مـازیـار Profile picture
Jan 25 40 tweets 11 min read
چگونگی شیعه شدن مردم ایران و ادامه ی شرحِ جنایات صفویان در ایران[#بخش_دوم]

۱/از ديگر ترفندهای شاه اسماعيل صفوی برای مجبوركردن ايرانيان به تغيير مذهبشان، گرفتن و به قفس كردن يا به سيخ كشيدن بود. به قفس كردن،شديدترين شكنجه ئی بود كه نسبت به كسی انجام ميدادند، زيرا ابتدا⇩
۲/پوست بدن فرد مورد نظر را با تراشه های نی يا با نوک خنجر ميخراشيدند و تمام بدنش را با #دوشاب[شيره خرما] يا عسل می اندودند و آنگاه وی را در صندوقی ميكردند و صدها مورچه را در اين صندوق رها ميكردند، مورچه ها شب و روز مشغول خوردن گوشت تن مرد بيچاره بودند،و پوست بدنش در زير اين شكنجه
۳/به صورت شديدی عفونت ميكرد و او روزهای درازی اينگونه شكنجه ميشد، در مواردی نيز كه ميخواستند از اين شكنجه برای ارعاب مردم يک شهری استفاده كنند قفس را بر ميله ئی
در ميدان شهر ميآويختند، تا همه مردم صدای زوزه های جانخراش زندانی قفس را بشوند، و فكر هرگونه مقاومت برای تغيير مذهبشان
٤/را از سر بيرون كنند،يکی از انواع كشتن با شكنجه های شديد نيز_چنانكه در نوشته های مداحان صفوی آمده،آن بوده كه مرد را در #صندوق_آهنی ميكردند،صندوق را بر روی خرمن #آتش می نهادند، و آن بيچاره ساعتها آهسته آهسته پوست و استخوانش ميسوخت و زجر ميكشيد.
۵/به سيخ كشيدن نيز چنان بود كه #مفتولی آهنين كه دو سرش تراشيده و تيز شده بود را از زير پوست كمر آن فرد می گذراندند، چنانكه يک سرش از نقطه بالای نشيمنگاه فرو ميكردند و از پوست پایين گردن بيرون ميكشيدند، و در اين حالت وی را بر بالای آتشِ افروخته در فاصله نه چندان نزديكی ميداشتند،
٦/و مثل لاشه گوسفندِ ذبح شده ميگرداندند تا آهسته آهسته در خلال چندين ساعت بسوزد و در نهايت كباب شود،گزارشهایی که از كباب كردن انسان در كتابهای مداحان شاه اسماعيل آمده عموما خبر از آن ميدهند كه لاشه كباب شده را #قزلباشان به فرمان شاه اسماعيل ميخوردند.
۷/تبريز و اردبيل و ديگر شهرهای آذربايجان_چنانكه از گزارشهای مورخان وابسته به دربار شاه اسماعيل و شاه طهماسب برميآيد_در سال اول حاكميت قزلباشان به شـهرهای مرگ و خاكستر و فقر و فحشاء تبديل شدند، قزلباشان تاتار که از خارج از مرزهای ايران وارد آذربايجان شده بودند و هيچ تعلق خاطری به
۸/ايران و ايرانی نداشتند، به هيچ اصول اخلاقی و انسانی جز به اصولِ غارتگری و كشتار و تجاوز پایبند نبودند، در تجاوزهای ناموسی كه به دست قزلباشان انجام ميگرفت، بيشتر افرادی كه مورد هدف آنها قرار داشتند پسران جوان آذربايجان بودند، لواط يک رسم پسنديده نزد قزلباشان محسوب ميشد،
۹/شاه اسماعيل نيز_چنانكه مداحانش نوشته اند_از #لواط_گران چيره دست بود(سفرنامه ونیزیان_ص٤۲۹).

