#معرفت_شناسی
برای اینکه بدونیم معرفت شناسی چیه، اول یه مثال میزنم، فرض کنید ما تو یه بیابون هستیم و تشنه، و یه سراب میبینیم، میریم دنبال اب و بهش میرسیم، میبینیم که اونجا ابی نبود، پس من چه چیزی دیده بودم؟ من #باور داشتم که اونجا اب دیدم ولی 👇
وقتی رسیدم، دیدم عه! اینکه اب نبود، و متوجه شدم #شناخت یا #معرفت اشتباهی نسبت به چیزی که دیدم داشتم، اینجا این سوال پیش میاد که ما چه موقع میتونیم بگیم که به چیزی #علم داریم؟
حالا به مثالی که دکارت برای رسیدن به یه معرفت یقینی میزنه دقت کنید:
دکارت میخواست به همه چیز شک کنه
👇
تا ببینه اصلا میتونه به چیزی برسه که بدون هیچ شک و تردیدی درست باشه؟
دکارت میگفت ایا میتونم به تجربیات یا به قولی به امور محسوس، به چیزی که با این دوتا چشمام میبینم هم شک کنم؟و به این نتیجه رسید که بله
چرا؟
چون من یه چوب یا یه شاخه درخت رو میکنم تو آب، شکسته به نظر میرسه، ولی
👇
من میدونم این چوب شکسته نیست، پس وقتی واقعیت جلو چشممون، ممکنه خطا داشته باشه، ما چه موقع میتونیم بگیم به چیزی شناخت داریم؟
اصلا چه روشهایی برای شناخت پیدا کردن به چیزی داریم؟
اصلا محدوده شناخت بشر چقدره؟ ما تا کجا میتونیم به چیزی شناخت پیدا کنیم؟ و ده ها سوال دیگه...
👇
معرفت یا شناخت یعنی علم و دانش، و معرفت شناسی،راهیه که میخوایم به سوالات زیادی در مورد پروسه #شناخت جواب بدیم
اینکه چه زمانی میتونیم بگیم به چیزی علم یا شناخت داریم،اصلا محدوده شناخت ادمی تا چه حدیه؟
ایا باور داشته باشیم فلان چیز رو میشناسیم مثلا باور داریم زمین کرویه، کافیه؟
👇
ایا الان میتونیم مدعی باشیم اینجا در مورد زمین، یه شناخت یا علم پیدا کردیم؟
و اصلا ما از چه روش هایی میتونیم به علم یا معرفت برسیم؟
معرفت شناسی یا اپیستمولوژی از دو واژه episteme و logos گرفته شده، تو یونان باستان، واژه episteme برای کلمه شناخت یا معرفت بکار میرفت،
👇
باید دقت کنیم که یونانیا هر علم و دانش یا هرگونه اطلاعاتی رو معرفت نمیدونستن
لوگوس هم به معنای کلمه، گفتار، یا نظریه است و تو یونان باستان زیاد به این کلمه میخوریم (یادتون باشه هراکلیت هم میگفت #لوگوس در جهان حاکمه، اونجا گفتیم لوگوس یه اصل عقلانی کننده، یا نظم دهنده جهانه)
👇
اما اینکه یونانیا به چیزی میگفتن معرفت یا شناخت یا اپیستمه، یه بحث جداییه
ما اینجا میخوایم ببینیم #افلاطون چه نظری در این مورد داره؟
افلاطون اولین کسیه که بحثای معرفت شناسی یا اپیستمه شناسی داشته، و اولین کسیه که میخواد ببینه اصلا به چه چیزی میشه گفت معرفت یا شناخت؟
👇
افلاطون معتقده که هر شناخت یا معرفتی، باید سه تا پارامتر داشته باشه، یعنی موقعی میشه گفت من به چیزی علم دارم که این سه پارامتر رعایت بشه، چه پارامترایی؟
1-باور 2- صدق 3- توجیه
Justified true Belief
یعنی چیزی رو میشه بهش گفت شناخت، که #باور_صادق_موجه باشه
