اول یکبار دیگه کلیت نظریه مُثُل رو میگم
دوم یکی دیگه از مثال ها رو میارم
سوم صفات ایده ها یا مُثُل رو میارم
و در رشتوی بعد سراغ شرح هر کدوم از این صفات میریم، و بعد از اون یک سری از نقدها رو بیاریم که تو خلال این نقدها، با دیدگاه های دیگه هم اشنا میشیم
👇
1- کل نظریه مُثُل چی میگه؟
میگه کلیات یا مفاهیم کلی (مثلا مفهوم سیب، یا مفهوم سگ یا مفهوم زیبایی، عدالت و...) یا بقولی مفاهیم عقلی، اینطور نیست که اموری ذهنی باشن، بلکه وجود جداگانه و خارج از ذهن دارن، یعنی وجود #عینی دارن، پس وقتی میگیم عینی هستن یعنی 👇
ذهنی نیستن و جایگاهشون خارج از ذهنه
ولی جایگاهشون کجاست؟ تو جهان محسوس ما؟ خیر، پس کجاست؟
تو یه جهان دیگه، به اسم جهان ایده ها یا مُثُل
2- یه مثال دیگه واسه فهم نظریه بیاریم، فرض کنید میریم تو یه شیرینی فروشی میگیم ما یه سری شیرینی قلبی یا ستاره ای یا یه شکل دیگه میخوایم،👇
شما به طرف، یه قالب یا یه نمونه نشون میدید و میگید این قالب یا نمونه اولیه، حالا هزارتا شبیه این واسه من بزن، خوب تمام این شیرینی هایی که قنادی واسه شما میزنه، تقلید یا کپی یا برگرفتهایی از اون نمونه یا قالب شماست، افلاطون میگه👇
اون نمونه ی شما #ایده یا #مثال یا #صورت کلی یا #فرم اصلی،
و اون شیرینی های قنادی، کپی یا تقلیدهایی از ایده یا مثال شما هستن، که حکم محسوسات عالم رو دارن، مثلا یه مثال از سیب، تو عالم صور یا مُثُل وجود داره، و تمام سیب های عالم،
👇
(من انقدر از #یا استفاده میکنم، میخام دوستان با کلمات مختلف و مترادفها اشنا باشن تا کتابی باز میکنن نگن مُثُل چیه، صور چیه؟)
3-صفات ایده ها یا مُثُل
فک کنم تا اینجا برای فهم نظریه تلاش کردیم و چندین بار از زوایا و مثالهای مختلف بررسیش کردیم، حالا برسیم یه جمع بندی از صفات مثُل (که قراره تو رشتوی بعدی تک تک این صفات رو توضیح بدیم)
پس:
👇
1- این ایده ها یا مثُل، #عینی هستند، و در عالمی دیگر وجود دارند
پس این یعنی ایده ها نه ذهنی ان، نه درجهان محسوس ما وجود دارن، بلکه وجود عینی درجهان دیگه ای دارن
پس ایده ها، اموری #معقول هستند، نه محسوس (یعنی تجربه نمیشن و باید با عقل بهشون رسید)
👇
2- این ایده ها یا مُثُل؛ راکد، #ثابت و بدون تغییر هستن
3- ایده ها یا مُثُل؛ #واحد هستند (وحدت نوعیه دارن)
4- ایده ها یا مُثُل، تجزیه ناپذیر هستند، پس #بسیط هستند (یعنی اجزایی ندارند، یا بقولی مرکب نیستن)
5- ایده ها یا مُثُل زمانمند و یا مکانمند نیستن
👇
6- ایده ها یا مُثُل #جوهریت دارند و ذات اشیای محسوس هستند، در این مورد باید در باب اصطلاح #خودِ_چیز_بودن ایده ها یا مثُل بحث کرد
7- رابطه ایده ها یا مُثُل با اعداد چیست؟ این یه مورد توضیح کامل میطلبه، چون تو نظر شارحان افلاطون، دو رای روبروی هم در این مورد هست
👇
8- ایده ها یا مُثُل حتی از خدا هم جدا هستند و مخلوق خدا هم نیستن (درمورد خداشناسی افلاطون بحثی جدا باز میکنم)
9- و در اخر؛ ایده ها و مُثُل سه گونه رابطه با محسوسات دارند
الف) تقلید یا روگرفت
ب) بهره مندی محسوسات از ایده ها
ج) علیت (در این مورد بحث زیادی هست)
👇
پس تا اینجا چنانچه دیدیم افلاطون میگه دو جهان داریم
اول جهان محسوسات، که جهان #هراکلیتیه که همیشه در حرکت و تغییر و تحوله و معرفت بهش تعلق نمیگیره
دوم جهان #معقولات، که جهان #پارمنیدِسیه که حرکت توش راه نداره - جهان وجودهای (یا موجوداتِ) ثابت و بی حرکت و ازلی و ابدی.
