۱_انقلاب ۵۷ یا ۱۹۷۹ در ایران بی شک یکی از تراژیک ترین وقایع سیاسی در جهان است، امروزه همگان بر این باوریم که این شورش با هدایت، مداخله و توطئه بیگانگان انجام شد اما هرگز نباید چشمانمان به بسترهای داخلی این انقلاب بسته بماند.
۲_مردم ایران در آن دوران شدیدا تحت تاثیر تبلیغات چپ مارکسیست اسلامیست بودند و در حقیقت ارتجاع سرخ و سیاه در رگهای اکثر ایرانیان جاری بود و به همین دلیل واضح بسترها برای دخالت خارجی کاملا فراهم بود.
۳_شخصیتی مرموز که به گفته بسیاری عامل اصلی سازمان اطلاعات شوروی یعنی کا گ پ در ایران بود که در اثنای انقلاب به دلیل تجارب امنیتی با سازمانهای اطلاعاتی غرب نیز همکاری کرد.
#کرول_جروم Carol jrome دوست دختر و یکی از معشوقه های صادق قطب زاده در کتاب مردی در آینه
۴_به جزئیات جالبی از وقایع انقلاب و شخصیت صادق می پردازد که پرداختن به بخشهایی از آن برای درک واقعیات آنزمان از ضروریات تاریخی ست.
زمانی که قطب زاده در پاریس مقدمات بازگشت خمینی را فراهم می کرد کارول جروم به عنوان خبرنگار رادیو CBC کانادا مشغول فعالیت بود،
۵_وی در سال ۱۹۸۷ کتاب مردی در آینه را که داستانی واقعی از عشق، انقلاب و خیانت در ایران است را به رشته تحریر در می آورد، بخشهایی کوتاه از قسمت پاریس را برای فهم کوتاهی از تاریخ در این رشته توئیت ثبت می کنم امید که خواندن و درک حقایق آن در مسیر آینده ایرانمان کمک حال باشد :
۶_او درنوفل لوشاتو که همراه صادق بوددر کتاب می نویسد :
"برای تماشای خمینی که از یک خانه پدیدار می شد و به آرامی از وسط خیابان به سمت چادری که کار مسجد را انجام می داد قدم می زد.
جمعیت فریاد الله اکبر سر می داد، بعضی ها روی زانوهایشان افتادند،دیگران سعی داشتند که عکس بگیرند،
۷_در حالیکه دیگرانی بچه هایشان را بالای طنابهای جدا کننده به سمت خمینی گرفته بودند یا خم شده بودند تا دستشان را به عبای او برسانند.
همانطور که خمینی با عبای سیاهش نزدیک می شد، من به دقت تماشایش می کردم، صورتش هیچ احساسی را فاش نمی کرد...یک حس ناگهانی شوم داشتم...
۸_چهره این مرد هیچ چیز را نشان نمی داد و این غیبت تمام احساسات بود که او را ترسناک می ساخت، به هیچ یک از جمعیت ستایشگری که بعضی هاشان هزاران مایل سفر کرده بودند که یک نظر او را ببینند پاسخی نمی داد !
۹_وحشتی که در آن لحظات حس کردم در من باقی ماند، این ترس نه هیچ وقت کمتر شد و نه نظرم نسبت به خمینی در طول سالها علی رغم احساسم برای صادق و تمام اطمینان هایش هیچ تغییری نکرد."
۱۰_در بخش دیگری از کتاب که به روزهای آخر نوفل لوشاتو مربوط می شود، روزهایی که تصمیمات نهایی برای پرواز خمینی به تهران گرفته شده است، مباحثه ای بین او و صادق در می گیرد که حائز اهمیت است.
از نگاه یک زن خبرنگار غربی که آزادیهای غرب را درک می کند و به هیچ وجه مذهبی نیست،
۱۱_موضوع اطمینان داشتن صادق به خمینی چالش برانگیز است گرچه شاید کرول نداند که قطب زاده درحال انجام ماموریت خویش است !
او می نویسد :
"ساعت دو صبح صادق درخانه را زد، وقتی در را باز کردم اوجلوی دریخ زده، خیس و خسته امابزرگتر از همیشه درکتش و کلاه زیبای آستارا خانش ایستاده بود.
۱۲_گونه ام را بوسید و کت و کلاهش را در آورد، دو فنجان چای داغ که از قبل آماده نگه داشته بودم ریختم که در سکوت کامل آن را نوشیدیم این یکی از آن سکوت های آرامش بخش معمول بود.
در حالی که جرعه ای از چایم را می نوشیدم گفتم : دارد اتفاق می افتد مگر نه ؟
۱۳_صادق : اینطور به نظر می رسد اما ما هنوز آماده نیستیم،
خیلی سریع اتفاق می افتد.
کرول : خمینی چی ؟من هنوز نمی فهمم که چرا اورا انتخاب کرده ای ؟او خیلی سرد است !
