۱/ هانری رنه دالمانی: از قرنها پیش تا سنوات اخیر در یکی از مساجد کرمان [شاه نعمتالله ولی] سنگی هرمیمانند وجود داشته که در سه سطح جانبی آن نوشتهای به خط میخی، عیلامی و بابلی حک شده بود و از همان ازمنه قدیم درست یا نادرست آنرا مهر #داریوش پادشاه بزرگ ایران باستان میدانستهاند.
۲/ باری یکی از کارمندان عالی رتبه دولت #ایران مامور می شود که هرم سنگی مزبور را با احتیاط تمام از #کرمان به تهران منتقل کند. اما با همه احتیاط و مراقبتی که مامور عالی مقام به عمل میآورد این سنگ هرگز به مقصد نمیرسد.
۳/ در عوض چندماه بعد موسسه باستانشناسی #سنپترزبورگ درباره مهر پادشاه بزرگ ایران باستان مقالهای انتشار میدهد. به محض اطلاع دربار ایران از مضمون این مقاله دولت ایران از دولت #روسیه می خواهد که سنگ مزبور را به ایران عودت دهند.
۴/ وقتی دولت روسیه با استرداد سنگ مزبور موافقت میکند به جهاتی که بر ما معلوم نیست و ناگزیر از توجیه آن نیز معذوریم، بار دیگر همان صاحبمنصب مامور بازگرداندن سنگ از #روسیه و رسانیدن آن به ایران میگردد که این بار نیز این سنگ گرانبهای تاریخی مفقودالاثر میگردد.
۵/ و پس از اندک مدتی، سنگی ساختگی به همان شکل و قواره به دولت ایران تحویل میشود. احتمالاً سنگ اصلی در اختیار همان مامور عالیرتبه باقی میماند به طوری که در حال حاضر معلوم نیست که سنگی که در اختیار دولت ایران و مآلا" در معرض دید مورخان است کدام یک از آن دو است.
۶/ ناگفته نگذاریم که آنچه با خطوط میخی و عیلامی و بابلی... که ترجمه آن چنین است: "منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ملتها، شاه زمین و پسر ویشتاسب #هخامنشی".
هانری رنه دالمانی ۱۳۷۸، از خراسان تا بختیاری، ترجمه غلامرضا سمیعی، دو جلد، تهران: نشر طاوس، چاپ اول، ج ۲، صص ۳۹۱_۳۹۰.
اطلاع از جزئیات به #رشتو
از سهیل دلشاد
متن کتیبه:
من، داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه در این سرزمین (نسخۀ بابلی شاهِ سرزمین)، فرزند ویشتاسپ، هخامنشی.
.....
*حرفنویسی هر سه نسخه فارسی باستان، عیلامی و بابلی متعلق به رودیگر اشمیت است.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱/ «نبونئید» آخرین شاه بابل از #کورش شکست خورد. از او تعدادی کتیبه، از #عراق، در نیایشگاه «شَمَش» در «سیپار» (موزه #بریتانیا) و نیز از کاخ سلطنتی شهر بابل (موزه برلین) کشف شده که اتفاقات سالهای ۵۵۵ / ۵۵۶ پ.م تا سال نخست پادشاهی کورش بر #بابل در سال ۵۳۸/۵۳۹ پ.م را بیان داشته است.
۲/ بخشی از رویدادنامه نبونئید، به بابلی نو (اَکدی): «در روز سوم ماه "اَرَهسَمنَه" [هفتم آبان] کورش به بابل آمد. پیش گامهایش، شاخههای سبز افشانده میشد. او با مردمان شهر پیمان آشتی گذارد. کورش به همه مردمان شهر پیام درود و شادباش فرستاد. گئوبَروَه به فرمانداری #بابل برگماشته شد»
۳/ سپاهیان کورش پس از تصرف بابل، در روز ۷ آبان به شهر وارد شده، یک فرمانروای ایرانی بر آن گماشت. او در منشور معروف خود مدعی شد که نبونئید اندوه، غم، سختی معاش، رنج، آزار و مرگ را برای مردم بابل ارمغان آورده بود و بنابراین خدا در بین سرزمینها کورش را حمایت کرد تا مردم را نجات دهد
شهرستانهای ایرانشهر، متن فارسی میانه در سه برگ و ۶۰ بند در پایان دوره ساسانی نوشته شده و در آن نام شهرهای ایرانشهر آمده است
این متن احتمالا در زمان قباد یکم (۴۸۸ - ۵۳۱ میلادی) و یا خسرو یکم (۵۰۱ - ۵۷۹ میلادی) نوشته شده و در سده هشتم میلادی و در دوره خلافت عباسی ویرایش شده است. ۱
گویا تنها ترجمان به جای مانده از نوشتار "شهرستانهای ایرانشهر" به دست «موسی خورنی» یا «موسسخورناتسی» (۴۰۵ - ۴۸۸ میلادی) تاریخنگار ارمنی زمان ساسانی در «جغرافیای خورنی» (۴۸۱ - ۴۸۲ میلادی) آورده شده است که مبنای پژوهشهای پس از خود در دورههای اسلامی به شمار میرود. ۲
کوست یکی از واحدهای تقسیمات کشوری ایران بود. در دوره پادشاهی خسرو اول (۵۳۱-۵۷۹ م)، شاهنشاهی ساسانی به چهار پاره بخش شد که به گزارش یک منبع ارمنی عبارتند از:
۱- کوست خراسان؛ بخش شمال شرق
۲- کوست خوروران؛ بخش جنوب غرب
۳- کوست نیمروز؛ بخش جنوب شرق
۴- کوست آدوربادگان؛ بخش شمال غرب
\۳