قزلباشان زنان و دختران را اسير كرده مجبور به خودفروشی ميكردند، آنها حتی پسران را نيز به چنين كاری واميداشتند، آنها زنان و دختران و پسران را در اماكن مخصوصی نگه داشته بودند، و بر آنان
۱۰/مقرر كرده بودند كه روزانه مبلغ معينی درآمد داشته باشند(سفرنامه ونیزیان ص۳۸٦)
و اگر درآمدشان به حد مقرر نميرسيد آنها را زير شديدترين شکنجه ها قرار میدادند تا به همانگونه كه به آنها دستور شده بود عمل كنند، اگر پسر يا دختری حاضر به خودفروشی نميشد او را بر ديوار يا كنده درختی
۱۱/ميخكوب ميكردند و زنده زنده پوستش را ميكندند، يا سرش را در ديگ جوشاب می گرفتند و آهسته آهسته ميكشتند، اين شكنجه هـای وحشتناک كه در برابر ديدگان ديگران انجام میشد سبب می گرديد كه ديگران فكر سرپيچی از فرمانهای قزلباشان كه فرمان ولی مطلقه فقیه شمرده میشد را به ذهنشان راه ندهند.
۱۲/عموم قزلباشان، عناصر سرگردان طوايف تاتار آناتولی بودند كه ابتدا بـه شيخ بدرالدين و سپس به شیخ جنيد پيوستند، و سرانجام بـه اميد غارتگری بـه دور شاه اسماعيل گرد آمدند، آنها هيچگاه در ايران نزيسته بودند، و با فرهنگ و تمدن ايرانی هيچگونه آشنایی نداشتند،در عرف آنها كه از سنن
۱۳/قبيله ای شان گرفته شده بود، هركس از آنها نبود بيگانه و دشمن تلقی ميشد، آنها با اين ديدگاه به عموم ايرانيان[با هر دين و مذهبی كه بودند]به ديده دشمنِ در خور نابودی می نگريستند،آنها_بنابر بينش قبيله ئيشان، مردم ايران رابه«خودی»و«غيرخودی» تقسيم كرده بودند، و هركس شيعه صفوی ميشد
۱٤/را خودی و هرکس نمیشد را غيرخودی می شمردند و پيش خودشان فكر ميكردند كه هركه غيرخودی است دشمن است و دشمن را بايد كشت و اموالش را تصاحب كرد،آنها وقتی بر آذربايجان و خيرات آن دست يافتند، با بيرحمی و قساوتی كه به هيچ وجه به وصف نتوان آورد دست تعدی و ستمگری گشودند و به ويران كردن
۱۵/شهرها و انهدام عناصر مادی تمدن ايرانی پرداختند،بدون آنكه هيچ ترحمی در اعماق خودشان احساس كنند.
انسان بايد نوشته های مداحان شاه اسماعيل و قزلباشانِ او را بخواند تا متوجه شود كه آنها چه موجوداتِ تمدن ستيزی بوده اند،

تصورش را بكنيم كه دسته ای از تبر به دستانِ قزلباش كودک كم سالی
۱٦/را زنده زنده به ميان خرمن آتش پرتاب ميكنند، و پدر ومادر وخواهر در درماندگی كامل شاهد زوزه های كودکشانند كه در آتش زغال میشود،چنين ضربتی كافیست كه يک انسان را هرقدر هم بردبار باشد بـه جنون و عصيان بكشاند،
جان و مال و ناموس مردم بازيچه دست بزهكارانِ «خودجوش شهری» و دسته جاتِ
۱۷/تبر به دستِ «تبرائی» شده بود، تصورش را بكنيم كه يک تاجر بازار تبريز كه مغازه و انبار و خانه اش به غارت رفته خانه نشين شده است، ناگاه ببيند كه يک دسته از اين «تبرائيانِ تبر به دست» به خانه اش بريزند، او را گرفته ببندند، زن و دختر جوانش را در برابرش برهنه سازند و آنها را بر سرِ
۱۸/دستها بنشانند و از آن مردِ هستی باخته بخواهند كه هرچه در خانه اش نهان كرده است را بيـرون بياورد و به آنها تحويل بدهد.

