Thread by @pishgoo44444

#یونان_باستان
خلاصه ای به ارای فلاسفه قبل از افلاطون

از اونجا که قراره #افلاطون رو شروع کنیم گفتم یه خلاصه بصورت نت برداری بگم

فلسفه با تالس و مکتب #ملطی شروع شد و فلاسفه اولیه دنبال ذات نهایی جهان یا بقولی ماده المواد جهان (آرخه) بودن
👇

بعنوان اولین فیلسوف، #تالس معتقد بود که ذات نهایی جهان #آب باید باشه، یعنی تمام چیزها در جهان، درنهایت از آب ساخته شدن

اما #اناکسیمندر، شاگرد تالس، معتقد بود حیات موجودات زنده از اب شروع شده، و انسان احتمالا تکامل یافته موجودات دیگه است، اناکسیمندر معتقد بود که 👇

جهان از چیزی به اسم #آپیرون ساخته شده، اپیرون یه چیز نامحدود و بدون شکله (مثل یه خمیر بازی، ولی نامحدود) دلیل اناکسیمندر این بود که ضدهای درون جهان (مثل سرد و گرم، خشک و تر) باید از چیز مشترکی ساخته شده باشن و این چیز مشترک اپیرونه
👇

ولی #اناکسیمِنِس، شاگرد اناکسیمندر، معتقد بود که ماده المواد جهان، #هوا-ست

چند کیلومتر دورتر از شهر ملط و فلاسفه ملطی، با #هراکلیتوس اِفِسوسی روبرو میشیم که سه تا اندیشه مهم داره:
اول اینکه ماده المواد جهان یا ذات نهایی جهان، #آتشه، دوم اینکه جهان در یک حرکت مستمر و دائمیه
👇

و سوم اینکه در جهان یه قانونی وجود داره به اسم #لوگوس؛ من بعدا میگم لوگوس چیه ولی بطور کلی لوگوس یه اصل تنظیم کننده، یه قانون نظم دهنده، یه اصل عقلانی کننده ی جهان یا یه جریان منطقی کننده ی جهانه، یکی از نمودهای لوگوس قانون تضاده، و کل جهان در یک جنگ و ستیز دائمی بین اضداده
👇

در طرف مقابل به #پارمنیدِس و مکتب #الئایی میرسیم، پارمنیدس معتقد بود که جهان یک چیز واحده، به نام وجود یا #هستی (being)
پارمنیدس برخلاف هراکلیتس، معتقد بود که در جهان حرکت یا تغییر و تحول وجود نداره

معماهای معروف زنون، در جهت اثباتِ وحدتِ هستی و رد حرکت و تغییر درجهانه

👇

تا پیش از رسیدن به سقراط، چهار تا مکتب مهم دیگه داریم

اول #فیثاغوری ها که به ریاضیات و هندسه علاقه بسیار زیادی داشتن، معتقد بودن جهان از #اعداد ساخته شده،و یه انجمن دینی و یه فرقه مذهبی طوری بودن که تحت تاثیر آیین اورفئوسی بودن
فیثاغوریا به وجود روح و تناسخ اعتقاد داشتن

👇

مکتب دیگه ی یونان باستان، کثرت گراها هستن که یه فیلسوف به اسم #امپدوکلس داره که معتقد بود ماده المواد جهان نه آبه، نه هوا، نه اتش، بلکه کل چهارعنصر با همدیگه ان، یعنی جهان، درنهایت از چهار عنصر اب و باد و خاک و اتش ساخته شده
امپدوکلس معتقد بود که جهان

👇

از دو نیروی مهر و کین (عشق و نفرت یا به تعبیر امروزی، جاذبه و دافعه) ساخته شده، پس امپدوکلس سعی داشت تبیین مکانیکی برای تغییرات جهان داشته باشه و اولین کسیه که به نیروی گریز از مرکز پی میبره

فیلسوف دیگه این مکتب #اناکساگوراس بود که استاد سقراطه و فلسفه علمی ای داشت

👇

اناکساگوراس معتقد بود خورشید گوی مذاب اتشینه و ماه جنسش از خاکه و نور زمین رو بازتاب میده، و در مورد جهان هم معتقد بود که ماده رو میشه تا بینهایت به دوقسمت تقسیم کرد و هیچوقت این روند قطع نمیشه، پس ذات واقعی جهان، از شمار نامتناهی یا نامحدودی ذره ساخته شده

👇

مکتب بعدی #اتمیست ها هستن که مهمترین فیلسوف این مکتب #دموکریت ابدارائی هستش
نظر دموکریت، برخلاف اناکساگوراس بود، یعنی دموکریت معتقد بود جسم رو اگر به دو قسمت تقسیم کنیم و باز این قسمتها رو به دو قسمت تقسیم کنیم و بریم جلو، دیگه مثل حرف اناکساگوراس تا بینهایت جلو نمیریم،