صادق: تو او را نمی شناسی، او قلب خوبی دارد.
کرول : او اصلا قلب ندارد !
۱۴_جرقه ای در چشمان تیره صادق دیدم
صادق : ببین او هم یک آدم است، تو باید بعضی وقتها او را ببینی، امروز بعد از نماز که به خانه برگشت عمامه اش را به گوشه ای انداخت و گفت : پسر! خوشحالم که تمام شد !
او از این سیرک رسانه ای در بیرون متنفر است،
۱۵_خواهی دید که او هرگز نمی خواهد در مرکز توجهات باشد !
باسرتسلیم فروآوردن برسالها تجربه صادق، من عقب نشینی کردم،از بزدلی خودم متنفرم اما من آن چنددقیقه باهم بودن را نه می توانستم ونه می خواستم که به بحث وجدل بکشانم به جای آن سعی می کردم که فقط به مردی که با من بود فکر کنم،
۱۶_سعی می کردم با نقب زدن به درونش، درکش کنم.
بارها کردن خوددرآغوش گرم و پرانرژی اش،اما وقتی دربغلش جا می گرفتم، در درونم ترس وپاپس کشیدن رشد ونمو می کرد،ترس ازچیزی دراو ،که نمیتوانستم برایش نامی پیدا کنم،احساس می کردم ما همچون مارومیمون بودیم ونامطمئن ازاینکه کدام کدامیم !
۱۷_این هرگز پیش نیامد که بفهمم آیا صادق هم همان حس محتاط بودن را داشته است یا نه، او به نظر کاملا مطمئن از خود، بی نیاز از بیرون و آسیب ناپذیر می آمد، یک آدم معمولی نبود، او یکی از رهبران انقلابی زلزله گون بود که داشت #شاه افسانه ای ایران را سرنگون می کرد ! "
۱۸_آری شاه افسانه ای ایران که این خبرنگار درجایی زندگی اورا اساطیری، رمانتیک و پریائی می داند در میان ناباوری بسیاری در دنیا توسط خائنانی همچون قطب زاده و مردمانی اسیر در پنجه های مذهب و خرافه که ساده لوحانه برای جمهوری دموکراتیک خود به عبا وقبای خمینی چنگ زده بودند، سرنگون شد !
۱۹_در بخشی از کتاب آموزش دیدن خامنه ای در دانشگاه پاتریس لولومبای شوروی توسط کارول تائید می شود.
البته وی بارها در کتاب به طعنه و شوخی صادق قطب زاده را جاسوس رده بالای کا گ پ می خواند.
در حقیقت در این کتاب به خوبی پیوند ارتجاع سرخ و سیاه در قالب خاطرات بیان شده است.
۲۰_نگاه معشوقه صادق به فرهنگ ایران در آنزمان به نظر واقع بینانه و دور از تعصب غربی ست،
او جامعه بسته زنان را که درسایه اقدامات شاه کمی بازشده بود واقع بینانه تحلیل کرده است و فضای مردسالار فرهنگ ایرانی اسلامی را به خوبی به تصویر کشیده است
۲۱_این کتاب برای کسانی که به دنبال بسترهای درونی و داخلی شورش ۵۷ و ارتباط آن با دخالتهای خارجی هستند بسیار مفید است، توصیه می کنم در صورت دسترسی حتما مطالعه کنید.
مردی در آینه نوشته کارول جروم معشوقه و خبرنگار شبکه CBC کانادا که رابط قطب زاده با عوامل CIA نیز بود.
۱_درطول این ۴۳ سال معلمان وفرهنگیانی که وابستگی ائدولوژیک به رژیم ندارندو روابط خوبی هم باادارات آموزش وپرورش ندارندیعنی برای منافع شخصی خودرانت ایجاد نکرده اند،به بهانه های مختلف تحت فشار رژیم اسلامی قرارگرفته اند.
حقوق ومزایایی که بتواند حداقلهای یک زندگی را فراهم کند
۲_جزو حقوق اولیه هر انسانی ست و معلمان به دلیل بودن در چرخه آموزش یک کشور طبعا باید امنیت شغلی داشته باشند که البته در سایه حکومت جهل و جور، هیچ کس امنیت شغلی و درآمد مکفی ندارد !
این صحنه برخورد سرهنگ ناجا با یک معلم گویا مربوط به شیراز است،صحنه ای تراژیک و غم انگیز
۳_ممکن است همین معلم، دبیر فرزند همین نظامی باشد که اینچنین بر هموطن خود میتازد !
زمانی آخوندهای حاکم صبح تاشب معلمی را شغل انبیاء می دانستند ودر شعارهایشان سعی می کردندحداقل منزلت و مقام فرهنگیان ومعلمان را درانظار عموم حفظ کننداما پرده ها افتاده است.
۱_دومینوی سقوط بازوهای منطقه ای رژیم اسلامی با کشته شدن #حسن_ایرلو یا سردار #شهلایی به اوج خود می رسد.