نيز تصورش را بكنيم كه زن و مردی، دختر و پسر جوان و زيبارو دارند، و روزی چنين دسته ای از اوباشان شهری سر برسند، دختر و پسرشان را بازداشت كرده با خود ببرند،
۱۹/درحاليكه پدر و مادر فلک زده نيک ميدانند كه آنها را برای چه كاری ميبرند، يا تصورش را بكنيم پيرمرد دانشمند و محترمی كه از سر خشم و عصبانيت و حميت به قزلباشان پرخاش كرده و آنها از او به خشم آمده اند، وی را گرفته عريان كرده در سر چهار كوچه وجلو چشم همگان،چند تن از قزلباشان پرزور
۲۰/به او تجاوز جنسی كرده اند،آنگاه به تنش شيره ماليده وی را در قفسی آهنين بند كرده و مشتی مورچه را در قفس رها ساخته اند و اين قفس را همچون فانوسی بر سر ميله ای در ميدان شهر آويخته اند،تا اين بيچاره در زير شديدترين شكنجه ها به سر ببرد؛ و مردمی كه بنا به ضرورتی از آنجا عبور ميكنند
۲۱/روزها و شبهای متوالی شاهد ناله های جانخراش اويند و شكنجه روحی میشوند، يا تصورش را بكنیم دانشوری را، قزلباشان گرفته برهنه كرده به ميدان شهر آورده،آتش افروخته اند، و سيخی از زير پوست كمر اين مرد فرو برده از پشت گردنش بيرون آورده و او را مثل لاشه آهو بر روی آتش داشته اند
۲۲/تا بتدریج بريان گردد و آنگاه قزلباشان بدستور شاه اسماعيل از گوشت كباب شده اين مرد تغذيه كنند، يا تصور کنیم كه آنها يکی از مردم تبريز يا اردبيل را گرفته كف دستها و پاهايش را بر كُنده درختی ميخكوب كرده اند و در اين حال زنده زنده پوستش را مثل پوست گوسفند برميكشند.
۲۳/در نوشته های مداحان فتوحات قزلباشان صفوی چندان از اين موارد ذكر شده كه خواندن آنها موی را بر اندام هر انسان نيک سرشتی راست ميكند و اعماق قلبش را چنگ ميزند،و جگرش را به حال ايرانيانی كه در دست چنين ددمنشهای درنده خویی اسير بوده اند كباب ميكند، اينها مطالبی است كه مداحانِ
۲٤/شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوی نقل كرده اند، تا نشان بدهند كه«شاه شريعت پناه»و«ولی امر مسلمين جهان» چه قساوتی برای نشر آیين خدایی خودش داشته، و در راه خدای خودش چه زحمت هایی ميكشیده!، و چگونه مردم ايران را وادار ميكرده كه دست از لجاجت بردارند و به دين تشیع درآيند؛ و چگونه با
۲۵/با كسانيكه نميخواسته اند اطاعت از ولی امر مسلمانان جهان را پذيرا باشند به مجازات می رسانده اند.

