۲_امروز ایران در شرایطی ست که نیازمند بروز و ظهورِ چنین شخصیت هایی ست
کسانی که در داخل ایران زندگی می کنند کاملا حرف مرا می فهمند، جامعه ای که ۴۳ سال زیر سنگین ترین سیستم سرکوب قرار گرفته و امیدش را از دست داده
جامعه ای که در آن فقر و اعتیاد و فحشا بیداد می کند
۳_و در این جامعه بسیاری از ارزشهای انسانی رنگ باخته و ضد ارزشها جای ارزش را گرفته
جامعه ای که به معنای واقعی از تمام وجوه چه فرهنگی، چه اجتماعی و چه سیاسی شالوده اَش آلوده شده
جامعه ای که کرامت انسانی در آن به طور عمد و به طور کل له شده و...
۴_این جامعه برای برخاستنی دوباره نیازمند شخصیتی همچون #رضا_شاه_کبیر است که روح ایرانی و باستانی را در جامعه بدمد و مردمان را برای خیزشی ققنوس وار بیدار کند.
اگر ما هواداران سامانه پادشاهی امروز از #شاهزاده_رضا_پهلوی انتقاد می کنیم
انتقادمان از این جهت است
۵_جامعه ایران به قدری رنجور، خسته و خودباخته است که به لحاظ روحی نیازمند نطق های آتشین و شورانگیز است.
جامعه ایران ۴۳ سال است با رژیم اهریمنی می جنگد اما احساس تنهایی می کند و این حس تنهایی او را از نفس انداخته
ایران برای تغییرات بنیادین دراین مقطع به لحاظ روانی رهبری
۶_کاریزماتیک همچون هیتلر می خواهد !
توجه داشته باشیم که خمینی هم برای اقشار مذهبی و جامعه مذهب زده ی آن زمان شخصیتی کاریزماتیک بود و یکی از دلایل مهم موفقیت خمینی همین موضوع بود.
اکثرانسانها عقلشان درچشمشان است و این واقعیت غیرقابل تغییر است
۷_بنابراین ازتاثیراین موضوع برروی جامعه نمیتوان به راحتی صرف نظر کرد.
خوشبختانه امروزجامعه دردرصد بالایی متوجه فریبکاری مذهب وخونین بودن حاکمیت مذهبی وناکارآمدی آن شده است
اما به لحاظ روحی این جامعه وضعش اسفناک است.
رهبری که اکتهای مهیج و روحیه بخش داشته باشد میتواند موفق شود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱_در مکاشفات یوحنی از آخرالزمانی صحبت می شود که در آن فجایع عجیب و غریبی رخ می دهد.
این بخش از کتاب مقدس بیشتر به زبان شعاری و شعرگونه نوشته شده است،
گویا یوحنی تمام رنج ذهنش را در قالب فجایع انسانی به کلیت بشریت تعمیم داده است.
فراق و نبود مسیح به قدری درد آور است
۲_که خونش درکلمات یوحنی از قلمی رنجور بردامن پوستینهای چرمی می چکد !
یوحنای رسول این مکاتبات رویاگونه را هنگام تبعید در جزیره پتموس دریافت می کند، درک مکاشفات باتوجه به زبان پراز استعاره ورمز و رازهای آن کمی سخت است
اما مکاشفات دریچه ایست به آینده بشری که از تاریخ درس نمی گیرد.
۳_در بخشی از این مکاشفات به هفت بلای آخرالزمانی اشاره شده است که مذاهب ابراهیمی تقریبا در این ۷ بلا اشتراکاتی باهم دارند، اما نکته قابل تعمل مکاشفات یوحنی رسیدن به یک واقعه سخت یعنی نبرد بین نیروهای خیر با شر در آرماگدون است !
۱_ایران قبل از دوره #محمد_رضا_شاه پهلوی همچون بسیاری از کشورهای دیگر نظام اجتماعی اش بر پایه فئودالیسم بود
به زبان خودمان همان ارباب و رعیتی
اگر از پدربزرگها و مادربزرگها سراغ آن دوران را بگیرید برایتان از سختی ها و له شدن کرامت انسانها قصه ها خواهند گفت
۲_این زمینداران که به نام ارباب یا خان معروف بودند معمولا صاحب چندین روستا یا شهر بودند که بواسطه ارتباطات تنگاتنگ با حاکمان محلی یا حکومت مرکزی و باج و خراجی که به آنها از بهره کشی و غارت جان و مال مردم داده میشد، صاحب قدرت و نفوذ در منطقه خود می شدند.