👇
حالا این "باور صادق موجه" یعنی چی؟
افلاطون تو رساله تئتئوس و منون و جمهور به این مساله میپردازه و میگه معرفت باید سه شرط داشته باشه:
1- باور
این یعنی شما وقتی میتونی بگی که من به فلان چیز علم دارم، که به اون چیز باور داشته باشی، موقعی میتونی بگی زمین کرویه، که باور داشته باشی
پس با این پارامتر، ظن و گمان و حدس و حرف شانسی، نمیتونه معرفت باشه، پس اولین شرط برای داشتن معرفت یا شناخت یا episteme، چیه؟ وجود باور
پس زمانی میشه گفت به فلان چیز شناخت یا episteme دارم که خودم بهش باور داشته باشم، مثلا باور دارم زمین صاف است، یا باور دارم زمین کروی است
👇
اگر بگیم شک دارم زمین صاف باشه
یا مثلا بگیم حدس میزنم زمین کرویه، این حرفای ما علمی نیست، و این حدسهای ما، شناخت یا معرفت حساب نمیشه
پس ظن و گمان و حدس نمیتونه دلیل بر داشتن شناخت یا episteme باشه و حداقل چیز برای معرفت اینه که باید #باور به این حرف خودمون داشته باشیم
👇
2- دومین پارامتر شناخت یا episteme اینه که؛ باور ما باید #صادق باشه یا بقولی معرفت یا چیزی که مدعی هستیم میشناسیمش، باید #مطابق_با_واقع (امرواقع، یا واقعیت) باشه، معنی این حرف چیه؟
این همون چیزیه که ما بهش میگیم #صدق یا #کذب یک گزاره (اینکه این گزاره صادقه یا کاذبه)
پس شرط دوم یعنی اینکه گزاره ای که ما ارائه میدیم باید صحیح باشه و گزاره غلط نمیتونه شرط داشتن شناخت یا episteme باشه
پس زمانی ما میتونیم بگیم به چیزی شناخت یا episteme داریم که غیر از باور داشتن بهش، اون چیز صادق یا true هم باشه
مثلا من میگم من باور دارم زمین کروی است
👇
خوب این یه گزاره صادقه، پس دوشرط اول معرفت رو داره
ولی مثلا بگیم، من باور دارم زمین صاف است، این دیگه شناخت یا معرفت حساب نمیشه چون معرفت باید مطابق با واقعیت باشه، و واقعیت اینه زمین کرویه
یا مثلا بیایم بگیم سیب شیرین است یا بگیم سیب یه چیز سرخه، خوب سیب ممکنه شیرین نباشه
👇
و ترش باشه یا سرخ نباشه و زرد باشه
پس در اینجا من معرفت یا شناخت به سیب ندارم، چون مطابق با واقعیت سیب نیست،
اره ممکنه یه سیبی هم سرخ باشه، ولی بطور کلی این حرف که سیب یه چیز سرخه، کاذبه چون ما سیب زرد هم داریم
یعنی با یه باور غلط یا اشتباه، نمیشه ادعا کرد فلان چیز رو میشناسیم یا به فلان چیز علم داریم
👇
3- سومین مورد برای داشتن معرفت یا شناخت یا episteme، #موجه بودنه
موجه بودن یعنی دلیل داشتن، درواقع باور صادقی که بدون دلیل باشه یا بقولی ناموجه باشه، یا بقولی دیگه، توجیهی نداشته باشه، یعنی توضیح یا دلیلی واسش نداشته باشیم، شناخت یا episteme یا معرفت حساب نمیشه
👇
مثلا من میگم: من باور دارم زمین کرویه، شما میپرسی چرا؟ من نمیدونم، همینجوری عشقی، خوب این شناخت یا معرفت نیست، ولو اینکه نظرم شانسی درست و یا بقولی صادق باشه.