در زمستان سال ۸۸۰خ سران قزلباش خبر يافتند كه الوندبيک بايندر در #ارزنجان لشكر آراسته و به قصد حمله به راه افتادند، الوندبيک ارزنجان را برای آنها رها كرده و راه نخجوان درپيش گرفت⇩
۲٦/قزلباشان بر ارزنجان دست يافتند و دست به كشتار و تاراج گشودند، در اين اثناء الوندبيک از راه نخجوان بسوی تبريز حركت كرد، و مردم تبريز در غياب شاه اسماعيل و قزلباشان با شادی از الوندبیک استقبال كردند، و شهر را داوطلبانه بـه او تسليم كردند، مردم تبريز به گمان آنكه
۲۷/ديگر دوران سياه و كابوس وار قزلباشان به سر رسيده است،
شهر را آذين بستند و چند روز به جشن و پايكوبی مشغول شدند.ولی شادی مردم تبريز چندان ديرپا نبود، سران قزلباش همينكه از تسليم تبريز به الوندبيک اطلاع يافتند ارزنجان را نيمه تاراج كرده رها ساختند، و بسوی تبريز تاختند.
۲۸/الوندبيک برای مقابله با آنها از شهر بيرون شد،ولی در برابر آنها شكست يافت و شهر دوباره بدست قزلباشان افتاد،اين بار قزلباشان بيش از پيش مردم فلک زده تبريز را نشانه تير انتقام ساختند و بخش عظيمی از باقيماندگان شهر را به انتقام همكاری با الوندبيک قتل عام كردند،
۲۹/همین فاجعه بعد از جنگ چالدران در مورد تبریز نیز اتفاق افتاد.بدین شرح که سلطان سلیم عثمانی بعد از تصرف تبریز، مدت کوتاهی بعد آنجا را ترک کرد اما شاه اسماعیل و قزلباشانش بار دیگر تبریز را تصرف کردند و این بار با قساوت بیشتری به کشتار مردم شهر دست زدند
۳۰/پس از تبریز و اردبیل و نواحی آذربایجان،قرلباشان در سالهای بعد به تمام نواحی ایران تاختند و به هر دیاری رسیدند همان کردند که در آذربایحان کرده بودند و هرجا مقاومتی شکل گرفته با چنان قساوتی سرکوب و قتل عام شده اند که زبان از بازگو کردنِ آن قاصر است.
۳۱/شهر يزد را شاه اسماعيل به قزلباشان سپرد تا هرگونه كه مايل باشند بر سر مردم درآوردند، و از آنها كه با دشمنان اهل بيت همدست شده و قزلباشانِ شيعه اهل بيت را از شهر رانده دين ابوبكر و عمر را بر دين امام علی ترجيح ميدادند، انتقام بگيرند.
۳۲/در یک نمونه از جنایات قزلباشانِ شاه اسماعیل در طبس که مطلقا میتواند نمونه ای برای دیگر نواحی ایران باشد چنین آمده است؛
شاه اسماعيل پس از تصرف طبس تمام خشم و عقده ای که از سلطان حسین بایقرا[پادشاه خراسان] در دل داشت بر سر مردم بيچاره شهر طبس خالی كرد،
۳۳/وهزاران تن را بی هيچ گناهی به دم شمشير داد، و تمامی اموال شهر را قزلباشانش تاراج كردند، مداحان جنايات شاه اسماعيل و قزلباشان مينويسد كه «غازيان عظام از گرد راه نرسيده در شهر طبس تاختند، و هركس را در آن بلده[آبادی] يافتند، از دم تيغ بی دريغ گذراندند»(روضه الصفا ص٤۸).
۳٤/و بعد از آنکه «۷_۸ هزار كس كشته شدند و شهر را غازيان غارت نمودند،سَورتِ غضب پادشاه كشورگير تسكين يافت»(جهانگشای خاقان ص۲۲۰)
در زمان شاه اسماعيل شمار بسيارزيادی #سيد در ميان تبرائیان سر برآوردند،نشانه #سيد بودن در بين تبرائيان عمامه سبزرنگ بر سر يا شال سبزرنگ بر كمربستن بود.
۳۵/همينكه كسی عمامه سبزی بر سر می نهاد يا شال سبزی بر كمر ميبست قزلباشان خيال ميكردند كه او سيد اولاد علی است به او احترام می نهادند و مقامش را بالا ميبردند. فرمانبران جاهلِ تبرائی هم بی ميل نبودند كه رئيسشان سيد باشد،طبيعی بود كه افراد يک دسته اگرهم رهبرشان را به خوبی ميشناختند
۳٦/ترجيح ميدادند كه او را سيد بنمايانند تا بر اهميتشان افزوده شود.اين بود كه #سـيدپروری يكی ديگر از شيوه های دسته جات تبرائی در عهد شاه اسماعيل و شاه طهماسب باب شـد، و سيدهای بسيار زيادی در همه جای ايران سر برآوردند
۳۷/شاه اسماعيل لقب #ولی_مطلقه_فقیه و شاه شریعت پناه» را يدک ميكشيد، و صاحب بخش بزرگی از كشور پهناور ايران شده بود، ولی عملكردهايش در هيچ لحظه ای از چارچوبِ فرمانده يک باند تبهكار فراتر نرفت، او قدرتش را به ابزاری برای مردم كشی و تخريب و تاراج و خوشگذرانی دائمی درآورده بود،
۳۸/وگمان نميرود كه از «قدرت سياسی» برداشتی جز اين ميداشته است، ملت و ميهن در انديشه شاه اسماعيل جایی نداشت، او برای خودش يک ماموريت ويژه و آسماني قائل بود،[مأموريـت گسترش تشیع در ايران]، و در تمام عمرش در راه اجرای اين ماموريت كوشيد، و در اين راه هستی تاريخی ايران را برباد داد.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with مـازیـار

مـازیـار Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @MAZYAR19891

Jan 16
آنچه باید درباره امامان بدانید.

