وضعیت امروز #خودرو نتیجهی همان شعاری است که قبل از انقلاب داده شد: #هر_ایرانی_یک_پیکان
این یعنی صنعت خودرو ایران از ابتدا برای مونتاژ و برای عقبماندگی طراحی شده بود
طبیعتا هر ایرانی یک پیکان یعنی تا سی سال آینده درجا زدن
طبیعتا یعنی انحصار.
این بنای کج صنعت خودرو بوده است #رشتو
البته همین هم غنیمت است. برخی کشورها همین را هم نداشته اند. درست است از کیفیت خودرو راضی نیستیم. اما مثل عراق هم نیستیم که نفت بفروشیم و خودرو بخریم ولی آفتابه هم نتوانیم بسازیم. جایی هم که کیفیت را بالابرده ایم قیمت بالاست. ایرادات را همه میدانند. اما راهکار چیست؟ 7/2
طبیعتا وقتی یکی از ایرادهای اساسی انحصار است، راهکار رفع انحصار است
اما آیارفع انحصار فقط با واردات اتفاق میافتد؟ آیا تجربه کشورهای دنیا این است؟ یعنی قبل از اینکه صنعت خودروشان قوی شود واردات را آزاد کردند؟ مطلقا اینگونه نیست
پس چه کردند؟
تجربه دنیا در یک جمله خلاصه میشود:
7/3
ایجاد رقابت داخلی از سطح خرد و با کیفیت تا سطح انبوه و کیفیت متوسط یا به عبارتی خودروهای اکونومی.
خیلی ساده است. هر عقل سالمی ابتدا میگوید به تولیدکنندگان داخلی (هر شخص یا گروه تولیدی داخلی) اجازه تولید بدهید. شاید بگویید مگر الان اجازه تولید ندارند. پاسخ این است که خیر.
7/4
اگر تولید کنند دولت و نیروی انتظامی پلاک نمیکند. یعنی اصلا معاینه فنی هم نمیکند چه برسد به پلاک. این یعنی شما سنگ را بسته ای و میخواهی سگ واردات را رها کنی. خب طبیعتا مافیای واردات خودرو به شدت منتظر هستند که چنین اتفاقی بیفتد اما قطعا مسئولین ما این کار را نخواهند کرد.
7/5
حتی راهکار اصلاح مدیریت ایرانخودرو و سایپا هم از مسیر مردم میگذرد. مسیر مردمی سازی اقتصاد تنها راه پیشرفت در بستر عدالت و جمهوری اسلامی است. این دو شرکت باید تبدیل به دو تعاونی فراگیر ملی شوند و مدیریت آنها و مالکیت آنها مستقیم به مردم و کارگران همین دو شرکت سپرده شود
7/6
مناسب است که در #دهه_فجر انقلاب اسلامی و در #گام_دوم انقلاب راهبرد تولید و حکمرانی تولید در صنعت خودرو تغییر کرد و مبتنی بر مبانی اصیل انقلابی یعنی استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلام بازطراحی شود.
7/7
#سکولاریسم تا مغز استخوان #بچههای_شیکاگو نفوذ کرده
مدنیزاده البته به خاطر بیسوادی مطلقش در مورد فلسفه علم است که این حرفهای بسیار سطحی و غلط را تکرار میکند
اولا در مورد #افسانه_علم_اقتصاد نظر بزرگان این حوزه را قبلا آوردهام که چقدر این دانش مبانی ایدئولوژیک دارد.
ثانیا چطور ایشان میگوید علم اقتصاد ورای دعوای مکاتب است؟ یعنی الان حرمت ربا و روابط اقتصادی افراد و جوامع مختلف که اسلام در مورد آنها حرف دارد اهمیتی ندارند؟
اگر بگویی اینجا علم اقتصاد عقب مینشیند عیبی ندارد. اما اینکه میگویی "ورای" وحی و مکاتب است بیهودهگویی بیش نیست
نکته بعد اینکه کدام علم اقتصاد؟
علم اقتصاد نولیبرال یا نهادگرا یا سوسیال یا اسلامی؟ یا باید بگویی یکی از اینها علم است و از آن دفاع کنی یا باید بگویی همه علم هستند و این جداسازی غلط است.
اینکه شما درک و قطعا مطالعهای در زمینه دعواهای فلسفی این حوزه ندارید به معنای نبودنش نیست
استخراج، تولید، توزیع، مصرف و دفع پنج مرحله #اقتصاد_مواد هستند.
کاپیتالیسم در چند قرن اخیر فرایندی را ایجاد کرده است که منجر به یک ظلم و تبعیض غیرقابل تصور برای بشر شده است. ظلمی که در نتیجه آن میلیاردها نفر مزدور و اسیر و اجیر و مستعمره تعداد معدودی شدهاند.
اما شروع ماجرا از کجا بود؟
1. استعمار و استثمار منابع طبیعی و نیروی کار کشورها توسط معدودی از حکومتها
با مصرف و نابودی منابع طبیعی توسط برخی کشورها به صورت فزاینده نابرابری و بی عدالتی بنا نهاده شد.