۳_در این مناطق همیشه روحانیون شیعه یار و مددکار خوانین بودند و در حقیقت بازوی مغزشویی و آرام کردن مردم نسبت به ظلم خانها و اربابها محسوب می شدند.
در فیلم #تنگسیر با بازی بهروز وثوقی به این موضوع به خوبی پرداخت شده است.
۱_متاسفانه حرکتهای بزرگی که درمنطقه خاورمیانه ویادیگرجاهای دنیابرای تغییر صورت گرفته است بدون اراده وخواست قدرتهای بزرگ انجامش سخت وغیر ممکن بوده است
نمونه اش همان شورش ۵۷ که بااراده قدرتها والبته زمینه داخلی انجام گرفت.
این بینش به معنی نادیده گرفتن قدرت مردم نیست
۲_اما نباید واقعیتهای موجود را انکار کرد
امروز سالگرد خیزش آبان ۹۸ است خیزشی که از دی ۹۶ آغاز شد و نقطه اوجش آبان ۹۸ بود جنس این اعتراضات با اعتراضهای بزرگ قبلی یعنی ۸۸ و ۷۸ کاملا متفاوت بود.
انقلابیون ۵۷ بنا به تجربه جریان اصلاحطلبی را برای فرونپاشیدن سیستم بوجود آوردند
۳_و اتفاقا موفق شدند طیف وسیعی از نخبگان و آحاد مردم را با خود همراه کنند آنها این تصور را در مردم بوجود آوردند که نتیجه خیزشهای بنیان کَن همواره مخرب و هزینه بَر است بنابراین بهترین شیوه برای رسیدن به مطالبات و خواستهای به حق مردم رفرم و اصلاح گری ست.
۱_آزادی تنها مفهومی ست که میتوان گفت با سرشت انسانی در هم آمیخته و میل به اختیار و گزینش انتخابها در انسان باعث بوجود آمدن این گرایش درونی و بیرونی ست
البته اگر به ریشه های این معنا در بشر برگردیم باید به روایتهای مذهبی و باستانی که در خصوص آفرینش انسان وجود دارد
۲_چرا که این میلِ رهایی درطول تاریخ فراز و فرود دارد
انگارکه هر بار که انسان به آزادی نزدیک می شود و بالهای پروازش گشوده می شود نیرویی مخرب وقدرتمند دوباره آن بالها را می چیند وانسان را به قفس دائمی خویش برمی گرداند !
در روایتهای کتب مقدس درباره آفرینش گناه انسان عاملی می شود
۳_ برای سقوط، سقوط بدین معنا که آزادی اَش محدود می شود و بهشتِ آزاد ممنوع می شود !
این آزادی ست که قربانی نافرمانی بشر می شود و زمین زندانی است که تحت نفوذ شیطان و مدیریت دیکتاتور مآبانه ی خدا به آزمایشگاهی دائمی تبدیل می شود که هدفش یارکشی ست !
۱_بنا به گفته زمین شناسان عمر زمین ۴/۵ میلیارد سال است
به این عدد توجه کنید عدد بزرگی ست
اگر این زمانسنجی را درست درنظر بگیریم
غیرممکن است تنها تمدن موجود و پیشرفته بر روی زمین همین چندهزار سال پیش باشد !
باز به گفته محققان آغاز انسان خردمند یا هموساپینس
۲_برمی گردد به ۱۴۰ هزار سال پیش که در مقابل ۴/۵ میلیارد سال عدد کوچکی ست.
و اگر به ریشه مذاهب ابراهیمی بنگریم همه آنها حدود ۳۵۰۰ سال پیش بوجود آمده اند یعنی مفهوم خدای واحد و پرستش تک خدایی نهایتا قدمتی ۳۵۰۰ ساله دارد که در مقابل ۴/۵ میلیارد سال عدد بسیار کوچکی ست !
۳_بنابراین آنچه در مورد بشر و تاریخ آن در کتب درسی به ما گفته شده است بیشتر شبیه فانتزی مضحکی ست که تنها آنرا میتوان در فیلمهای هالیوودی یافت !
براساس تحقیقات جدید ظهور و سقوط تمدنها بر روی زمین میتواند بارها تکرار شده باشد ودر این چرخه تاریخی نژادهای مختلفی از بشر وغیر بشر