۱/علی، امام اول

اولین انسانی که طول و عرض و ارتفاع داشت و حجمش به مترمکعب محاسبه می‌شد. اولین امام هندسی. ایشان به قدری مهیب و ترسناک بودند که هنگام خواستگاری از فاطمه، تنها چیزیکه زنان محمد، زیر لبی به ایشان گفتند این بود:

بده بره!
بده بره!
۲/ حسن، خاتمی الائمه

جلوی دشمن کم آوردند و خلافت را در ازای خزانه کوفه فروخت و رفت مدینه پی خوشگذرانی و زن گرفتن .ملاها زیاد ازش اسمی نمیبرند. خلیفه‌ای که فهمید تقدس به تنهایی کافی نیست و زور هم لازم است.
۳/حسین، مبهوت الائمه

خورنده بزرگترین بیل تاریخ. به کوفه دعوت شد که خلافت را در دست بگیرد. بعد همان‌ها که دعوتش کردند زدند کشتندش! قیافه‌اش موقعی که با لشکر دشمن روبرو شده حتما خیلی دیدنی بوده!
Read 12 tweets
Jan 6
۱/همیشه گفتن اگر سلیمانی نبود داعش میومد فلان و بیسارتون میکرد وطوری از این آدم تعریف کرده اند گویی طرف یه ترمیناتور بوده که به تنهایی تمام نیروهای شرور وشیطانی رو نابود کرده و مردم ایران رو مدیون فداکاریها و ازخود گذشتگی های این آدم میدونن اما واقعیت اینه که اگر سلیمانی نبود و⇩
۲/همزمان با اعتراضات مردمی سوریه در سال ۲۰۱۱ و در طول سالیان بعد_در کنار بشار اسد به کشتار شهروندان این کشور دست نمیزد بشار اسد سقوط میکرد و مردم تکلیف خود با حکومت رو روشن کرده و سوریه به جنگ داخلی کشیده نمیشد، نه داعشی به وجود می آمد و نه پای همه به این کشور باز میشد و نه
۳/نیم میلیون کشته و ۱۲ میلیون آواره روی دست مردم این کشور میماند

اما این چیزی نبود که حکومت ایران میخواست،خامنه ای میخواست حفظ اسد به هر قیمتی عملی شود چون باید کریدورِ ارسال پول و سلاح و مهمات به حزب الله و ماجراجویی های منطقه ای تحت عنوان #هلال_شیعی تداوم می یافت و این
Read 14 tweets
Dec 26, 2021
چگونگی شیعه شدن مردم ایران[بخش_اول]
#رشته_توییت

۱/آنچه امروز بنام شیعه ۱۲ امامی در ایران شناخته میشود ارمغان یک روان پریش صوفی مسلک بنام شاه اسماعیل صفوی بوده است که در تاریخ ایران بنام شاه شریعت پناه_ولی مطلقه فقیه_ولی امر مسلمین جهان_شیخ طریقت و شاه #قزلباش معرفی شده است
۲/این شیخ طریقت از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی بر روی دستان قبایل جنایتکار و تبهکاری از بیابانهای آناتولی بنام تاتارهای #قزلباش آمده بود و خود را ولی الله و برگزیده ای از طرف خدا میدانست که ماموریت یافته تا مردم ایران را زیر بیرق تشیع در آورد و کفر را از آنان برهاند
۳/در تاريخ خاورميانه از دوران اسكندر تا آن زمان کمتر قومی به وحشيگری و ددمنشی این قزلباشان ديده شده بود،
زبان قاصر است از ذكر جنايتهای قزلباشان كه مداحانشان درباره بخشهایی از آن جنايتها قلمفرسایی كرده و جنايتهايشان را ستوده اند،
Read 32 tweets
Dec 13, 2021
کپی برداری کتب مقدسِ ادیان ابراهیمی از افسانه های سومری_بابلی_آشوری و کلاه گشادی که در طول هزاره ها بر سر مردم گذاشته اند

