یکی از سوالهایی که زیاد پرسیده میشه اینه که حاجی فیروز کی بوده؟ چرا اسمش عربیه؟ چرا سیاهه؟ حتی یه عده که قوه تخیلشون بالاتره گفتن حاجی فیروز مربوط به سنت بردهداری هست 😂
بریم سراغ رشتوی امشب 👇
١-
نوروز جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند.
٢-
قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به اسطوره "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
٣-
آغاز بهار و سرسبزی طبیعت در نزد ایرانیانِ تشنهٔ شادی، به اندازهای اهمیت داشت که در کنار جشن اصلی نوروز، چندین بهانه برای شادی بیشتر تراشیده بودند. از آنجملهاند، «گاهنبارِ هَمَسپَثمَئِدِم» در واپسین روزهای سال، جشن "سپندارمزگان" (اسفندگان) -جشن گرامیداشتِ زمین و روزی خجسته
۴-
به مناسبت نزدیک شدن به پایان فصل سرما و آغاز باروری زمین که به مناسبت جنسیت «ایزدبانو سپندارمذ»، جشنی بود برای گرامیداشت بانوان- و جشن «چهارشنبهسوری» -که در ایرانباستان جشن «سوری» نام داشت.
۵-
همچنین برای شادی بیشتر این روزها، کمکم سنتهایی نیز به بهار نسبت داده شد. از جمله تعیین روز ششم فروردین بهعنوان تاریخ تولد "زرتشت" و پیداییِ اسطوره "#خواجه_پیروز".
۶-
خواجهپیروز - که پس از اسلام با نام "حاجی فیروز" مشهور شد- اشاره به بازگشت پیروزمندانه "تُموز" (ایزدِ شهید شوندهی سومری/بابلی) و نمونه ملی آن "سیاوش" دارد.
٧-
سیاوش پسر "کیکاووس" پادشاه اساطیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت «زنا» زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد.
٨-
طی این وقایع و ماجراهای بعدی، سیاوش مظلومانه تَرکِ وطن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیرایرانیان کشته شد.
٩-
این اسطوره به اندازهای در بین ایرانیان محبوب بود که سرمنشاء بسیاری از سنن ایرانی گردید. گذر او از آتش را در دل کهنجشنِ چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی
١٠-
سوگِسیاوش (که پس از اسلام به تعزیه حسینبنعلی تغییر یافت) را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجهپیروز را به وجود آوردند.
١١-
خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک xouata chak، تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد.
١٢-
پس بنابر سنت ایرانی، خواجهپیروز مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، دارد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که به ناحق ریخته شد.
١٣-
اما همانطور که گفته شد، منشاء بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساطیر سومری جستجو کرد. با این حال، همانگونه که در اساطیر ایرانی
١۴-
و چکیده آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او، گُلی روئید که به «اشک سیاوش» معروف گردید. این تولدِ دوباره منشا خوبی شد تا ایرانیان، اسطورهی ایرانیِ سیاوش را جایگزین
١۵-
ایزدِ سومری/بابلیِ "تُموز" کرده و بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند تا به درستی، این اسطوره را تماما رنگ و بوی ایرانی داده و بشارتِ فرارسیدنِ ایام
١۶-
نوروز -مهمترین جشن ایرانی- را، از زبان این اسطورهی ایرانی بیان کنند. درواقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
١٧-
باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزارانسال از پیچ و خم تاریخ عبور کرده و امروز، به دست ما رسیده است.
چگونگی رمزگشایی خط میخی #رشتو
در سال ۱۷۶۵م. کارس تنس نیبور دانمارکی کتیبههایی از پاسارگاد کپی برداشت و معلوم کرد که خطوط این کتیبهها از سه نوع است و سادهترین آنها مرکب از چهل و دو علامت میباشد. دانشمند دانمارکی دیگر به نام مونتر نوع دوم خط میخی را
در سال ۱۸۰۲م. خط سیلابی یا هجایی اعلام کرد و گفت هر علامت آن نمایندهٔ یک هجاست و خط سوم نیز ایدئوگرامی است یعنی هر علامت نمایندهٔ یک مفهوم یا کلمه است. بعدها عالم مزبور گفت در جاهایی
که کتیبه به سه نوع خط نوشته شده هر سه از حیث مضمون راجع به یک مطلباند و هرکدام از خطها متعلق به یک زبان است.