در باب موجه بودن یا توجیه، مطالب زیادی نوشتن، ولی منظور افلاطون اینه که به چیزی میتونیم بگیم معرفت یا شناخت،
👇
که جدا از اینکه بهش #باور داری، و جدا از اینکه باید اون چیز #صادق یا مطابق با واقعیت باشه، #توضیح_پذیر هم باشه
مثلا من میگم شما دیشب پیتزا خوردی، خوب ممکنه این حرف شانسی درست باشه؛ یعنی باور دارم، صادق هم هست، ولی اگه بگی چرا؟ دلیلی واسش ندارم
👇
خوب این دیگه معرفت یا شناخت یا علم داشتن به چیزی حساب نمیشه
ولی اگر بگم چون دیدم داری تو رستوران پیتزا میخوری، این یعنی یه توضیحی دارم، یه دلیل یا توجیه دارم، و تونستم حرفم رو #موجه نشون بدم، پس اینجا من باور داشتم که پیتزا خوردی، حرفم صادق بوده، و این 👇
باور صادقی که دارم، شانسی و الابختکی هم نبوده، بلکه توجیه یا دلیل داشته، پس میتونم بگم اینجا من شناخت یا علم به این موضوع داشتم
این کل معرفت شناسیه افلاطونه که میشه یه کتاب فقط در مورد افلاطون نوشت و جزئیات حرفاشو گفت
👇
و میشه ده ها کتاب در مورد معرفت شناسی بطور کلی درمورد، معرفت شناسی نوشت
معرفت شناسی خیلی گسترده است و جالبه بدونید تا همین عصر ما هم، هنوز این نظر افلاطون در مورد داشتن معرفت یا علم به چیزی، مرجع حساب میشه
یعنی هنوزم که هنوزه ما میگیم معرفت چیه؟ سریع میگیم باور صادق موجه
👇
در حالیکه در مورد #باور، در مورد #صدق و کذب و اینکه ملاک صادق بودن یه چیز، چیه؟ و در مورد #موجه بودن، تا دلتون بخواد فلاسفه و منطقیون حرف زدن...
اینجور بگم همین سه کلمه، بخش بزرگی از فلسفه و منطقِ قرن 20 رو به خودش مشغول کرده و انواع و اقسام نظریه ها رو در موردش دادن
👇
ولی افلاطون از این معرفت شناسی چه استفاده ای میکنه؟ افلاطون میخواد از اینجا یه پل بزنه به متافیزیک، و نظریه مثُل رو ارائه بده
تو رشتوی بعدی همین مسائل رو دوباره با توجه به نظریه مُثُل مینویسم و اولین توضیحات از مُثُل یا ایده ها رو میارم
"مهمترین نظریه کل تاریخ فلسفه"
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#وجود#ماهیت
من اینجا فرق وجود و ماهیت رو یه توضیح بدم
این همه دعوا بین فلاسفه بوده که وجود اصیله یا ماهیت، اصالت وجود فلانه، اصالت ماهیت بیساره
اصلا این دو تا چه فرقی با هم دارن؟
و چرا این دوتا مورد رو جدای از هم میبینن؟
ملاصدرا چی میگه که شده خدای این اخوندها تو فلسفه؟
👇
ببینید
برای فهم این دو اصطلاح یه مثال ساده بیارم که اکثرا اساتید فلسفه تو کلاس ها میارن
فرض کنید شما یه بچه سه چهارساله دارید که تو ذهنش پر از سوالات متنوعه، یه روز به شما میگه بابا (یا مامان) اژدها چیه؟
شما میگید👇
یه حیوونه سیاه یا سبز تیره اس، که مثل تمساح جنس پشتش سخته، قدش خیلی بلنده، اندازه یه ساختمون 5 طبقه اس، دوتا دست کوتاه و دو تا پا داره که مثل ادما میتونه رو پاهاش راه بره، از نفسش اتیش درمیاد و...و...و... (خلاصه هر توصیفی از اژدها بلدید واسه این بچه خوچل موچلتون میکنید)
#پلی_از_معرفت_شناسی_به_متافیزیک
رشته توییت قبلی در مورد این بود که معرفت چیه؟ گفتیم افلاطون میگه میخوای بدونی شناخت یا معرفت چیه؟
میخوای بدونی چه موقع میتونی بگی به یه چی علم یا دانش داری؟
اول اینکه به یه چی #باور داشته باشی
دوم اینکه اون چیزی که بهش باور داری باید #صادق باشه یا بقولی مطابق با واقعیت باشه پس باور کاذب، شناخت یا معرفت حساب نمیشه
سوم اینکه این باورِ درست شما، باید توضیح داشته باشه،مثلا اینکه بگی زمین کرویه
👇