#رشته_توییت
[بخش_اول]

۱/داستانهای موجود در کتب ادیان ابراهیمی [تورات،انجیل و قرآن] همگی به شکلی برگرفته از افسانه‌های تمدن سومری، آشوری و بابلی است.
ادامه⇩
۲/این ایده از آنجا بشدت قوت می‌گیرد که داستانهای منسوب به انبیا در افسانه‌هایی بسیار قدیمی‌تر از ادیان با شباهتی غریب کشف ومشاهده شده است. مورد دیگر این است که بررسی دقیق نشان می‌دهد که تمام این ادیان درخاور‌میانه وخاور نزدیک شکل گرفته‌اند که منبع پیدایش افسانه‌های بابلی،
۳/آشوری و سومری است.

«داستان خلقت» اولین بار به شکل کامل در«سفر تکوین»از مجموعه «عهد قدیم» آمده که جزو منابع مورد تایید یهودیان و سایر ادیان است. این داستان به شکلی کامل در اسطوره ی«#انوما_الیش»بابلی با قدمتی دوهزار سال بیش از «عهد قدیم» وجود دارد.
Read 23 tweets
Dec 11, 2021
۱/یک دروغ مُلایی که ميان شيعيان عموميت دارد میگويد کە مادر زین العابدین،#شهربانو، دختر يزدگرد سوم و جزو سَبايای تيسپون بوده کە در زمان
خلافت عمر بن خطاب بە مدينه فرستاده شدند، و اين دخترک درتقسيمِ سبايا سهمِ حسين بن علی شد

ادامه⇩
۲/مشخص نيست کە اين روايت در چە زمانی ساخته شده
است، ولی نخستين نشانۀ آن را در اصول کافی کلينی
میبينيم، و اين نيز معلوم نيست در چە زمانی وارد اصول کافی کرده اند. در
اين روايت داستانِ
دلپذيری برای شیعیان بە شرح زير آورده اند:⇩
۳/دختر يزدگرد را وقتی بە مدينه بردند در مسجد نشاندند و چندان زيبا
بود کە مسجد از پرتو رويش درخشيد. دوشيزگان مدينه با شنيدنِ وصف
زيبایيش برای ديدنش رفتند. عمر نيز برای ديدنش رفت، و وقتی بە او
نگريست او رويش را پوشانده گفت: «اف! بی روز بادا هرمز». عمر گفت:
بە من دشنام میدهد؛
Read 18 tweets
Dec 9, 2021
سلمان رشدی نویسنده ی کتاب آیات شیطانی گفته:«جرم من تنها یادآوری مطلبی بود که مسلمانان فراموش کرده بودند، نه بیشتر»

اما این ماجرای فراموش شده یا آیات شیطانی[#غرانیق] چه بود؟

#رشته_توییت

شرح ماجرا⇩
۲/در سال پنجم پس از ادعای نبوت، محمد دریافته که تلاش وی برای جذب اهالی مکه به بجز عده انگشت شماری، توفیق آنچنانی در بر نداشته و بعلاوه، این ناکامی های پی در پی تدریجأ باعث دلسردی و ناامیدیِ همین عده اندک نیز خواهد شد.لذا از موضع ضعف وارد شده و جملاتی در ستایش بت های قریش
۳/بر زبان می آورد و در برابر آنان به سجده می افتد، پس از این ستایش_مشرکان نیز خشنود شده و با محمد به سجده درآمده اند.
ولی اندکی بعد که آن جماعت متفرق شده و صحنه ناپديد شده، محمد از این سازش خود با مشرکان خارج شده و ادعا میکند آن جملات را شیطان بر زبانش رانده و کلامِ وحی نبوده است
Read 15 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(