👇
پس میبینید افلاطون، چطور دو تفکر روبروی هم، یعنی تفکر هراکلیت و پارمنیدس رو با هم جمع زده...
اگر خاطرتون باشه فیثاغوری ها معتقد بودن که واقعیت یا ذات جهان اعداده، درواقع اونا میگفتن ذات جهان ما یه چیز انتزاعی مِثل اعداده و یا به واقع، تمام جهان محسوس، یه ذات غیرمادی داره 👇
که افلاطون رو بشدت تحت تاثیر قرار میدن
و در اخر نظرات اخلاقی #سقراط که دنبال خودِ چیزها میگرده و میخواد خودِ هر چیز اخلاقی یا ذات اموری مثل عدالت، شجاعت و... رو بشناسه، و برای اینکار میخواد، قبل از هرچیزی، این امور رو تعریف کنه، و از اینجا پا رو 👇
فراتر از استقرا و جمع کردن مصادیق میزاره، و دنبال تعاریف #کلی و ثابت و بدون تغییر میگرده، و باعث میشه که ستون دیگه ی فلسفه افلاطون ساخته بشه (گرچه خود سقراط به احتمال بسیار زیاد، به نظریه مُثُل نرسیده)
👇
پس افلاطون با جمع زدن این چهار فیلسوف گذشته، نظریه ایده ها یا مُثُل خودشو ارائه میده
و نکته جالب اینکه جمع نظرات این چهار فیلسوف یه طرف، نقد سوفیست ها هم از طرف دیگه، به تکمیل ارای افلاطون کمک میکنه
این خلاصه شده و جمع بندی نظریه افلاطونه و هر چی باید بدونیم، همینه و بس.
رشتوی بعد رو به شرح این 9 صفت ایده ها میزاریم تا یه نکاتی رو دقیقتر بفهمیم
رشتوی بعدیش، نقد افراد مختلف بخصوص ارسطو به تفکرات افلاطون
رشتوی بعد؛ ادامه معرفت شناسی افلاطون (درواقع نقد افلاطون عقلگرا و مطلق گرا، به سوفیست های حس گرا و نسبی گرا)
👇
از اینجا به بعد، متافیزیک و معرفت شناسی افلاطون تموم میشه
و میریم سراغ اخلاق و روانشناسی و سیاست
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
من قبل از رسیدن به متافیزیک ارسطو میخام یه سری اصطلاحاتو توضیح بدم، این اصطلاحات خاصتا باید اونجا توضیح داده بشه، ولی وقتی میخایم افلاطون رو نقد کنیم چاره ای نداریم جز اینکه این اصطلاحات رو بدونیم
👇
یکی از این اصطلاحات جوهر و عرض هستش، من قبلا تفاوت بین وجود و ماهیت رو توضیح دادم، حالا فلاسفه ارسطویی [و پیروان اسلامیش مثل ابن سینا و...] میان میگن، وجود که یه چیزه، اون هیچ، ولی اگر ماهیت (یعنی توصیفات و مشخصات هر چیزی) رو بشکافیم، در وهله اول، به دو چیز میخوریم
👇
یکی جوهر، دوم عَرَض
که هر کدوم از اینا تعاریفی دارن
ولی من قبل از تعریفشون یه مثال بزنم
یه قند رو در نظر بگیرید، من به شما میگم قند چیه؟
شما میگی یه چیز سفید، شیرین، با فلان ابعاد (طول و عرض و ارتفاع) و حتی ممکنه بعد چهارم یعنی زمان رو هم بهش اضافه کنید و...و...
👇
تا اینجا معرفت شناسی افلاطون رو دنبال کردیم و به این رسیدیم که شناخت باید مطابق با واقعیت باشه، و واقعیت چیه؟ چیزی که ثابت و بی تغییر باشه، ایا چنین چیزی تو عالم هست؟ بله، ایده ها یا مُثل که در جهان دیگه ای هستن
پس از اینجا، نظریه مُثُل رو شرح دادیم، و با دو مثال مختلف بررسیش کردیم
و قرار بود مثالهای دیگه هم بیاریم
اما این مثالهایی که تو این رشتو میارم، دیگه مثالهای خودم واسه ساده سازی مطالب نیست، بلکه مثالهای خود افلاطونه
اما قبل از این مثالها یه مطلبی رو توضیح بدم
👇
گفتیم هر #نوع چیز، از اشیای محسوس، یه ایده واسه خودش داره، مثلا تمام سیب های عالم یه ایده سیب، یا تمام سگ های عالم یه ایده سگ داره
که این ایده، ذات واقعی این محسوساته، پس جهان ایده ها خیلی شلوغه
ولی حالا یه نکته دیگه، یعنی جهان مُثُل هم وحدت نداره؟ و پر شده از ایده ها؟
من شخصا تو خونه مون 4 تا گربه پرشین دارم، یه روز خانومم یه دونه از این گربه پوستیا رو اورد خونه، من تا اون روز اصلا این گربه ها رو ندیده بودم، ولی تا این رو اوردن تو خونه، من اولین حرفم به شوخی این بود: عه این "گربه هه" چقدر زشته 😂
اینجا اگه افلاطون باشه به من میگه یه سوال!