#یمن برای جمهوری اسلامی بسیار مهم است
در محاسبات نظامی رژیم در صورت حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی، این یمن و حوثی ها هستند که نقش بازدارنده را در منطقه بازی می کنند.
۲_عربستان سعودی در تیر رس موشکهای بالستیک یمن قرار دارد و متعاقب خبر کشته شدن ایرلو، خبر می رسد محمد ناصر العطیفی وزیر دفاع شبه نظامیان #حوثی نیز کشته شده است.
العطیفی از عناصر موشکی حوثیها بود که توسط سپاه به طور خاص آموزش دیده بود،
وی ارتباطات وسیعی با حزب الله لبنان داشت.
۳_اتفاقات اخیر بعد از سفر نخست وزیر اسرائیل به امارات می افتد، امارات عضو ائتلاف عربی ست که بر علیه حوثی ها شکل گرفته است.
همه این وقایع نشان می دهد که اسرائیل قبل از اقدام نهایی در حال نابود کردن توانایی رژیم در بازدارندگی ست، اعراب منطقه بیش از اسرائیل در معرض واکنش رژیم هستند
۱_در مکاشفات یوحنی از آخرالزمانی صحبت می شود که در آن فجایع عجیب و غریبی رخ می دهد.
این بخش از کتاب مقدس بیشتر به زبان شعاری و شعرگونه نوشته شده است،
گویا یوحنی تمام رنج ذهنش را در قالب فجایع انسانی به کلیت بشریت تعمیم داده است.
فراق و نبود مسیح به قدری درد آور است
۲_که خونش درکلمات یوحنی از قلمی رنجور بردامن پوستینهای چرمی می چکد !
یوحنای رسول این مکاتبات رویاگونه را هنگام تبعید در جزیره پتموس دریافت می کند، درک مکاشفات باتوجه به زبان پراز استعاره ورمز و رازهای آن کمی سخت است
اما مکاشفات دریچه ایست به آینده بشری که از تاریخ درس نمی گیرد.
۳_در بخشی از این مکاشفات به هفت بلای آخرالزمانی اشاره شده است که مذاهب ابراهیمی تقریبا در این ۷ بلا اشتراکاتی باهم دارند، اما نکته قابل تعمل مکاشفات یوحنی رسیدن به یک واقعه سخت یعنی نبرد بین نیروهای خیر با شر در آرماگدون است !
۱_ایران قبل از دوره #محمد_رضا_شاه پهلوی همچون بسیاری از کشورهای دیگر نظام اجتماعی اش بر پایه فئودالیسم بود
به زبان خودمان همان ارباب و رعیتی
اگر از پدربزرگها و مادربزرگها سراغ آن دوران را بگیرید برایتان از سختی ها و له شدن کرامت انسانها قصه ها خواهند گفت
۲_این زمینداران که به نام ارباب یا خان معروف بودند معمولا صاحب چندین روستا یا شهر بودند که بواسطه ارتباطات تنگاتنگ با حاکمان محلی یا حکومت مرکزی و باج و خراجی که به آنها از بهره کشی و غارت جان و مال مردم داده میشد، صاحب قدرت و نفوذ در منطقه خود می شدند.
۳_در این مناطق همیشه روحانیون شیعه یار و مددکار خوانین بودند و در حقیقت بازوی مغزشویی و آرام کردن مردم نسبت به ظلم خانها و اربابها محسوب می شدند.
در فیلم #تنگسیر با بازی بهروز وثوقی به این موضوع به خوبی پرداخت شده است.
۱_متاسفانه حرکتهای بزرگی که درمنطقه خاورمیانه ویادیگرجاهای دنیابرای تغییر صورت گرفته است بدون اراده وخواست قدرتهای بزرگ انجامش سخت وغیر ممکن بوده است
نمونه اش همان شورش ۵۷ که بااراده قدرتها والبته زمینه داخلی انجام گرفت.
این بینش به معنی نادیده گرفتن قدرت مردم نیست
۲_اما نباید واقعیتهای موجود را انکار کرد
امروز سالگرد خیزش آبان ۹۸ است خیزشی که از دی ۹۶ آغاز شد و نقطه اوجش آبان ۹۸ بود جنس این اعتراضات با اعتراضهای بزرگ قبلی یعنی ۸۸ و ۷۸ کاملا متفاوت بود.
انقلابیون ۵۷ بنا به تجربه جریان اصلاحطلبی را برای فرونپاشیدن سیستم بوجود آوردند
۳_و اتفاقا موفق شدند طیف وسیعی از نخبگان و آحاد مردم را با خود همراه کنند آنها این تصور را در مردم بوجود آوردند که نتیجه خیزشهای بنیان کَن همواره مخرب و هزینه بَر است بنابراین بهترین شیوه برای رسیدن به مطالبات و خواستهای به حق مردم رفرم و اصلاح گری ست.