بعد از سقوط هخامنشیان، حدود یک قرن فرهنگ یونانی بر ایران حاکم شد. خط و الفبای یونانی جای خط میخی رو گرفت. وقتی اشکانیان مجددا شکوه ایران را احیا کردند، خط و الفبای یونانی به تدریج کنار گذاشته شد و خط دیگری که شاخهای از خطوط ایران
باستان بود احیا شد. ما به این خط میگیم خط پهلوی پارتی. در طی سالهای بعدی، خطوط دیگهای که همگی مشتق از خط آریایی بودند، در ایران ساخته شدند مثل خط پهلوی ساسانی، سغدی، اوستایی و....
(در مورد این خطوط اینجا قبلا نوشتم 👇)
علیهذا این خطوط جدید در ایران جا افتاد و خط میخی که تنها خط مستعمل در دوره هخامنشی بود، فراموش شد. دیگه کسی نمیتونست میخی رو بخونه. نتیجه چی شد؟ اسامی و سرگذشت شاهان هخامنشی فراموش شد. حتی ساسانیان هم از کوروش و داریوش و شاهان هخامنشی اطلاعی نداشتند. فقط میدانستند که در قدیم
آتش یکی از چهار عنصر مقدس در ایران باستان بود. این چهار عنصر عبارت بودند از: آتش، آب، خاک، هوا.
بحث را با این پرسش ٱغاز میکنیم:
آتش که عنصر اصلی جشن چهارشنبهسوری هست، چرا تا این اندازه در ایران باستان اهمیت داشت؟
در هزارههای دور، زمانی که نه بخاری وجود داشت، نه شوفاژ و نه آبگرمکن، و حتی خبری از قرص سرماخوردگی و پنیسیلین هم نبود، بسیاری از مردم با اولین سوز زمستانی، بیمار میشدند و عبور از زمستان
برای ایرانیان -بهخصوص برای ساکنین مناطق کوهستانی- سخت و دشوار بود. چه بسیار مردمی که در زمستان بر اثر سرما دچار بیماری میشدند و جان خودشان را از دست میدادند.
شاید براتون جالب باشه اگه بدونید چیزی به نام «سفره هفتسین» در ایران باستان وجود نداشت!بلکه به سفرهای که امروز هفتسین میگیم، #سفره_نوروزی میگفتند. در این سفره اقلام مختلفی از خوراکی و نمادهای طبیعت گذاشته میشد. مثلا کاسه آب و ماهی برای
بزرگداشت ایزدبانو آناهیتا (نگهبان آبها)، میوههای سرخرنگ مثل سیب برای بزرگداشت آتش و ایزد مهر، سبزه به نشانه ایزد خرداد (ایزد نگهبان گیاهان) و...
از اونجایی که طبیعت مهمترین چیز در ایران باستان بود و بهش به شدت احترام گذاشته میشد،
ـ #ماهی_قرمز بخرید. #سبزه سبز کنید و #هفت_سین را با شکوه هرچهتمامتر بچینید. به چرندیات و اراجیف خشکمغزهایی که قصد نابودی #نوروز رو دارند، هیچ توجهی نکنید. اگر نگهداری از ماهیقرمز با حقوق حیوانات در تضاده، همین الان
مرغعشقها، قناریها، سگها و گربههای خانگیتون رو آزاد کنید تا به طبیعت برگردند! چطور نگهداری انواع حیوانات در خانه و پرندگان در قفس و حتی ماهیها در آکواریومها، با حقوق حیوانات در تضاد نیست، ولی همین که پای #فرهنگ_ایرانی میاد وسط، ماهیقرمز #اَخ میشه؟!
ریشه تاریخی تنگماهی:
گذاشتن تنگ ماهی سر سفره هفتسین مخصوص امروز و دیروز نیست. از روزگار ساسانیان یکی از اقلام درون #سفره_نوروزی، تنگ ماهی بود. آب نشانه سپاسگزاری از #ایزدبانو_آناهیتا نگهبان آبها بود و ماهی درون آب، نمادی از زندگیبخشیدن آب به موجودات زنده.