نفت و گاز و معادن کشورهای مستعمره غارت شد و برخی کشورها با این کار از بقیه کشورها ثروتمندتر شدند. (همین امروز اگر بقیه کشورها مانند آمریکا از منابع استفاده کنند به پنج کرهی زمین نیاز خواهیم داشت)
شاید در مورد برخی اطرافیان امام و آقا برایتان سوال پیش بیاید. این رشتو برای شما مفید است:
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا روایت می کند که هشام بن ابراهیم راشدی همدانی از نزدیکان امام رضا (ع) بودند. هشام مردی ادیب و زرنگ بود، و کارهای امام رضا (ع) به دست او انجام می گرفت
و اموال از اطراف و نواحی به دست او می رسید
بعد از این که امام را به خراسان بردند، او هم به خراسان رفت و خود را به فضل بن سهل نزدیک کرد و فضل هم او را گرامی داشت. او اخبار امام را به ذوالریاستین و مأمون اطلاع میداد و نزد آنان مقرب بود و هرچه درخانه امام میگذشت از آنها پنهان نمیکرد
اما نکته جالب ماجرا اینجاست:
معمر بن خلاد گوید: امام رضا (ع) فرمود: «هشام بن ابراهیم عباسی و پدرش هر دو زندیق بودند.»
مأمون، هشام را حاجب حضرت علیهالسلام قرار داده بود
او هر کس را که دلش می خواست اجازه می داد تا با آن حضرت ملاقات کند و نمی گذاشت دوستان امام با وی ملاقات کنند
اپیزود اول: صبح کلهی سحر از خانهها مردانی بیرون میآیند. هر کدام باری در دست دارند. یکی قالی ابریشم، یکی کوزه، یکی لباس، یکی کفش، یکی سبد، یکی کَره حیوانی، یکی ...
اپیزود دوم: وارد خانه شد. ایلماه در حال شانهزدن بود. چیگُل سلام کرد و کنار خواهرش نشست. تازه اولین رج قالی را بافته بود. چیگُل به دار قالی نگاه کرد و گفت این لوله را از کجا آوردی؟ ایلماه با حسی پر از غرور گفت: پسرم از روی "تپهی کنار فرودگاه" آورده!
اپیزود سوم: فرمانده انگلیسیها به او گفت شاهِتان تسلیم شد! تو چه میگویی؟
استوار گفت: مملکت مال شاه نیست، من "سرباز وطنم" نه سرباز شاه!
شاید بگویید من لیبرال و اینها را سر درنمیآورم
چطور دشمن را بشناسم؟
اول که سعی کن مطالعه کنی و بشناسی
مثلا این مقدمه پرفسور درخشان در مورد #لیبرالیسم که به زبان بسیار ساده و خواندنی نوشته شده را بخوان
برای شناختن مصادیق دقت کن هر کسی یا هر رسانهای دائما تعداد زیادی از موارد زیر را تکرار میکند شاخکهایت حساس شود.
یعنی هرجا دیدی این واژهها تکرار میشود حساس شو
۱. قیمت دستوری
۲. بازار آزاد
۳. کوچک شدن دولت
۴. حذف یارانه
۵. مالکیت خصوصی
۶. سرکوب قیمتی
۷. تولید انبوه
۸. مزیت نسبی
۹. جهانیسازی
۱۰. رقابت کامل
۱۱. بخش خصوصی کارآمد در مقابل بخش دولتی فاسد
۱۲. تبعیض دستمزدی برای ایجاد انگیزه
۱۳. تجربه بشری و علم در مقابل ایدئولوژی
۱۴. فنر ارز
۱۵. سرکوب نرخ ارز
۱۶. ابرتورم
با این استدلال که علتِ افزایشِ قیمتِ داراییهای سرمایهای، تورم بوده است میخواهند با مالیات بر عایدی سرمایه مقابله کنند.
اما ماجرا چیست؟
ماجرا این است که تورم معلول است نه علت!
فرض کنید یک نفر یک خودرو دارد. یک خودرو هم نیاز دارد
اگر آن خودرو قیمتش ده برابر شود یا اصلا رایگان شود هیچ تاثیری در سطح رفاه آن فرد نخواهد داشت. چون به آن یک خودرو نیاز دارد.
اگر خودرو نداشته باشد طبیعتا فاصله او با رفاه بیشتر می شود فقرش عمیق تر خواهد شد.
اما اگر بیش از یک خودرو داشته باشد. یا بیش از یک خانه داشته باشد. آنوقت تورم برای او سود خالص است.
یعنی می بینیم که یک کارگر در طول یک سال مثلا پنجاه میلیون درآمد دارد و با تورم نهایتا درآمدش میشود هفتاد میلیون و البته هزینه هایش بسیار بیشتر می شود، اما یک صاحب سرمایه