با اینکه یه حرف درستیه،ولی اگر دلیلشو ندونی شناخت یا معرفت نیست، و فقط یه حرف الابختکیه، که حالا شانسی درست در اومده
تمام این حرفا که من مرتب و منظم نوشتم، تو رساله های افلاطون بصورت نامنظم و حالت درام یا نمایشنامه (بصورت سوال و جواب سقراط با دوستان) اومده
به این میگن #پوست_اندازی و به نظرم این بدترین سناریوی ممکنه
این سناریو قرار بود 88 اتفاق بیفته که خامنه ای با هر دوز و کلک و بدبختی ای که بود، تونست جلوی ابله هایی مثل رفسنجانی و موسوی و خاتمی رو بگیره، این سناریو با توجه به هزینه های سنگینی که جامعه ایران 👇
تو این دوازده سال اخیر داده، بدترین سناریوی ممکنه
(ضمنا به نظرم، اون کسی ام که قراره بعنوان رهبر جنبش های اعتراضی از دل ج.ا بیرون بزنه هم، تو این رشتو بهش اشاره شده)
متاسفانه این اپوزوسیون بلای اصلاحات و بیش از دو دهه تلف شدن عمرمون رو تکرار میکنه و 👇
افلاطون سال 427-428 ق.م تو شهر اتن تو یه خانواده اصل و نسب دار متولد شد
در مورد افلاطون یه نکته جالب اینه که اسم واقعیش آریستوکلِس هستش و لقب پلاتو (plato) یا فارسی شده اش، افلاطون، به معنای #وسیع و پهناوره
👇
در مورد این لقب دیوگنس لائرتیوس گفته چون هیکل تنومندی داشته، و ادمی قد بلند و چهارشونه (دارای شونه های عریض) بوده این لقب رو گرفته، عده ای میگن چون پیشونیش بلند (و وسیع) بوده، لقب پلاتو رو بهش دادن، ولی بدیهیه که مخالفین این نظرات، معتقدن این لقب بخاطر دانش #وسیع افلاطون بوده
👇
گفتیم افلاطون تو یه خونواده پولدار و اشرافی و اصل و نسب دار به دنیا اومده بود، نسبش از طرف پدر به کُدوروس میرسید که اخرین پادشاه اتن بود و بعد از اون، یونان تبدیل به جمهوری شده بود، نسبش از طرف مادر هم به #سولون میرسید، سولون همون شاعر و سیاستمداریه که گفتیم
سال 90-91 یه همکار داشتم 23 سالش بود، لنگ میزد، بینهایت بچه اروم و خوبی هم بود، من و این اروم اروم با هم، همکلام شدیم، تا یه روز بهش گفتم چرا تو این سن لنگ میزنی؟
اینم شروع کرد گتن خاطرات
اینکه سال 88، 👇
تو 22-3 سالگی، یه موتوری بی ناموس نیرو انتظامی بوده، که به مردم حمله میکرده، گویا خرداد اون سال یه روز موتورش لیز خورده، و مردم گرفتنش، انقدر زدنش هنوز هم بعد دو سه سال لنگ میزد
بعد شنیدن داستانش، واقعا متعجب شدم، انتظار نداشتم بچه به این خوبی، پلیس سرکوبگر بیناموس 👇
نیرو انتظامی بوده باشه
بهش گفتم چی شد از نظام اومدی بیرون و اومدی تو کار دیگه؟
گفت وقتی خوردم زمین و کتک خوردم و اونجور لنگ شدم، دو تا اتفاق پیش اومد
اول اینکه دنبال جانبازی رفتم، (یک ساعت از دوندگیاش واسم گفت) خلاصه دوندگیش این بود که به جای گرفتن جانبازی از نظام، 👇
#یونان_باستان
خلاصه ای به ارای فلاسفه قبل از افلاطون
از اونجا که قراره #افلاطون رو شروع کنیم گفتم یه خلاصه بصورت نت برداری بگم
فلسفه با تالس و مکتب #ملطی شروع شد و فلاسفه اولیه دنبال ذات نهایی جهان یا بقولی ماده المواد جهان (آرخه) بودن
👇
بعنوان اولین فیلسوف، #تالس معتقد بود که ذات نهایی جهان #آب باید باشه، یعنی تمام چیزها در جهان، درنهایت از آب ساخته شدن
اما #اناکسیمندر، شاگرد تالس، معتقد بود حیات موجودات زنده از اب شروع شده، و انسان احتمالا تکامل یافته موجودات دیگه است، اناکسیمندر معتقد بود که 👇
جهان از چیزی به اسم #آپیرون ساخته شده، اپیرون یه چیز نامحدود و بدون شکله (مثل یه خمیر بازی، ولی نامحدود) دلیل اناکسیمندر این بود که ضدهای درون جهان (مثل سرد و گرم، خشک و تر) باید از چیز مشترکی ساخته شده باشن و این چیز مشترک اپیرونه
👇