چگونگی شیعه شدن مردم ایران[بخش_سوم] #رشته_توییت
تئوریزه شدن مذهب شیعه اثنی عشری توسط ملایان مهاجر لبنانی و مروری بر پیدایش روحانیت شیعه در ایران.
۱/مذهبی که قزلباشان صفوی وارد ایران کردند[شیعه اثنی عشری] بحدی با ایرانیان بیگانه بود که در نوشته های حسن روملو میخوانیم:⇩
۲/«در آن اوان، مردمان از مسائل مذهب جعفری و قواعد و قوانين ملت ائمه اثنی عشری اطلاعی نداشتند؛ زيرا كه از كتب فقه اماميه چيزی در ميان نبود، و جلد اول كتاب «قواعد اسلام» كه از جمله تصانيف سلطان العلماء المتبحرين شيخ جمال الدين [ابن] مطهر #حلی است كه شريعت پناه⇩
۳/قاضی نصرالله زيتونی داشت، از روی آن تعليم و تعلم مسائل دينی مينمودند، تا آنكه روز به روز مذهب اثنی عشری در ایران ارتقا یافت(حسن روملو_۱٦/۱۲).
يک بخش اين گزارش چنين است: كسی در ايران از مذهب شيعه اطلاع نداشت.
قسمت دومش چنين است: كتاب شيعی در هيچ جای ايران نزد هيچكس وجود نداشت.
٤/قسمت ديگرش چنين است: مذهب را از كتاب #ابن_مطهر_حلی گرفتند. قسمت آخرش چنین است: اين كتاب را #نصرالله_زيتونی با خودش به ايران آورد.
صاحب کتاب روضه الصفا تصريح ميكند كه وقتی در ايران سلطنت #قزلباش تشكيل شد عموم مردم كشور بر مذهب اهل سنت بودند و زور شمشير قزلباشان شاه اسماعیل بود
۵/كه مردم را شيعه كرد:
«در آن عهد، عموم اهالی ايران بر مذهب اهل سنت و جماعت بودند، و زمره شيعه اثناعشری در عين ذلت و قلت تقيه مينمودند،وی(يعنی شاه اسماعيل) به ضرب شمشير،مروج مذهب جعفری شد و رونق به طريقت اثناعشری داد(روضه الصفا ص٤۳).
٦/اما چه كسانی كتاب ابن مطهر حلی را که توسط یک تازه وارد عرب به ایران آورده شده بود تدريس ميكردند؟ اين را پائينتر خواهيم ديد که عموما از روستاهای جنوب #لبنان بودند كه به ايران آمدند و وارد دار و دسته قزلباشان شدند، و وظيفه تبليغ دين و تدريس و افتاء را بدست گرفتند
۷/از وقتيكه قزلباشان پا به عرصه سياستگذاری ايران نهادند، علی بن ابیطالب كه تا آنزمان خليفه چهارم مسلمانان بود به مقام خدایی ارتقاء يافت، دسته جات تبرائی به رهبری ملايانی از خودشان كه از ميان بزهكاران شهری سر برآورده بودند روز و شب در كوی و برزنها به بانگ بلند به ابوبكر و عمر و
۸/و عایشه دشنام میدادند و از مردم ايران ميخواستند كه از خانه هايشان بيرون آيند و با آنها همنوا گردند و«بيش باد و كم مباد» سر دهند.
نخستين، معروفترين و پرنفوذترين فقيه لبنانی كه در آخرين ماههای عمر شاه اسماعيل وارد ايران شد #شيخ_علی_كَرَكی نام داشت كه در تاريخ فقه شيعه لقب
۹/لقب محقق ثانی دارد، شيخ علی كركی توانست توجه شاه طهماسب و سران قزلباش را به خود جلب كرده وارد دستگاه دينی صفويه شود.
سپس بعدها شیخ لطف الله میسی، شیخ حسین بن عبدالصمد[ پدر شیخ بهايی] ،خود شیخ بهایی، میر غیاث الدین منصور شیرازی، میرداماد، ملا محمدتقی مجلسی و
۱۰/و پسرش ملا محمدباقر مجلسی وارد این چرخه شدند.