👇
من کاری ندارم این گربه هه خوشگله یا زشته!
سوال من اینه که تو قبلا از این گربه پوستیا (نژاد اسفینکس) دیده بودی؟
خوب طبیعتا من میگم نه، یکبارم ندیده بودم
افلاطون اینجا میگه پس از کجا فهمیدی این یه گربه اس؟
شاید این سگ بود؟ یا شاید یه نوع خرس بود؟
اصلا چرا نگفتی 👇
حالا که دارم نظرات فلاسفه ی تاریخ رو مینویسم بد نیست یه چیزایی از زندگیاشون بدونید
کارایی مثل دزدی؛ خودارضایی، خابالو بودن یا حتی امپراطوری بزرگترین امپراطوری وقت بودن، و یا دروازه بانی فوتبال و... 😂
مثلا این 10مورد رو ببینید:
👇
1- یکی خابالو بوده، همیشه ساعت سه و چهار عصر بیدار میشده، بدبختو دو روز ساعت 5 صبح بیدارش کردن، مُرد 😂 2- یکی انقدر منظم بوده میتونستی ساعتتو باهاش تنظیم کنی 3- یکی فوتبالیست بوده (دروازه بان بوده) 4- یکی خودارضایی زیاد میکرده (اگر بدونید کیه!؟) 😂
👇
5- یکی اخر عمری توهمی شده بود، فک میکرد اون یکی فیلسوف میخواد بکشتش، تو جوونیشم دزدی میکرد
6- یکی از ناسیونالیسم متنفر بوده و حتی تو جنگ، در خونه رو برای دشمنای کشورش باز میکنه تا از تو خونه اش راحت به هموطناش شلیک کنن😂
👇
من نظرات معرفت شناسی افلاطون رو توضیح دادم، و قراره دوباره به معرفت شناسیش برگردیم
ولی تا اینجا رسیدیم به اینکه، افلاطون میگه؛ معرفت نه به محسوسات (امور تجربی) تعلق میگیره، نه به معدومات، پس به چه چیزایی 👇
میشه معرفت داشت
به چیزهایی که ثابت و بدون تغییر باشن یعنی ایده ها یا مُثُل
پس از این رشتو به بعد، این نظریه رو فارغ از مباحث معرفت شناسی بررسی میکنیم
در باب نظریه مُثُل، یه مقدمه این بار از یه زاویه دیگه بدم، ببینید ما بطور کلی، در جهان دو نوع موجود داریم:
👇
1- محسوسات
اول موجودات #محسوس، که از اسمشون هم مشخصه، اموری که حسی یا بقولی تجربی هستن، یا چیزایی که با حواس پنجگانه درک میشن، مثالش هم تمام موجودات جهان ما، مثل این میز جلوی من، این سگ یا گربه تو خیابون، این سیب و پرتقالی که رو ظرفِ جلوی منه، این گوشی و این لبتاپ و...و...
#وجود#ماهیت
من اینجا فرق وجود و ماهیت رو یه توضیح بدم
این همه دعوا بین فلاسفه بوده که وجود اصیله یا ماهیت، اصالت وجود فلانه، اصالت ماهیت بیساره
اصلا این دو تا چه فرقی با هم دارن؟
و چرا این دوتا مورد رو جدای از هم میبینن؟
ملاصدرا چی میگه که شده خدای این اخوندها تو فلسفه؟
👇
ببینید
برای فهم این دو اصطلاح یه مثال ساده بیارم که اکثرا اساتید فلسفه تو کلاس ها میارن
فرض کنید شما یه بچه سه چهارساله دارید که تو ذهنش پر از سوالات متنوعه، یه روز به شما میگه بابا (یا مامان) اژدها چیه؟
شما میگید👇
یه حیوونه سیاه یا سبز تیره اس، که مثل تمساح جنس پشتش سخته، قدش خیلی بلنده، اندازه یه ساختمون 5 طبقه اس، دوتا دست کوتاه و دو تا پا داره که مثل ادما میتونه رو پاهاش راه بره، از نفسش اتیش درمیاد و...و...و... (خلاصه هر توصیفی از اژدها بلدید واسه این بچه خوچل موچلتون میکنید)