فرار از بدی کار سختیه!

من الان به چنگال مرگ میرم و این قضات و مدعیان زرنگ،
👇

با این همه ادعای زرنگی، به چنگال بدی گرفتار شدن...
که اگر یه کم صبر میکردن اینکار خود بخود انجام میشد (منظور عمرم تموم میشد)

شما الان من رو میکشید فک میکنید کسی نیست دیگه بازخواستتون کنه و مسئولیت کارهاتون گوشزد کنه ولی

👇

غافل از اینکه روزی همین جوونها برمیخیزند و دم و دستگاهتون رو جمع میکنن، و بزودی به عذاب بدی دچار میشید
البته شاید بتونید اونا رو هم بکشید ولی میبینید که اینکار نه شرافتمندانه اس، نه دوام میاره، زیرا "بهترین کار؛ نه از پای درآوردن دیگران است، بلکه اصلاح خویشتن است"

👇

سقراط ادامه میده: اینکه ما مرگ رو بد میدونیم اشتباهه، بزارید اینجور استدلال کنیم

دوحالته!
یا مرگ پایان کار بشره، که اینجوری، مرگ مثل یه خواب بی رویاست و انگار کل ابدیت، یک شبه (بقول معروف دنیا دو روزه، یا شاید منظورش اینه من در اخرین شب ابدیت قرار دارم)

👇

یا حالت دوم اینه که روح زنده میمونه، در اینصورت کیه که از همصحبتی با اورفئوس و موزالوس (این اسم رو ترجمه کردن موسی - من نمیدونم منظور سقراط کیه، همین موسی که میشناسیم یا کس دیگه) و هومر و هزیود لذت نبره، اگر اینطوره من مرگ رو ترجیح میدم و برای من زندگی جاودانه، خوشبختیه...

👇

شما قضات هم به مرگ خوشبین باشید و یقین بدونید که ادم خوب، نه در زندگی بدی میبینه، نه در مرگ!
من به سمت مرگ میرم، شما به راه بدی و شر، من راه خودم رو میرم، شما راه خودتون...

و این اخر کاری ازتون میخوام، اگر فرزندان من از راه راست و زندگی درست خارج شدن لطفا 👇

ازشون انتقام بگیرید، که این به صلاح خودشون خواهد بود

و در اخر:
"اكنون وقت آن است كه من به استقبال مرگ بشتابم و شما به دنبال زندگى. اينكه كدام‌يك از ما راه بهترى را در پيش داريم، جز خداوند كسى نمى‌داند!"

پایان خطابه دوم.

👇👇

چنانچه گفتم تو قوانین اتن، باید سریع حکم رو اجرا میکردن ولی رسم این بود کشتی مقدس (ارگو) برگرده، پس سقراط مدت کوتاهی تو زندان، زمان داره که اخرین روزهای حیاتش رو بگذرونه

رشتوی بعدی میریم سراغ زندان و اخرین روزهای زندگی سقراط....