شاه طهماسب كه نوجوانی نابالغ بود نسبت به #شيخ_كرکی ارادت خاصی ورزيد و به او اختيار تام داد كه برای نشر «دين ائمه اطهار» هر شيوه ای را كه مناسب بداند به مورد اجرا بگذارد.در زمان شاه اسماعيل هنوز موضوع جانشينی و نمايندگی #امام_غائب
۱۱/و موضوعاتی از اين قبيل وارد انديشه قزلباشان نشده بود، وقتی شيخ كركی و ديگر لبنانيها وارد ايران شدند به سران قزلباش و به شاه طهماسب نوجوان فهماندند كه پادشاه بايد سلطنتش را از امام غائب دريافت دارد تا مشروعيت داشته باشد، شيخ كرکی پس از آنكه اين عقيده را جا انداخت، خودش را
۱۲/نماينده امام غائب معرفی كرد و شاه طهماسب نيز اين را قبول كرده وی را منبع مشروعيت سلطنت خودش دانست،در نتيجه برای نخستين بار مقام #مرجعيت_شرعی به گونه ای كه اكنون ميشناسيم درست شد، و اين عقيده تدوين گرديد كه بدون اذن مرجعيت كه نماينده امام غائب است هيچ سطنتی مشروعيت ندارد
۱۳/نخستين كارِ شيخ علی كركی برای تئوريزه كردن شیعه دوازده امامی، تدوين تئوری موسوم به «#تولا_و_تبرا» بود، او در اين زمينه كتابی با عنوان نَفَحات اللاهوت فی وجوب لَعن الجِبت والطاغوت(يعنی: نسيم خنک ملكوتی در ضرورت لعنت بـه جِبت و طاغوت) تحريركرد،همزمان با ورود شيخ كركی به ايران
۱٤/چند تن ديگر از ملایان مناطق كوهستانی جنوب لبنان و شماری از فقهای #احساء(شرق عربستان)نيز وارد ايران شدند و خودشان را به قزلباشان نزديک كردند، در آنزمان قبايل مختلف قزلباش بر سر تقسيم خيرات كشور در ميان خودشان به رقابتی افتاده بودند. چون ملایان لبنانی و احسائی وارد ايران شدند
۱۵/هركدام از سران قزلباش بـه هدف آنكه از حمايت هرچه بيشتر دسته جاتِ تبرائی برخوردار شود، و شاه طهماسب را آلت دست خود سازد يكی از آنها را در دامن حمايت گرفت.
آنچه برای شیخ کرکی اهميت داشت آن بود که هم شاه نوجوان،هم سران قزلباش و هم دسته جات تبرائی با او همراه بودند،و هم درآمدهای
۱٦/نجومی اوقاف ايران در اختيار شخص او قرار داشت، و از همه گونه ابزار سركوب و ارعاب برخوردار بود،او ميتوانست با اين پشتيبانی نيرومند برنامه هايش را دنبال كند، با اينحال برای آنكه او هرلحظه بتواند نيروی قزلباش را برای سركوب مخالفانش به حركت درآورد و كسی جرأت نكند كه در برابر فرمان
۱۷/او برای نابودسازی كس يا كسانی ترديد كند، از شاه طهماسب يک فرمان كتبی گرفت كه شاه آنرا بدست خودش با املای شيخ كركی نوشته بود، و در ميان سران قزلباش توزيع كرد. متن اين حكم چنين بود؛⇩
هركه مخالفت خاتم المجتهدين، وارث علوم سيدالمرسلين،نائب الأئمه المعصومين[شيخ علی كركی] بكند
۱۸/و در مقام متابعت نباشد، بی شائبه ملعون ومردود است، و به سياسات عظيمه و تأديب بليغه[ توبيخ شديد و مجازات سخت] مؤاخذه خواهد شد(تاريخ العلماء ص٤۰۸)
دستگاه دينی كه شیخ کرکی تشكيل داد يک مجموعه از عربهای تازه وارد بيگانه با ايران و فرهنگ و تمدن و زبان ايرانی بودند كه پس از ورود
۱۹/به ايران به قزلباشان پيوسته و رهبری دسته جات تبرائی را بدست گرفته بودند تا كينه های تاريخی که از جبل عامل لبنان با خود آورده بودند را بر سر مردم ايران خالی كنند.