👇

بلکه به یه سری ذرات به نام #اتم ها میخوریم که دیگه شکسته و تقسیم نمیشه، پس جهان از اتم ها ساخته شده، تفاوت شکل و حرارت و ساختار اتم ها، اَشکال مختلف طبیعت رو میسازه

و در اخر، مکتب بسیار مهم بعدی #سوفیست ها هستن، که دو فیلسوف مهم این مکتب #پروتاگوراس و #گرگیاس هستن

👇

سوفیستها بطور کلی معتقدن که انسان معیار همه چیزه، و حقیقت یه چیز نسبیه، حقیقت از طریق حس (یا بقولی حواس پنجگانه) بدست میاد و از اینرو هر کس، هرچیزی رو حقیقت میبینه، اون حقیقت واسه اون فرد معتبره، و اگر فرد دیگه ای، مخالف اون حقیقت رو درک میکنه، باز واسه این فرد دوم هم

👇

همون چیز حقیقته، مثلا اگر من میگم هوا سرده، حقیقت (برای من) اینه هوا سرده و اگر شما تو همون لحظه بگید هوا گرمه، حقیقت (برای شما) اینه هوا گرمه (درواقع هر کس واسه خودش حقیقت رو درک میکنه و هر دو نفرم حرفشون معتبر و صادقه)
سوفیست ها در کنار این آرا، معتقد بودن که

👇

هر استدلالی دو طرف داره (مثلا در باب وجود خدا، یک طرف اینه خدا وجود داره؛ طرف دیگه اینه خدا وجود نداره) که هر دو طرف بحث، قابل اثباته و باید بتونیم اثباتش کنیم

و در اخر، پیش از افلاطون، با #سقراط، مواجه میشیم که پنج رای مهم داره

👇

اولین فاکتور فلسفه سقراط اینه که اخلاق رو وارد فلسفه میکنه و معتقده که #اخلاق و #علم (یا معرفت، یا شناخت) یک چیزند
پس علم و دانش میتونه به اخلاقی رفتار کردن کمک کنه چون اینا یک چیزن
پس نکته اینکه اخلاق میتونه یه چیز علمی و آموختنی باشه

دوم اینکه سقراط تلاش داشت تا

👇

همه چیز رو #تعریف کنه، و اینکار سقراط، نواوری تو فلسفه بود، و از این نواوری سقراط به سومین مورد تو تفکراتش، یعنی #استقرا میرسیم، سقراط سعی داشت از استقرا برای تعریف هر چیزی کمک بگیره، استقرا یعنی یه سری چیزا رو مشاهده کنیم، بعد یه حکم کلی بدیم، مثلا

👇

ما با هزاران بار حرارت دادن به اب، میبینیم که اب جوش میاد، پس حکم کلی در این مورد میدیم، سقراط هم برای مثال میخواست بفهمه عدالت چیه، میرفت مصادیق (یا نمونه هایی از عدالت، مثل حق مردم رو دادن، دزدی نکردن و ده ها مثال دیگه) رو میاورد تا بتونه عدالت رو تعریف کنه

👇

چهارمین مورد و مهمترین چیز در فلسفه سقراط اینه که #حقیقت یه چیز عقلیه و معرفت حسی یا داده های جمع شده توسط حواس، معتبر نیست
درواقع بزعم سقراط، حقیقت، یک سری امور کلی، و عقلانیه، که این امور عقلی، ثابت، مطلق، بدون تغییر، ازلی و ابدی هستن

👇

و در اخر، پنجمین مورد اینه که سقراط به وجود روح؛ جاودانگی روح و تناسخ اعتقاد داشت

این یه نت برداری از کل رشته توییت های گذشته بود
که برای مطالعه افلاطون لازم بود

باز تاکید میکنم، اصلا از افلاطون، تازه قراره داستان اصلی شروع بشه و تمام این حرفها که گذشت، نقش مقدمه دارن

👇

بزودی میبینیم عملا افلاطون از دل تمام این حرفها در اومده

درواقع افلاطون:

- با نقد بی وقفه به #پروتاگرواس و حمله به نسبی گرایی سوفیستها

- و با پیوند زدن تفکرات #هراکلیتس، #پارمنیدس، #سقراط و #فیثاغوری ها

یه فلسفه جدید پی ریزی میکنه و فلسفه خودش رو، سر-درِتاریخ فلسفه میکوبه

تمام قسمت های قبل رو میتونید اینجا بخونید

https://twitter.com/pishgoo44444/status/1450505223999475728?t=uv9eZ5iCV7AofoOjg0CiiQ&s=19