بدين ترتيب بقايایی از مردم که قزلباشان نتوانسته بودند آنان را نابود سازند به تحریک لبنانی های تازه وارد
۲۰/یا از زادبومشان رانده ميشدند، يا مجبور ميگشتند كه عقايدشان را با عقايد قزلباشان و ملايانِ لبنانی همسو سازند و تظاهر به شيعه گری كنند،
فرزندان همان مردمی كه به زور شمشير قزلباشان از خانه هاشان بيرون كشانده ميشدند تا دشنام دهند،اين دشنام ها را از زبان پدرانشان ميشنيدند،
۲۱/و به طور خود به خود ياد ميگرفتند كه بايد دشنام داد.
در نتيجه در خلال دو سه نسل همـه ايرانیان وارث مذهب واحدی شدند كه شيخ كركی و همفكران لبنانی اش اساس عقيدتی آن را از ديارشان با خود آورده در ايران تئوريزه كرده بودند و توسط تبرهای تبرائيان در مغزهای مردم ايران كاشته شده بود،
۲۲/تئوری نفرت كه به زور شمشير قزلباشان در سرهای ايرانيان كاشته شد، چنان ريشه های مستحكمی گرفت كه تا امروز ریشه دوانده است.سالها فعاليتهای مداوم شيخ كركی به او فرصت داده بود که چند مدرسه در نقاط مختلف كشور تأسيس كرده،دهها مُدرس را از #جبل_عامل و #احساء و #حلّه به ايران وارد كرده،
۲۳/گروههایی از جوانان را كه از ميان دسته جات تبرائیِ پرشور انتخاب شده بودند پرورش داده بود كه ميتوانستند جای خالی او را پر كنند،او در طی اين سالها عقايد و افكارش را به شاگردانش املاء كرده به رشته تحرير درآورد و از اين افكار چند جلد كتاب تهيه گرديد كه پس از او راهنمای شاگردانش شد
۲٤/يكی از كارهای بسيار نتيجه بخش شيخ كركی و همدستانش برای نشر مذهب شيعه در ايران آن بود كه كودكان يتيم بی سرپرست را زير قيمومت میگرفتند و پرورش مذهبی ميدادند و به شيوه دلخواه خويش می پروردند تا ادامه دهنده راه ايشان گردند.اين ترتيب كه به فرمان شاه طهماسب صورت ميگرفت،⇩
۲۵/آنگونه كه اسكندربيک مينويسد: چنان بود كه در هر شهری ٤۰يتيم پسر و ٤۰يتيم دختر را تحويل ميگرفتند«ملبوس و مايحتاج تعيين فرموده معلم و معلمه ی شيعه مذهب وخدمتكاران قرار داده تربيت ميكردند و بعدها هركدام را با ديگری تزويج داده، و سپس غير بالغی را در عوض می آوردند(اسکندربیک ص۱۳۳).
۲٦/در رأس تشكيلات دینی صفویه يک فقيهی ايستاده بود كه به واسطه امام معصوم با آسمان ارتباط داشت و برترين نشانه قدرت خدا بر روی زمين[آيت الله العظما] شناخته ميشد؛ و فرمانش فرمان خدا بود.اصطلاح #آيت_الله برای نخستين بار توسط فقهای لبنانی در ايران عهدِ شاه طهماسب ساخته شد
۲۷/و مردم موظف بودند از او بدون پرس وجو، تقلید و اطاعت كوركورانه داشته باشند،ترتيباتی كه شيخ كركی و فقهای لبنانی در ايران ايجاد كردند،در سلطنت درازمدت شاه طهماسب[۹۵٤_۹۰۳خ] این لايه نوين را بعنوان رجال مذهبیِ شیعی با لقب #روحانیت از بطن خود بيرون داده و به جامعه ایران تحمیل کرد
۲۸/كه در تاريخ ايران بعد از اسلام در کل بی سابقه بود،
بطور کلی میتوان گفت اتحاد ملایان و شاهان در زمان صفویه به شکل دیوِ پلیدی به جان مردم بیگناه افتاد و روحانیون در کنارِ مشاغل ملاگری،فروش کالای دین و دعاخوانی و تدریس خرافات_بعنوان دستیار شاهان صفوی
به تعقیب و کشتار مخالفان و غارت اموال آنها پرداخته اند
چگونگی شیعه شدن مردم ایران و ادامه ی شرحِ جنایات صفویان در ایران[#بخش_دوم]
۱/از ديگر ترفندهای شاه اسماعيل صفوی برای مجبوركردن ايرانيان به تغيير مذهبشان، گرفتن و به قفس كردن يا به سيخ كشيدن بود. به قفس كردن،شديدترين شكنجه ئی بود كه نسبت به كسی انجام ميدادند، زيرا ابتدا⇩
۲/پوست بدن فرد مورد نظر را با تراشه های نی يا با نوک خنجر ميخراشيدند و تمام بدنش را با #دوشاب[شيره خرما] يا عسل می اندودند و آنگاه وی را در صندوقی ميكردند و صدها مورچه را در اين صندوق رها ميكردند، مورچه ها شب و روز مشغول خوردن گوشت تن مرد بيچاره بودند،و پوست بدنش در زير اين شكنجه
۳/به صورت شديدی عفونت ميكرد و او روزهای درازی اينگونه شكنجه ميشد، در مواردی نيز كه ميخواستند از اين شكنجه برای ارعاب مردم يک شهری استفاده كنند قفس را بر ميله ئی
در ميدان شهر ميآويختند، تا همه مردم صدای زوزه های جانخراش زندانی قفس را بشوند، و فكر هرگونه مقاومت برای تغيير مذهبشان
اولین انسانی که طول و عرض و ارتفاع داشت و حجمش به مترمکعب محاسبه میشد. اولین امام هندسی. ایشان به قدری مهیب و ترسناک بودند که هنگام خواستگاری از فاطمه، تنها چیزیکه زنان محمد، زیر لبی به ایشان گفتند این بود:
بده بره!
بده بره!
۲/ حسن، خاتمی الائمه
جلوی دشمن کم آوردند و خلافت را در ازای خزانه کوفه فروخت و رفت مدینه پی خوشگذرانی و زن گرفتن .ملاها زیاد ازش اسمی نمیبرند. خلیفهای که فهمید تقدس به تنهایی کافی نیست و زور هم لازم است.
۳/حسین، مبهوت الائمه
خورنده بزرگترین بیل تاریخ. به کوفه دعوت شد که خلافت را در دست بگیرد. بعد همانها که دعوتش کردند زدند کشتندش! قیافهاش موقعی که با لشکر دشمن روبرو شده حتما خیلی دیدنی بوده!
۱/همیشه گفتن اگر سلیمانی نبود داعش میومد فلان و بیسارتون میکرد وطوری از این آدم تعریف کرده اند گویی طرف یه ترمیناتور بوده که به تنهایی تمام نیروهای شرور وشیطانی رو نابود کرده و مردم ایران رو مدیون فداکاریها و ازخود گذشتگی های این آدم میدونن اما واقعیت اینه که اگر سلیمانی نبود و⇩
۲/همزمان با اعتراضات مردمی سوریه در سال ۲۰۱۱ و در طول سالیان بعد_در کنار بشار اسد به کشتار شهروندان این کشور دست نمیزد بشار اسد سقوط میکرد و مردم تکلیف خود با حکومت رو روشن کرده و سوریه به جنگ داخلی کشیده نمیشد، نه داعشی به وجود می آمد و نه پای همه به این کشور باز میشد و نه
۳/نیم میلیون کشته و ۱۲ میلیون آواره روی دست مردم این کشور میماند
اما این چیزی نبود که حکومت ایران میخواست،خامنه ای میخواست حفظ اسد به هر قیمتی عملی شود چون باید کریدورِ ارسال پول و سلاح و مهمات به حزب الله و ماجراجویی های منطقه ای تحت عنوان #هلال_شیعی تداوم می یافت و این
۱/آنچه امروز بنام شیعه ۱۲ امامی در ایران شناخته میشود ارمغان یک روان پریش صوفی مسلک بنام شاه اسماعیل صفوی بوده است که در تاریخ ایران بنام شاه شریعت پناه_ولی مطلقه فقیه_ولی امر مسلمین جهان_شیخ طریقت و شاه #قزلباش معرفی شده است
۲/این شیخ طریقت از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی بر روی دستان قبایل جنایتکار و تبهکاری از بیابانهای آناتولی بنام تاتارهای #قزلباش آمده بود و خود را ولی الله و برگزیده ای از طرف خدا میدانست که ماموریت یافته تا مردم ایران را زیر بیرق تشیع در آورد و کفر را از آنان برهاند
۳/در تاريخ خاورميانه از دوران اسكندر تا آن زمان کمتر قومی به وحشيگری و ددمنشی این قزلباشان ديده شده بود،
زبان قاصر است از ذكر جنايتهای قزلباشان كه مداحانشان درباره بخشهایی از آن جنايتها قلمفرسایی كرده و جنايتهايشان را ستوده اند،
۱/داستانهای موجود در کتب ادیان ابراهیمی [تورات،انجیل و قرآن] همگی به شکلی برگرفته از افسانههای تمدن سومری، آشوری و بابلی است.
ادامه⇩
۲/این ایده از آنجا بشدت قوت میگیرد که داستانهای منسوب به انبیا در افسانههایی بسیار قدیمیتر از ادیان با شباهتی غریب کشف ومشاهده شده است. مورد دیگر این است که بررسی دقیق نشان میدهد که تمام این ادیان درخاورمیانه وخاور نزدیک شکل گرفتهاند که منبع پیدایش افسانههای بابلی،
۳/آشوری و سومری است.
«داستان خلقت» اولین بار به شکل کامل در«سفر تکوین»از مجموعه «عهد قدیم» آمده که جزو منابع مورد تایید یهودیان و سایر ادیان است. این داستان به شکلی کامل در اسطوره ی«#انوما_الیش»بابلی با قدمتی دوهزار سال بیش از «عهد قدیم» وجود دارد.
۱/یک دروغ مُلایی که ميان شيعيان عموميت دارد میگويد کە مادر زین العابدین،#شهربانو، دختر يزدگرد سوم و جزو سَبايای تيسپون بوده کە در زمان
خلافت عمر بن خطاب بە مدينه فرستاده شدند، و اين دخترک درتقسيمِ سبايا سهمِ حسين بن علی شد
ادامه⇩
۲/مشخص نيست کە اين روايت در چە زمانی ساخته شده
است، ولی نخستين نشانۀ آن را در اصول کافی کلينی
میبينيم، و اين نيز معلوم نيست در چە زمانی وارد اصول کافی کرده اند. در
اين روايت داستانِ
دلپذيری برای شیعیان بە شرح زير آورده اند:⇩
۳/دختر يزدگرد را وقتی بە مدينه بردند در مسجد نشاندند و چندان زيبا
بود کە مسجد از پرتو رويش درخشيد. دوشيزگان مدينه با شنيدنِ وصف
زيبایيش برای ديدنش رفتند. عمر نيز برای ديدنش رفت، و وقتی بە او
نگريست او رويش را پوشانده گفت: «اف! بی روز بادا هرمز». عمر گفت:
بە من دشنام میدهد؛